مقالههایی که راهنمای مبارزات شد
اکرم دشتبان: «از تبعید تا پیروزی: زندگینامه و مجموعه مقالات و مصاحبههای آیتالله ناصر مکارم شیرازی» به عنوان پنجاهوششمین کتاب تحقیقی تولید شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، با گردآوری و تدوین میرزاباقر علیاننژاد به حوادث سیاسی زندگی آیتالله مکارم شیرازی میپردازد. پیشیبینی چهره مورد نظر این اثر برای تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، سازمانی که حافظ انقلاب باشد و چگونگی چاپ و انتشار مقالات علیه رژیم پهلوی در آن دوران بهانهای شد تا با نویسنده کتاب به گفتوگو بنشینیم.
علیاننژاد از پژوهشگران دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و مسوول واحد تدوین تاریخ این مجموعه است. تاکنون مجلدات نهم تا یازدهم روزشمار انقلاب اسلامی با تدوین او منتشر شده و مجلدات دوازدهم و سیزدهم این مجموعه نیز در دست انتشار است.
ـ آقای علیاننژاد، شما در مقدمه کتاب دلیل تدوین این اثر را مقالات و مصاحبههای آیتالله مکارم شیرازی در روزنامههای اطلاعات و کیهان، در سال 1357 و ویژگی این مقالات در به روز، مستند، شیوا و قابل فهم بودن آنها عنوان کردهاید. آیا تنها همین نکتهها دلیل نگارش کتاب «از تبعید تا پیروزی» شد؟
ـ بله، دلیل اصلی همینهاست که در مقدمه کتاب آوردهام. زمانی که در حال تدوین روزشمار انقلاب اسلامی بودم به برخی مقالات آیتالله مکارم شیرازی در روزنامههای کیهان و اطلاعات رسیدم که دامنه و فراگیری جالبی داشت؛ به عنوان نمونه آیت الله مکارم شیرازی در آنها هم به اقدامات شاپور بختیار، نخست وزیر وقت و نظامیان پاسخ میداد و هم مردم را راهنمایی میکرد. متن مقالات هم شیوا و روان بود. نکته دیگری که برایم جالب بود سابقه آیتالله مکارم شیرازی در نگارش مقالات و چاپ آنها از سالهای 1325 و 1326 به بعد بود.
در کتابهای روز شمار انقلاب اسلامی به دلیل آن که باید به تمام مباحث انقلاب پرداخت، امکان آوردن متن کامل مقالات آیتالله مکارم شیرازی وجود نداشت. به همین دلیل چکیده مقالات در روز شمار انقلاب اسلامی گنجانده شد. اما به نظر میرسید این مقالات ارزش پرداخت به صورت مستقل را دارد. برای همین، آوردن متن کامل آنها را در قالب یک کتاب به هدایت الله بهبودی که مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و کارشناس روز شمار انقلاب اسلامی است پیشنهاد دادم. وی هم مایل بود این مقالات به صورت جداگانه استخراج و در قالب یک کتاب تدوین شود.
ـ در شرح عنوان کتاب، بر جلد آن آمده: «زندگینامه، مقالات و مصاحبهها» بخش زندگینامه آیتالله مکارم شیرازی بر چه اساسی تالیف شد؟
ـ در فاز اول مقالات را جدا کردم و در گام بعدی تصمیم گرفتم برای آشنایی خواننده با آیت الله مکارم شیرازی، زندگینامه مختصر حدود 5 صفحهای را در ابتدای مقالات بیاورم. برای این کار به مطالب به نگارش درآمده درباره زندگی ایشان مراجعه کردم، اما در اطلاعات ارایه شده تناقضهایی وجود داشت. وقتی به سایت آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کردم دیدم زندگینامه و دو مقاله درباره تبعید ایشان به مهاباد، انارک و نائین به صورت کامل آمده است. در این زندگینامه مبارزات و همراهی که با امام خمینی (ره) از سال 1341 داشتند آمده بود.
اما در منابعی که وجود داشت تنها اشاره کوتاهی به تبعید در سالهای 1356 و 1357 و مبارزات ایشان شده بود و به صورت خاص به دوران تبعید پرداخته نشده بود و تنها برخی مصاحبهها به آن اشارهای داشت. این موضوع باعث شد تا زندگینامه کاملی از ایشان را بیشتر بر مبنای مسایل سیاسی و فرهنگی به کتاب اضافه و زندگی آیتالله مکارم شیرازی بین سالهای 1341 تا 1357 را پررنگ کنم. زیرا زندگی ایشان دارای چند وجه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی بود و آنچه من در این کتاب توان بررسی آن را داشتم وجه سیاسی زندگی ایشان بود که این بخش هم به اثر اضافه شد.
ـ نحوه بهرهگیری از منابع چگونه بود؟
ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی تاکنون حدود 50 عنوان کتاب از مجموعه «یاران امام به روایت اسناد ساواک» منتشر کرده است که بیشتر آنها متعلق به مبارزان شهید و فوت شده است. سیاست این مرکز مطالعاتی انتشار اسناد بعد از فوت فرد مبارز انقلابی است. به همین دلیل دسترسی چندانی به اسناد مبارزات آیتالله مکارم شیرازی در ساواک نداشتم و مجبور شدم 30 عنوان کتاب منتشر شده درباره افراد مختلف همچون آیتالله فلسفی، آیتالله مرعشی نجفی و آیتالله طالقانی که با ایشان در ارتباط بودند را بررسی و از طریق فهرست اَعلام کتابها، اسناد مبارزات آیتالله مکارم شیرازی را به روایت ساواک استخراج و به مجموعه اضافه کنم. یکی از فعالیتهای ایشان در مسجد ارک بود که از آن سندی در اختیار نداشتم و از کتابی که با عنوان «مسجد ارک به روایت اسناد» منتشر شده استفاده کردم تا بتوانم زندگینامه مستندی از آیتالله مکارم شیرازی بنویسم.
ـ چرا به سراغ ایشان نرفتید؟ آیتالله مکارم شیرازی در قید حیاتند و به یقین اطلاعات حوادث تاریخی آن دوره را در اختیار شما قرار میدادند؟
ـ ما نمیخواستیم وقت ایشان را بگیریم، زیرا در دیداری که داشتیم گفتند از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ایشان مراجعه و مصاحبههایی را انجام دادهاند که قرار است به صورت کتاب منتشر شود. اما برای رفع نقایص نقاط حساس تاریخی که در آن دخیل بودند مانند بازداشت ایشان در شب 15 خرداد سال 1342 از مصاحبههای چاپ شده در نشریات مختلف که در آن وضعیت زندان و دستگیری خود را توضیح دادهاند، استفاده کردم. متن مصاحبهها و خاطراتی که ایشان از دوره تبعید داشتند و اطلاعات آن به صورت کامل در اسناد و نشریات مختلف موجود بود و در پارهای موارد هم از متن خاطرات ایشان استفاده کردم.
ـ آیا برای انجام مصاحبه با ایشان هم اقدامی انجام شد؟
ـ ما مستقیما مساله را با ایشان مطرح نکردیم ولی قرار شد وقتی نگارش اثر تمام شد آن را مرور کنند و بخشهایی را که لازم میدانند، به کتاب اضافه یا از آن کم کنند. در جلسهای هم که داشتیم گفتند، برخی مطالب که در این کتاب خواندهاند برایشان تازگی داشت، مانند متن سخنرانی ایشان در مسجد ارک که به واسطه اسناد ساواک در این کتاب آمد. زیرا در آن دوره متن سخنرانیها ضبط نمیشد. البته گردآوری و نوشتن خاطرات ایشان از دوره انقلاب طرح کتاب دیگری است.
ـ زندگینامه به مسایل سیاسی میپردازد، در حالی که ایشان نقش فرهنگی هم در دوره رژیم پهلوی و جریان مبارزات انقلاب داشتند.
ـ بله، بخش سیاسی زندگی آیتالله مکارم شیرازی بر دیگر مباحث برتری دارد. البته به مباحث فرهنگی شاخص زندگی ایشان هم پرداخته میشود. کتاب «فیلسوفنماها» از ایشان در سال 1333 کتاب سال شد. اما در کتاب «از تبعید تا پیروزی» در سطح حدود 70 درصد عملکرد سیاسی ایشان شرح داده میشود. بیشتر مقالات هم به جنبه سیاسی حوادث اشاره دارند و بقیه اثر به عملکرد فرهنگی و اجتماعی ایشان میپردازد.
ـ وقتی به نقل خاطرات میپردازید از گروههای مبارز صحبتی به میان نمیآید. تا آنجا که وقتی مخاطب کتاب را میخواند تنها بخشی از نقش روحانیت را میبیند، ولی آیتالله مکارم شیرازی در این کتاب تاکید کردهاند که باید به نقش همه گروهها در جریان پیروزی انقلاب توجه داشت؟
ـ این کتاب مربوط به زندگی ایشان است و از نگاه ایشان به فرایند انقلاب نگاه کردیم. وقتی هم از نگاه ایشان به انقلاب نگاه میکنیم روحانیون بیشتر مطرح میشوند. مکانی هم که ایشان در آن فعالیت داشتند مدرسه فیضیه قم بود که آن زمان در آن، در جمع 50 هزار نفر سخنرانی کردند. در واقع جایگاه ایشان بیشتر در مجامع روحانیون مطرح بود. پرداختن به نقش روحانیون به آن معنا نیست که دیگر گروهها را در نظر نگرفتهایم اما چون فعالیت ایشان بیشتر در جمع روحانیون بوده نقش روحانیت پررنگتر است. البته در این کتاب به فعالیتهای ایشان در دانشگاههای تبریز و تهران و در جمع دیگر گروههای دخیل در انقلاب هم اشاره شده است.
ـ آیا این امکان وجود نداشت که در این کتاب به ساختار منسجم روحانیت در موضوع پیروزی انقلاب و در مقایسه با دیگر گروهها پرداخته شود؟
ـ روحانیت دارای ساختار و فعالیت حزبی در دوره انقلاب نبود، اماکنار هم جمع شده و منسجم بودند، با آن که اختلاف نظرهایی هم با یکدیگر داشتند. برخی روحانیون بعد از تبعید امام خمینی(ره) اطلاعیه و اعتراضی به تبعید امام (ره) نوشتند و آن را نزد آیت الله مکارم شیرازی بردند تا آن را امضا و در نشریه «درسهایی از مکتب اسلام» که متولی آن بودند منتشر کنند. آیت الله مکارم شیرازی با آن مخالفت کردند. در خاطرات ایشان درباره دلیل مخالفت آمده بود چاپ آن اطلاعیه باعث بسته شدن نشریه میشد، برای همین اطلاعیه را امضا و چاپ نکردند و پس از آن با جمع دیگری از روحانیون اطلاعیهای را در اعتراض به تبعید امام (ره) منتشر کردند.
ـ در مقالات و خاطرات آیتالله مکارم شیرازی از دوران تبعید نکات جالبی وجود دارد و وضعیت اقتصادی و اجتماعی نقاط دور دست ایران را روایت میکند، چرا مباحث در این بخش کوتاه و گذراست؟ حوادث و نوع زندگی مردم آن دوران برای نسل امروز که انقلاب را تجربه نکرده است جالب است، بهتر نبود بیشتر به این مساله میپرداختید؟
ـ مقالات اول و دوم این کتاب بلندترین مقالات ایشان هستند که به خاطرات تبعید میپردازد و متن کامل آنها در کتاب «از تبعید تا پیروزی» آمده است. اما باید توجه داشت که افراد زیادی به آن نقاط تبعید نشده بودند و حجم اطلاعات همانی است که در کتاب میبینید. در دیداری هم که با ایشان داشتیم گفتند که مطالب این کتاب همان فضای تبعید را برایشان تداعی کرده است و در سفری که بعدها به آنجا داشتهاند، زنی را میبینند که به ایشان میگوید، ما شاه را دعا میکنیم که شما را به این جا تبعید کرد! تا ما آگاه بشویم. زندگی و مبارزات آیتالله مکارم شیرازی ظرفیت نگارش کتاب دیگری را دارد، اما در این کتاب امکان پرداخت بیشتری نبود و تنها به دوره تبعید ایشان اشاره شده است. وقایع اصلی انقلاب اسلامی بیشتر در تهران و شهرهای مرکزی اتفاق میافتاد و تبعید مبارزان باعث گسترش انقلاب شد، تا آنجا که در آخرین روزهای منجر به پیروزی انقلاب در روستاها هم شاهد تظاهرات هستیم.
ـ در زمینه تحقیق در منابع با مشکلی روبهرو نشدید؟
ـ آیتالله مکارم شیرازی شخصیت بزرگی است و اطلاعات بسیاری درباره ایشان وجود دارد. برای تدوین بخش زندگینامه از بانک اطلاعاتی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و پروندهی واحد نامآوران این دفتر و 60 عنوان کتاب و اسناد استفاده کردم. علاوه بر آن از اطلاعات سایتهای معتبر و پایگاه اطلاع رسانی آیتالله مکارم شیرازی هم بهره گرفتم. با استفاده از این منابع و بانکهای اطلاعاتی 80 تا 90 درصد اطلاعات درباره زندگی سیاسی ایشان استخراج شد. البته هنوز هم پرونده نگارش کتاب باز است و اطلاعات جدید درباره مقالات، کتابها و زندگینامه ایشان را جمعآوری میکنم تا در چاپهای بعدی به متن اثر اضافه شود.
ـ برای گویا کردن متن کتاب «از تبعید تا پیروزی» چه کردید؟ تجربه نشان داده که عنصر مهمی در ارتقاء محتوایی آثار است.
ـ بله. ابتدا گویاسازی مقالات را انجام دادم. قبلا کتابی را با نام «حدیث انقلاب» درباره سخنرانیهای شمس آلاحمد دیده بودم که این گونه نوشته بود، شمس آلاحمد: و بعد وارد متن سخنرانی شده بود. ایراد وارد بر کتاب این بود که زمان و دلیل سخنرانیها گویاسازی نشده بود. برای همین، اول برای هر مقاله یک اشاره مینوشتم. یا در یکی از مقالات آمده که بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی دوم میگوید: مسلمان علیه مسلمان جهاد ندارد. سخنرانی بختیار را نیاوردم، بلکه پاسخ آیتالله مکارم شیرازی را آوردم و به چرایی این یادداشت هم اشاره کردم. علاوه بر آن عبارات قرآنی و اگر اسم یا نکتهای وجود داشت، در قالب زندگینامهها و یا برخی اتفاقها که منجر به واکنش شد،مانند جشن هنر شیراز را گویا کردم. همچنین در کنار پیشنهادها و پیشبینیهای آیتالله مکارم شیرازی در آن دوران، مانند تشکیل سازمانی که از انقلاب حراست کند، یادآور شدم که بعد از پیروزی انقلاب در کدام مجموعهها محقق شده است.
ـ برای نگارش کتاب از چه قالبی استفاده شد؟
ـ منابع اثر بیشتر گزارش بود. به همین دلیل قالبی کلی کتاب گزارشی است، اما بخش زندگینامه به صورت سیر خطی دنبال و شرح اتفاقهای به واسطه عنوانهایی از هم جدا میشود. در متن مقالات هم هیچ دخالتی نکردهام و تمام اطلاعات و اخبار آمده در کتاب بر اساس اسناد معتبر است.
نکته قابل توجه این کتاب تولید اطلاعات بر اساس منابع منتشر شده در دوره رژیم پهلوی است. زیرا 90 درصد اطلاعات آمده در کتاب به مقالات چاپ شده در روزنامههای کیهان و اطلاعات در آن زمان و اسناد منتشر شده ساواک باز میگردد و تنها یک مقاله این کتاب به دوران بعد از پیروزی انقلاب اختصاص دارد.
ـ آیتالله مکارم شیرازی چگونه این مقالات را در نشریات آن دوره چاپ میکردند؛ آیا رژیم پهلوی مخالفتی نمیکرد؟
ـ چاپ این مقالات دو دوره دارد. دو مقاله ایشان در دوره تبعید بوده که چگونگی چاپ آنها جای تامل دارد، زیرا هنوز آخرین نخستوزیران حکومت پهلوی وعده آزادی بیان نداده بودند. از نیمه دوم شهریور سال 1357 به نوعی در کشور فضای باز سیاسی ایجاد شد و به همین دلیل برخی افراد از این وضعیت استفاده کردند و نشریات این مقالات را چاپ کردند.
ـ آیا شخصیتهایی مانند آیتالله مکارم شیرازی برای چاپ مقالات خود در نشریات با افرادی ارتباط داشتند؟
ـ در این باره کنکاش زیادی نکردم، اما مسوولان مطبوعات آن دوره وابسته به رژیم بودند و افراد پایین دستی همان جراید از بدنه مردم بودند و چون انقلاب گسترش پیدا کرد و لایههای مختلف جامعه مثل همافران در 19 بهمن به امام (ره) پیوستند، بنابراین چاپ این مقالات در مطبوعات طبیعی بوده است. در آن حتی دوره کاریکاتورهای جالبی در مخالفت با رژیم پهلوی و بختیار منتشر میشد. به عنوان نمونه بختیار در سخنرانی خود میگوید من سنگینتر از آنم که روحانیون مرا جارو کنند و درباره این سخنرانی کاریکاتوری چاپ شد که بختیار در دفتر خود نشسته و آبدارچی دفتر نخستوزیری آمده تا اتاق را جارو کند و بختیار ترسیده است.
ـ در بخشی از کتاب «از تبعید تا پیروزی» آوردهاید که: شاپور بختیار مانع ورود امام (ره) به ایران میشود و گمان میکند با راه انداختن کشتار مردم مخالفان را به عقب میراند، اما مردم و روحانیون بر عزم خود برای ساقط کردن حکومت پهلوی افزودند. چرا عبارت «مردم و روحانیون» را به کار میبرید؟
ـ چون معتقدم انقلاب دو عنصر اصلی داشت، نخست مردم که توده افراد جامعه بودند و بخش دیگر امام خمینی(ره) است که اگر یکی از آنها حذف میشد انقلاب به پیروزی نمیرسید. نمونه آن را در قیام 15 خرداد سال 1342 به واسطه حضور مردم و امام(ره) میبینید یا در بهمن 1357 باز هم مردم و امام(ره) مطرحند؛ بنابراین در این باره اغراق نیست که بگوییم امام (ره) و مردم. به همین دلیل میگوییم روحانیت و مردم، زیرا تنها دلیل پیروزی انقلاب امام(ره) و مردمند و اگر انقلابی بخواهد به پیروزی برسد نیازمند مردم است.
حتی بختیار هم به همین نتیجه رسیده بود و برای این امر مذاکراتی را با سران ارتش برگزار میکند و میگوید، برای ممانعت از رخداد انقلاب در ایران باید مردم یا امام(ره) را حذف کرد. او با افسران ارتش جلسه میگذارد تا با تظاهرات طرفداران حکومت پهلوی بگویند که این حکومت مشروعیت دارد و در نهایت 300 هزار نفر وابسته به رژیم را در میدان بهارستان جمع میکنند. آنها میدانستند که قدرت دست مردم و امام(ره) است. به همین دلیل یکی از برنامههایشان انفجار هواپیمای امام(ره) یا فرود آوردن آن در جزیره خارک بود. اما امام(ره) با همفکری دوستان و یارانش 100 خبرنگار خارجی را با خود همراه کردند که این اتفاق جنبه بینالمللی به سفر ایشان به ایران داد. در هواپیما خبرنگاران و سردبیران نشریات معتبر حضور داشتند. به همین دلیل هم رژیم پهلوی نتوانست هواپیما را منفجر کند.
ـ شما در این کتاب به مقاله «توطئه خطرناک» در روزنامه اطلاعات میپردازید و این که آیتالله مکارم شیرازی با انحلال ارتش مخالف بودند، اما تاسیس نهادی برای حراست از انقلاب را هم مطرح میکنند؛ آیا نظر ایشان باعث تشکیل سپاه پاسداران شد یا مسایل دیگری هم در آن دخیل بود؟
ـ این مقاله بعد از پیروزی انقلاب منتشر شد و ایشان صد در صد به تشکیل سپاه اشاره نکردهاند. اما به سازمان منظمی برای پاسداری انقلاب اشاره دارند که وظایف آن از وظایف ارتش جداست و اکنون هم میبینید که وظایف ارتش و سپاه از هم جداست؛ اگر چه در نهایت هدف وظایف هر دو، حفاظت و پاسداری از جمهوری اسلامی ایران به دست میآید. نکته دیگری که مطرح میکنند آن است که چنین سازمانی نباید به صورت گروههای چریکی خودرو باشد و نه به صورت دولت در دولت که کانون هرج و مرج است و تولید نارضایی گسترده، بلکه باید کاملا تحت انضباط و رهبری باشد. اگر این نکتهها را با اتفاقهایی که در اوایل انقلاب با تشکیل برخی نهادهای حافظ انقلاب رخ داد مقایسه کنید میبینید که بعضی از آنها در تضاد با دولت موقت بود و حذف شدند و سپاه پاسداران در دوم اردیبهشت سال 1358 تشکیل شد. به یقین این پیشنهاد در جمعی مطرح شده و به نظر میرسد از این پیشنهاد استفاده شد، چون زمان زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که از سوی یک صاحبنظر در زمینه حکومت اسلامی مطرح شده است.
ـ گفتید این کتاب مورد بازخوانی آیتالله مکارم شیرازی قرار گرفته، میتوانید بگویید چه مواردی به کتاب اضافه یا از آن کم شده است؟
ـ نکته خاصی به کتاب اضافه نکردند. به جز سندی از ساواک در جلد 16 کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» که گفته بود یکی از عناصر حکومت پهلوی در آبان ماه سال 1357 به نجف اشرف رفته و با آیتالله خویی دیداری داشته است و بعد از آن ساواک گزارش میدهد که گروهی از روحانیون قم از جمله آیتالله مکارم شیرازی تصمیم میگیرند دریافت شهریه از آیتالله ابوالقاسم خویی را تحریم کنند. ایشان گفتند: این سند غلط است، ما جلسهای داشتیم، ولی در آن چنین چیزی مطرح نشد. این مشکل هم به همان مساله انتشار اسناد بعد از فوت افراد باز میگردد. موردی که حذف شده همین بند است. برای زندگینامه هم عنوانبندی خاصی داشتیم که خودشان آن را عنوانبندی کردند و من هم پس از آن مواردی را اضافه یا ترکیب کردم.
ـ چرا در کتاب، نحوه آشنایی آیتالله مکارم شیرازی با امام خمینی(ره) آن چنان که لازم است وجود ندارد و تنها در صفحه 32 آن به روش مبارزاتی امام (ره) بعد از فوت آیتاللهالعظمی بروجردی اشاره میشود؟
ـ چند موردی هست؛ مثل ارسال نامهای در اعتراض به جشن هنر شیراز، اما در آن دوره ارتباط علما بیشتر در شهر قم بود. وقتی ایشان درباره لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی سخنرانی میکنند مشخص است که ارتباطهایی با هم داشتهاند، اما در آن زمان رتبه ایشان از امام(ره) پایینتر بوده و به یقین در بحثهایی که امام(ره) با شخصیتهایی همچون آیتالله گلپایگانی داشتند، حضور ایشان کمرنگ یا کمتر بوده است. نکته بعدی آن است که وقتی امام(ره) بازداشت و تبعید میشوند، خود به خود ارتباط مبارزان با امام (ره) هم کمرنگتر میشود.
یکی از فعالیتهای غیر مستقیم آنها در ارتباط با نهضت اسلامی، به عاشورای سال 1342 باز میگردد. وقتی اسناد ساواک را بررسی کردم دیدم ساواک تاکید داشته که اگر یکی از این روحانیون قبل از عاشورا دستگیر شود باعث تشنج در روز عاشورا شده و روحانیون از فضای تظاهرات استفاده میکنند، ولی ماموران ساواک پای منبر باشند و گزارش تهیه کنند و بعد از آن مقطع با توجه به پروندهای که برای آنها تشکیل میشود دستگیر شوند. از طرف دیگر، امام خمینی(ره) هم به روحانیون توصیه میکردند که شما حرفهای اصلی خود را در روزهای اول این ایام روی منبرها مطرح نکنید و بگذارید برای روزهای تاسوعا و عاشورا که رژیم نتواند شما را دستگیر کند. در آن دوره آیتالله مکارم شیرازی در مسجد هدایت سخنرانی میکردند و شب 15 خرداد سال 1342 دستگیر میشوند. این نشان میدهد که ارتباطها وجود داشته، اما به صورت آشکار نبوده است و آنها بیشتر دارای پیکهای ارتباطی برای هدایت جریان انقلاب بودهاند.
ـ این سیر را نمیتوانستید در بخش زندگینامه بیاورید؟
ـ قابل استفاده بود، اما من وقتی مجلد مربوط به خرداد سال 1342 روزشمار 15 خرداد را که در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی تولید شده، به عنوان کارشناس تحقیق اثر بررسی میکردم، با این موضوع مواجه شدم. البته در آن هم اشاره مستقیمی به آیتالله مکارم شیرازی نشده بود، اما آمده بود که امام خمینی (ره) این توصیه را به روحانیون دارد. این اطلاعات، در چاپهای بعدی، کتاب را مستندتر میکند.
ـ در صفحه 34 کتاب نوشتهاید که آیتالله مکارم شیرازی علاوه بر همراهی نهضت امام(ره) در امور تبلیغی هم فعال بودند و در ادامه تنها به امور تبلیغی ایشان اشاره میکنید و اشاره دیگری به همراهی با نهضت ندارید؟
ـ آیتالله ناصر مکارم شیرازی هر جا که لازم بود در مسایل انقلاب شرکت میکردند و هزینه آن را هم با رفتن به زندان و تبعید پرداخت میکردند و جایی هم که لازم نبود بیشتر به مباحث علمی میپرداختند. به نظر من یک فرد انقلابی خارج از زندان خیلی موثرتر ازداخل زندان است.
وقتی به روند زندگی سیاسی ایشان دقت کردم دیدم در نقاط عطف انقلاب حضوری فعال و پررنگ داشتهاند؛ مانند سخنرانی علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مسجد اعظم قم و سخنرانی علیه رژیم پهلوی در محرم سال 1342 در مسجد هدایت تهران که منجر به دستگیری ایشان شد. مورد بعدی حمایت از امام (ره) در اعتراض به قانون کاپیتولاسیون بود.
بعد از تبعید امام(ره) تقریبا حرکت نهضت اسلامی حالت سکون پیدا کرد و با مبارزان برخورد شدید شد و عدهای دستگیر و تبعید شدند. برای همین آیتالله مکارم شیرازی در آن مقطع فعالیت خاصی نداشتند تا سال 1356 که مراسم چهلمی را برای شهادت آیتالله مصطفی خمینی در مسجد امیر المومنین قم برگزار کردند و نشانه عملکرد سیاسی ایشان و همراهی انقلاب بود. موضعگیری دیگر ایشان در ارتباط با انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» (که قیام 19 دی 1356 مردم قم را در پی داشت) بود که در همان دوره دستگیر و تبعید شدند. بعدها با روند پیروزی انقلاب آزاد و به تهران رفتند و در کمیته استقبال از امام(ره) فعال شدند.
ـ کتاب، در بخشهایی پانوشت توضیحی و گویاسازی دارد و در بخشهایی فاقد آن است، فهرست اَعلام این اثر هم آورده نشده است...
ـ پانوشتهایی در بخش مقالات گنجانده شده، زیرا احساس کردم در گویاسازی متن نباید مخاطب را درگیر همه نکتهها کرد. به همین دلیل مواردی که گُنگ بود را در پانوشتها آوردم. البته اشارههایی که در آغاز هر مقاله آمده اطلاعات کافی را به مخاطب میدهد. برای مقالات قائل به تنظیم فهرست اعلام نیستم، اما بخش زندگینامه فهرست اعلام میخواهد که در چاپهای بعدی به اثر اضافه خواهد شد.
ـ نظر شما به عنوان تدوینکننده و نویسنده کتاب «از تبعید تا پیروزی» درباره طرح جلد این اثر چیست؟ آیا این طرح ایده شما بود؟
ـ قبل از چاپ کتاب تاکید کرده بودم که طرح را به من نشان بدهند، چون تصاویری را مناسب طرح روی جلد میدانستم که یکی از آنها مربوط به سخنرانی و دیگر مصاحبه آیتالله مکارم شیرازی با یکی از خبرنگاران بود. متاسفانه ناشر اثر این کار را انجام نداد. مساله دیگر در نسخههایی از کتاب که در ایام برپایی نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری برای نخستین بار عرضه شد، مشاهده شد. اشکالات فاحشی در شناسنامه کتاب بود؛ اطلاعات شناسنامه کتاب با اطلاعات شناسنامهای یکی دیگر از کتابهای ناشر اثر مخلوط شده بود. ناشر دلیل آن را عجله برای چاپ و رساندن کتاب به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عنوان کرد که امیدوارم این اشکال برطرف شود.
ـ چرا عنوان کتاب را «از تبعید تا پیروزی» انتخاب کردید؟
ـ عنوانهای مختلفی به ذهنمان رسید، مانند مکارم انقلاب یا مکارم با انقلاب، اما دیدیم سیر مقالات با چگونگی تبعید آیتالله مکارم شیرازی شروع میشود و آخرین مقالات هم به پیروزی انقلاب اشاره دارد. البته میشد در انتهای عنوان انتخاب شده، سال 1357 را هم اضافه کرد، طولانی و با زندگینامه متناقض میشد، برای همین، این عبارت تکمیلی را در مقدمه کتاب آوردیم.
ـ آیتالله مکارم شیرازی چقدر در مسایل سیاسی امروز کشور نقش دارند؟
ـ ایشان بیشتر اهل امور فرهنگی هستند و بعد از انقلاب در مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی بر اساس مکتب تشیع، تلاش بسیاری کردند و علاوه بر امور علمی در کارهای سیاسی هم فعالند و مسوولان کشور به دیدار ایشان میروند و از رهنمودهایشان استفاده می کنند، اما تمرکز اصلی ایشان بر فعالیتهای علمی، قرآنی و پژوهشی است و یکی از مراجع برجسته تقلید هستند.
ـ با این اوصاف و زندگینامه و مقالاتی که درباره مبارزات ایشان تدوین و تالیف کردهاید، به نظر میرسد ثبت تفصیلی فعالیتهایشان قابلیت کتابی مستقل را دارد؟
ـ بله، همین طور است، اما کسی که میخواهد این کار را انجام دهد باید بر تمام جنبههای زندگی ایشان تسلط داشته باشد. بنده بخش سیاسی زندگی آیتالله مکارم شیرازی را بررسی کردم . کسی که قرار است به جنبههای مذهبی و علمی زندگیشان هم بپردازد، باید شناختی نسبی از امور و فعالیتهای کلی ایشان داشته باشد.
پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی
نظرات