مصاحبه با محسن رضایی در باره تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قسمت دوم


مصاحبه کننده : محمد درودیان
5531 بازدید

مصاحبه با محسن رضایی در باره تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قسمت دوم

* اشاره: روش و چگونگی تبدیل قدرت دفاعی ایران به قدرت تهاجمی، همچنین پیگیری اهداف جنگ وچالش های دستیابی به آن،هنوز صورت بندی نشده است. در بخش دوم  ازگفتگو با دکتر محسن رضایی ، تلاش شده تا ضمن بحث درباره برخی ازمسائل اساسی جنگ ایران و عراق، ضرورت نظریه پردازی درباره آن، مورد تاکید قرار بگیرد.

محمد درودیان:  منظور شما از جنگ انقلابی چیه؟ ازلحاظ روش یا هدف؟

محسن رضایی: هدف و ماهیت. اول ماهیت بعد هم هدف. لذا منظور ما از پیروزی نظامی صرفاً یک پیروزی نظامی نبود؛ آثار و ابعاد سیاسی، انقلابی و فرهنگی از این پیشرفت نظامی موردنظرمان بود. البته، عکسش صادق نبود، یعنی اگر همیشه شکست می‌خوردیم نمی‌گفتیم به‌دلیل اینکه انقلابی عمل می‌کنیم با شکست مواجه می‌شویم. نه، ما هیچ‌کدام را قبول نداشتیم، کمااینکه می‌گفتیم از بدر به بعد هر عملیاتی باید با پیروزی همراه باشد، نباید شکستی در کار باشد. بنابراین، یک مرز بسیار ضعیفی هست که جنگ ما جنگ نظامی بود یا یک جنگ انقلابی؟ آیا کشورگشایی بود یا نه؟ هدف ما این بود که انقلاب را ازطریق جنگ امتداد گسترش دهیم.

محمد درودیان: به نظرم با توجه به تیزهوشی و قدرت ذهنی که شما دارید، تعهدی که به عمل در جنگ داشته و دارید، نمی‌گذارد از این موضوع عبور کنید، درصورتی‌که اگر از آن عبور کنید، آیندگان تجربه‌های بیشتری از این جنگ ازطریق توانائی ذهنی شما کسب خواهند کرد. ما نیز از ذهنیت‌های شما و برداشت‌های شما برای جنگ‌های آینده و نقد جنگ گذشته، بیشتر می‌توانیم استفاده کنیم. شما بیش از دیگران توانایی آن را دارید که به این معنا توجه کنید که، با جنگ نمی‌شود اهداف انقلاب را پیش برد، آن هم ازطریق جنگ مردمی، با جنگ مردمی فقط می‌توان دفاع و آزاد سازی را انجام داد.

محسن رضایی: این باور واقعاً در من وجود داشت و در تحلیل‌ها و صحبت‌هایم نیز هست که می‌گفتم، انقلاب اکنون ازطریق جنگ ادامه پیدا می‌کند.

محمد درودیان: اما نتیجه جنگ نشان می‌دهد که، انقلاب در جنگ متوقف شد، زیرا به پیروزیهای بزرگ و سقوط صدام نیاز بود، پس تئوری شما شکست خورده است.

محسن رضایی: نه. شما که تصمیم‌گیرنده کل جنگ نبودید.

محمد درودیان: اینها می‌شود دلیلش، شما وقتی دلیلش را می‌گویید، می‌خواهید خودتان و فاصله‌تان را حفظ کنید. شما زمانی‌که فاصله را نادیده بگیرید به یک تئوری می‌رسید و ما از این بیشتر می‌توانیم استفاده کنیم.

محسن رضایی: به نظرم عملیات خیبر می‌توانست عراق را سرنگون کند، و اگر با موفقیت انجام می‌شد و ما بصره را جدا کرده بودیم، رژیم عراق نابود می‌شد.

محمد درودیان: بنظرم هیچ‌کدام از عملیات‌های انجام شده در خاک عراق، نشان‌دهندة این نیستند که درصورت پیروزی، صدام سقوط می‌کرد.

محسن رضایی: دقت کنید امروز چه ‌کسانی در عراق حاکم هستند؟ همه آنها کسانی هستند که درطول جنگ به‌خصوص بعد از آزادسازی خرمشهر، با نیروهای ما در تعامل بوده‌اند.

محمد درودیان: به نظرم اینها دلیل نمی‌شود.

غلامعلی رشید: بسیار خُب، آقای رضایی یک عملیات پیروز را نام ببرید. شما می‌گویید خیبر. درست است؟ تأثیرات بیت‌المقدس در پیشبرد انقلاب در بیرون از مرزها و داخل با تأثیرات فاو یکی‌ است؟ باعملیات فاو که پیروز شده است نتیجه آن واقعاً یکی است؟

محسن رضایی: نه شما در دو سطح ببینید. در سطح خرد شاید این باشد، اما در سطح جهانی این‌گونه نیست.

غلامعلی رشید: اگر بر صدام غلبه می‌کردیم درست بود.

محسن رضایی: باید به این نکته توجه کنیم که یک کشوری که روبروی امریکا ایستاده و وابسته به شوروی هم نیست، چطور توانسته است هم سرزمین‌های خودش را آزاد کند و هم مناطق مهمی از عراق را تصرف کند.

غلامعلی رشید: اگر صدام سقوط می‌کرد، بله، ماجرا در کل منطقه تمام می‌شد.

محسن رضایی: اگر یادتان باشد ما هیچ‌گاه تا خود بغداد را لشکربندی نمی‌کردیم. تا جایی پیش می‌رفتیم که می‌دیدیم اگر برویم سقوط صدام قطعی است. یعنی کل سیستم به‌هم می‌خورد و واقعاً صدام این‌گونه بود، زیرا مثل امریکایی‌ها نمی‌توانست انعطاف‌پذیر باشد. اگر به حرکتمان استمرار می‌بخشیدیم، این کوه فرومی‌ریخت، کما اینکه امریکایی‌ها هم از همین عامل تحرک استفاده کردند، یعنی مشکل صدام را فقط استمرار عملیات شبانه‌روزی ارتش امریکا عملاً حل کرد.

محمد درودیان: شما با این صحبت در واقع راهبرد آقای هاشمی را تأیید می‌کنید؟ آقای هاشمی در نقد شما می‌گویند؛  نظر من این بود که یک پیروزی به دست بیاوریم و جنگ را تمام کنیم ولی آنها این پیروزی را کسب نکردند. اگر شما این موضوع را این گونه توجیه کنید در دام نظریه آقای هاشمی و راهبرد اتمام جنگ با یک یک پیروزی می‌افتید. شما می‌گویید اگر در عملیات خیبر پیروز می‌شدیم، صدام سقوط می‌کرد. ایشان هم همین را می‌گویند. من هم در صحبت‌هایم به همین موضوع اشاره کردم.

محسن رضایی: چرا نتوانستیم؟

محمد درودیان: این دیگر بحث‌هایی تخصصی و تئوریک می‌شود. من می‌گویم که درباره آن بحث کنیم.

محسن رضایی: نه، من می‌گویم که چرا نتوانستیم؟

محمد درودیان: این دیگر می‌شود همان بحث‌ها که ایشان امکانات ندادند و... . باید از این دعوا عبور کرده، قضیه را به‌طور کلان نگاه کنیم و شما می‌توانید این نگاه را داشته باشید، منتها التزامتان به آن عملی که در جنگ انجام شده و دفاع از آنها، نمی‌گذارد شما وارد آن بحث بشوید.

محسن رضایی: نه، واقعاً پیروزی در جنگ ‌برای ما مهم بود و اعتقاد هم داشتیم که پیروز هم می‌شویم، منتها روزبه‌روز این اعتقاد ضعیف‌تر می‌شد. مثلاً دو سال بعد از آزادسازی خرمشهر توان ما در کسب موفقیت چند برابر سال آخر جنگ بود. هرچه زمان می‌گذشت این امید در ما کم‌رنگ‌تر می‌شد. من بعد از عملیات‌کربلای5 استعفا دادم؛ یک سال قبل از پایان جنگ. بعد از استعفا هم از مسئولان کشور تشکر کردم. نامه‌ای به آقای هاشمی نوشتم با این مضمون که اینک که می‌خواهم این مسئولیت را به شخص دیگری واگذار کنم، می‌خواهم از شما تشکر کنم. نامه‌ای هم به احمد آقا نوشتم و از همراهی ایشان تشکر کردم. هرچه ما به انتهای زمان طلایی‌مان می‌رسیدیم که می‌توانستیم کارهای بزرگ نظامی انجام دهیم، می‌دیدم که درحال تمام‌شدن هستیم. البته، امام هم به این نتیجه رسیده بودند. امام در آن نامه بعد از تلفنی که به ایشان زدم ـ که شما(رشید) و حاج محسن رفیق دوست نزد امام بودید ـ نوشتند که اگر آقای هاشمی و آیت‏الله خامنه‌ای کمک نکنند، ممکن است فاجعه‌ای در جنگ اتفاق بیفتد، یعنی اولین کسی که از یک سرنوشت خطرناک صحبت کرده‌اند امام است.

محمد درودیان: نظر من این است که اگر چارچوبی که میان شما و آقای هاشمی هست، کنار گذاشته شود و درپی یافتن مقصر نباشیم، باتوجه‌به توانمندی‌ای که شما دارید، می‌توانید ازنظر تئوریک،‌ نظریه‌ای درباره جنگ طرح کنید. طرح آن نظریه ازجانب شما که ‌حاصل‌خون ‌شهداست، به‌دلیل ‌تیزهوشی، قدرت ذهنی و کلان‌نگری شما امکان‌پذیر است و دراین‌صورت می‌توانیم پیوستگی جنگ را با انقلاب از این منظر مشاهده کنیم و دریابیم که؛ انقلاب‌ها چه نوع جنگی را می‌توانند انجام بدهند. به اعتقاد بنده، انقلاب‌های مردمی نمی‌توانند با پیروزی نظامی اهدافشان را پیش ببرند.

محسن رضایی: تنها راه رسیدن به این هدف آن است که پیروزی نظامی را چه در سطح آن چیزی که به دست آورده‌ایم و چه در سطح آن چیزی که می‌توانستیم به ‌دست بیاوریم، در نظر بگیریم.این‌گونه تأثیراتی فراتر از نظامی برایش قائل شده‌ایم.

قسمت اول را در نشانی ذیل بینید 

http://www.ir-psri.com/Show.php? page=ViewNews&NewsID=5338&cat=7


وبلاگ محمد درودیان