بررسی زندگینامه سیاسی، نوشتهها و سخنرانیهای سید علی شایگان
ملی شدن نفت به روایت یادداشتهای در تبعید
در جلد اول کتاب «سید علی شایگان: زندگینامه سیاسی نوشتهها و سخنرانیها» معرفی او مورد بررسی فرزندش قرار گرفته است. در این مجموعه تلاش گردیده است، نوشتههای وی اعم از زندگینامه، سخنرانیها و یا ترجمهها مورد استفاده قرار گیرد که البته شامل همه آنها نیست.
فصلهای اول تا سوم کتاب را شایگان طی سالهای 1333 الی 1335 در زندان لشکر زرهی، هنگامی که از سرنوشت آینده خود بی خبر بود، نوشته است. وی در این بخشها به تفصیل به تولد (1281ش)، موقعیت خانوادگی خود، تحصیل در مدرسه شریعت و سپس شعاعیه شهر شیراز میپردازد و خاطراتی از این دوران، از جمله تنبیه دانشآموزان با چوب و قیافه وحشتناک معلم که با چوب به کف دست میزد را به یاد میآورد و تصویری از محلههای زندگی خود و دکانها ارائه داده است.
شایگان برای ادامه تحصیل راهی تهران میشود. پدر شایگان که با دکتر مصدق آشنا بود، سفارش پسرش را به او میکند. او در در کنکور سال 1300ش مدرسه عالی علوم سیاسی شرکت کرد و مقالهای تحت عنوان «چرا به مدرسه عالی علوم سیاسی آمدهام؟» نوشت که مورد توجه علی اکبر دهخدا، رئیس مدرسه عالی علوم سیاسی قرار گرفت. شایگان طی پنج سال دوره این مدرسه را طی کرد. از جمله استادان مدرسه میتوان از فاضل تونی، ابوالحسن فروغی، میرزا عبدالعظیم خان قریب، نجمالملک و شخص دهخدا نام برد. در این مدرسه احمد و غلامحسین مصدق (فرزندان دکتر محمد مصدق) کریم سنجابی، محمد باقر حجازی، عبدالحمید زنگنه و بسیاری از دوستان آینده شایگان هم دورهای او بودند.
شایگان در سال 1305ش از مدرسه عالی علوم سیاسی فارغالتحصیل شد و به عنوان مترجم در وزات دارایی استخدام گردید. وی در همان سال با یازده نفر از دوستان که بیشتر همکلاسیهای او بودند پیمانی منعقد کردند که از چگونگی و ماهیت آن اطلاعی نیست. آیا یک هسته فعالیت سیاسی بوده است؟ چرا مکتوب شده است؟(1) شایگان در این دوره مشاغلی همچون: مترجمی وزارت دارایی، مدیریت مجله تعلیم و تربیت و شرکت در تحریر کتاب ابتدایی که از طرف معارف منتشر میشد را برعهده داشت. شایگان چون قصد ادامه تحصیل داشت به همراه 120 نفر دیگر، که بسیاری از آنها رجال آینده ایران شدند، عازم خارج از کشور میشود. وی در 1307ش برای ادامه تحصیل عازم لیون فرانسه میشود. علیرغم اینکه این دانشگاه مدرک لیسانس مدرسه علوم سیاسی را قبول داشت، وی ترجیح داد دوره لیسانس حقوق را در فرانسه مجددا طی کند. فوق لیسانس خود را از دانشکده حقوق دانشگاه پاریس گرفت و در پنجمین سال اقامت در پاریس دکترای خود را با عنوان: «بحث در باب تاریخ حقوق عمومی اسلام» تدوین کرد. در مدت حضور در پاریس به منزل علامه محمد قزوینی رفت و آمد داشت و این ملاقاتها به دوستی آنها منجر شد. او پس از بازگشت به کشور به عنوان دانشیار در دانشگاه تهران مشغول خدمت شد. دهخدا، به عنوان رئیس دانشگاه، او را به معاونت دانشگاه حقوق برگزید.
پس از شهریور 1320 شایگان به همراه اساتید مهم و تأثیرگذار آن دوره از جمله دهخدا، سنجابی، بهار، قزوینی، صدیقی، سحابی، مهدی آذر، رادمنش و دیگران فعالیت فرهنگی و اجتماعی را آغاز کردند تا در به دست آوردن حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی خود تلاش کنند. (2) قبول مسئولیت در وزارت فرهنگ توسط دکتر شایگان نیز در همین زمینه بود. ولی هنگام ورود به وزارت فرهنگ در سال 1325ش ناخودآگاه به فعالیت سیاسی کشیده شد. در دوران وزارت فرهنگ محمدتقی بهار در کابینه قوام، شایگان به عنوان معاون وزیر فرهنگ انتخاب شد. همسر دکتر شایگان روایت میکند که ملکالشعرا گفته بود او به شرط معاونت شایگان، وزارت را قبول میکند.(3) در کابینه بعدی قوام و در 10 مرداد 1325، فریدون کشاورز وزیر فرهنگ شد و شایگان بار دیگر در پست معاونت ابقا شد. اما در 27 مهر ماه بالاخره شایگان خود وزیر فرهنگ شد. شایگان به خاطر قبول معاونت وزارت فرهنگ در دوره وزارت کشاورز متهم به همکاری با حزب توده شد. وی البته در سال 1330 ش وکیل مدافع سران حزب توده شده بود. شایگان اگرچه به اتفاق آراء به ریاست دانشکده حقوق برگزیده شد، اما به دلیل مشغله فراوان در پست معاونت وزارت فرهنگ ریاست را نپذیرفت.
فصل چهارم کتاب به یادداشتهای روزانه و بعضی از سخنرانیهای شایگان اختصاص یافته است که مربوط به سالهای 1328 و 1329ش است. وی در این بخش تحصن تعدادی از نزدیکان به مصدق در اعتراض به وضعیت انتخابات را که در 22 مهر 1328 آغاز شد، به تفصیل و با جزئیات توضیح داده است. تعداد متحصنین دهها هزار نفر است، اما رادیو دولتی تعداد آنها را 180 نفر ذکر میکند؛ خبری که هژیر آن را به مسئولین وقت دیکته کرده بود. این اولین قضیهای بود که همدستی، بلکه سرکردگی هژیر را در رأس مخالفین تحصن میرساند. چون تحصن به درازا میکشد، بحث مفصلی میان متحصنین برای خاتمه و یا ادامه آن صورت میگیرد. شایگان و تعدادی از دوستانش ادامه تحصن را بیمعنی میدانستند و شروع انتخابات را جواب کافی تلقی میکردند. علیرغم دریافت پاسخ شاه، گروهی بر ادامه تحصن تأکید دارند، اما شایگان و تعداد دیگر مخالف ادامه آن هستند. سرانجام تحصن با صدور بیانیهای پایان مییابد. شایگان در این بخش نقش تک تک نمایندگان در تحصن را به خوبی به یاد میآورد.
فصل پنجم با عنوان «نهضت ملی شدن نفت-1» توسط خود شایگان و در اوایل سال 1350ش (هنگامی که او در آمریکا در تبعید به سر میبرد) نوشته شده و در برگیرنده تحلیلی از آغاز جنبش ملی نفت است. این نوشته فقط مربوط به دوره اول جنبش، یعنی تا زمستان سال 1329ش است. شایگان البته نتوانسته است این مطلب را کامل کند. همراهان او بارها خواستهاند که او این مطلب را به انتها برساند. همسر او میگوید: «هربار قصد میکرد که به نوشتن این مطلب بپردازد، چنان متأثر میشد که ادامه کار غیرممکن میبود.» با این حال این نوشته، اگرچه ناقص، حاوی مطالب مهمی است. در این بخش بعضی از نطقها، اسناد و بریدههای روزنامهها که به متن مربوط میشوند به عنوان پاورقی آورده شدهاند تا به پیوستگی نوشتههای شایگان کمک کنند.
در این بخش موضوعاتی همچون تاریخ و کیفیت نفوذ انگلیس در ایران، تغییر اوضاع ایران پس از شهریور 1320، تشکیل جبهه ملی، دوره چهاردهم و مسئله نفت، وقایع آذربایجان، انتخابات دوره شانزدهم، انتخابات اولین مجلس سنای ایران، تجدید انتخابات تهران برای دوره شانزدهم، مرام جبهه ملی، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات، محدود کردن حکومت نظامی، مخالفت با تصمیمات مجلس ساختگی مؤسسان، اجرای قانون اساسی، اصلاح قوانین مطبوعات و انتخابات و حکومت نظامی، قتل دهقان (نماینده شهر خلخال و مدیر مجله تهران مصور)، دولت رزمآرا و کمیسیون مخصوص نفت مورد اشاره قرار گرفته است.
در فصل ششم با عنوان «نهضت ملی شدن نفت-2» سعی شده است که نقش او در باقی مانده دوران ملی شدن نفت و نهضت ملی ایران با کمک گرفتن روزنامهها یا نوشتههای خودش توصیف شود. در این بخش سرفصلهایی همچون استرداد لایحه قرارداد الحاقی، مخالفت با برنامه دولت رزمآرا، متن پیشنهاد قانون ملی شدن نفت، درگذشت ملکالشعرای بهار، هیات نظارت بر ملی شدن نفت، مسافرت به لاهه، سفر مصدق و هیأت همراه جهت شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل(4)، مجلس هفدهم، دیوان دادرسی لاهه، ماجرای ریاست مجلس، قیام 30 تیر 1331، گزارش جراید در باره 30 تیر، قطع رابطه با انگلیس، هیأت مختلط نفت، مخالفت با دکتر مصدق و خروج عدهای از صف ملّیون، مکی و ضدّیت آیتالله کاشانی، آخرین رایزنیهای نفت، توطئه نهم اسفند 1331ش، فراکسیونهای نوظهور و قتل سرتیپ افشار طوس مورد توجه شایگان بوده است.
فصل هفتم، آغازگر جلد دوم کتاب است. این فصل از این کتاب 555 صفحهای به کودتای 28 مرداد 1332 اختصاص یافته است. علی شایگان این خاطرات را در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد و در دهه 1340 به نگارش درآورده است. وی در این بخش از یادداشتهایش روز کودتا و اینکه مصدق در خانهاش و روی تخت همیشگیاش نشسته بود و اعضای جبهه ملی به اتاق او میآمدند را شرح داده است: «صدای شلیک توپ و تفنگ دایماً بیشتر میشد. از خارج اشخاصی میآمدند و خبرهای وحشتناک میآوردند. در این اتاق کوچک و نامحفوظ، ما اطراف تخت خواب دکتر نشسته یا ایستاده و همه به احترام او ساکت بودیم، وحشتآور بود. هروقت درباز و کسی وارد میشد دلهای ما میطپید. در این ساعات وحشتناک غالباً ساکت بودند. آقای نریمان بلند شد و (اسلحه) رولور خود را از جیب بیرون آورد. رو به مصدق کرده و گفت به جای این که به دست دشمن هلاک شویم پیشنهاد میکنم همه خود را بکشیم. دکتر مصدق برآشفت و رو به حضار کرده و گفت رولور را از دست او بگیرید و با پرخاش به او امر کرد که بنشیند و به یکی از حضار دستور داد که رولور را در گنجه بگذارد و در آن را قفل کند.»
شایگان لحظات درگیری را چنین به یاد میآورد: « ... صلاح دانستیم از خانه خارج شویم و به هر خطری بود آقای دکتر مصدق را قانع کردیم که در خدمتشان برویم به خانه مجاور و از خانه خارج شویم. تا صبح در آن جا ماندیم. بنده (شایگان) و آقای دکتر صدیقی و آقای مهندس معظمی در خدمت آقای دکتر مصدق ماندیم. بالاخره تصمیم گرفتیم که به شهربانی تلفن کنیم. یکی از رفقا همین کار را کرد و به شهربانی خبر داد که ما حاضریم خود را معرفی کنیم و آدرس هم داد. در همین اثنا یک اتومبیل کرایهای در مقابل منزل ایستاد و عدهای وارد خانه شدند. سپس به وسیله چند کامیون سرباز مسلح ما را به باشگاه افسران بردند. به مجرد ورود به باشگاه در برابر پلههای ورود سالن باشگاه آقای زاهدی با ما روبهرو شد و با آقای دکتر مصدق دست داد و سپس ما را در آنجا محبوس کردند.»
در این بخش مصاحبه شایگان با روزنامه بامداد در مورخ 28 مرداد 1358 تکمیل کننده خاطره وی از اقامت او در منزل مصدق در روز کودتاست. در این بخش اسامی 15 نفر از افرادی که در زمان کودتا در منزل مصدق بودند، ذکر شده است.(5)
کتاب، سپس در بخش «زندان و دفاعیات» جلسات دادگاه و حضور شایگان را در آن و گفتوگوی مفصل رئیس دادگاه با شایگان به عنوان گواه در این جلسه را مورد اشاره قرار داده است. کتاب به آزادی موقت شایگان، صدیقی و احمد رضوی به قید کفیل در 12 مرداد 1333 اشاره میکند. پس از 12 روز مجدداً شایگان و رضوی بازداشت و به اتفاق حسین فاطمی، وزیر خارجه حکومت در دادگاه نظامی محاکمه شدند. کتاب جلسات اول تا پنجم محاکمه شایگان، فاطمی و رضوی را به تفصیل در بر دارد.
رأی دادگاه شماره یک دادرسی ارتش به ریاست تیمسار قطبی که منتشر میشود، شایگان و مهندس رضوی با یک درجه تخفیف محکوم به حبس ابد شده و فاطمی به اعدام محکوم میشود. شایگان درخواست تجدید نظر نموده و با توجه به خدمات فرهنگی و این که از عملیات خود اظهار ندامت نموده او را محکوم به ده سال حبس با کار مینمایند. حکم مشابهی نیز برای مهندس رضوی صادر میشود. دکتر فاطمی روز 19 آبان 1333 قبل از اعدام به ملاقات شایگان و رضوی رفت و با آنها روبوسی و خداحافظی کرد. در این بخش به تلاش بعضی از علما در شهرهای مختلف برای جلوگیری از اعدام فاطمی اشاره میشود.
در کتاب همچنین به وصیت نامه کریم پورشیرازی (تنها کسی که میتوانست در مقابل اتاقهای شایگان، رضوی و فاطمی برای هواخوری قدم بزند) و به آزادی شایگان در 29 اسفند 1334 که مشمول عفو شاه میشود، اشاره شده است. او تحت فشار خانواده و دوستان نزدیک مطلب کوتاهی را که دادستانی تهیه کرده بود به عنوان فرم رسمی امضا کرد و به عنوان یکی از آخرین اعضای نهضت ملی پس از کودتای 28 مرداد از زندان آزاد شد. (6)
شایگان در مدت زمان زندان کتاب «امیدهای نو»(برتراند راسل) را ترجمه و خاطرات کودکی خود را در زندان نوشت که درجلد اول کتاب آمده است. وی در سال 1335 پس از اولتیماتوم سرهنگ مقدم (که بعدها رئیس سازمان امنیت شاه شد) به خارج از کشور تبعید شد. ابتدا به فرانسه و سپس به آمریکا رفت. دانشگاهی در آمریکا از او به عنوان مدرس دعوت به همکاری کرد. پس از مدتی همسر و چهار فرزندش به او ملحق شدند. وی در آمریکا در کنار فعالیت دانشجویان مقیم شرکت داشت. در این بخش به فعالیتهای جبهه ملی و سازمانهای وابسته به آن و فعالیتهای وی در آمریکا و تشکیل جبهه ملی ایران در تبعید هم اشاره شده است. نامههای متعدد شایگان به دکتر مصدق و پاسخهای وی نیز که در آن آخرین وضعیت ایران و جبهه ملی مطرح است و همچنین اعلامیههای شایگان به مناسبتهای مختلف در صفحات مختلف قید گردیده است. فصل دهم کتاب با عنوان «قیام 22 بهمن» است که در آن به مبارزات مردم ایران در سالهای 57-1356 و اعلامیههای وی پیش از پیروزی انقلاب و به خصوص به مناسبت کشتار 17 شهریور اشاره شده است.
بازگشت شایگان به تهران و معرفی وی به عنوان نامزد انتخابات احتمالی ریاستجمهوری در ایران تیتر اصلی روزنامه اطلاعات میشود. وی پس از ورود به ایران با تعدادی از همفکران خود یکسره به بهشت زهرا میرود. در این بخش خبر کامل ورود شایگان به ایران در روزنامه کیهان 3 اسفند 1357 مورد اشاره قرار گرفته است. وی سپس به دیدار امام خمینی(ره) میرود که گزارش این دیدار از سوی خبرنگار روزنامه کیهان در مورخ 5 اسفند 1357 انتشار یافته است. وی در این گفتوگو و در پاسخ به این پرسش که آینده گروههای سیاسی چگونه باید باشد؟ چنین پاسخ میدهد: «همه این رزمندگان دست به دست هم دادند و در صفی فشرده و متحد، دستگاه مستبد شاه را برچیدند. اگر هر یک از این گروهها و طبقات و قشرها در مبارزه نبودند، امکان برهم ریختن دستگاه شاه میسر نبود... رهبری آیتالله خمینی که اداره انقلاب را متصدی شد، این توفیق عظیم را برای ملت ایران به ارمغان آورد.»
وی ادامه میدهد: «پیشرفت انقلاب بیشتر مربوط به این است که مردم بتوانند از طریق دموکراسی حرفشان را بزنند. نظر آیتالله خمینی هم این است که یک دیکتاتوری تبدیل به دیکتاتوری دیگری نشود. اختلاف میان گروههای مذهبی و غیر مذهبی، در حال حاضر بزرگترین لطمه را به انقلاب افتخار آفرین ایران میزند».(7)
عزیمت مجدد شایگان به آمریکا به دلیل یبماری در 15 خرداد 1358 وی را بار دیگر از صحنه سیاسی ایران دور میکند. وی در اطلاعیه 15 خرداد خود ضمن حمایت از مبارزه مردم برای پشتیبانی از انقلاب مردم ایران و دفاع از آزادی و استقلال ایران، نگرانیهای خود در خصوص آزادی مطبوعات و احترام به حقوق مردم و تامین حقوق دموکراسی مردم را مطرح کرد. شایگان مجدداً در ششم تیر ماه به ایران باز میگردد. وی 11 اردیبهشت1360 در آمریکا درگذشت و پس انتقال به تهران در 22 اردیبهشت 1360 در بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
در بخش پایانی کتاب، پیوستها، اشعار شایگان، اشعار سروده شده برای وی، مکاتبات وی با دیگران و تعدادی از عکسهای نامبرده انتشار یافته است. کتاب به دلیل اسناد ارائه شده از سوی فرزند وی توانسته است تصویر کاملی از سیدعلی شایگان به عنوان یکی از چهرههای نهضت ملی شدن نفت ارائه نماید.
پی نوشت ها:
1- در بخشی از این پیمان آمده است: «... به شرافت و وجدان خود قسم یاد نموده، متعهد میشویم که مادامالحیات ماداً و معنواً در مساعدت و معاضدت یکدیگر حتّیالقوّه مطابق کوشش اکثریت کوشش کرده و نفع و ضرر دوست و دشمن هر یک را، نفع و ضرر دوست و دشمن خود بدانیم». ص 44 کتاب.
2- فهرست کامل این اساتید در صفحه 59 کتاب قید گردیده است.
3- ص 59.
4- در این بخش اسامی کامل هیات همراه مصدق جهت شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک مورد اشاره قرار گرفته است.(ص 426 کتاب)
5- ص 19.
6- کتاب متن نامه را به نقل از کتاب«گذری بر تاریخ معاصر ایران: به قلم و سیاست» تالیف محمدعلی سفری، ص230 منتشر کرده است.
7- ص 191.
جلد اول کتاب «سید علی شایگان: زندگینامه سیاسی نوشتهها و سخنرانیها» در 564 صفحه و با یک نمایه کامل منتشر شده است.
سایت تاریخ شفاهی ایران
نظرات