مهدی قلی علوی مقدم
1354 بازدید
ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
فرزند سرتیپ علیقلىخان افسر قزاق و از طرف مادر نوهى محمدباقرخان اعتمادالسلطنه است. در 1280 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه وارد مدرسهى نظام مشیرالدوله شد و در 1299 فارغالتحصیل گردید. در 1301 براى ادامه تحصیل به اروپا اعزام گردید و در رشتهى دامپزشکى نظام دکترا گرفت و چند دورهى نظامى هم در سنسیر طى کرد. پس از مراجعت به تهران، درجات نظامى را اخذ و در 1320 معاون اداره اصلاح نژاد اسب بود. چند روزى معاون شهربانى شد، مجددا به ارتش بازگشت و درجهى سرتیپى به او دادند. مدتى ریاست ادارهى امور دواب با او بود. چندى ریاست سررشتهدارى ارتش را به او سپردند. چند سالى هم امور و ورزش ارتش تحتنظر او قرار داشت. فرماندهى گارد مسلح گمرک نیز چندى با او بود. در 1330 درجهى سرلشکرى به او داده شد و به ریاست ژاندارمرى کل کشور منصوب شد. بعد به معاونت وزارت جنگ رسید. سپس فرماندار نظامى تهران گردید. در واقعهى 30 تیر 1331 که مردم به نفع مصدق قیام کردند، او حاکم نظامى بود. در اثر تیراندازى و شدت عمل عدهى زیادى در تهران مقتول و مجروح شدند. وقتى مصدق مجددا روى کار آمد، دستور بازنشستگى و تعقیب فرماندار نظامى و رئیس شهربانى و رئیس ستاد را صادر کرد. سرلشکر گرزن رئیس ستاد و سرلشکر کوپال رئیس شهربانى، خیلى زود خود را کنار کشیدند ولى علوىمقدم بناى مخالفت و مبارزه با دولت را گذاشت و مجمعى از افسران بازنشسته و جوان تشکیل داد و علیه دولت مصدق شروع به فعالیت نمودند. تدریجا دامنهى مخالفت آنها ابعاد وسیعترى پیدا کرد. عدهاى از مردم جنوب تهران با آنها همداستان شدند. وقتى زاهدى محور مبارزه با مصدق قرار گرفت، همه دور او جمع شدند. علوى مقدم هم صمیمانه با زاهدى تلاش نمود. چند بار توقیف شد. بعد از کودتاى 1332 علوى مقدم پاداش فعالیت یک سالهى خود را دریافت کرد و به ریاست شهربانى کل کشور منصوب گردید. تا زمانى که سازمان امنیت تشکیل نشده بود، تنها منبع و مرجع قدرت شهربانى بود و علوى مقدم تحقیقا از قوىترین مهرهها محسوب مىگردید. بعد از تشکیل سازمان امنیت و اختیاراتى که آن سازمان به دست آورد، بین دو منبع قدرت اختلاف افتاد. علوى مقدم و تیمور بختیار به جان هم افتادند، البته شاه هم این اختلاف را دامن مىزد. علوى مقدم در 1337 به درجهى سپهبدى رسید. کبر و خودخواهى او در حد اعلى شد، با هر قدرتى غیر از شاه مبارزه مىکرد. هرگز به دستورات نخستوزیر ترتیب اثر نمىداد. در انتخابات دورهى بیستم که در تابستان 1339 اتفاق افتاد ، شهربانى مداخلات زیادى داشت. بعد از سقوط کابینهى دکتر اقبال و روى کار آمدن جعفر شریفامامى، سپهبد علوى مقدم به سمت وزیر کشور معرفى گردید و انتخابات زمستانى دورهى بیستم را انجام داد و مداخلات زیاد او در انتخاب اشخاص وجههى دولت را از بین برد، به طورى که شریفامامى ناچار کابینه را ترمیم کرد و جاى علوى مقدم را به سپهبد عزیزى رئیس ژاندارمرى داد. در اردیبهشت 1340 دکتر على امینى با حمایت حزب دموکرات آمریکا در ایران زمامدار شد. شرط زمامدارى او عدم مداخلهى شاه در امور کشور و انحلال مجلسین بود که هر دو انجام گرفت و امینى براى مبارزه با فساد، دادگسترى را مجهز کرد. عدهى زیادى از بلندپایگان که در افکار عمومى در مظان اتهام و فساد بودند، بازداشت گردیدند. سپهبد علوى مقدم در راس بازداشتشدگان قرار داشت. چند ماه در زندان به سر برد، تاب و توان خود را از دست داد، به التماس و التجاء افتاد. سرانجام بدون محاکمه آزاد شد. به دستور شاه، در وزارت کشاورزى شغل مشاورى به او دادند. او در ریاست شهربانى خود، شرکت واحد اتوبوسرانى را تاسیس نمود و چند سالى مدیرعامل آنجا هم بود. علوى مقدم در سال 1363 در سن 83 سالگى در تهران درگذشت.
نظرات