«حجت»‌اسلام


1361 بازدید

«حجت»‌اسلام
حجت‌الاسلام از مخالفان «پابرجا و اصولی» مشروطه اروپایی است که وصف وی ــ به ستایش و بیشتر به نکوهش ــ در تواریخ مشروطه آمده است. وی، به روزگار مشروطه، فقیهی مُطاع در دارالعلم بزرگ آن روز، زنجان، و پشتیبانی قاطع برای مشروعه خواهان بود. هرچند نسبت به مشروطه وارداتی، در مجموع، موضعی «منفی» و این اواخر حتی «ستیزناک» داشت، ولی این مخالفت صرفاً از درد دینداری و درک سیاسی او ناشی می‌شد و نه همچون برخی کسان، از بستگی به استبداد و زد‌و‌‌بند با شاه قاجار.1

دانش گسترده دینی، زهد و وارستگی چشمگیر، ایستادگی در برابر حاکمان ستمگر و حمایت از جان و مال مظلومان، خصالی است که مورخان برای حجت‌الاسلام زنجانی برشمرده‌اند و مجموعه آنها، وی را محبوب دل‌ها ساخته و خاصه در منطقه خمسه، محبوبیت و نفوذی تام بخشیده بود. حاجی وزیر زنجانی (از سران مشروطیت در زنجان) دو سه سال پیش از طلوع مشروطه تحت عنوان «جناب آخوند ملا قربانعلی» می‌نویسد:

«این عالم بزرگوار از عجایب روزگار است و حالاتی غریب دارد... ساده و قانع است. به طوری که خوراک او اکثر اوقات، نان و سبزی و چغندر است که آن را هم یک وقت [یک نوبت در روز] میل می‌نماید. لحاف او منحصر به پوستین، و لباس از قدک2 منحصر به فرد است. از مالیه دنیا فقط دو دست عمارت را داراست، او را هم دیگران برای او خریده و سـاخته‌اند. شب زنده دار، پرهیزگار، مستقیم الاحوال و کریم الطبع و متباذل است. چنانچه هر چه از وجوه بریه از اطراف و اکناف برای او می‌آورند همه را به فقرا می‌دهد، بلکه همیشه اوقات مقروض است.

در علم فقه و اصول، بی‌بدل و حالیه منحصربفرد است. در نگارش اجوبه فتاوی و مسائل شرعیه و قضاوت، چنان ماهر و فائق الذهن است که تا کنون نتوانسته‌اند ایرادی به او وارد بیاورند، و حال آنکه معاند زیاد دارد؛ همه در کمین و منتظر فرصت‌اند... اغلبی مقلد او هستند. نافذالحکم و مسموع الکلمه است... ازهد و اعلم و اتقای عهد خویش است.»3

به گواه اسناد و مدارک تاریخی، از طلوع نهضت عدالت‌خواهی صدر مشروطه (که با تمهیداتی چون تحصن جمعی از مردم در سفارت انگلیس، به مـشـروطه وارداتی تغییر ماهیت داد) تا اوایل مشروطه دوم (که عناصر تندرو و سکولار، پیکر حاج شیخ فضل‌الله نوری ــ فقیه متنفذ پایتخت ــ را به انتقام طر‌احی اصول اسلامی مندرج در متمم قانون اساسی، بر دار آویختند) با حفظ سلیقه و مذاق فقهی خاص خویش در حوادث مختلف، حضور مو‌ثر داشت و وجهه نظرش همه جا بسط حکومت خالص اسلامی، حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، تقلیل ظلم و فساد، و دفاع از حقوق محرومان بود.

او از شخصیت‌هایی است که به علت مخالفت توامان و همزمان خویش با «استبداد قجری» و «مشروطه اروپایی»، تقسیم‌بندی رایج و کلیشه‌ای رجال و گروه‌های عصر مشروطه به دو دسته «مستبد و مشروطه» را در هم می‌شکند و نشان می‌دهد که در این تحلیل رایج، جای افراد و گروهی که در عین مخالفت با مشروطه، با استبداد نیز موافق نبوده‌اند خالی است و نمی‌توان هرکس را که با مشروطه مخالف بوده لزوما به جرگه هواداران استبداد راند! 4

با نفوذ وسیعی که حجت‌الاسلام زنجانی، بویژه در منطقه خمسه و صفحات آذربایجان، داشت حضورش در جرگه مشروعه‌خواهان، کفه آن جناح را به زیان مشروطه سنگین می‌کرد و حریف را به واکنشهایی تند و شدید وامی‌داشت. از این روی فاتحان تهران، پس از اعدام شیخ فضل الله نوری، در نخستین فرصت به اشغال زنجان و حبس و قتل حجت‌الاسلام برآمدند و وقتی هم که حال و هوا را با قتل وی در ملا‡‌عام مساعد ندیدند، دست به تبعیدش به خارج از کشور (شهر مقدس کاظمین علیهما السلام) زدند و وی نه تنها خسته و رنجور در غربت جان سپرد (ربیع‌الاول 1328ق)، بلکه پس از مرگ نیز چونان شیخ نوری، هفتاد و اند سال آماج نسبت‌ها و تهمت‌های رنگارنگ قرار گرفت و تاریخ‌نگارانی چون کسروی ــ روی عناد با اسلام و روحانیت شیعه ــ سعی تام در «محو نام» یا «مسخ شخصیت» وی کردند که این دومی (مسخ مرام و شخصیت) بسی جانگدازتر است.

برای آشنایی با زمانه و زندگی و مجاهدات وی مطالعه آثار زیر توصیه می‌شود: سلطنت علم و دولت فقر؛ سیری در زندگانی، افکار و مجاهدات حـجـت‌الاسـلام مـلا قـربـانـعـلـی زنـجانی...، علی ابوالحسنی (منذر)، ج اول: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374؛ خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران؛ زندگانی آخوند ملا قربانعلی زنجانی...، ابوالفضل شکوری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی زنجان، 1371.

پی‌نوشت‌ها:

1ــ تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمد کسروی، ص 80 و 103؛ روزنامه اطلاعات، ش 14892، 3 دی 1354 شمسی، ص 19، اظهارات آقای سید محسن میرزایی. 2ــ قدک: جامه کرباسی رنگ کرده، کرباس که آن را آبی یا نیلی رنگ کرده باشند (فرهنگ عمید، ذیل ماده «قدک .)»3ــ فصول خمسه در تاریخ خمسه، حاجی وزیر، مخطوط. 4ــ ر.ک، خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران، ابوالفضل شکوری، صص ــ 7 8 .


http://ayam.jamejamonline.ir