ماجرای یک میدان؛
از شهیاد تا آزادی
در طول تاریخ، شاهان وسلاطین علاقه داشتهاند نام و یادشان را ماندگار کنند. اغلب هم چون بین مردم محبوبیتی نداشته و میدانستند در تاریخ «نام نیک»ی نخواهند داشت؛ سراغ ساخت بناهای عجیب و غریب رفتهاند؛ از فراعنه و اهرامشان در مصر گرفته تا کاخ ورسای فرانسه که به دستور لویی چهاردهم ساخته شد تا کاخهای متعدد شاهان ایران. محمدرضا پهلوی هم از این قاعده مستثنی نبود.
این سازهی غولپیکر وسط میدان، قرار بود یادگاری او در تاریخ ایران باشد. به همین خاطر آن را «شَهیادِ آریامهر» نامیده شد و محمدرضا پهلوی هم افتتاحش را گذاشت وسط جشنهای پرزرقوبرق دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی در مهرماه ۱۳۵۰. روزهایی که سران کشورهای مختلف را به تختجمشید کشانده بود تا به قول روزنامه اطلاعات «جالبترین رژه نظامی تاریخ جهان» را برگزار کند. همانجا بود که آن نطق معروف را کرد و خطاب به گوروش گفت آسوده بخواب که ما بیداریم. فردایش همه را به تهران آورد و با تبلیغات زیاد، برج و مجموعهی شهیاد را با کلی تبلیغات افتتاح کرد و یک روز بعد هم استادیوم صدهزارنفری نزدیکش را افتتاح کرد و اسم آن را هم «استادیوم آریامهر» گذاشت و اختتامیه جشنهای دوهزار و پانصدساله را آنجا برگزار کرد.
شاه میخواست خواست خود را معمار ایران نوین کند. اما این سکه روی دیگری هم داشت. ساواکِ شاه همان سال ۵۰ و چندماه پیش از جشنهای دوهزار و پانصدساله، تعداد زیادی از مبارزین را احتیاطا دستگیر کرده بود. از سال ۵۰ تا۵۷ هم فضای خفقان و سرکوب ساواک بر جامعه بیشتر شد. چیزی که شاه آن را نادیده میگرفت و وقتی صدای مردم را شنید که دیگر دیر شده بود و همه خواهان رفتن او بودند.. شاه رفت و روزی که امام آمد، مردم چند کیلومتر برای استقبالش صف کشیده بودند، از جمله در همان«میدانِ شهیاد» که دیگر آن را «میدان آزادی» نامیده بودند.
حالا پنجاه و اندی سال از روزی که شاه «میدان شهیاد آریامهر» را افتتاح کرد میگذرد و بنایی که قرار بود یادِ شاه را ماندگار کند، یادِ آزادی از استبدادش را ماندگار کرد. در این سالها «میدانِ آزادی» به یاد روزهای خوبِ آزادی، وعدهگاه تجمعات مردمی انقلاب بود. شاه «شهیاد» را برای مردم به یادگار گذاشت و «انقلاب» «آزادی» را به آنها هدیه داد.
تصاویر: میدان و برج آزادی در گذر زمان
نظرات