معرفی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی
بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران در سال 1362 با همفکری مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرحوم حاج احمد خمینی و دبیر کلی آقای عبدالمجید معادیخواه تشکیل شد. علت و منشأ تأسیس این بنیاد تلاش برای تاریخنگاری و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ایران بود که یکی از مهم ترین آرمان های فرهنگی انقلاب اسلامی است. اساس نامه ی آن در سال 1365 به ثبت رسید. هدف از تأسیس این بنیاد در اساس نامه ی به شرح ذیل آمده است:
الف) جمع آوری اسناد و تدوین و نشر تاریخ انقلاب اسلامی.
ب) تحقیق در مورد رجال انقلاب اسلامی ایران و شخصیت های انقلابی مسلمان جهان و نشر آثار سودمند در این زمینه.
ج) تحقیق و تحلیل مقایسه ای انقلاب های جهان باانقلاب اسلامی ایران
د) تدوین تاریخ اسلام و معرفی قهرمانان حماسه آفرین آن در ابعاد گوناگون.
فعالیت صورت گرفته در بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران در بخش-های مختلف به شرح زیر می باشد:
1. مشرح مذاکرات مجلس شورای ملی که بر اساس موضوع نمایه سازی شده است و تمام 24 دوره آن را شامل می گردد (از ابتدای مشروطیت تا انقراض سلطنت پهلوی)
2. نمایه سازی مشروح مذاکرات مجلس شواری اسلامی (شامل سه دوره اول، دوم و سوم می شود.)
3. بخش مطبوعات شامل نمایه سازی مجلات قبل از انقلاب مانند: خواندنی ها(دوره سی و نه ساله)، دوره مجله پیام نو، دوره مجله هیرمند، مجموعه مقالات(برای بزرگداشت پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی)، مجله جستار، مجله خرد و کوشش، مجله بهار، مجله مهر، مجله باختر، مجله سخن، کتاب هفته، مقالات بررسی های تاریخی، نشریه ی دانشگاه مشهد، آثار ایران، گوهر، یغما، مجله پیروزی و مجله حقوق امروز.
4. بخش خاطرات: که شامل خاطرات بیش از 1200 ساعت از شخصیت های مؤثر در انقلاب که از سال 42 تا سال 57 به نوعی در انقلاب دخیل بوده اند و نقش بسزایی در تاریخ و سرنوشت این مملکت داشته اند. در این بخش سعی شده از گروههای مختلف فارق از وابستگی جناحی و گروهی خاطره یابی شود.
5. بخش رجال: که شامل زندگینامه و بیوگرافی بیش از 25 هزار نفر از رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران می باشد.
6. بخش روزنامه تایمز لندن که مطالب مربوط به ایران آن از سال 1785م (1164 ش) ترجمه شده و تا کنون دو جلد آن تحت عنوان «بازتاب رخدادهای ایران در روزنامه تایمز لندن» به چاپ رسیده و بیش از 10 جلد آن نیز آماده چاپ می باشد.
7. بخش عکس و فیلم و اسلاید که شامل بیش از 4 هزار قطعه از عکس های رجال و مشاهیر ایران و تصاویر مناظر تاریخی و اقوام و گروههای ایرانی می باشد.
8. بخش کتابخانه و اسناد: در کتابخانه تخصصی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، حدود 10 هزارجلد کتاب با محوریت رویدادهای تاریخی موجود است، که برای محققین تاریخ معاصر ایران بسیار مثمر ثمر بوده است.
9. بخش جراید: شامل جمع آوری مجلات و روزنامه های منتشر شده از زمان قاجار تا دوران پهلوی اول (رضاخان) بوده و بیش از هزاران جریده و روزنامه را شامل می شود که بیشتر سعی شده بصورت نرم افزاری و اسکن شده جمع آوری گردد و یکی از غنی ترین گنجینه نشریات دوران قاجار و رضاخان می-باشد.
10. از دیگر فعالیت های بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی همکاری با دانشگاه آزاد برای تدوین پایان نامه دانشجویان بوده که در آن نقش قومیت ها و شهرها یا اشخاص در انقلاب یا موضوع مرتبط با انقلاب بررسی می شد که حدود پنجاه پایان نامه در این ارتباط فراهم گشت ولی بار دیگر به دلیل مشکلات مالی این روند ادامه نیافت.
11. بخش فصلنامه یاد که تا کنون بیش از 110 شماره از آن منتشر شده و در نوع خود یکی از نشریات موفق تاریخ معاصر به حساب می آبد.
در توضیح برخی از شماره های آن باید گفت شماره 48 / 47 آن با عنوان راز توفان است که اسناد ساواک آیت الله سید مصطفی خمینی و فعالیت های سیاسی ایشان را شامل می شود.
شماره ی 51 / 52 با عنوان تحولات روابط ایران و آمریکا، به بررسی تاریخچه ی این تحولات و عوامل مؤثر در آن پرداخته است.
شماره ی 56/ 55/ 54/ 53 با عنوان احزاب سیاسی در ایران، کنکاشی در جریان شناسی احزاب و بررسی احزاب قبل از انقلاب و حزب جمهوری اسلامی.
شماره 77-63 با عنوان خواندنی های مطبوعات رژیم پیشین در آیینه ی خواندنی ها در سه جلد و با سه محور می باشد: 1- دین، فرهنگ، اخلاق و تاریخ اسلام، 2- ایران شناسی، 3- تاریخ ایران. که در این شماره ها به بررسی و پژوهش از مجله ی خواندنی ها پرداخته شده که حدود چهل سال قبل از انقلاب منتشر شده است و برای محققین که در سه محور فوق الذکر به تحقیق می پردازند به صورت موضوعی مطالب دسته بندی شده است.
شماره 74/ 73 با عنوان قصه ی اصلاحات ناتمام در مجلس دوم پس از پیروزی مشروطه که مقالاتی چند در این خصوص آورده شده است و از آن جمله ی آن اخراج مورگان شوستر از ایران و تاریخچه ی مستشاران آمریکایی در ایران و کارنامه مجلس شورای ملی است.
شماره 107 به بعد بازتاب رخ دادهای ایران در روزنامه تایمز می باشد که برای علاقمندان به تاریخ معاصر ایران بسیار منبع پر ارزشی خواهد بود.
در بخشی از فصلنامه یاد شماره 10 در ارتباط با تأسیس این بنیاد می خوانیم: با تأسیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، فکر ایجاد مرکز اسناد و مدارک تاریخی به عنوان یک ضرورت اولیه مورد توجه قرار گرفت. در نتیجه از همان ابتدا در مرکز اسناد این بنیاد با تلاش چند تن از دست اندر کاران این فن، به وجود آمد و در جوار آن یک کتابخانه تخصصی نیز مورد توجه قرار گرفت. بنابراین در مدت کوتاهی اندک صدها کتاب تاریخی و مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی ایران فراهم گردید. همچنین اسناد و مدارکی نظیر عکس، فیلم، اسلاید، نوار، نوشته های موافقین و مخالفین کشور و نشریات گروهک ها که می توانست در زمان دور و نزدیک مورد قضاوت تحلیل گران تاریخی قرا گیرد، گردآوری شد. از این رو جمع آوری صورت جلساتی که نمایانگر چگونگی فعالیت های هنری رژیم سابق می باشد، گردآوری خاطرات کسانی که به نحوی حضورشان در تاریخ و سرنوشت این مملکت مفید بوده است، جمع آوری سروده ها، نوشته های دیواری، مقالات، گزارش ها، اشعار مردم کوچه و بازار، شب نامه ها، روزنامه ها و مجلات مورد توجه قرار گرفت.
ولی بخش اسناد و مدارک بنیاد تاریخ به این فعالیت ها اکتفا نکرد و تلاش می کند که با نقاط مختلف دنیا و مناطق مختلف کشور ارتباط برقرار کند و مدارک و نوشته های موافقین و مخافین را گردآوری کند. اما مرکز اسناد و مدارک بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران پس از گردآوری اسناد و مدارک، متوجه شد که صرف گردآوری و نگهداری اسناد کمک شایانی به محققان نمی کند. بنابراین به استخراج عناوینی به منزله «کلیدواژه» کرد و هر مطلبی را که در اختیار داشت پیرامون همان کلیدواژه نگهداری می کرد. اما باز به گونه ای نگهداری مجموعه ای از اسناد پیرامون کلید واژه، در مدتی نه چندان طولانی به محققین یاری چندانی نمی داد و آنان را اغلب با توده های عظیمی از اسناد و مدرک مواجه می ساخت. بدین ترتیب فکر استفاده از سیستم های کامپیوتری در مرکز اسناد و مدرک بنیاد آغاز شد. در این روش کلیدواژه ها در حافظه کامپیوتر به ثبت می رسد تا در صورت لزوم به درخواست پژوهشگران بتوان اطلاعات کامل را در سریعترین زمان به آنان ارائه داد.
فعالیت های بنیاد:
در مورد فعالیت های بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی آقای معادیخواه اظهار می دارند که« از سال 1360 تا کنون مجموع فرصتی که در اختیار داشتم را به دو بخش تقسیم کردم. بخشی صرف رسیدگی به امور شخصی شد و بخش دیگر در بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی گذشت» و در ادامه روند فعالیت های بنیاد تاریخ ایران را کند می دانند و در توضیح آن می گوید:« زمانی که بنیاد تاریخ کار خود را شروع کرد، با یک مشکل اساسی مواجه شد و آن وضع موجود تاریخ در ایران بود. ما وارد حوزهای شده بودیم که کشور در آن حوزه مشکل اساسی داشت و هنوز هم این مشکل به قوت خود باقی است. به این معنا که وضعیت تاریخ در حوزهها و دانشگاههای ما به هیچ وجه قابل قبول نیست. فرآیند پژوهشی در این رشته خیلی کند است. در آن مقطع زمانی دو مشکل اساسی وجود داشت که هنوز هم به نوعی ادامه دارد. این دو مساله تاریخ پژوهشی را در ایران طلسم کرده است. مشکل سادهتر مساله اطلاعرسانی است. به این معنا که اگر فردی بخواهد در یک موضوع تاریخ تحقیق کند، برای تشکیل پرونده علمی این کار از نفس میافتد. در سال 1360 البته شرایط خیلی بدتر از امروز بود. برای مثال اکنون اگر کسی بخواهد در مورد زندگی مرحوم مستوفی مطالعه کند، اطلاعاتی به دست میآورد، اما در آن مقطع زمانی واقعا چنین امکانی وجود نداشت. اکنون کتابخانههای مجلس و ملی یا مرکز تاریخ معاصر ایران و سایر مراکز فعال در حوزه تاریخ، اغلب همگی به این نتیجه رسیدهاند که باید اسنادشان را وارد یک آرشیو مکانیزه کنند و به همین دلیل همه آنها وارد فعالیتهای مرتبط با این بخش شدند. شاید باور این موضوع برای بسیاری از افراد دشوار باشد، اما نخستین اقدامات برای ایجاد یک آرشیو مکانیزه در بنیاد تاریخ ایران با استفاده از قابلیتها و امکانات محدود در شرکت ایزایران آغاز شد و طی یک فرآیند طولانی ادامه یافت تا با تغییر و تحولات سالهای بعد به اطلاعات کامپیوتری تبدیل شد و بهنوعی یک آرشیو مکانیزه و بانک اطلاعاتی را شکل داد. در نتیجه بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران بر این باور بود که عصر تحقیقات فردی به پایان رسیده است و در این زمینه بایست مقتضیات زمان را لحاظ کرد. به همین جهت اقدام به جمع آوری اسناد مربوط به تاریخ سده ی اخیر ایرانو تحقیقات و پژوهش های بسیار در این زمینه نمود و آن ها را به صورت بانک الکترونیکی و نمایه ها منتشر کرد.
در ادامه آقای معادیخواه درباره ی دلیل اصلی انتخاب نمایه سازی مذاکرات مجلس شورای ملی می گوید: معتقد بودیم تعریف سند تاریخی نیازمند بازنگری است. در آن مقطع بر سر مدارکی که هر یک میتوانستند به عنوان یک سند تعریف شوند، دعوا بود. این اسناد به صورت پراکنده در اختیار سازمانها و نهادهای مختلف قرار داشت. بخشی از اسناد در اختیار وزارت اطلاعات بود، بخشی در بایگانیهای شهربانی به صورت راکد درآمده بود و عمده سازمانها با فرض این که این اسناد سرمایهای است که باید در اختیار خودشان باشد از تحویل دادن آنها ممانعت میکردند. در صورتی که این اسناد بیش از آنچه تصور میشود ارزش تاریخی دارند و میتوانند دستمایهای برای پژوهشهای بعدی قرار گیرند. با این همه مجموعه مطالعات تاریخی در ایران به گونهای پیش رفته که بخشی از مدارک که هر کدام میتوانند به عنوان یک سند کاربرد داشته باشند، مورد توجه قرار نگرفتند. بخشی از این اسناد، همان مذاکرات مجلس شورای ملی بود که هیچگاه به عنوان یک مجموعه از اسناد تاریخی مورد توجه واقع نشده نبود و کسی به چشم سند به آنها نگاه نکرد. در حالی که مجموعه آنها برای رژیمی که از بین رفته و رژیمی که پس از آن روی کار آمده، حاوی مستندات تاریخی است. به هر حال این کار تدوین شد و شاید انگیزه حرکتی که بعدها برای ایجاد آرشیوهای مکانیزه که در سایر مراکز مطالعات تاریخی ایران آغاز شد از همین نقطه نشأت گرفته بود.»
از جمله فعالیت های بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی در سال های اخیر ترجمه مجموعه مقالات و گزارش های روزنامه انگلیسی تایمز در مورد جنبش مشروطه خواهی در ایران و ادامه آن تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی است. در این راستا آقای معادیخواه می گوید:«بخشی از نانوشتههای تاریخ مشروطه را باید لابهلای صفحههای روزنامههایی جستوجو کرد که سالها پیش از این روزها در جایی دورتر از خاستگاه جنبش مشروطهخواهی منتشر شدند و آنچه به نام جنبش آزادیخواهی در ایران گذشت را از نگاه خود ثبت کردند»
و در ادامه در مورد این که فکر ترجمه این مطالب از چه زمانی آغاز شد آقای معادیخواه می گوید:«در یک مقطع زمانی بنیاد تاریخ ایران مطالعات خود را بر اسنادی متمرکز کرد که سند تاریخی بودند، اما پیش از این به چشم سند به آنها نگاه نمیشد. همان طور که گفتم یکی از مهمترین آنها همین مذاکرات مجلس بود و مورد دیگری که توجه ما را جلب کرد، توجه به بازتاب مسایل ایران در روزنامههای چاپ خارج بود. با مطالعاتی که در ابتدای کار انجام شد، به این جمعبندی رسیدیم که نگاه بروننگر از دیدگاه مطبوعات داخلی متفاوت است و اسنادی که نگاه بروننگر را بازتاب میدهد، اطلاعات متفاوتی را میتواند در اختیار ما قرار دهد. با همین دیدگاه موضوع ترجمه مطالب چندین روزنامه خارجی با گرایشهای مختلف در دستور کار قرار گرفت و با توجه به اینکه نقش انگلیس در تاریخ ایران با نقش همه قدرتهای دیگر متفاوت بوده، اولویت ترجمه به مطالب روزنامههای انگلیسی اختصاص یافت. در این میان روزنامه تایمز را انتخاب کردیم، زیرا این روزنامه مادر تمام روزنامههاست و عمر آن بیش از 220 سال است، آنچه پیش از این بوده تا جایی که من اطلاع دارم، بولتن بوده است. در واقع پیش از انتشار روزنامه تایمز چندین بولتن به طور مشخص با گرایشهای خاص فرهنگی، اقتصادی، سیاسی منتشر میشدند و تایمز برای نخستین بار همه این موارد را که به طور جداگانه صرفا به رویدادهای فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی میپرداختند یک جا گردهم آورده و به یک روزنامه تبدیل کرده است. نخستین بار بنیاد تاریخ ایران در یکی از شمارههای یاد (نشریه داخلی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران) اولین سرمقاله منتشر شده درباره ایران در روزنامه تایمز را منتشر کرد. این مطلب زمانی به چاپ رسید که ما تازه میکروفیلمها و فهرست مطالب روزنامه تایمز را تهیه کرده بودیم و در واقع از همان زمان مجموعه فعالیتها برای ترجمه مطالب این روزنامه آغاز شد.» البته ایشان در ادامه افزود که در ابتدا مقرر بود مطالب چهار روزنامه خارجی ترجمه شود: تایمز، لوموند، پراودا و اشپیگل که البته آخری روزنامه نیست، اما به دلیل اهمیت مطالب منتشر شده در آن ترجمه اخبارش میتواند اطلاعات موثق و قابل توجهی را در اختیار ما بگذارد. در حال حاضر مطالب مربوط به لوموند و اشپیگل آماده است و البته دوره لوموند هنوز تکمیل نشده که تلاشهایی برای دریافت نقایص این روزنامه و کامل کردن مجموعه مطالب آن در جریان است. اما اطلاعات لازم در مورد اشپیگل وجود دارد و این دو نیز بعدها به صورت مجموعهای مجزا منتشر میشوند. همچنین ترجمه مطالب مربوط به ایران در روزنامه روسی پراودا یکی از برنامههای اصلی ما بود، اما متاسفانه به دلیل وضع خاصی که آنها دارند موفق به تهیه آن نشدیم. چرا که آنان آرشیو درستی از این روزنامه ندارند. حتی آرشیو سنتی آنها نیز قابل استفاده نیست و بر اساس اطلاعاتی که در اختیار ما قرار گرفته بخشهایی از روزنامه اصلا در دسترس نیست و اطلاعات طبقهبندی شدهای نیز در مورد مجموعه مطالبی که در این روزنامه به چاپ رسیده، وجود ندارد. در واقع ما باید یک گروه را برای یک سال به روسیه اعزام میکردیم که مطالب را جستوجو کنند و مقالههای مربوط به ایران را درآوردند که چنین امکانی برای بنیاد تاریخ ایران وجود ندارد. البته اگر این امکان را داشتیم حتما این کار را انجام میدادیم.
همچنین در ادامه در ارتباط با ترجمه مطالب روزنامه تایمز باید گفت که این کار رو به اتمام است و در سه جلد منتشر می شود. جلد نخست شامل خبرها و گزارش های خبری از آغاز تا پیروزی مشروطه و جلد دوم مقاله ها و سر مقاله ها از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب است که این دو جلد زودتر از جلد سوم چاپ می شود و جلد سوم نیز به فاصله ی چند ماه به چاپ خواهد رسید.
درادامه آقای معادیخواه اظهار امیدواری می کنند که در آینده بتوانند همین اقداماتی که در جهت ترجمه مطالب روزنامه های انگلیس داشته اند برای منابع آرشیوی و نشریات سایر کشور ها از جمله عراق، هند، ترکیه و کشورهای عربی نیز داشته باشند. و با تأکید بر اهمیت آنها این چنین ادامه می دهند چرا که هر کدام از این منابع مفید و می تواند نگاه جدیدی را به مورخان و محققان ارائه و فرازهایی از تاریخ ایران را بگشاید که پیش از این کاملا ناشناخته بوده است. برای نمونه در مورد مشروطه اطلاعاتی از مقالات، روزنامه تایمز به دست آمد که تاکنون در همین منابع تاریخی دیگری مشابه آن را دیده نشده است. پیش از این بارها در محافل مختلف شاهد طرح این پرسش بودم که چرا بخشی از اسناد متعلق به رویدادهای مشروطه مفقود شده است. مثلا نسخه قانون اساسی مشروطه که به امضای مظفرالدین شاه رسیده یا نظام نامه مجلس و قانون انتخابات در آن دوره در اختیار ما نیست. این پرسش بارها مطرح شده اما ما اغلب جوابی برای آن نداشتیم که این اسناد کجاست و چرا ما به آن دسترسی نداریم. در یکی از مقالات تایمز مجموعه مطالبی را دیدم که این معما را تا اندازه زیادی برای من حل کرد. زمانی که این روزنامه گزارش به توپ بستن مجلس را منتشر میکند در بخشهایی از آن به گاریهایی میپردازد که اسناد مجلس را حمل میکردند و به قیمت ارزان میفروختند.این مساله زمانی به طور قطعی مورد پذیرش قرار گرفت که ما به دنبال اعتبارنامههای نمایندگان مجلس بودیم که پس از هشت سال پیگیری سرانجام موفق به دریافت آنها از کتابخانه مجلس شدیم. در بررسی اعتبارنامههای نمایندگان مشخص شد، اعتبارنامههای نمایندگان در دوره اول وجود ندارد. علت را جویا شدیم و پاسخ دادند که اعتبارنامهها از زمان مجلس دوم موجود است، آن مقاله تایمز در واقع این مساله را نیز برای ما حل کرد و مشخص شد که این اعتبارنامهها کجا رفته است. در حالی که در هیچ منبع تاریخی به این اتفاق اشاره نشده بود و مقالات تایمز توانست پاسخ یک معمای تاریخی را فرا روی ما بگذارد. همچنین از دیگر کمک های که این روزنامه ی تایمز در روشن ساختن گوشه هایی از تاریخ ایران به ما کرده است مربوط به یکی دیگر از رویدادهای مشروطه و دو شخصیت تاریخی ستارخان و باقرخان است. ما در مقالات تایمز اسنادی پیدا کردیم که نشان میدهد این دو نفر تادو هفته قبل از جنگ تبریز در دو ارودگاه مقابل هم بودند. ستارخان در راس نیروهای طرفدار مشروطیت بوده و باقرخان در راس نیروهای سلطنت طلب فعالیت میکرده است. یک اتفاق افتاد که ممکن است ناشی از اشتباه سلطنتطلبان یا رندی مشروطهخواهان بوده که این فرآیند را به کلی تغییر میدهد. به این شکل که در یک روز گروهی به نام سلطنتطلبان ریختند در حمام زنانه و این امر تبریز را منفجر کرد و تبعات ناشی از آن این دو اردوگاه را یکی کرد. اگر این اتفاق نمیافتاد شاید قیام تبریز پیروز نمیشد چون این دو اردوگاه هموزن یکدیگر بودند. و چون گزارشگر تایمز آن روز مشاهدات عینی خود را از تبریز نوشته است و دیدار خود را از اردوگاههای ستارخان و باقرخان به تحریر درآورده است دارای اهمیت است.
آقای معادیخواه در ادامه از دیگر مشکلات تاریخ پژوهی در ایران را علاوه بر بحث اطلاع رسانی، مسأله روش شناسی می دانند و در این ارتباط اظهار می دارد که در ایران اساساً مسأله روششناسی در حاشیه قرار گرفته و کمتر کسی به آن توجه میکند. روش تحقیقی که در تاریخشناسی به کار گرفته میشود تناسبی با واقعیتها و مقتضیات این رشته ندارد. من معتقدم روششناسی در فرآیند تحقیق تاریخی نقش بسیار تعیینکننده ای دارد. در حال حاضر دستکم بالای 600 نسخه کتاب مربوط به روششناسی طی 5 قرن اخیر منتشر شده که فرآیند انتشار آنها در دو قرن اخیر شتاب پیشتری گرفته است. از این تعداد 3 نسخه عبری و 3 نسخه عربی است اما به زبان فارسی حتی یک نسخه هم ترجمه نشده است. الان تحقیق متداول در رشتههای دیگر در تحقیقات تاریخی مورد استفاده قرار میگیرد در حالی که روش تحقیق به طور کلی ارزشی ندارد ما باید نگاه تخصصی داشته باشیم. روش تحقیق جامعهشناسی با روش تحقیق تاریخی سنخیتی ندارد اما از همان روش در مطالعات تاریخی استفاده میشود که آسیبزاست. شاید تا حدود 30 سال قبل خاطرات را جزو منابع دست اول محسوب نمیکردند و خاطرات افراد جزو شواهد و قراین قرار میگرفت تقریبا سه دهه است که توجه به خاطرات جدی شده و به ویژه پست مدرنها این بحث را مورد توجه ویژه قرار دادند تا جایی که میتوان گفت دیگر جا افتاده است.الان به افراد به شکل متن نگاه میکنند و از همین رو تاریخ شفاهی امروز در دنیا به عنوان منابع دست اول مطرح است و این همزمان با موجی است که در ایران به عنوان خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی متداول شده است. این به بحث روش برمیگردد. یعنی ما الان سر سفره تاریخ شفاهی نشستهایم اما هیچ کار ویژهای نکردیم. اگر ما بخواهیم طلسم تاریخ پژوهشی شکسته شود از یک سو باید به مساله اطلاعرسانی توجه کنیم و از سوی دیگر موضوع روش شناسی جدیتر از گذشته تلقی شده و محور برنامهریزیهای جدید قرار گیرد. امروز گام اساسی برای بازخوانی جنبش مشروطیت برداشته نشده و هنوز به دلیل کاستیهای موجود نیز نمیتوانیم گامی برداریم. چون بحث پژوهشی در حوزه مشروطه با یک مشکل اساسی مواجه است. مروری بر مجموعه آثار مکتوب مربوط به مشروطه نشان میدهد سایهای از ستایش و ستیز بر همه این آثار سنگینی میکند. عمده آثار مکتوب یا بر محور مشروطهستیزی است یا بر پایه مشروطه سرایی متمرکز شده است و این تاریخ نیست. شرط اساسی پژوهشی این است که یک نگاه محققانه پشتوانه یک رخداد باشد. البته نمیتوان عواطف و گرایش های انسانی را نادیده گرفت اما شرط اصلی یک تحقیق تاریخی این است که در مدار ستیز و ستایش قرار نگیرد. به طور کلی گفتمانی که از مشروطه شکل گرفته دو طرف اصلی داشته است. گروهی با گرایش به تکفیر از مشروطه یاد کردند و گروهی با نگاه تقدیس آمیز رویدادها را انعکاس دادند. نگاهها به این گفتمانسازی کلی بوده و تمایل درستی از آن نشده است. بیشتر گفتمان با گرایش به تقدیس مورد توجه قرار گرفته است. به هر حال این دو گفتمان در طول مشروطه کنار هم حضور داشتند از پیروزی مشروطه یکی از دو گفتمان که گفتمان تکفیری است قطع میشود، آن چه به عنوان تاریخ مشروطه نوشته شده ادامه گفتمان سازی تقدیس شده است. طرفدار دو آتشه مشروطه متولی تاریخ شد و بخش دیگری که مخالف مشروطه بود با پیروزی مشروطه کنار رفت. بخشی از این گفتمان مخالف را حتی میتوان از زبان مطبوعات داخلی بازخوانی کرد اما همین اقدام هم انجام نشده است. از دیگر سو در بخش شفاهی که در اختیار سخنرانان بوده هیچ اطلاعاتی در دست نیست و تنها یک سند از گفتمان شفاهی آن موقع باقی مانده که آن مجموعه سخنرانیهای سید جمال واعظ است که در روزنامه الجمال منتشر شده است و تنها سند باقی مانده از گفتمان شفاهی طرفدار مشروطه محسوب میشود. به دلیل این که متولی تاریخ مشروطه آن گفتمان ستایش بوده باید فرآیند مطالعاتمان را به سمتی سوق دهیم که نادیدهها را نیز در نظر بگیریم. بررسی اعتبارنامهها نشان میدهد که حداکثر مشارکت مردم تهران در انتخابات مجلس دوم تنها 5 هزار نفر است. این با ذهنیتهای ما نمیخواند با فرض جمعیت 200 هزار نفری تهران و حق برای نداشتن زنان هم حداقل 50 هزار نفر برای رایگیری واجد شرایط بودند و مشارکت 10 درصدی مردم در انتخابات مجلس مردم درصد ناچیزی است. این مسایل پرسشهای تازهای را ایجاد میکند که باید به آنها پاسخ داده شود و در واقع ما نیاز داریم تاریخ مشروطه را یک بار دیگر با نگاهی فارغ از ستیز و ستایش ، سطر به سطر بازخوانی کنیم
آثار منتشر شده توسط بنیاد
مدرس: سیری است در زندگانی سیاسی شهید آیت الله مدرس که در دو جلد به چاپ رسیده و جزء متب نایاب با تصاویر منحصر منحصر و گوناگون می باشد.
هفت هزار روز تارخ ایران و انقلاب اسلامی: روز شمار وقایع مرتبط با انقلاب اسلامی از فروردین 1339 تا 22 بهمن 1357 که در دو جلد منتشر شده است که جهت این اقدام رویدادها را از منابع مختلف از جمله روزنامه ها، کتاب ها، خاطرات، اعلامیه ها و ... جمع آوری شده است.
جریان شناسی تاریخ نگاری در ایران معاصر: این اثر به بررسی کارآیی علم تاریخ د رجهان معاصر و ضرورت و فواید علمی جریان شناسی تاریخ نگاری ها، تاریخ نگاری درباری و تاریخ نگاری استعماری پرداخته است.
خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران: پژوهشی است گسترده در زندگی نامه ی علمی و سیاسی آخوند ملا قربان علی زنجانی از رهبران نهضت مشروعه خواهی.
نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو:
زندگی نامه سیاسی اجتماعی سید علی اکبر فال اسیری از علمای شیراز و نقش ایشان د رنهضت تحریم تنباکو.
فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران:
حدود بیست و چهار هزار پرونده از رجال ایرن بر اساس منابع مختلف از جمله روزنامه ها، اسناد، کتب و .. جمع آوری شده و در سی هزار صفحه تنظیم شده است. تا کنون دو جلد آن چاپ شده است. همچنین شماری از آنها توسط دفتر ادبیات انقلاب اسلامی خریداری و چاپ شد ولی این کار نیز به دلایلی قطع شد.
فهرست منابع:
1- بروشور فصلنامه یاد، 1384.
2- سایت http://www.hawzah.net
3- شیده لالمی. ماهنامه دوران الکترونیکی تاریخ معاصر ایران، شماره 94، شهریور 1392.
4- مصاحبه با علی اصغر موسوی، در تاریخ 8/11/1392.
5- نشریه: تاریخ، یاد، مصاحبه با عطاءالله وحدتی، بهار 1367، شماره 10، صص 124-120.
منبع: فصلنامه اینترنتی پانزدهم خرداد 42
15khordad42.ir
نظرات