صباغیان : کاگ‌ب از کودتای نوژه مطلع بود


4241 بازدید

ماه‌ها و سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ مملو از اخبار و حوادثی است که از سوی بیگانگان یا گروه‌های مخالف در کشور علیه انقلاب مردم رقم می‌خورد. جدا از اغتشاشاتی که در استان‌های مرزی کشور وجود داشت و ترور‌هایی که توسط منافقین و گروهک فرقان صورت می‌گرفت، دخالت نظامی آمریکا که به واقعه طبس منجر شد، «کودتای نوژه» و تحمیل هشت سال جنگ به ایران تاثیرگذار‌ترین اتفاقات سال‌های اول انقلاب بودند. وقایعی که اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم هر کدامشان به تنهایی می‌توانست طومار انقلاب اسلامی را در هم بپیچد اما به گفته مهندس هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت، دستی بالا‌تر و قدرتمند‌تر از دست مردم حافظ انقلابی بود که سال‌ها برای به بار نشستنش تلاش کرده بودند.
«کودتای نوژه» از سوی برخی از درجه‌داران و افسران نیروی هوایی ارتش و بعضی از وابستگان رژیم شاهنشاهی طراحی شد. اگر طرح کودتا در نطفه خفه نمی‌شد، کودتاگران برنامه‌ریزی کرده بودند که از «پایگاه نوژه» در همدان، برخی از نقاط حساس، مانند منزل امام (ره) در جماران و حوزه‌های علمیه را بمباران کنند. آن‌ها آنقدر از پیروزی خود مطمئن بودند که پیشاپیش اعلامیه‌های پیروزی را هم منتشر کرده بودند. در مورد حواشی و شایعاتی که پیرامون «کودتای نوژه» منتشر شده با وزیر کشور دولت موقت گفت‌وگو کردیم. اگرچه اعضای دولت موقت پیش از ۱۸ تیرماه سال ۵۹، یعنی زمان کشف و سرکوب کودتا استعفا داده بودند اما هنوز هم ناگفته‌های بسیاری در مورد طراحان و مجریان «کودتای نوژه» دارند.
* «کودتای نوژه» تقریبا با فاصله اندکی پس از عملیات ناموفق آمریکا در طبس رخ داد. کودتا در ادامه تهاجم ناموفق نظامی آمریکا به ایران طرح‌ریزی شد یا از طریق گروهی دیگر؟
- در مورد واقعه طبس می‌توان به قوت گفت که آمریکا اقدام به تهاجم نظامی به ایران کرده بود زیرا با وجود بمباران هواپیما‌ها و هلیکوپتر‌های باقیمانده در صحرای طبس، آمریکایی بودن آنان غیرقابل کتمان بود و از سوی دیگر پس از شکست آمریکا، رییس‌جمهوری وقت آن کشور در یک سخنرانی رسمی عنوان کرد که قصد حمله به تهران را داشته و حتی تاکید کرد که متاسفانه میزان زیادی از اسناد مهم و تعیین‌کننده در هواپیما و هلیکوپتر‌ها باقی مانده است. اما در مورد «کودتای نوژه»، حداقل من هیچ دلیل واضحی برای طرح‌ریزی این کودتا از سوی آمریکا در دست ندارم. اگرچه که با توجه به دخالت نیروی هوایی، یعنی بخشی از ارتش که توسط مستشاران آمریکایی آموزش می‌دید و تجهیز می‌شد و با در نظر گرفتن سابقه آمریکا در مقابله با انقلابات مردمی در کشور‌های آمریکای لاتین و کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر مصدق، حمایت آمریکا از طرح کودتا را دور از ذهن نمی‌دانم و بعید نیست اگر آمریکا پس از شکست در طبس به دنبال راه‌حل دیگری برای ساقط کردن انقلاب اسلامی بود، «کودتای نوژه» را اجرا کرده باشد. گفتم «اجرا» کردند زیرا معتقدم که مدت‌ها پیش از پیروزی انقلاب آمریکا، انگلیس و شوروی خودشان را برای مبارزه با انقلاب، به انواع روش‌ها آماده کرده بودند.
 * اگر پیش از پیروزی انقلاب، کشورهای آمریکا، انگلیس و شوروی به دنبال راه‌هایی برای پیشگیری از پیروزی انقلاب بودند، چرا از روش‌هایی مانند ممانعت از بازگشت امام (ره) به ایران استفاده نکردند؟
- زمانی که به سال‌ها و ماه‌های اول انقلاب فکر می‌کنم، بدون شک دست خدا را در پیروزی انقلاب اسلامی و محافظت از آن می‌بینم. نه‌تنها برای پیروزی و حفظ انقلاب که من فکر می‌کنم خدا برای حفظ انقلاب از آفات و انحرافات هم ما را یاری کرد. یکی از بارز‌ترین مثال‌هایی که برای امدادهای غیبی می‌توانم نام ببرم، شکست آمریکا به دست طبیعت در طبس و پس از آن شکست «کودتای نوژه» بود. مشکلاتی که از نظر من تنها به دست خدا ممکن بود حل شود و کسی نمی‌تواند ادعایی داشته باشد در مورد اینکه نقش خاصی را در جریان شکست آمریکا در طبس یا لو رفتن «کودتای نوژه» ایفا کرده باشد. به عنوان شاهدی برای ادعایم در مورد حمایت خداوند از انقلاب به خاطره‌ای از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می‌کنم. پیش از بازگشت امام خمینی به ایران کمیته‌ای از اعضای احزاب گوناگونی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند تشکیل شده بود و من به عنوان رییس این کمیته مسوولیت برنامه‌ریزی تشریفات استقبال از امام و حفظ امنیت آن روز را برعهده داشتم. در ابتدا برنامه ما به این صورت بود که یک هواپیمای «ایران‌ایر» از تهران به پاریس برود و امام را به ایران بازگرداند. اما چند روز پیش از ورود امام به ایران، دولت فرانسه به ما اعلام کرد که خودشان امام را با یک جمبوجت «ایرفرانس» به ایران خواهند فرستاد. حفظ امنیت امام و کسانی که به استقبال از او آمده بودند در آن روز برای ما از اهمیت خاصی برخوردار بود. وقوع کوچکترین حادثه‌ای می‌توانست سرنوشت انقلاب را تغییر دهد. اداره و کنترل کردن ساختمان فرودگاه مهرآباد برای ما ممکن بود اما برای کنترل باند و برج فرودگاه احتیاج به نیروی متخصص داشتیم. از سوی شهربانی تیمسار وثیق، رییس برج کنترل و باند فرودگاه مهرآباد به کمیته استقبال از امام معرفی شد. طی جلسه‌ای که با او گذاشتیم قرار شد که او هواپیمای حامل امام خمینی و همراهانشان را از مرز هوایی ایران تحویل بگیرد و سالم روی باند فرودگاه به ما تحویل بدهند و پس از آن دیگر مسوولیت حفاظت از امام را کمیته استقبال از امام بر‌عهده داشته باشد. حتما در تاریخ خوانده‌اید که برخی از افراد وابسته به رژیم شاهنشاهی قصد داشتند که هواپیمای حامل امام را ساقط کنند. بنابراین می‌بینید که تیمسار وثیق چه تعهد سنگینی را پذیرفته بود. به این خاطره اشاره کردم تا بگویم که بعد از لو رفتن «کودتای نوژه»، معلوم شد تیمسار وثیق از عوامل کودتا بوده و به همین دلیل هم اعدام شد. برداشت شخص من این است که تیمسار وثیق مانند دیگر افسران نیروی هوایی که در کودتا مشارکت داشتند از ابتدا با انقلاب اسلامی مخالف بودند اما با مشیت الهی روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ هواپیمای حامل امام با وجود نگرانی‌های ما سالم بر زمین نشست و هیچ گزندی متوجه امام خمینی یا همراهان او نشد. در حالی که اگر تیمسار وثیق قصد رساندن آسیبی به جان رهبر انقلاب را داشت می‌توانست به راحتی این عمل را مرتکب شود و سرنوشت انقلاب را تغییر دهد.
* چه شواهدی برای تایید یا رد فرضیه عزم غرب برای ضربه زدن به انقلاب وجود دارد؟
- منطقا غیرقابل تصور است که فکر کنیم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدون هیچ پیشینه‌ای به طور ناگهانی و بدون حمایت مالی و معنوی دولت‌های بزرگ، عده‌ای از افسران ناراضی ارتش، سرخود تصمیم گرفتند که کودتا کنند. من گمان می‌کنم که مدت‌ها پیش از پیروزی انقلاب کشورهای آمریکا، انگلیس و شوروی برای مبارزه با انقلاب یا در صورت پیروزی، سرنگونی انقلاب، نقشه‌های متنوعی را طراحی کرده بودند. یکی از راه‌حل‌هایی که برای مبارزه با انقلاب مردم در نظر گرفته بودند برنامه‌ریزی برای طراحی یک کودتا مانند کودتای ۲۸ مرداد یا «کودتای نوژه» بود.
* شما در جریان جزییات سرکوب «کودتای نوژه» قرار داشتید؟
- در جریان جزییات نیستم زیرا آن زمان ما از دولت استعفا داده بودیم و اخبار را به صورت دست چندم می‌شنیدیم. از بین روایت‌های متفاوتی که در مورد نحوه سرکوب کودتا نقل می‌شد، قابل قبول‌ترینشان آگاهی «کاگ‌ب»، سازمان اطلاعات شوروی از برنامه‌ریزی برای انجام کودتا در ایران و مطلع شدن مقامات اطلاعاتی ایران از «کودتای نوژه» توسط آنان بود. طبق شنیده‌های من، عوامل «کاگ‌ب» نه‌تنها مسوولان سازمان اطلاعات و امنیت کشور را در جریان جزییات کودتا قرار می‌دادند، بلکه حتی آنان را به یکی از مخفیگاه‌های کودتاگران که در آن جلساتشان را تشکیل می‌دادند، هدایت کردند. اما روایت‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی از عوامل کودتا با مراجعه به برخی مسوولان کشور، کودتا را افشا کرده‌اند. مثلا فردی به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مراجعه می‌کند یا در روایتی آقای ری‌شهری از طریق آقای حجاریان مطلع می‌شوند. ‌در سال ۵۹ دیگر در جریان مستقیم اخبار نبودیم و به خصوص خبر‌هایی که با امنیت کشور سر و کار داشت به صورت دست چندم به گوش ما می‌رسید، اما من خبری مبتنی بر نقش سازمان اطلاعات و امنیت کشور در کشف کودتا را نشنیده‌ام. هرچند نمی‌توان منکر سرکوب دقیق و کامل «کودتای نوژه» توسط عوامل سازمان اطلاعات و امنیت کشور شد.
* عده‌ای از منتقدان «کودتای نوژه» مدعی هستند با توجه به احتمال اندک پیروزی کودتایی با مشارکت معدودی از پرسنل نیروی هوایی و نظامیان پایگاه نوژه، احتمال وقوع کودتا را ضعیف می‌دانند...
 - همواره در تاریخ ایران عده‌ای بوده‌اند که واقعیت‌های آشکار را کتمان می‌کردند. سوای تمام دلایل عقلی که بر وقوع کودتا دلالت می‌کند، باید از این دست مدعیان پرسید که آیا ممکن بود با وجود تمام منافعی که نظام پادشاهی برای دولت‌های غربی داشت، آنان به سادگی تن به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بدهند؟ اگر واقعه طبس و پس از آن هشت سال جنگ تحمیلی، غیرقابل انکار هستند، باید قبول کرد که برنامه‌ریزی برای کودتا هم نمی‌تواند خیلی دور از ذهن باشد. آقای ری‌شهری به عنوان دادستان ارتش، مسوول رسیدگی و کنترل ارتش بود و با قاطعیت به وضعیت ارتش رسیدگی می‌کرد. در آن زمان اگرچه من دیگر نقشی در اداره کشور نداشتم ولی به دلیل نگرانی‌هایی که در مورد انقلاب احساس می‌کردم، در حاشیه نماز جمعه به او گفتم که شایعاتی مبنی بر انتقام گرفتن برخی از ارتشیان از یکدیگر با زدن انگ کودتاچی به یکدیگر یا برخی سخت‌گیری‌های بی‌مورد به گوش می‌رسد. اما او به من اطمینان خاطر داد که هیچ کدام از افسران ارتش را بدون کسب اطمینان کامل مجازات نکرده‌اند و او اجازه نداده است که پاکسازی ارتش از عوامل وابسته به نظام گذشته یا کودتاگران، تبدیل به انتقام‌گیری کور یا تسویه حساب افسران ارتش با یکدیگر بشود. بدون شک اقدام عده‌ای از ارتشی‌ها و وابستگان به رژیم گذشته به «کودتای نوژه» واقعیتی غیرقابل کتمان است و نمی‌توان کسانی را که به سرکوب کودتا اقدام کردند را متهم به تصفیه ارتش یا اتهامات دیگر از این دست کنیم. در بین ارتشی‌هایی که به انقلاب پیوستند، حتی درجه‌دار در حد سرگرد و سروان هم کمتر دیده می‌شد. البته این امر نباید باعث تعجب باشد. زیرا انقلاب برخاسته از توده‌های مردم بود نه فقط خواصی که به دلیل ارتش‌سالار بودن سلسله پهلوی از انواع و اقسام حمایت‌های مالی و رانت‌های اطلاعاتی برخوردار بودند. «کودتای نوژه» هم بنا بود به وسیله برخی از افسران و خلبانان عالی‌رتبه نیروی هوایی صورت بگیرد که پیروزی انقلاب برخلاف مصالحشان بود. روز ۲۱ بهمن سال ۵۷ یعنی دو روز بعد از دیدار همافران ارتش با امام خمینی، شایعه بمباران تهران منتشر شد. ما تصمیم گرفتیم برای به خطر نینداختن جان مردم اعلام حکومت نظامی کنیم، اما امام خمینی فرمودند که ترسیدن و پنهان شدن راه چاره مناسبی نیست و از مردم دعوت کردند که به خیابان‌ها بیایند. در آن روز مردم به کلانتری‌ها و بعضی از مقر‌های نیروی هوایی در خیابان پیروزی حمله کرده و آن‌ها را خلع سلاح کردند. یعنی حتی تا روز ۲۱ بهمن ۵۷ هم بین مردم و بعضی از امرای ارتش شکاف زیادی وجود داشت که می‌توانست به کودتا ختم شود.
* شکست «کودتای نوژه» چه تاثیری بر فضای اجتماعی – سیاسی آن زمان داشت؟
- طی سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بیشترین حد آزادی در ایران به نسبت تمام سال‌های قبل و بعد از آن وجود داشت. البته بخشی از آن فضا به دلیل جو انقلابی مردم و پا نگرفتن نهاد‌های کنترلگر در جامعه بود. اما واقعه طبس، پس از آن وقوع کودتای نوژه آن هم از سوی بخشی از ارتش در عمل ثابت کرد که کشور نیاز به نهاد‌های امنیتی دارد. تقریبا بلافاصله پس از خنثی شدن طرح «کودتای نوژه» کشور در‌گیر جنگ تحمیلی شد. شرایط جنگ بر مناسبات کشور میان نظام تاثیر زیادی گذاشت. از سوی دیگر ترور‌های کوری که از سوی منافقین یا گروهک «فرقان» صورت می‌گرفت هم شرایط را پیچیده‌تر کرد. در چنین فضایی سازمان اطلاعات و امنیت کشور شروع به فعالیت کرد. یکی از دلایل تمایل آمریکا برای طرح‌ریزی واقعه‌ای که به «طبس» یا «کودتای نوژه» ختم شد ظاهراً تلاش آمریکا برای آزاد‌سازی گروگان‌های سفارت سابقش در ایران بوده است. اما هیچ دلیلی نمی‌تواند توجیه‌گر دخالت نظامی آمریکا در ایران باشد. آمریکا با طرح‌ریزی کودتا تنها قصد نجات دادن گروگان‌هایش را نداشت و کاملا آشکار است که طراحان به دنبال سرنگونی دولت انقلابی در ایران بودند. در غیر این صورت آمریکا می‌توانست با راه‌حل‌های دیپلماتیک گروگان‌هایش را آزاد کند، کما اینکه در ‌‌نهایت این کار را کرد.
* فضای سیاسی کشور در آستانه وقوع کودتا چگونه بود؟
 - آن طور که از شواهد و قرائن برمی‌آمد و بعد‌ها در اسناد مشخص شد فکر می‌کنم اگر با کودتا مقابله صورت نمی‌گرفت، احتمال پیروزی کودتا‌گران کم نبود. زیرا کشور بعد از انقلاب هنوز نتوانسته بود آن طور که باید و شاید سر و سامان بگیرد. در برخی نقاط مانند کردستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان و ترکمن‌صحرا اغتشاش‌هایی وجود داشت. برخی از نهاد‌های نظارتی یا انتظامی هنوز تشکیل نشده بودند یا در صورت تشکیل، نتوانسته بودند اشراف کافی بر حوزه عملکردشان کسب کنند. تمام این مسایل باعث می‌شود نسبت به امکان پیروزی کودتا‌گران در صورتی که از آن جلوگیری نمی‌شد مشکوک باشم.
*  «کودتای نوژه» کودتایی از جنس ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بود؟ یعنی کودتا‌گران قصد دوباره احیاء  سلطنت پهلوی در ایران را داشتند؟
- بین احیای سلطنت پهلوی، دوباره بر سر کار آمدن شاپور بختیار و برقراری یک حکومت نظامی، گمان می‌کنم که بیشتر احتمال داشت که یک حکومت نظامی بر سر کار بیاید. زیرا امکان اینکه مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مردم ایران به حکومت شاهنشاهی تن بدهد وجود نداشت . از سوی دیگر آن تفکر ملی که شاپور بختیار نمایندگی آن را برعهده داشت از طرفداران زیادی برخوردار نبود. او پس از قبول نخست‌وزیری شاه در آخرین ماه‌های سلطنت عملا از جبهه ملی کنار گذاشته شده بود و به غلط یا درست، مردم او را بخشی از نظام سلطنت می‌دیدند نه یک نیروی صادق و خدوم ملی. البته من نمی‌توانم در مورد اینکه سرنوشت کودتای نظامی، در صورت پیروزی به کجا ختم می‌شد نظر قاطعی داشته باشم.


روزنامه شرق