این یهودیان، جاسوس هستند
موضوع: عزاداری در مسجد جامع
به: 316 شماره: 17132/20ه 3
از: 20 ﻫ 3 تاریخ 18/9/48
در ساعت 1300 روز 11/9/48 مجلس عزاداری در گرمخانه مسجد جامع برگزار گردید. در این مجلس ابتدا شیخ غلامحسین جعفری درباره عدل و انصاف صحبت کرد و در ضمن گفت ما باید حقایق را بگوییم اگر چه نمیتوان گفت شاید مردم متوجه خود بشوند.
بعد از نامبرده مقدس خراسانی واعظ به منبر رفت و ضمن گفتار خود اظهار داشت:
در یکی از کشورهای اسلامی مسابقه فوتبال با تیم اسرائیل1 بود که اگر یهودیان شکست نخورده بودند بزرگترین ننگ برای اسلام بود واضح بگویم این مسابقه در امجدیه خودمان بود یکی از جوانان یهودی کلیه بلیطهای آن روز را خریده بود این یهودیان که در این مملکت از همه چیز استفاده میکنند همه آنها جاسوس هستند و ثروت این مملکت را میبرند. این یهودیان به این مملکت و ناموس این کشور خیانت میکنند گرچه نمیتوان گفت اما میگویم و فردا هم بقیه را میگویم یکی از کشورهای اسلامی به یهود کمک میکند که آنها هم بر علیه اسلام جنگ میکنند. در پایان ضمن دعا گفت خدایا عده قلیلی از مسلمانان که به یهود کمک میکنند نابود شوند. مجلس در ساعت 1430 خاتمه یافت.
نظریه منبع : منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : رهبر عملیات نظری ندارد. ایادی
نظریه 20 ﻫ 3 : 20 ﻫ 3 نظری ندارد.
از طرف رئیس بخش 3 ـ تابش 16/9/48
اداره کل سوم 17/9/48
1. مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل: ارتباط وسیع رژیم پهلوی و رژیم غاصب قدس شروع منازعهای سخت میان مردم مذهبی ایران با رژیم شاه بود، چه آن که بسیاری از هرگونه رابطه با اسرائیل به دلیل غاصب بودن آن ابا داشتند، اما رژیم شاه در واقع در مناسبات خود هیچ دریغی از علنی شدن رابطه با سران اسرائیل نداشت. اما در ورزش شیوه مبارزه با شاه به شکل دیگری بود. پیروزی اسرائیل بر همسایگان عربش در جنگ شش روزه، خشم مسلمانان ایران را نیز برانگیخت، چه آن که خود را عمیقاً با اعراب مخالف اسرائیل هم آرمان میدانستند و حکومت شاه را که شایع بود ابائی از فروش نفت به اسرائیل ندارد، به عنوان متحد این دشمن میشناختند. شکست اعراب در جنگ شش روزه سال 1967، به احساسات ضد صهیونیستی میان مسلمانان ایران دامن زد آن گونه که در بسیاری سخنرانیها در مساجد، رژیم صهیونیستی آماج تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفت. در چنین فضایی در سال 1968 (1347) اعلام شد که تیم ملی فوتبال اسرائیل برای شرکت در بازیهای جام ملتهای آسیا که هر چهار سال یک بار انجام میشود و از جام ملتهای اروپا هم قدمت بیشتری دارد، به ایران میآید. به این ترتیب، درست در زمانی که تیمهای ورزشی اعراب، اسرائیل را تحریم میکردند، رژیم شاه ایران که خواستار پیگیری یک سیاست مستقل در قبال مساله اعراب و اسرائیل بود، میزبان یک تیم از اسرائیل شد. در هفتههای پیش از مسابقات، تنش در تهران کاملاً آشکار بود. این شایعه رواج داشت که یهودیان ایران از تیم اسرائیل حمایت خواهند کرد. تنش در تهران بالا گرفته بود و در روز مسابقه (29 اردیبهشت) شایعهای وسیع در شهر پیچید که حبیب القانیان، یک سرمایهدار متمول یهودی که با رژیم شاه ارتباط تنگاتنگی داشت و مالک ساختمان معروف پلاسکو در چهارراه استانبول و مورد تنفر شدید مردم مسلمان ایران بود، 1500 بلیت استادیوم 30000 نفره امجدیه را برای توزیع میان یهودیان خریده است تا به نفع تیم اسرائیل شعار دهند.
بلیت در بازار سیاه به قیمت بالا معامله میشد و تعدادی از تماشاگران بدون بلیت به درون استادیوم هجوم آوردند. این خود به شایعهای دیگر دامن زد که براساس آن مأموران درهای ورزشگاه امجدیه را به عمد باز گذاشته بودند تا مردم بدون بلیت وارد شوند و تا امکان حضور مسلمانانی که به نفع تیم ایران شعار میدادند، پیوند خود را با اسلام و ایرانیت به اثبات رساند.
در طول مسابقه تماشاگران شعارهای ضد اسرائیلی سر میدادنند و بالونهایی با نقش صلیب شکسته به هوا پرتاب میکردند. در پایان تیم ملی ایران با گلهای همایون بهزادی و پرویز قلیچخانی با نتیجه دو بر یک به پیروزی رسید و قهرمان آسیا شد. شور و هیجان استادیوم را فراگرفت. تماشاگران زمین بازی را گلباران کردند و بیش از دو ساعت در محل مسابقه به سر دادن شعارهای ملی پرداختند در حالی که پلیس با نگرانی از سفارت آمریکا که مجاور استادیوم بود حفاظت میکرد. تعداد کمی طرفداران رژیم صهیونیستی بعد از مسابقه با ایجاد بلوا سعی در به آشوب کشیدن آن روز تهران داشتند. مردم تعدادی الاغ را که یک چشم آنها با چشمبند بسته شده بود، به یادآوری موشه دایان ، وزیر دفاع وقت اسرائیل، در خیابانها میگرداندند. طرفداران رژیم صهیونیستی با این پیروزی به شایعاتی دامن زدند از جمله این که دولت شاهنشاهی ایران به داور مسابقه رشوه داده، یا این که تیم اسرائیل عمداً باخته تا شاه بتواند ادعا کند آنچه اعراب از انجامش ناتوان بودند، یعنی شکست اسرائیل، در کشور او تحقق یافته است. از دیدگاه بسیاری از تماشاگران ایرانی، این یک مسابقه بین دو دولت نبود بلکه مسابقهای بود که بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل باعث شکست رژیم غاصب صهیونیستی در میدان بینالمللی شده بود. پیروزی 1347، فوتبال را به پدیده ویژهای در ایران مبدل کرد. بازیکنان تیم ایران بارها به شرکت در برنامههای رادیویی دعوت شدند و عکسهای آنها در خیابانها دست به دست میشد. همه روزه به جوانانی که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکردند افزوده شد و این خود شایعه دیگری را دامن زد که سود این پدیده به جیب کارخانه پلاستیکسازی حبیب القانیان میرود. مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای سال 1362 در گفتگویی تلویزیونی از آن قهرمانی به عنوان بهترین خاطره ورزشی خود یاد کرد و گفت: «آن روزها طلبه جوانی بودم که به تهران آمده بودم. جو عمومی در تهران علیه تیم اسرائیل بود و بعد از مسابقه همه مردم شادی خود را از این پیروزی نشان میدادند. در تاکسی هم راننده میگفت دیدید چطور به آنها گل زدیم که اینها نارضایتی ملت از همکاری شاه با اسرائیل را نشان میداد.» همین روند مبارزه و اظهار خشم و نارضایتی نسبت به ارتباط رژیم شاه با رژیم اشغالگر قدس و موج مخالفت و ابراز خشم نسبت به رژیم اسرائیل و جنایات بیشمار او علیه فلسطینیان در سالهای 1349 و 1353 (1970 و 1974 میلادی) در مسابقات آسیایی و در مصاف تیم فوتبال ملی ایران و رژیم اسرائیل با شدت بیشتری بروز کرد... (رک: خاطرات عزتشاهی، تدوین و تحقیق محسن کاظمی، صفحه 51 تا 54، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1385 و هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی، جلد دوم، صفحه 400 و 401، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، سال 1371)
نظرات