اسناد وزارت امنیت آلمان شرقی در مورد ایران


1362 بازدید

اسناد وزارت امنیت آلمان شرقی در مورد ایران

گزارشی مفصل از تحولات انقلاب، امام خمینی و اسلام در ایران

«اندیشکده وودرو ویلسون» ۳۱ سند وزارت امنیت آلمان شرقی (اشتازی) را در مورد فعالیت‌های کمونیستی و ضدکمونیستی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ منتشر کرده است که عمدتا متمرکز بر حزب توده است.

در ادامه ترجمه ی ششمین سند مربوط به وزارت امنیت آلمان شرقی، آمده است:

درباره نقش اسلام در ایران

تاریخ: 1980

ضرورت پرداختن به این موضوع

درباره تاریخ مکتوب اسلام در ایران

برخی جزییات شخصی درباره آیت الله خمینی و نخست وزیر بازرگان

نفوذ [امام] خمینی در سیاست خارجی

نتیجه گیری

1:

در اصل سه دلیل موجب پرداختن ما به این موضوع شده اند:

انقلاب ضدامپریالیستی و دموکراتیک ایران که منجر به سقوط شاه – دیکتاتور و عامل امپریالیسم خارجی شد و تحت هدایت روحانیت شیعه و در راس آن آیت الله خمینی انجام گرفت. برای تحلیل موقعیت داخلی و پیش بینی تحولات احتمالی به عنوان یک جمهوری اسلامی، پرداختن به اسلام شیعی و تاریخ آن بسیار مهم است. پرداختن به اسلام شیعی و تاریخ آن برای تحلیل موقعیت داخلی و پیش بینی تحولات احتمالی ضروری است.

علاوه بر این سیاست خارجی جدید در برخی لحظات مهم را می توان بر اساس شرایط هدفمندی مانند توازن بین المللی قدرت، یا نیروهای داخلی مانند بورژوای لیبرال و همینطور مبانی ایدئولوژیک اسلام شیعی، توضیح داد.

تدوین نظریاتی مبنی بر اینکه چطور در شرایط پراکندگی اجتماعی و سیاسی یا انقلابی (و در برخی شرایط ضدانقلابی) چطور نیروهای مذهبی می‎توانند توده ها در مدت کمی بسیج کنند

2:

93% جمعیت ایران مسلمان است که از آنها 95% شیعه هستند که یکی از دو جریان اصلی اسلام است. شیعیان پیروان امام علی، یکی از پسرعموهای پیامبر، محمد [(ص)] هستند (شیعه در فارسی معنایی شبیه گروه‌بندی دارد).

شیعیان بزرگترین فرقه اسلامی هستند. خارج از ایران مرکز اصلی آنها در عراق، پاکستان، عمان، بخش های شرقی ترکیه، لبنان و شرق آفریقا است. شیعیان مانند سنی ها (پیروان دیگر جریان اصلی اسلام) قرآن را قبول دارند. یکی از عقاید محوری آنها اعتقاد به بازگشت امام مهدی است که در سال 871 پس از میلاد به قتل رسید.

هیچ سلسله مراتب ثابتی  در داخل روحانیت شیعه وجود ندارد، هرچند نوعی سلسله مراتب خاص و پذیرفته شده در آن وجود دارد. روحانیون عادی را ملا می نامند. بعد از تحصیلات حوزوی بیشتر آنها به عنوان علما می رسند. بخش قابل احترام تر این علما را مجتهدین می نامند. در میان آنها نیز، آنهایی که اقتدار بیشتری دارند خود را آیت الله می نامند. آیت الله ها یک آیت الله العظمی انتخاب می کنند که رهبر مذهب شیعه است. البته جریان های متفاوت – میانه رو یا محافظه کار – هم وجود دارند مثل آیت الله شریعتمداری یا افراطی هایی مانند ....و طالقانی.

مراکز مذهبی شیعه شهرهای قم و مشهد است.

برای ارزیابی دقیق نقش اجتماعی شیعه و روحاینت آن، ضروری است که اصول زیر را مدنظر داشته باشیم:

برخلاف بقیه مسلمانان، شیعیان به تعیین تمامی امور از طریق خداوند اعتقاد ندارند. آنها اسلام را مذهبی می دانند که می تواند پیشرفت خلاقانه داشته باشد. این رویکرد را می توان در انعطاف بیشتر تشیع ایرانی در ارزیابی احکام امروزی دید. لذا در ارزیابی [امام] خمینی، صرفا نگاه به ارزشهای او در دهه شصت کافی نخواهد بود.

شیعیان همیشه دکترین خود را مبارزه ای علیه سرکوبگران دانسته اند که به اعتقاد آنها نوعی انتقام از قتل الگوهای مذهب شان است.

اعلامیه های عمومی در دسامبر 1978، [آیت الله] خمینی را به نوعی امام اعلام کردند (کسی که شیعیان منتظر بازگشتش بوده اند) به همین دلیل دعوتهایی که [امام] خمینی انجام می داد برای معتقدان به تشیع قابل توجیه می شد

به دلیل توسعه کاپیتالیستی اعمالی در ایران و کاهش سنت های مذهبی متناسب با آن، روحانیت بیشتر و بیشتر در زندگی اجتماعی ایرانی ها نفوذ پیدا می کنند.

روحانیت شیعه معمولا به عنوان اپوزیسیون رژیم حاکم عمل کرده اند زیرا منافع خود آنها محدود یا قطع شده است. تاریخ ایران نمونه های متنوعی از این دست مطرح می کند که روحانیت رهبری جنبش های توده ای را در دست گرفته است. لذا شورش سال 1848 علیه حاکمیت دیکتاتوری هم به رهبری روحانیت انجام شد که هنوز بسیاری در ایران از آن به احترام یاد می کنند. از نظر رخدادهای انقلابی از سال 1905 تا 1911 روحانیت از تلاش توده برای ایجاد قانون اساسی حمایت کرد.

از سال 1950 تا 1953 مردم ایران با سرکوب خارجی و برای استقلال تلاش کردند که بخش هایی از روحانیت تحت رهبری آیت الله کاشانی از آن حمایت کردند. او با بیان احتمال اعلام جهاد علیه کافران در ایران، از خواست مردم برای داشتن میهنی آزاد از سرکوبگران حمایت کرد.

ژوئن 1963 با خواست های انقلابی، آغاز جدایی روحانیت شیعه از شاه بود. با وجود تلاش های شاه برای وارد کردن دوباره روحانیت به داخل نظام، اما مخالفت های [امام] خمینی افزایش یافت. در آن شرایط، این اپوزیسیون روحانی امکان یافته بود تا شکل و محتوای خواست‌های گفته شده را تعیین کند زیرا نفوذ گسترده‎ای در توده ها داشت. دلایل اصلی این قدرت در تعیین نتیجه، نفوذ شدید سنت‌های شیعی در میان توده است. گرایش های دموکراتیک خاص در جهان بینی شیعه و ارتباط دایم آن با نیروهای ملی گرا و ضدامپریالیستی هم وجود دارند.

بعد از آنکه شاه حکومت سرکوب شدید را علیه هرگونه مخالفتی در اوایل دهه شصت ایجاد کرد، الهی بودن مساجد، تنها مامن ممکن را در برابر شاه بوجود آوردند. در سنت شیعه، مساجد مراکزی بسیار مهم هستند. به همین شکل، ایده های سیاسی برای سرنگونی شاه هم تنها در قرابت بسیار با قوانین اسلام قابلیت رشد داشتند که تا حد زیادی توسط توده ها پذیرفته شده بودند. با ادامه این تلاش، نیاز به ایجاد الگوهایی برای ایجاد یک جمهوری اسلامی، باید توسط روحانیت برطرف شود.

3:

روح الله خمینی در آغاز قرن در شهر مذهبی خمین به دنیا آمد، پدرش در درگیری‎های انقلابی سال‎های 1905 تا 1911 کشته شد. پدر و پدربزرگش که هردو عنوان آیه الله داشتند روح الله خمینی را با روحیه اسلامی تربیت کردند. خمینی از آنها آموخت که اجرای نظریات اسلامی به بهترین شکل از طریق مبارزه با دشمنان آن ممکن می‏شود. خمینی در سنین جوانی به شهر قم رفت و در آنجا به آیه الله شناخته شده ای تبدیل شد. بعد از مرگ آیه الله بروجردی، خمینی جایگزین او شد.

در کتابی که در سال 1941 توسط [امام] خمینی منتشر شد، او خلاصه‌ای از حملات خود به دیکتاتوری تحت حاکمیت پدر شاه را آورده است. [امام] خمینی در سال 1963 بعد از سخنرانی درباره «آزادی، استقلال و تلاش علیه تسلط بیگانگان» دستگیر شده و برای مدت کوتاهی به زندان رفت. اما تظاهرات گسترده باعث آزادی او شد و در سال 1964 بعد از انتشار نظراتی درباره برتری مشاوران نظامی آمریکایی در ایران، تبعید شد. در سال 1978 یک مقاله ضد [امام] خمینی در یکی از روزنامه های ایران تبدیل به جرقه ای برای اعتراضات در این کشور شد و در این مدت [امام] خمینی به نماد جنبش تبدیل شد. [امام] خمینی دیدگاه خود درباره جایگاه مذهب اسلام در دولت را در دوره تبعید در اواخر دهه شصت در کتابی با عنوان «حکومت اسلامی» بیان کرد (سخنرانی های او در دهه 1970 هم باید مدنظر قرار بگیرد – باید این را یک روند بدانیم). در آنجا او نوشت «این قوانین بلوک شرق یا غرب نبود که فرود روی ماه را ممکن کرد، بلکه آنها قوانینی متناقضند. از دید من هردوی انها عقب مانده اند به این دلیل که نمی توانند محاسن روحانی را در جوامع خود پیاده کنند. پیشرفت مادی که آنها به آن رسیده اند زاده پیشرفت روحانی است. در اسلام، حکومت به معنی اجرای قوانینی است که خداوند به پیامبر محول کرده و او را به آنها را ملزم کرده. در اسلام هیچ تفکیکی بین حکومت و مذهب وجود ندارد.

 دیدگاه های [امام] خمینی در مقام رهبر شیعیان به حزب توده هم به این ترتیب است. شکل آینده حکومت ترکیبی از نظرات اکثریت مردم خواهد بود. مارکسیست ها تنها یک قطره از اقیانوس هستند، و هرگز نمی توانند خواست خود را با بی توجهی به مردم اعمال کنند. لذا [امام] خمینی هیج امکانی برای همکاری با آنها در سطح دولت نمی بیند. با این وجود آنها آزادند دیدگاه‌ها و استدلال‎های خود را تبلیغ کنند. مواضع [امام] خمینی در مقام رهبر شیعیان در برابر یهودیان یا اسراییل به این شکل نشان داده شده: در کتابش به نام «حکومت اسلامی» خمینی توضیح داده است که یهودیان جهان در حال برنامه ریزی «یک توطئه علیه اسلام» هستند. باید به هر وسیله ای آنها را متوقف کرد. [امام] خمینی در صحبت با رسانه ها گفت «کشورهای عربی نباید اجازه وجود به کشور اسراییل بدهند و باید آنها را تحریم کرد. ما معتقدیم هیچ مبنای حقوقی برای موجودیت اسراییل وجود ندارد. فلسطین بخشی از قلمروی اسلام است و به این ترتیب باید به مسلمانان برگردانده شود».

گفته می‏شود نخست وزیر بازرگان فردی با اصول، پرهیزگار، بسیار باهوش و مدافع حقوق مدنی است که اتفاقا یک ضدکمونیست است. همانطور که قبلا گفتیم، او در زمان مصدق رییس شرکت ملی شده نفت بود. او مدیر دانشگاه فنی بود. او فیزیکدان و شیمی دان و نویسنده کتاب‌های متعدد درباره اسلام شیعه در زمینه اصلاحات و سازگاری با عصر مدرن نوشته است. او را می‎تواند پیشروترین مدیر نظریه پرداز اصلاحات در اسلام شیعی دانست که در 15 سال گذشته اتفاق افتاده است، هرچند توده‌ها هنوز متوجه این مسئله نشده‎اند. او در کابینه جدید خود «تکنوکرات‌های راستگرا» را منصوب کرده است و لذا در صورت شکل گیری جمهوری اسلامی، هیچکس نمی تواند آن را بازگشت به قرون وسطی بداند. بازرگان را نماینده بورژوای لیبرال می دانند که هدف خود را در اجرای وعده ها می داند و هیچ علاقه ای به ادامه انقلاب ندارد.

4:

در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی، در روز 18 فوریه 1979، [امام] خمینی گفت که ابرقدتها ابتدا علیه او و جنبش او بودند اما حالا و بعد از پیروزی سریع، تلاش می کنند ارتباط خوبی با او برقرار کنند. حتی شوروی علیه او بود، هرچند شدت آن کمتر از آمریکا بود. در این شرایط، مهم است که نگاهی دقیق به سخنان .....[امام] خمینی درباره روابط با شوروی داشته باشیم.

ایران جدید به دنبال ایجاد رابطه با همه کشورهاست، هرچند هیچ رابطه خاصی با کشورهای غربی وجود نخواهد داشت و تمرکز سیاست خارجی، مطابق دستورات قرآن، بر روابط با کشورهای اسلامی و مهمتر از همه روابط با فلسطین خواهد بود. او مدعی است که همیشه رابطه خوبی با نهصت آزادیبخش فلسطین داشته و از یکدیگر حمایت می کنند. این مسئله برای روابط خارجی او بسیار مثبت است. «اپوزیسیون اسلامی ضدانقلاب در افغانستان» یک شکل بزرگ برای خمینی است.

روز 18 فوریه رهبر اپوزیسیون اسلامی ضدانقلاب تلگرافی را برای [امام] خمینی فرستاد که در آن با قدرت دولتی پیشرو در افغانستان مخالفت کرده بود. باید منتظر پاسخ [امام] خمینی بمانیم.

[امام] خمینی و بازرگان تلاش می کنند شبه نظامیان فرانسوی را جایگزین نظامیان آمریکایی کنند.

5:

نظارت بر فعالیتهای اطلاعاتی غرب: بر اساس مطلبی در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست، دولت آمریکا به سازمان های اطلاعاتی این کشور دستور داده است تا همه جنبش‎ها و سازمان‌های اسلامی را زیر نظر داشته باشند (تقریبا 500 مورد اسلامی وجود دارد) و بصورت مداوم و دقیق درباره آنها گزارش بدهند، این درسی است که آنها از رخدادهای ایران گرفته اند. سازمان اطلاعات آمریکا در این مورد کاملا اشتباه کرده بود و حتی یکی از گزارش‎های سازمان اطلاعات اسراییل را رد کرده بود که در ژوئن 1978 شورش‎های گسترده را پیش بینی کرده بود. و در دفاع از عملکرد خود می گفتند که حکومت شاه حداقل 10 سال دیگر دوام خواهد داشت.


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب  ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹