تبریز و شهدای محراب


3651 بازدید


شهدای محراب 5 نفر می‌باشند که عبارتند از :
2- سید اسدالله مدنی تبریزی
 3- سید محمدعلی قاضی طباطبائی
 4- سیدعبدالحسین دستغیب
 5- محمد صدوقی
 6- عطاءالله اشرفی اصفهانی.
دوتن از نخستین شهدای محراب یعنی آیات عظام سید اسدالله مدنی تبریزی و سید محمدعلی قاضی طباطبائی از خطه تبریز بوده‌اند . مقاله حاضر به شرح مختصری از زندگی شهید آیت الله مدنی پرداخته است .

زندگی نامه شهید آیت الله مدنی
یکی از روزهای سال 1292 شمسی (1323 ق) در خانه با صفای آقا میرعلی از سادات محترم آذر شهر - کودکی پا به عرصه زندگی گذاشت که بعدها خدمات گرانقدری به اسلام و مسلمین کرد. عشق و ارادت پدرش به امیر مؤمنان علی (ع) او را بر آن داشت تا برای فرزندش یکی از القاب آن حضرت یعنی (اسدالله) را نام بگذارد.
اسدالله در چهار سالگی مادر خود را از دست داد و در کنار پدر و در دامان نامادری پرورش یافت . هر چه بود روزهای سخت و حساس کودکیش سپری شد ، و او در جوار پدر روز به روز قد کشید و با تربیتی اسلامی پا به دنیای نوجوانی گذاشت. در آن روزها آقا میرعلی در بازارچه بزازان (آذرشهر) مغازه کوچکی داشت که از راه آن امرار معاش می کرد. او هر چند گاه دست این نوجوان را می گرفت و در کتاب خود می نشاند و برای او از رنج و درد روزگار گذشته حکایتها می گفت.

اندوه پدر
هنوز شانزده بهار از عمر سید اسدالله سپری نشده بود که چراغ زندگی پدر نیز به خاموشی گرایید و او در میان امواج متلاطم دریای مشکلات تنها ماند و لبخند شادی، مدتها از چهره اش رخت بربست ، سید اسدالله در آن سنین نوجوانی ناچار مسؤولیت اداره زندگی نامادری و سه کودک یتیم را به عهده گرفت او از آن پس ، بسیاری از اوقات خود را در مغازه پدر سپری می کرد و برای گذران زندگی بر تلاش شبانه روزی اش می افزود.

 در سلک سالکان
سید اسدالله در اوایل جوانی بود که به سلک طالبان علم و کمال راه یافت ، هر چند در زمان حیات پدر خواندن و نوشتن را در حد ابتدایی در مدرسه طالبیه تبریز فرا گرفته بود، اما مرگ پدر و گیردار مشکلات زندگی مدتها او را از این راه باز داشت . سید در دورانی که دیگر سایه مهر پدر بر سر او و خانواده اش نبود، در کنار سامان بخشیدن به وضع معیشتی خانواده ، با پشتکاری وافر به تحصیل علوم می پرداخت .

 هجرت
زمانی که سید برای تحصیل علم تصمیم به هجرت گرفت ، اسلام و روحانیت روزگار سختی را می گذراندند، از یک سو رضاخان پهلوی در اوج قدرت و استبداد، فعالیت علمای اسلام را محدود ساخته بود و از سویی دیگر ظهور روشنفکران غربگرا و سرسپرده به فرهنگ بیگانه در ایران، عرصه تلاش برای تبلیغ احکام و ارزشهای اسلام را تنگ تر می نمود. سید در چنین روزگاری حجره بزازی پدر را رها کرد و در حالیکه زندگی نیز به کامش شیرین بود، دوباره با رنج و محنت غربت همنشین گردید و هیچگاه اوضاع سخت زمان و ملامت دوستان در او اثر منفی نبخشید. وقتی دوستانش به او می گویند:‌اکنون وقت این سفر نیست چرا که رضاخان علما را نمی گذارد فعالیت و تبلیغ داشته باشند،‌سید در پاسخشان جواب می گوید: (حداقل که برای خودم ملا و واعظ می شوم) و این را بزرگ می شمارد.

حوزه علمیه قم
قلب لبریز از عشق و شعف به معارف اسلامی او را واداشت که سالها در جوار بارگاه فاطمه معصومه(س)‌ماندگار شود و از محضر بزرگان دانش فقه،‌اصول و فلسفه بهره مند گردد. سید مدنی در مدتی که در این شهر بود در پای درس آیت الله حجت کوه کمری و آیت الله سید محمدتقی خوانساری حاضر می شد و روز به روز به اندوخته های علمی خود می افزود و با شرایط سخت اقتصادی و فقر مالی آن عصر حوزه علمیه قم ،‌در دروس خود پیشرفت قابل توجهی می نمود.

در محضر امام
امام خمینی که از شاگردان برجسته آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری به شمار می رفت . و سالیان دراز در مکتب درسی و اخلاقی ایشان و اساتید دیگر تلمذ کرده بود در آن زمان خود، از استادان پرآوازه حوزه در فقه و اصول و فلسفه محسوب می شد. سید اسدالله مدنی چهار سال در محضر امام خمینی حضور یافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهره فراوان برد و همین درس نیز موجب گشت امام را در مقام عمل بالاتر و برتر از مرز علم بیاید و عشقش نسبت به ایشان فزون یابد.

 به سوی نجف ، شهر بلند آواز
نجف اشرف از شهرهایی است که پس از اسلام احداث گردید . در سال چهلم هجری وقتی پیکر پاک امام علی (ع) در این سرزمین به آغوش خاک سپرده شد، دیار نجف به دیار افلاکیان پیوست و کعبه آمال شیفتگان آن حضرت گردید. و رفته رفته به صورت شهر بزرگی درآمد و دیار هجرت علما و ابرار شد.در سال 448 (ه.ق) شیخ طوسی به این شهر هجرت کرد و در آن به تدریس علوم اسلامی مشغول گردید . و کم کم دیگر دانشمندان اسلامی و شیعیان نیز روی بدان سو نهادند و بدین سان به همت شیخ بزرگ طوسی حوزه علمیه نجف اشرف بنیانگذاری شد. از آن پس حوزه نجف از آثار و برکات فراوانی برخوردار گردید . هرچند در طول سالها، ‌حوادت تلخی را از سر گذراند. اما همواره به عنوان پایگاه بزرگ اسلام مطرح بود . اوایل قرن سیزدهم هجری بود که حضور دانشمندانی چون آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطا و آیت الله شیخ محمد حسین نجفی (صاحب جواهر) و شیخ انصاری در آن ، بر شکوه این شهر افزود و از آن پس ،‌نام پرآوازه نجف در هر شهر و دیار اسلامی طنین افکن بود . سید اسدالله مدنی که جوانی طالب کمال بود این آوازه را سالها پیش ، از دور شنیده بود. او در سال 1363 (چهل سالگی) ‌به زیارت خانه خدا رفت و پس از اتمام مراسم حج ، بی درنگ به سوی نجف اشرف روانه گشت و از همان اوان ورودش به حوزه علمیه ، ‌بساط درس و بحث علمی را پهن کرد و در اندک زمانی رشد نمود آیت الله مدنی به جهت خلاقیت و در عین حال متانت خویش همیشه مورد توجه اساتید حوزه علمیه نجف بود و به دستور آیت الله سید محسن حکیم در دروس مختلف تدریس می کرد . او هنوز چند سالی از حضورش در نجف اشرف نگذشته بود که از اساتید بزرگ در حوزه علمیه نجف بشمار رفت.

اجتهاد و تدریس
اجتهاد در ابواب مختلف فقهی و علوم عقلی که آرزوی هر طالب علم و کوشا در مسیر تحصیل است و سالها حتی در ایام کهولت سن به دنبال آن می گردد،‌چیزی بود که آیت الله مدنی در دوران جوانی بدان رسیده بود، تا جایی که آیت الله حجت در همان زمان، مقام علمی او را اینگونه توصیف می کند . (ایشان در منقولا (فقه) و در معقول (علوم اصول و فلسفه)‌مجتهدند..)در حوزه علمیه نجف نیز اساتید و علما از او به عنوان مجتهد دارای دقت نظر و سرعت انتقال مفاهیم علمی ، یاد می کردند. آیت الله مدنی همان گونه که در مقابل بارگاه قدسی امام علی(ع) زانوی ادب بر زمین می نهاد و روز و شب به پالایش روح و شکستن (بت نفس) همت می گماشت، ‌در فضای آکنده از معنویت حوزه علمیه نیز تلاشگری خستگی ناپذیر به شمار می رفت . او که از دانش و معارف بزرگانی چون آیت الله حکیم و آیت الله سید الوالحسن اصفهانی و سید عبدالهادی شیرازی بهره می برد و مدارج علمی را به سرعت پشت سر می نهاد،‌روز به روز بر درخشش شخصیت علمی و معنویش نیز افزوده می شد تا جایی که به اندک زمانی توجه اساتید بزرگ را به خود معطوف داشته بود آقای راستی کاشانی که در آن زمان از دوستان نزدیک ایشان به شمار می رفت در توصیف مقام علمی ایشان چنین می گوید:‌.. در آن ایام که ما در خدمتشان بودیم مراحل اجتهاد را طی کرده و مشغول تدریس دروس مختلف بودند و از درس ایشان محصلین زیادی استفاده می نمودند، به گونه ای که در نجف از همه درسها، ‌درس ایشان پرجمعیت تر بود، ‌و شاگردانشان با یک عشق و علاقه خاصی در درس ایشان شرکت می جستند. البته عظمت مقام علمی ایشان بر کسی پوشیده نبود اما تقوا و روح پیراسته او هرگز این اجازه را به وی نمی داد که او را (آیت الله) خطاب کنند و به اطرافیانش می گفت: ‌شما چه حجتی دارید که به من آیت الله می گویید ؟!
او خود می گوید: وقتی در نجف بودم عده ای از من خواستند رساله بنویسم که مخالفت کردم ، ‌برای این که مرجعی چون حضرت آیت الله خمینی وجود داشت که باید همه از ایشان تقلید می کردیم)
منبع : سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

زندگی‌نامه شهید آیت الله قاضی طباطبایی
آیت‌الله سید محمد علی قاضی، فرزند حاج میرزا باقر، در 1293 ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از مادر و عموی خود ـ میرزااسدالله ـ در مدرسة طالبیه تبریز فرا گرفت. در 1316 ش. هنگام قیام مردم تبریز، به اتفاق پدرش و به دلیل مبارزه، به تهران تبعید شد و پس از چند ماه توقف اجباری در تهران و ری، به تبریز بازگشت. در 1318 ش. برای ادامة تحصیل به حوزة علمیة قم رفت و از آیات عظام، گلپایگانی، حجت، صدر، بروجردی و امام خمینی درس آموخت. در 1328 ش. راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد و در درس آیات عظام، حکیم، عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، بجنوردی و علامه محمد حسین کاشف‌الغطاء شرکت کرد و در 1331 ش. مجدداً به تبریز مراجعت نمود. آیت‌الله قاضی در دوران مرجعیت و زعامت امام خمینی نمایندة تام‌ الاختیار ایشان بود. با شروع نهضت اسلامی در 1341 ش.مبارزات او علیه رژیم پهلوی اوج گرفت. ابتدا در زندان قزل قلعه زندانی شد و سپس به شهرهای بافت، کرمان و زنجان تبعید گردید. همچنین مدت سه ماه به سبب فشارها و ضربات روحی و جسمی، در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شد. بعد از خارج شدن از بیمارستان به عراق تبعید شد و یک سال در آنجا ماند. پس از یک سال به ایران بازگشت و به هدایت مردم و تبلیغ اسلام پرداخت.
آیت‌الله قاضی طباطبایی به زبان عربی تسلط داشت و آثاری به زبان عربی به چاپ رسانده است:1
1. الاجتهاد و التقلید (عربی، خطی)
2. الفوائد (فقهی، تاریخی)
3. خاندان عبدالوهاب (فارسی، خطی)
4. کتاب فی علم الکلام (عربی، خطی)
5. فصل‌الخطاب فی تحقیق اهل الکتاب (عربی، خطی)
6. السعاده فی الاهتمام علی الزیاره (عربی، خطی)
7. اجوبه الشبهات الواهیه (فارسی، خطی)
8. رساله فی اثبات وجود الامام «ع» فی کل زمان (عربی، خطی)
9. سفرنامه بافت (فارسی، خطی)
10. المباحث الاصولیه (عربی، خطی)
11. حاشیه بر کتاب رسائل شیخ انصاری «ره»
12. حاشیه بر کتاب مکاسب شیخ انصاری «ره»
13. حاشیه بر کتاب کفایه‌الاصول آخوند خراسانی
14. تقریرات اصول آیت‌الله حجت کوه‌کمری
15. تاریخ قضا در اسلام
16. صدقات امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره «علیهماالسلام»
17. حدیقه الصالحین
18. رساله در دلالت آیه‌ تطهیر بر اهل بیت «علیهم‌‌السلام»
19. رساله در اوقات نماز
20. رساله در مباهله
21. رساله فی مساله الترتب
22. رساله در نماز جمعه
23. تعلیقات بر کتاب الفردوس الاعلی تألیف علامه شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء (عربی، مطبوع)
24. تحقیق درباره اربعین حضرت سید‌الشهداء (ع) (فارسی، مطبوعات)
25. تعلیقات بر کتاب انوار نعمانیه تألیف سید نعمت‌‌الله جزایری (عربی، مطبوع)
26. مقدمه و تعلیق بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی (عربی، مطبوع)
27. تعلیقات بر کتاب اسلام صراط مستقیم (فارسی، مطبوع)
28. تعلیقات بر کتاب کنزالعرفان (عربی، خطی)
29. مقدمه بر کتاب صحائف‌الابرار کاشف الغطاء (عربی، مطبوع)
30. آثار تاریخی آیت‌الله العظمی حکیم (فارسی، مطبوع)
31. مقدمه بر تنقیح الاصول مرحوم حاج میرزاآقا، متوفی در شهریور
32. مقدمه بر کتاب مرآت الصلوه
33. پیشگفتار بر علم امام علامه طباطبایی
34. مقدمه بر کتاب معجزه و شرائط آن
35. مقدمه بر کتاب جنه‌‌المأوی اثر کاشف الغطاء (عربی، مطبوع)
36. پاورقی بر تعلیقات کتاب اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه اثر جما‌ل‌الدین مقداد بن عبدالله الاسدی السیوری الحلی (عربی، مطبوع)
37. مقدمه بر انیس الموحدین نراقی (فارسی، مطبوع)
38. تحقق در ارث زن از دارائی شوهر (فارسی، مطبوع)
39. علم امام علیه‌‌السلام (فارسی، مطبوع)
40. مقدمه بر العقائد الوثنیه فی‌الدیانه النصرانیه (عربی، مطبوع)
41. ترجمه مسائل قندهاریه از فارسی به عربی اثر کاشف‌الغطاء
42. مقدمه بر تاریخ ابن ابی الثلج بلخی (عربی، خطی)
43. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربی

شهادت
آیت‌الله قاضی طباطبایی در دهم آبان 1358 مصادف با عید سعید قربان، نماز عید را اقامه کرد. وی در خطبة نماز گفت «مرا تهدید به قتل می‌کنند، من از شهادت نمی‌ترسم و آماده‌ام. از خدا می‌خواهم.»2
در همان روز، بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط یکی از اعضاء گروهک فرقان در خیابان مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید و نامش به عنوان اولین شهید محراب در کنار نام شهدای انقلاب اسلامی به ثبت رسید و گروهک فرقان مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت. 3

پیام امام خمینی
پس از شهادت آیت‌الله قاضی طباطبایی امام خمینی پیامی صادر کردند: با کمال تأسف ضایعة ناگوار شهادت عالم مجاهد، حجت‌الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی ـ رحمت‌الله علیه ـ را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.
ملت عزیز برومند ایران و آذربایجان غیرتمند عزیز باید در این مصیبتهای بزرگ که نشانة شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است، هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدت خود افزوده و از پای ننشینند تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند.
عزیزان من! در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتناب ناپذیر است. ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی‌سبیل‌الله است، ادامه دهیم. شهادت در راه خداوند زندگی افتخار آمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست...4

پی‌نوشت‌ها:
1ـ جلوه محراب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سید محمد علی قاضی طباطبایی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صص 7 و 8.
2ـ روزها و رویدادها، مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، انتشارات پیام مهدی، 1379، ص 388.
3ـ غائله چهاردهم اسفند، ظهور و سقوط ضد انقلاب، انتشارات نجات، 1364، ص 99.
4ـ صحیفه‌نور، ج 10، چاپ اول، ص 110.


آرشیو مقالات سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی