اعزام ۳ گروه برای ترور چمران پس از آزادسازی سوسنگرد


نادر دریابان
1096 بازدید


سرهنگ ستاد عبدالرشید عبدالباطن رئیس واحد بازرسی گارد رئیس جمهوری عراق
ویژه نامه رازهای سوسنگرد 

 
سه دهه پس از شهادت دکتر چمران افشای اسنادی حاکی از آن است که بعثی ها ناکامی های خود را در سوسنگرد و... به سبب فرماندهی شهید چمران می دانستند.
۲۹ سال پس از شهادت شهید دکتر مصطفی چمران شهید سرافراز جنگ های نامنظم و در ایام سالگرد شهادت این عبدصالح خدا، گوشه هایی از واقعیت های ایستادگی این مرد بزرگ آشکار می شود . به گزارش خبرنگار ما سرهنگ ستاد عبدالرشید عبدالباطن افسر ارشد واحد بازرسی لشکر و گارد ریاست جمهوری عراق که سال ها قبل از وقوع جنگ تحمیلی در حضور چندساله در تهران زبان و ادبیات فارسی را به اتفاق ۳۰ تن دیگر از افسران عراقی آموخته بود و پس از جنگ تحمیلی مامور مستقیم تحلیل اسناد جنگ ایران بود. وی که از جمله بازجویان خشن ارتش عراق به شمار می رفت و هزاران اسیر دلاور ایرانی را با بریدن دست و پا به شهادت رسانده بود در مورد شهید چمران می گوید: چمران از ابتدا برای ارتش عراق یک دردسر بود جبهه دشت آزادگان نه تنها ارتش عراق را به اهواز (مرکز استان خوزستان) می رساند بلکه ترکیب جمعیت عرب آن برای بهره برداری علیه ایرانیان یک امتیاز به شمار می رفت، این منطقه حساس پل ارتباطی جبهه شمالی خوزستان با جبهه جنوبی به ویژه خرمشهر و آبادان بود. در تفکر ارتش عراق و در جلسه های توجیهی نظامی فرماندهان عراقی این گونه تصور شده بود که با گرفتن سوسنگرد،بستان و هویزه نه تنها جنگ در جبهه خوزستان برای ایرانیان که آماده نبرد نبودند سخت تر می شد بلکه با تصرف این مناطق از نیروهای عرب خوزستان نیز استفاده کامل می شود و ارتش عراق می توانست حتی بخشی از تدارکات غذایی و سایر نیازهایش را از همین منطقه وسیع تامین کند به علاوه برای صدام این منطقه به این دلیل مهم بود که می توانستیم در جهان عرب این گونه ادعا کنیم که ما اعراب خوزستان را که عربستان می نامیدیم آزاد می کنیم با این تصورات قبل از شروع جنگ من مامور جمع آوری اطلاعات و ارتباط با عوامل ارتش بعث از دشت آزادگان بودم بیش از ۲۰۰ متهم فراری و قاچاقچی جذب واحدهای ما شده بودند. آن ها منطقه را می شناختند. آدم هایی که برای پول و قدرت دست به هر کاری می زدند، قبل از آغاز جنگ تعدادی از آن ها در عملیات خرابکاری و بمب گذاری در خوزستان با ما همکاری داشتند به علاوه آن جا کانون قاچاق اسلحه از ارتش عراق علیه رژیم جدید ایران به شمار می رفت و در آغاز این محاسبات کنار هم قرار گرفت، آغاز جنگ با همه پیش بینی ها شکل واقعی و عملیاتی به خود گرفت اما یک محاسبه پیش بینی نشده هم که ارتش بعث را در دشت آزادگان به دام انداخت آمدن وزیر دفاع حکومت اسلامی به معرکه میدان جنگ بود بعد از این که جنگ و گریزها در دشت آزادگان و سوسنگرد ادامه پیدا کرد و ما نتوانستیم در این شهر که مرکز دشت آزادگان بود استقرار یابیم متوجه شدیم مشکل از جانب چمران است او سرشاخه اصلی آموزش های چریکی به شیعیان امام موسی صدر بود دانشمندی که ناسا را رها کرده و با طلاق دادن آمریکا خود را به زندگی توام با سختی در جنوب لبنان همراه کرده بود اگرچه اسم او برای استخبارات ارتش عراق ناآشنا نبود و ما می دانستیم برخی از اطرافیان آیت ا...خمینی درنجف با این مرد در لبنان در تماس هستند اما هیچ گاه فکر نمی کردیم باید در آغاز جنگ پرونده ای برای چمران بگشاییم او ما را به دردسر انداخته بود و روند حرکت نیروهای او که در مقابله با قوای ما می جنگیدند بسیار حساب شده بود عوامل ما خبر آورده بودند که قوای اندک چمران که از تجهیزات کافی برخوردار نبود این قدرت را یافته است تا برخی جوانان عرب خوزستانی را نیز به خود جذب کند آن ها پاسداران جوانی بودند که در سایه ترفندهای نظامی چمران، شیوه جنگ نامتقارن و نامنظم را به خوبی آموخته بودند و با همین روند توانسته بودند سوسنگرد را از دست نیروهای زبده و آموزش دیده ما خارج کنند بدین ترتیب در ماه چهارم جنگ به عوامل خود دستور دادیم او را در فهرست ترور قرار دهند ۳ گروه مامور این کار شدند اما ۲ گروه ناپدید شدند و گروه سوم با ابراز ناتوانی، عاجز از این اقدام دست از پا درازتر برگشت! عبدالباطن می گوید: به چمران در واحد بازرسی لشکر گارد لقب «مارشال تیتو» رهبر یوگسلاوی را داده بودیم او نیز همین گونه با نازی ها در یوگسلاوی در خلال نبردهای جنگ جهانی دوم می جنگید و اختلال وسیعی در نظم استقرار ارتش آلمان به وجود آورده بود با این تفاوت که چمران جلوی حرکت ماشین جنگی ما را به طرف اهواز سد کرد و حتی اجازه سقوط دشت آزادگان را نداد او بر طبق اخبار رسیده حتی توان این را داشت که قدرت تخریب سلاح های سبک خود را بالا ببرد نیروهایش به او وفادار بودند و خود در کنار آن ها رزم می کرد خونسردی وی در این جبهه باعث آشفتگی روحی ارتش عراق شده بود او حتی قدرت این را داشت که با سامان دهی هوانیروز برای اولین بار در مسیر جنگ های زمینی خوزستان از سلاح بالگرد رزمی برای توقف لشکرهای زرهی و مکانیزه ما نیز سود ببرد در حین این که یک ارتش کوچک که دائم جا عوض می کرد را فرماندهی می کرد اما استقرار نیروهایش را مانند یک ارتش کلاسیک انجام می داد او پی برده بود ارتش بعث آموزش های ناقصی را گذرانده و برپایه احتمالات ازجمله ناکارآیی ارتش ایران پس از انقلاب اسلامی دست به حمله زده است او مانند رومل هوشیار بود و از قدرت به هم زدن آرایش نیروهای زرهی ارتش عراق برخوردار بود او حتی نخستین واحدهای تک تیرانداز ایرانی را در سوسنگرد سامان دهی کرد و ما وقتی متوجه شدیم که این اقدام او در روحیه ارتش عراق در این جبهه تاثیر منفی گذاشته بود به علاوه او روحیه اعراب خوزستان را به عنوان یک مدافع ایرانی تغییر داده بود و این رویکرد به شدت به ضرر سیستم ایدئولوژی پیش روی ارتش عراق برای اعراب خوزستان بود.


نشریه صبح خراسان