نظر آیتاللّه طالقانى در مورد اختلافات نواب صفوى با دکتر مصدق و آیتاللّه کاشانى
مصاحبه داود امینی با محمّدمهدى عبدخدایى
واسطههایى هم بودهاند در این میانه که مىخواستهاند این مشکل را حل کنند، مثل مرحوم آیتاللّه طالقانى که بعد از دستگیرى نواب صفوى، به زندان قصرمىرود. خود مرحوم آیتاللّه طالقانى با صراحت مىگوید. در 14 اسفند سال 1357 سرقبر مصدق هم این حرف را مىزند. سرقبر کسى دارد سخنرانى مىکند، به نفع کسى دارد صحبت مىکند که با نواب صفوى مخالف بوده و نواب صفوى نیز با او مخالف بوده است. در آنجا بیان مىکند. در آن سخنرانى پسر دکتر متیندفترى، مسعود رجوى، دکتر شایگان و مهندس بازرگان هم هستند. اعضاى جبهة ملّى هستند و هیچکدامشان صحت سخنان طالقانى را نفى نمىکنند.
مرحوم طالقانى در آنجا با صراحت مىگوید: آنها، فدائیان اسلام، یک اقدام انقلابى کردند، وکلاى مردم را به مجلس فرستادند؛ یک اقدام دیگر انقلابى کردند که نفت ملّى شد.
کجا بودند این آقایانى که امروز قلم به دست گرفتهاند و به عنوان روشنفکر و مورخ مىنویسند؟ آن روز طالقانى در برابر شایگان، بازرگان، متین دفترى، مسعود رجوى، چریکهاى فدائى خلق، در برابر همة گروهها، دارد صحبت مىکند و با صراحت مىگوید: «من به نواب صفوى مراجعه کردم؛ گفتم اختلاف را از میان بردارید. مرحوم نواب صفوى گفت: احکام اسلام را اجرا کنند، ما هیچ اختلافى نداریم.» شاید مرحوم طالقانى یادش رفته بود که نواب صفوى توى زندان به او گفت: دکتر مصدق به وعدههایش عمل کند، ما هیچ اختلافى نداریم. به دکتر مصدق مراجعه کردند؛ گفت: من آخرین کابینه این مملکت نیستم؛ درخواستهایشان را بگذارند براى کابینههاى بعد.
نواب مىگوید: تا دیروز با هم بودیم، دست در دست هم داشتیم، براى روى کار آمدن شما تلاش کردیم، از برادرانمان یکى شهید شد، عدهاى زندان رفتند، شما نخستوزیر شدید؛ ما را دستگیر کردید، حالا که مىگوییم آرمانهاى ما را اجرا کنید، مىگوئید: بگذارید براى بعد، ما هم مثل دیگران.
مرحوم طالقانى خیلى جالب صحبت مىکند. مىگوید: من پیش کاشانى رفتم، به کاشانى گفتم: پوست خربزه زیر پاى شما گذاشتهاند. چنین سخنى را طالقانى به نواب صفوى نمىگوید، چرا نمىگوید؟ یک محقق باید تحقیق کند. این را طالقانى در زمانى گفته که حکومت، حکومت بازرگان است و دکتر شایگان را با هلیکوپتر از تهران به احمدآباد بردهاند و در احمدآباد پاى سخنرانى مرحوم طالقانى نشسته است. دکتر صدیقى، دکتر آذر، سران جبهة ملّى، شمسالدین امیرعلائى و دکتر متیندفترى هم بودهاند. اینها را که نمىشود انکار کرد، اینها نص صریح تاریخاند.
خوب، نواب صفوى معتقد بوده که این ره که ما مىرویم به ترکستان است. او و یارانش دستگیر مىشوند؛ روزنامة نبرد ملّت که، ارگان فدائیان اسلام بوده، توقیف مىشود و جلوى میتینگهاى فدائیان اسلام هم گرفته مىشود.
برگرفته از کتاب تکاپوهاى آرمانگرایانه اسلامى (فدائیان اسلام، از زبان محمّدمهدى عبدخدایى) منتشره از سوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات