خشم شاه از اتحاد مصر و سوریه
روز اول فوریه 1958 / 12 بهمن 1336 دو کشور مصر و سوریه به موجب پیمانی که در قاهره به امضای رهبران آنها رسید، اتحاد خود را تحت عنوان «جمهوری متحدعربی» اعلام کردند و روز دوم اسفند همان سال به موجب یک همه پرسی جمال عبدالناصر به ریاست این اتحادیه برگزیده شد .
این پیمان یک سال و نیم پس از پایان نبرد مشترک انگلیس و فرانسه و اسرائیل علیه مصر و سوریه و در شرائطی به امضا رسید که دمشق و قاهره ضرورت یک اتحاد استراتژیک در برابر زیادهطلبیهای غرب را عمیقاً احساس میکردند. هدف از این اقدام ظاهراً ایجاد یک هماهنگی در برابر فشارهای غرب بود. فشارهائی که بعد از حوادث مربوط به ملی شدن آبراه سوئز به اوج رسیده بود.
در 27 بهمن همان سال جمهوری یمن نیز به این اتحاد پیوست. سه کشور مذکور به طور جداگانه عضو اتحادیه بودند ولی خط مشیهای متخذه در زمینههای سیاست خارجی و دفاعی توسط یک شورای عالی که در رأس آن افسران مصری قرار داشتند، هدایت و هماهنگی میشد.
مطبوعات مصر علت تشکیل این اتحادیه را ایجاد یک جبهه دفاعی در برابر زیادهطلبیهای غرب در خاورمیانه عنوان میکردند ولی حکومت ناصر از فرصت به دست آمده نهایت کوشش خود را برای گسترش اندیشههای ناصریسم در خاورمیانه به عمل آورد. هدف وی این بود که با تبلیغ ناسیونالیسم عربی که خود منادی آن باشد، متحدینی را در جهان عرب به دست آورد. چیزی که شاه ایران را شدیداً نگران کرده و تبلیغات گستردهای را علیه این هم پیمانی هدفمند در مطبوعات و رادیو و تلویزیون ایران دامن زده بود.
اقدام ناصر البته در خاورمیانه بدون بازتاب نماند و در فاصله 2 هفته پس از تشکیل این اتحادیه، دو دولت محافظهکار اردن وعراق نیز با احساس نگرانی از گسترش تفکر ناصریسم، دست به یک هم پیمانی متقابل با هدف مقابله با اتحاد دمشق ـ قاهره زدند.
این پیمان که در25 بهمن 1336 در اردن به امضای ملک فیصل و شاهحسین رهبران عراق و اردن رسید، عکسالعملی در برابر اتحاد مصر و سوریه محسوب میشد. دو کشور سپس در 23 اردیبهشت 1337 رسماً تشکیل «فدراسیون مشترک عرب» را دادند. این فدراسیون بر خلاف اتحادیه مصر و سوریه، از حمایت شاه و دولت ایران برخوردار بود.
با این همه، عمر این دو اتحادیه سیاسی و مصلحتگرایانه بسیار کوتاهتر از آن بود که تصور میشد. اتحاد مصر و سوریه تا 28 سپتامبر سال 1961 / 6 مهر 1340 که در سوریه کودتای نظامی به وقوع پیوست، دوام داشت. در پی آن کودتا که مشخصاً با هدف خاتمه بخشیدن به اتحاد دمشق، قاهره شکل گرفت، سوریه از اتحاد مذکور خارج شد و کلیه مأموران و نظامیان مصری مشتمل بر 27 هزار نفر از سوریه اخراج شدند. پیمان مذکور نیز خود به خود منحل گردید. جالب اینکه ناصر با استقلال سوریه از مصر مخالفتی نکرد و اعلام داشت در حالی که مصر همچنان جمهوری عربی متحده باقی خواهد ماند، هرگز با مراجعت سوریه به سازمان ملل و اتحادیة عرب مخالفت نخواهد کرد. 1 ناصر بعدها تأسیس این جمهوری را یکی از بزرگترین دردسرهای خود و سه سال و نیم مرارت پایان ناپذیر که سه چهارم وقت او را به خود مشغول مینمود، توصیف کرد. 2
عمر دولت کودتائی دمشق از یک سال و نیم تجاور نکرد و در ماه مارس 1963 گروهی از افسران سوری پیرو ناصر، با هدف احیاء دمشق و قاهره، علم طغیان برافراشتند و حکومت را در دست گرفتند.
عمر فدراسیون عراق و اردن نیز به مراتب کمتر از اتحاد مصر و سوریه بود. این فدراسیون با کودتای نظامی ژنرال عبدالکریم قاسم در 14 ژوئیه 1958/ 23 تیر 1334 از هم پاشید و به عمر 5 ماهه خود خاتمه داد. در 10 مرداد همان سال رسماً انحلال فدراسیون مشترک عرب اعلام شد.
عبدالکریم قاسم بعد از کودتا که همزمان با لشکرکشی نیروهای آمریکائی به خاک لبنان به وقوع پیوست، تمایل خود را برای همکاری با جمهوری متحده عربی به رهبری جمال عبدالناصر اعلام کرد. ولی رسماً به این پیمان نپیوست.
سه روز پس از وقوع کودتای قاسم، هزاران سربازان انگلیسی به درخواست شاه حسین به اردن عزیمت کردند تا مانع از حمله احتمالی ارتش عراق به این کشور شوند. این نیروها در 28 مهر از عراق خارج شدند.
مخالفت محمدرضا پهلوی با اتحاد مصر و سوریه دقیقاً مانند مخالفت جمال عبدالناصر با پیمان بغداد، انگیزههای هدفمند سیاسی داشت. ولی در هر حال شکلگیری این اتحادیه سه ساله، سبب تحکیم هم پیمانی شاه با اسرائیل شد.
در حقیقت واهمه از اتحاد مصر و سوریه و ترس از گسترش آن تا مرزهای ایران، فروپاشی دفاع مشترک ایران در پی انحلال پیمان بغداد، نگرانی از محبوبیت ناصر در خاورمیانه و تیرگی روابط دو دولت مصر و ایران، از جمله دلائل گرایش بیشتر شاه به سمت اسرائیل در سالهای پایانی دهه سی هجری شمسی بود.
پینویسها:
1ـ گزیده اسناد روابط خارجی ایران و مصر . دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، مقدمه جلد سوم.
2ـ تاریخ روابط ایران و مصر، حسین علیزاده، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت خارجه.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات