ایرانِ پساانقلاب در اندیشه امام خمینی


ایرانِ پساانقلاب در اندیشه امام خمینی
در مدت اقامت چهارماهه امام خمینی در پاریس، نوفل لوشاتو مهم‌ترین مرکز خبری جهان بود. مصاحبه‌ها و دیدارهای مختلف امام با رسانه‌های خارجی باعث شد دیدگاه‌های ایشان درباره آینده کشور آشکارتر شود، اما امام چه آینده‌ای را برای ایران پساانقلاب در نظر داشتند که همه گروه‌ها و اقشار جامعه زیر پرچم رهبری ایشان گرد آمدند؟

امام خمینی در نهضت اسلامی و ضدطاغوتی خویش، همواره دیدگاه‌ها و مواضعشان را در موقعیت‌های گوناگون تبیین می‌کردند، اما به‌تدریج و هرچه که جامعه ایران به انقلاب نزدیک‌تر می‌شد، مواضع ایشان در مورد آینده کشور نیز به همان نسبت، برای اذهان عمومی وضوح بیشتری پیدا می‌کرد. این نوشتار به شاخص‌ها و مؤلفه‌های آینده ایرانِ پساانقلاب در اندیشه امام خمینی در ماه‌های نزدیک به انقلاب اسلامی و هنگامی‌که در فرانسه تبعید بودند اختصاص یافته است. بدین منظور تلاش می‌شود آنچه امام برای آینده ایرانِ پس از شاه در نظر داشت بازخوانی شود.

گسست از تاریخ؛ ایرانِ بدون سلطنت

در مدت اقامت چهارماهه امام خمینی در پاریس، نوفل لوشاتو مهم‌ترین مرکز خبری جهان بود. مصاحبه‌ها و دیدارهای مختلف امام با رسانه‌های خارجی باعث شد دیدگاه‌های ایشان درباره آینده ایران آشکارتر شود. در اندیشه امام خمینی، آینده ایران بدون نهاد سلطنت تعیین می‌شد. امام صراحتا در رسانه‌ها اعلام کرد که برخلاف دوره‌ای که شاه بدون توجه به تمام موازین قانونی بر ایران حکومت می‌کرد، سلطنت در آینده ایران جایگاهی نخواهد داشت.1 در ادامه چنین مسیری، امام بعد از انتصاب بختیار به نخست‌وزیری اعلام کردند که دولت او به دلیل انتصاب وی از سوی شاه مخلوع و مجلسین غیرقانونی، نزد مردم پذیرفته نخواهد بود. ایشان دولتی را که سلطنت تعیین و تأیید کرده باشد غاصب و همکاری با آن را شرعا حرام و قانونا جرم می‌دانستند. البته دیدگاه امام خمینی در این زمینه فقط جنبه سلبی نداشت و آینده سیاسی ایران را فقط به رفتن شاه و برچیده شدنِ بساط نظام سلطنتی خلاصه نمی‌کرد.2

ایشان برای آینده ایران نظریه ولایت فقیه را بازسازی کردند که در سنّت فقهی ریشه داشت. ولایت فقیه می‌توانست به‌عنوان الگویی جانشین برای سلطنت مشروطه طرح شود و خلأ قدرت ناشی از حذف نهاد سلطنت را مرتفع سازد.3

عدالت؛ معیار آینده ایران

عدالت یکی از ارکان مهم اندیشه امام خمینی درباره آینده ایران بود. امام اعتقاد داشتند که حکومت اسلامی یعنی حکومتی مبتنی بر عدل و مردم‌سالاری و متکی بر قواعد و قوانین اسلام.4 ایشان در این زمینه بر این مسئله مهم تأکید می‌کردند که وقتی اسلام در جایی حضور دارد یعنی به دلیل عدالت‌محوری، مردم به اسلام روی آورده و به دولت‌های قبلی خود پشت کرده‌اند. امام مطرح کردند که در اسلام، همواره زندگی حکام با پایین‌ترین افراد جامعه، یکسان بوده است و نمونه‌ای که برای این حکام اسلامی می‌آورند، امام علی(ع) است که با وجود حکومت بر جغرافیایی وسیع، زندگی‌شان از همه افراد ملت پایین‌تر بود و عدالت را بالاتر از هر کسی که تصور شود اجرا می‌کرد؛ برای نمونه، اگر ادعایی علیه ایشان بود، در محکمه حاضر می‌شد و حتی حکم خلاف قاضی‌ را هم قبول می‌کرد؛ بنابراین تشیع در عین مقاومت، عادل است؛ و عدالت یعنی «نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو».5 بنابراین عدالت، در آینده ایران، در تمامی مسائل و در مورد اقلیت‌های مذهبی هم رعایت خواهد شد؛ برای نمونه امام خمینی ارامنه را یکی از اقلیت‌های مذهبی با سابقه بالا در ایران می‌دانستند که وضعیت آنها همانند باقی ایرانیان است و به فعالیت زراعت و کسب‌وکار مشغول هستند. امام تأکید کردند که آنها در آینده ایران از همه آزادی‌ها بهره‌مند خواهند بود و با آنها با کمال عدالت رفتار خواهد شد.6

جمهوری اسلامی؛ گستردگی اسلام

امام خمینی آینده ایران را در «جمهوری اسلامی» می‌دید که مشخص‌کننده شکل حکومت بود که آن نیز به رأی عمومی سپرده می‌شد. در این شکل از حکومت قرار بود که تمامی نواقصی که شاه پیش آورده بود تا حد امکان ترمیم شود.7 در این جمهوری، مجلسی ملی مرکب از منتخبان واقعی مردم، امور مملکت را اداره خواهند کرد و حقوق مردم محترم شمرده خواهد شد. امام بیان کردند که نه به کسی ظلم می‌شود و نه زیر بار ظلم خواهیم رفت.8 امام خمینی تأکید ویژه‌ای بر جمهوری اسلامی داشتند و در متن اولیه‌ای که ابراهیم یزدی نوشته بود، امام با خط خودشان واژه «حکومت اسلامی» را خط زدند و نوشتند: «جمهوری اسلامی»؛ یعنی در حقیقت نوع حکومت مشخص‌تر شد که جمهوری اسلامی باشد.9 امام تأکید داشتند که تا استقرار جمهوری اسلامی، که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تأمین عدالت اجتماعی باشد، مبارزه ادامه دارد.10

در حقیقت امام خمینی ساقط کردن رژیم پهلوی و کوتاه شدن دست اجانب را کنار زدن موانع برای برپایی حکومت اسلامی می‌دانستند؛ موانعی که ملت را به مسیری برخلاف عقاید و خواسته‌هایی که داشتند منحرف می‌کردند. امام انقلاب را به رفتن محمدرضا پهلوی و کوتاه شدن دست آمریکا از خاک ایران محدود نکردند، بلکه مقصد نهایی آن را مقصدی می‌دانست که «خدای تبارک‌وتعالی» امر کرده، و آن امر این است که حکومت، الهی و اسلامی باشد.11

اقتصاد ملی

امام خمینی خواستار اقتصادی سالم و غیر وابسته برای آینده ایران بود. به عقیده امام، شاه اقتصاد ایران را فلج کرده و همه مخازن ایرانی‌ها را در اختیار شرق و غرب ــ به‌ویژه آمریکا ــ قرار داده است؛ بنابراین در آینده مد نظر امام، با چنین امتیازاتی و درواقع با غارت شدن منابع کشور مبارزه خواهد شد و در تمام زمینه‌های اقتصادی، یک انقلاب واقعی اتفاق خواهد افتاد. در حکومت آینده، کشاورزی از اولویت خاصی برخوردار خواهد شد؛ چرا که محمدرضا پهلوی با اصلاحات ارضی آمریکایی خود، کشاورزی را نابود کرده است. در زمینه صنعت، با ایجاد صنایع مادر، از صنایع مونتاژ جلوگیری خواهد شد، ایران کشوری دارای سیاست و اقتصاد مستقل، سالم و ملی خواهد شد که در آن، تأمین اساسی‌ترین نیازهای مردم محروم و ستمدیده در اولویت قرار خواهد گرفت و اقتصاد مصرفی طرد خواهد شد.12

امام خمینی بر این مسئله تأکید ویژه‌ای داشتند که در ایرانِ آینده، با حیف‌ومیل مبارزه خواهد شد، ثروت‌هایی که عده معدودی استفاده‌جو ربوده‌اند باز گرفته خواهد شد و شرایط زندگی افراد محروم بهبود خواهد یافت؛ بنابراین امام ملت را در راه شرافت و فداکاری و به‌سوی ساختن جامعه‌ای با اقتصاد سالم و عادلانه و به نفع آسیب‌دیدگان رهبری می‌کرد.

نه شرق و نه غرب؛ آشتی با استقلال

امام خمینی نوید آینده‌ای را در ایران می‌داد که در آن، خرابی‌هایی که شاه مسبب آنها بود اصلاح می‌شد؛ آینده‌ای که در آن، تمام چهارچوب‌های پوسیده و بی‌محتوایی را که در پنجاه سال، مردم را به غرب‌زدگی کشانده است خراب می‌شد. امام از جامعه می‌خواست تا بر پایه‌های اسلامی خویش تکیه کنند و بر غرب و غرب‌زدگان که موجب نابودی فرهنگ آنها شده‌اند پشت پا بزنند تا ایرانِ آینده از وابستگی نظامی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به هر وسیله‌ای نجات پیدا کند.13 در آینده ایران، حکومتی اسلامی هدایتگر جامعه خواهد بود که تمامی انسان‌ها در آن، آزاد و مستقل هستند و بر حسْب تشیع، با تمامی ملت‌ها و دولت‌هایی که با حکومت تشیع خوش‌رفتاری کنند احترام متقابل شکل می‌گیرد؛ همچنین امام تأکید داشتند که در آینده، ایران به ملت‌های غرب نه‌تنها هیچ نظر سوئی نخواهد داشت، بلکه اگر به ایران احترام گذارند با آنها روابط مناسبی نیز برقرار خواهد کرد.

امام خمینی تأکید می‌کردند که «آن دولت‌هایی که با ملت ایران بدرفتاری کرده‌اند ما با آن‌ها نظر خوبی نداریم و در هر صورت با غربی‌ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچ‌وقت با هیچ‌کس، رفتار ظالمانه نخواهیم داشت». در خصوص شرق هم امام خمینی معتقد بود: شوروی «هم یکی از دوّلی است که به ما تعدی کرده است و ما از او ناراضی هستیم. شرایط اجتماعی ایران به صورتی است که کمونیسم هیچ راهی در آن ندارد». علاوه بر این، امام آینده ایران را بر پایه استقلال از قدرت‌های خارجی شرقی و غربی می‌دانستند و معتقد بودند که این کشور در پی پیروزی انقلاب، نه کمونیست خواهد شد و نه ــ بر اساس حرف‌های محمدرضا پهلوی ــ تجزیه. استقلال ایران در آینده به‌گونه‌ای تضمین می‌شد که هیچ کشور خارجی نمی‌توانست به آن دست‌درازی کند.14

فشرده سخن

ترسیم تصویر آینده ایرانِ بعد از انقلاب از چشمگیرترین فعالیت‌های مربوط به انقلاب اسلامی است. امام خمینی، رهبر انقلاب، مؤلفه‌ها و شاخص‌هایی برای آینده ایران در نظر داشتند که مهم‌ترین آنها گسست از تاریخ پذیرفته‌شده و نابودی سلطنت بود. پس از آن، جمهوری اسلامی جانشین سلطنت می‌شد که دو عنصر عدالت و اقتصاد ملی مهم‌ترین ویژگی‌های آن بودند. امام خمینی خطوط سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب را احترام به کشورهای غیرمتخاصم و مقابله با کشورهای متخاصم بیان کردند که در نهایت به سیاست نه شرقی و نه غربی ختم می‌شد. ایشان با رویکرد انقلابی، نه‌تنها سازوکار موجود را ویران می‌کردند، بلکه معمار نظمی نوین نیز بودند که در کلیت خود، جمهوری اسلامی نام داشت. در نهایت چنین باید نتیجه گرفت که حمایت عظیم جامعه از مبارزه امام خمینی نشان داد که آنها به‌قدر کافی افکار اسلامی را درک کرده و متوجه آینده شده‌اند.

پی‌نوشت:

1. روح‌الله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 5، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چ سوم، 1379، صص 3-14.

2. ابراهیم یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها (مطالبی ناگفته پیرامون انقلاب اسلامی ایران)، تهران، شرکت انتشارات قلم، چ سوم، 1389، ص 276.

3. سیدعلی میر موسوی، اسلام، سنت، دولت مدرن؛ نوسازی دولت و تحول در اندیشه سیاسی معاصر شیعه، تهران، نشر نی، 1384، ص 241.

4. روح‌الله خمینی، همان، ج 5، صص 132-133.

5. همان، صص 532-535.

6. همان، ص 357.

7. همان، صص 141-143.

8. غلامرضا نجاتی، تاریخ بیست‌وپنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، ج 2، تهران، موسسه خدمت فرهنگی رسا، 1371، ص 145.

9. ابراهیم یزدی، همان، صص 87-88.

10. همان، ص 277.

11. روح‌الله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 7، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چ سوم، 1379، صص 527-529

12. روح‌الله خمینی، همان، ج 5، همان، صص 132-133.

13. همان، صص 543-550.

14. همان، صص 471-476.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران