بازخوانی تسخیر سفارت آمریکا در بهمن۵۷ و نقش ابراهیم یزدی
روایت مشهور و تاریخی از تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان خط امام در حالی است که قبل از آن یک بار دیگر سفارت آمریکا تسخیر شده اما کمتر به آن پرداخته شده است.
یعقوب توکلی، محقق و کارشناس مسایل سیاسی و عباس سلیمینمین، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در گفتوگو با خبرگزاری مهر به تشریح ابعاد تسخیر بار اول سفارت آمریکا در ایران توسط چریکهای فدایی خلق در ۲۵ بهمن ۵۷ و دستور امام خمینی(ره) برای خروج تسخیر کنندگان توسط ابراهیم یزدی پرداختند.
روایت مشهور تاریخی از ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا به این شرح است:
تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال ۱۳۵۸ در حالی رخ داد که تنها ۹ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دانشجویان پیرو خط امام با حمله به سفارت آمریکا در خیابان تختجمشید سابق که بعدها طالقانی نام گرفت آن را تصرف کردند.
تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی که از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تا ۳۰ دی ۱۳۵۹ ادامه داشت با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا به پایان رسید و سرانجام گروگانهای آمریکایی در بند دانشجویان آزاد شدند.
در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان پیرو خط امام توانستند بخش اعظمی از این اطلاعات را بازیافت کرده و حدود ۷۰ سند محرمانه که نشان دهنده خباثتهای دولت آمریکا علیه ملت ایران و فعالیتهای مخفی سازمان اطلاعاتی آمریکا در ایران بود را فاش کنند، بعدها امام خمینی(ره) از این اقدام دانشجویان به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
اما چند روز قبل میشل ستبون عکاس معروف فرانسوی که سابقه فراوانی در ثبت لحظات تاریخی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی داشت در خبرگزاری مهر حضور یافت و در جریان این حضور به برخی حوادث مهم در جریان انقلاب اسلامی پرداخت که از جمله آن تسخیر سفارت آمریکا در ایران بود. میشل ستبون عنوان کرد که به خاطر دارد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت آمریکا در ایران ۲ بار تسخیر شد، بار اول توسط کسانی که وی هیچ شناختی از آنها نداشته و نمیدانست چه گروهی هستند و بار دوم دانشجویان پیرو خط امام توانستند سفارت آمریکا را تسخیر کنند.
وی این را هم گفت که از تسخیر سفارت آمریکا برای بار نخست عکاسی کرده ولی زمانی که دانشجویان لانه جاسوسی را تسخیر کردند وی در فرانسه بوده و موفق نشده که تصویری از این واقعه ثبت کند. به این بهانه با دو تن از کارشناسان تاریخی کشور به گفتوگو نشستیم تا ابعاد مختلف این واقعه را مورد بررسی قرار دهیم.
بر اساس برخی اسناد منتشر شده و کتاب خاطرات برخی دیپلماتهای آمریکایی از جمله ویلیام سالیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، چند ماه قبل از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان، سفارت آمریکا توسط چریکهای فدایی خلق ایران (مارکسیستهای انقلاب) نیز تسخیر شده بود اما...
تسخیر اول لانه جاسوسی توسط چریکهای فدایی خلق/ ابراهیم یزدی خاتمه دهنده ماجرا
صبح روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۵۷ یک گروه مسلح از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به سفارت آمریکا حمله کرد، ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا با دولت موقت تماس گرفت و از آنها کمک خواست. ترس کارکنان سفارت از این واقعه موجب شد که آنها در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر جمع شده و اقدام به از بین بردن اسناد موجود در سفارت کنند.
به رغم آنکه با این اقدام چریکهای فدایی خلق، سفارت از کنترل دیپلماتهای آمریکایی خارج شد اما دقایقی بعد و پس از آنکه خبر این حمله به گوش امام خمینی(ره) رسید، وی این اقدام را تایید نکرده و دستور دادند بلافاصله مهاجمان از سفارت خارج شوند و برای این منظور ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت موظف شد تا به نمایندگی از دولتش، به این تنش پایان دهد.
پس از گذشت دو ساعت، نیروهای کمیته انقلاب به همراه یزدی وارد درگیری شده و موفق شدند چریکها را به ترک سفارت ترغیب کنند، به این ترتیب در ساعت دوازده ظهر آن روز، کنترل سفارت آمریکا به دست مقامات دولت موقت افتاد. همان روز، روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود اینگونه تیتر زد که «سفارت آمریکا سقوط کرد» و در زیر این تیتر نوشت: «سرانجام سفارت آمریکا به تصرف ارتش انقلاب و چریکها درآمد.»
از این رو برای بررسی ابعاد این واقعه مهم تاریخ انقلاب با یعقوب توکلی محقق، مورخ، مدرس و کارشناس مسایل سیاسی به گفتوگو نشستم تا از چگونگی تسخیر لانه جاسوسی برای اولین بار و توسط چریکهای فدایی خلق ایران و اینکه چرا امام خمینی(ره) تسخیر اول لانه جاسوسی را تایید نکرده اما چند ماه بعد ضمن تایید تسخیر دوم لانه جاسوسی توسط دانشجویان آن را به انقلاب دوم جمهوری اسلامی ایران تعبیر کردند مطلع شویم.
دکتر یعقوب توکلی در تبیین این واقعه تاریخی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروگانگیری را یکی از منطقهای گروههای مبارز سیاسی دانست که آمریکا و اسرائیل به دلیل عملکرد خود در منطقه آن را به راهکار مبارزه برای این گروهها تبدیل کرده بودند.
چگونه تسخیر سفارت آمریکا توسط چریکهای فدایی خلق اتفاق افتاد؟
توکلی: چریکهای فدایی خلق بودند که تقریبا اواخر سال ۵۷ وارد لانه جاسوسی شده و آنجا را گرفتند، اما به سرعت امام(ره) دستور داد که اینها را از سفارت بیرون کنید. در خاطرات آقای سالیوان اشاره شده که گروهی از چریکهای فدایی خلق ایران به سفارت آمریکا حمله کرده و برای چند ساعت آنجا را در تصرف خود قرار دادند. بعد از اطلاع کمیته انقلاب از ماجرای حمله چریکهای فدایی خلق به سفارت آمریکا به دستور امام خمینی، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و ماشاءالله قصاب که مسوول کمیته انقلاب بود وارد عمل شده و کمک کردند تا تسخیرکنندگان سفارت را از آنجا بیرون کنند.
ورود کمیته انقلاب به ماجرا موجب مقاومت چریکهای فدایی خلق یا واکنش نشان دادن به آنها نشد؟
توکلی: البته بعدها و پس از پایان این ماجرا چریکهای فدایی خلق ماشاءالله قصاب را که مسوول کمیته انقلاب بود به شدت مورد حمله قرار گرفت. سفیر آمریکا در چاپهای اول کتاب خاطراتش، عکسهای قصاب را هم منتشر کرده است. خاطرم هست که روزنامههای چپ هم در آن زمان تعدادی از عکسهای کسانی را که چریکهای فدایی خلق را از سفارت بیرون کردند در صفحات خود منتشر کردند.
چرا امام تسخیر اول لانه جاسوسی را تایید نکردند و بلافاصله بعد از مطلع شدن از این ماجرا دستور خروج را به تسخیرکنندگان دادند؟
توکلی: ابومسلم خراسانی برای امام صادق(ع) نامهای نوشت و گفت حاضرم با شما بیعت کنم. امام صادق(ع) در اتاقی نشسته بودند که کورهای از آتش در آن روشن بود، امام(ع) نامه را در آتش انداخت و بلافاصله آن را روی دست خود نگه داشت، قاصد ابومسلم خطاب به امام صادق(ع) گفت پاسخ شما چیست؟ امام(ع) فرمودند: پاسخ من همین است؛ به ابومسلم بگو تو نه آدم من هستی، نه در راه من و نه برای من هستی.
وقتی یک عملیات از سوی کسی که آدم شما نیست و تعلقی به شما ندارد، انجام میشود، نشان میدهد که او فقط میخواهد موجی ایجاد کرده و خود از آن موج بهره بگیرد، در زمانی که انقلاب نوپا بود این اقدام باعث میشد که در مسیر انقلاب، بحران ایجاد شود، چنانچه اقدام سازمان چریکهای فدایی خلق برای قدرت بخشیدن به سازمان چریکهای بود.
ممکن نبود چریکهای فدایی خلق که در کردستان علیه نیروهای ما میجنگیدند و غائله ترکمن صحرا را برای تجزیه کشور ایجاد میکردند، بخواهند سفارت آمریکا را در مسیر انقلاب تسخیر کنند، قطعا این اقدامات در مسیر منافع انقلاب نبود و این هوشمندی امام خمینی(ره) است که اجازه نداد هر کسی کشور را به سمت بحران ببرد.
سازمان چریکهای فدایی خلق در آن زمان حتی مساله ارتش خلقی را مطرح کرده بود تا ارتش منحل شود و به واسطه ارتش خلقی کشور را اداره کنیم، اما این ارتش خلقی که آنها ادعا میکردند به این معنی بود که ارتش و نظام کشور بدست چریکهای خلق بیافتد، وقتی شاخه نظامی یک کشور بدست افراد اینچنینی میافتاد، در کشور بحرانآفرینی میشود، به همین خاطر هر چقدر تلاش کردند امام(ره) زیر بار منحل کردن ارتش نرفت، این نشاندهنده هوشمندی امام(ره) در تشخیص مسایل بود که کاملا هم درست عمل کردند.
تسخیر دو ساعته سفارت آمریکا در آن دوره ناشی از چه بود و چه بازخوردهای بینالمللی داشت؟
توکلی: مساله گروگانگیری چیزی بود که آمریکا و اسرائیل خودشان برای منطقه به ارمغان آورده بودند، آنها همه راههای مبارزه را برای گروههای سیاسی به خصوص جنبش فلسطین بسته بودند. هیچ راهی برای تظاهرات یا راهپیمایی نبود. با خشونت شدیدی که اسرائیل و آمریکا در منطقه ایجاد کرده بودند تنها یک راه برای گروههای مبارز باقی مانده بود، گروههای مبارز فلسطینی میتوانستند یک آمریکایی یا اسرائیلی را گروگان گرفته و به واسطه آن زندانیان خود را آزاد کنند؛ هیچ فرایند حقوقی مبتنی بر عدالتی وجود نداشت. ظلم حداکثری که اسرائیل و غرب در منطقه ایجاد کرده بودند کار را بجایی رساند که هر نیروی انقلابی برای اینکه بتواند حق خود را از دولت آمریکا یا اسرائیل بگیرد تنها به گروگانگیری فکر میکرد، وقتی این شیوه بین گروههای فلسطینی به عنوان یک منطق جا افتاد، این منطق در جاهای دیگر هم بکار گرفته شد.
در حقیقت عملکرد آمریکا و اسرائیل باعث شد که ادبیات گروگانگیری در جریان مبارزات سیاسی به عنوان یک روش جا بیافتد. از طرفی غرب و یهودیان به دلیل اینکه در برابر موضع گروگانگیری نقطه ضعف داشتند، این مساله تحریک بیشتری را برای کسانی که میخواستند دست به این کار بزنند ایجاد میکرد و یک عامل موثرتری به نظر میرسید. از این رو همه گروههایی که دست به اسلحه بودند یا میخواستند در برابر زورگوییهای غرب اقدام موثری انجام دهند، بدون شک یکی از شیوههایی که به آن فکر میکردند مساله گروگانگیری بود. این چیزی بود که غرب در ترویج آن در منطقه موثر بود، هر کسی که میخواست به غرب و اسرائیل ضربه بزند چون نمیتوانست دست به یک اقدام مسلحانه یا اقدام حقوقی در مجامع بینالمللی بزند، به چنین شیوهای متوسل میشد.
البته اینکه گروگانگیری تبدیل به منطق مبارزه شده بود، حکایت از این داشت که غرب در برابر این مساله آسیبپذیر بود و نسبت به آن واکنش نشان میداد، همین مساله میتوانست برای گروههای مبارز تلقی مثبت داشته باشد، از این رو بخش گستردهای از عملیاتهای انقلابی، عملیاتهای گروگانگیری یا شبهگروگانگیری بود.
در تسخیر اول لانه جاسوسی اسنادی هم از سفارت آمریکا کشف شد؟
توکلی: چون کمیته بلافاصله وارد عمل شد و چریکهای را از سفارت بیرون کرد بنابراین فکر نمیکنم سندی کشف شده باشد.
تسخیر دوم لانه جاسوسی چرا مورد تایید امام خمینی قرار گرفت و موجب شد که امام آن را به انقلاب دوم تعبیر کنند؟
توکلی: وقتی بحث تسخیر دوم سفارت آمریکا مطرح میشود، میتوان پی به میزان دخالتهای آمریکا در ایران برد، در آن دوره آمریکاییها به شدت با گروههای مختلف سیاسی ضد انقلاب و تجزیهطلب همکاری کرده و ارتش آزاد ایران با پول سازمان سیا علیه انقلاب کار میکند، یعنی در کشور شرایطی را ایجاد کردند که از هر جناح دخالت و حضور آمریکاییها مشهود بود.
در چند ماه اخیر وقتی ماجراهای مصر و محمد مرسی پیش آمد، درک و فهم برخی اتفاقات در دوران انقلاب که ناشی از دخالتهای آمریکا بود برایمان راحتتر شد؛ در مصر تعلل دولت مرسی از تجزیه ارتش از عوامل غرب و همراهی آنها با آمریکا باعث شد که انقلاب مردم مصر اگرچه ناقص بود دوباره تصاحب و تبدیل به ضد خود شود.
تسخیر لانه جاسوسی عملا صفحه رادار فرماندهی آمریکا را در ایران سیاه کرد و باعث شد دیدگاههای اطلاعاتی آنها در کشور ما تاریک شد، چون نیروها و شبکههای نظامی خود را از دست دادند. دولت آمریکا عنوان میکند که بعد از ماجرای تسخیر سفارت با چه دشواریهایی مجبور شد با توسل به برخی سیاستمداران و خبرنگاران خبرکی از داخل ایران بدست بیاورند.
در فیلم «آرگو» علیرغم اینکه در حق ملت ایران بیادبیهای بسیاری انجام شد، اما به خوبی نشان داده شد که در ایران نسبت به دشمن آمریکایی حساسیت وجود دارد، در حقیقت بعد از تسخیر لانه جاسوسی، ایران دیگر ایالت آمریکا محسوب نبود و مستقل شد.
وقتی سفارت آمریکا در ایران تعطیل و شبکه راداری آمریکا برای مبارزه با انقلاب سیاه شد، آنها دیگر نتوانستند اهداف خود را به خوبی مدیریت کنند، از این رو عرصه را به میدان دیگری بردند که البته این عرصه دیگر خطری برای اصل انقلاب محسوب نشد.
پس به اعتقاد شما تسخیر دوم لانه جاسوسی چون شبکه ارتباطی آمریکا را از ایران قطع کرد مورد تایید امام(ره) قرار گرفت؟
توکلی: در حقیقت در انقلاب اول محمدرضا به عنوان مزدور از کشور بیرون شد و در انقلاب دوم نقطه نفوذ آمریکا در ایران کور شد، یعنی اول نوکر و بعد ارباب از کشور بیرون شدند؛ در جریان تسخیر دوم لانه جاسوسی، امام(ره) آمریکا را از منطقه بیرون کرد، وقتی آمریکا از منطقه بیرون شد، اسرائیل نیز در جنوب لبنان علیرغم قدرت گسترده دیگر بلاپشتوانه شد.
از دیگر سو دکتر عباس سلیمینمین رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران نیز در تببین ابعاد این حادثه تاریخی بر اقدامات آمریکا و اسرائیل در منطقه و تاثیر آن بر گروههای مبارز سیاسی نسبت به گروگانگیری و توجه به این امر به عنوان یک منطق بر مبارزات خود تاکید کرد.
چرا در وقایع تاریخی پس از انقلاب کمتر به تسخیر سفارت آمریکا قبل از اینکه توسط دانشجویان تسخیر شود پرداخته شده است؟
سلیمی نمین: این رخداد در همه آثاری که راجع به تحرکات سفارت آمریکا بعد از انقلاب منتشر شده مورد اشاره قرار گرفته است. چریکهای فدایی خلق چند روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در اواخر سال ۵۷ در یک اقدام غافلگیرانه وارد سفارت آمریکا شده و بلافاصله دولت موقت با رجوع به سفارت با رهبری ابراهیم یزدی کسانی را که وارد سفارت شده بودند را بیرون کردند و از آن به بعد کمیتهای در سفارت ایجاد کردند که این کمیته سفارت را محافظت میکرد.
از آنجایی که جریان چریکهای فدایی خلق یک جریان وابسته به بیگانه بود نه پایگاه اجتماعی داشت و نه مورد حمایت قرار میگرفت ضمن اینکه در آن مقطع مشخص نبود که سفارت آمریکا چه موضعی را در قبال حرکت ملت ایران دنبال خواهد کرد.
چرا تسخیر لانه جاسوسی برای بار دوم و توسط دانشجویان مورد حمایت مردم قرار گرفت اما تسخیر سفارت برای بار اول چندان مورد توجه قرار نگرفت؟
سلیمی نمین: حرکت دانشجویان که مورد حمایت مردم قرار گرفت برای زمانی است که عامه مردم و اهل سیاست به این جمعبندی رسیده بود که سفارت آمریکا در ایجاد اغتشاش، تجزیه و مسایل اینچنینی نقش محوری دارد، گرچه سندی برای اثبات این برداشت خود نداشتند اما متوجه این مساله بودند که گروههایی که در کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و آذربایجان دست به حرکتهای ضد منافع ملی میزنند از یک مرکزی حمایت میشوند و یک کانون قدرت آنها را تغذیه میکند.
گرچه گروههای چپگرا مانند کردهای کومله ترور و اقدامات ضد انسانی را اولویت کارهای خود قرار میدادند اما ماهیت غربگرا داشتند یعنی حرکتهای عوامفریبانه را تحت گرایش به چپ و زیر لوای چپگرایی و در جهت منافع آمریکا دنبال میکردند.
امام خمینی (ره) گفت اینها چپ آمریکایی هستند، جامعه هم این را پذیرفت. البته در تاریخ سایر ملتها نیز این مساله صادق است، در شیلی هم جریانات اینچنینی را شکل دادند تا از طریق آن کودتا انجام دهند بنابراین در ذهن ملتها این مساله که آمریکا در تمام دنیا ایجاد اخلال کرده تا کودتا کند خودنمایی میکرد.
در جریان ملی شدن صنعت نفت حزب توده گرایش نزدیک به شوروی داشت اما انگلیسیها توانستند از آن استفاده کرده و عناصری با عنوان چپ بسازند تا با توهین به مقدسات و برخی اقدامات دیگر موجب وحشت ملت ایران شود که مبادا روسها بر ایران حاکم شوند، آنها این کار را برای ترس جامعه ایران انجام دادند تا از ادامه مبارزه ملت ایران علیه انگلیس جلوگیری کنند به همین دلیل حرکت چریکهای فدایی خلق نمیتوانست از حمایت ملت ایران برخوردار باشد.
بسیاری تصور میکردند ملت ایران آمریکاییها را از کشور بیرون کردند و این کار باعث ندامت آمریکا خواهد بود بنابراین اقدامات ضد ایرانی خود را دنبال نخواهد کرد ولی وقتی دیدند سفارت آمریکا همچنان به اقدامات خود ادامه میدهد از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان حمایت کردند.
در مدت زمانی که چریکهای فدایی خلق در سفارت بودند اسنادی هم از آنجا کشف شد؟
سلیمی نمین: این اقدام بیشتر از دو ساعت دوام نداشت از آنجا که چند روز بیشتر از پیروزی انقلاب نگذشته بود برخی تصور میکردند این کار را وابستگان به یک قدرت بیگانه انجام دادند تا بهانه و انگیزه لازم را برای کودتا به آمریکاییها بدهند ضمن اینکه حرکتی که بیگانگان در آن حضور دارند به طور حتم نزد ملت ایران به عنوان یک حرکت علیه مصالح ملت تشخیص داده میشود.
اگر چریکهای فدایی خلق موفق میشدند اسنادی را از سفارت خارج کنند این باعث میشد که روسها بر ملت تسلط پیدا کنند. چنانچه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، مظفر بقایی به همراه اردشیر زاهدی به محل نگهداری اسناد مرکز ملی نفت رفته و این اسناد را از آنجا بیرون آوردهاند اما تمام اسناد این مرکز را در خدمت ملت ایران قرار ندادند، بقایی یک عنصر وابسته به آمریکا بود اگرچه برخی اسناد را در اختیار مصدق قرار داد و برخی هم بعدها به صورت کتاب منتشر شد اما اسنادی که مشخص میکرد چه کسانی از تاراج اموال ملت حقوق و مزایا دریافت میکنند به طور کامل مشخص نشد.
تسخیر سفارت آمریکا توسط چریکهای فدایی خلق میتوانست اشراف شوروی را بر معادلات ایران بیشتر کند. بنابراین هیچ سندی در جریان این اقدام از سفارت آمریکا خارج نشد چون در همان دقایق اولیه نیروهای وابسته به کمیته انقلاب وارد سفارت شده و ضمن درگیری با تسخیرکنندگان لانه جاسوسی، آنها را از سفارت بیرون کردند.
نقش ماشاالله قصاب بعد از این جریانات چه بود؟
سلیمی نمین: ماشاءالله قصاب بعد از تسخیر سفارت آمریکا توسط چریکها فدایی خلق از سوی ابراهیم یزدی به عنوان رئیس کمیته مستقر در سفارت منصوب شد. وی اقدامات بسیاری انجام داد تا آمریکاییها اسناد بسیاری را از کشور خارج کنند و باعث شد که بعدها آمریکاییها به کمک امیرانتظام اسناد بسیاری را تحت پوشش این کمیته از کشور خارج کردند. کمیته مستقر در سفارت قطعا از آمریکاییها حفاظت میکرد و بعدها مشخص شد ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران با ماشاءالله قصاب ارتباط تنگاتنگی داشت.
چرا امام خمینی(ره) بلافاصله بعد از اطلاع از ورود چریکهای فدایی خلق به داخل سفارت دستور خروج آنها را داد؟
سلیمی نمین: طبیعی بود که امام و ملت نسبت به این اتفاق حساسیت شدیدی داشته باشند چرا که ملت ایران همواره معتقد است ما با هر بیگانهای، بیگانه هستیم، فرقی نمیکند که بیگانه آمریکا باشد یا شوروی؛ قطعا فعال بودن وابستگان شوروی را هم علیه منافع خود میپنداشتند.
در فصل نوینی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ آغاز شده بود ملت ایران باید دلایل قانع کننده مطرح میکرد تا اثبات شود سفارت آمریکا را در ایران حرکت ضد انقلابی انجام میدهد که در زمان تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان، این فرصت برای افکار عمومی فراهم شد که مشخص شود آمریکا نه تنها نسبت به گذشته خود نادم نیست بلکه برای در هم شکستن خیزش مردم همچنان اقدامات ضد انسانی خود را دنبال میکند. وقتی این مساله مشخص شد امام خمینی و ملت ایران از حرکت دانشجویان در ۱۳ آبان ۵۸ حمایت کردند.
نظرات