چرایی اعدام شهردار تهران


چرایی اعدام شهردار تهران

شاداب عسگری- در تاریخ 21 فروردین 1358، آخرین جلسه محاکمه تعداد 11 نفر از مقامات سیاسی و نظامی ارشد رژیم پهلوی شامل رئیس مجلس شورای ملی، دو رئیس ساواک، رئیس سازمان تربیت بدنی، شهردار تهران، رئیس دادگاه فدائیان اسلام و افسران حزب توده، فرمانده گارد جاویدان، وزیران امور خارجه و کشاورزی و دو سناتور که بازجوئی و بازپرسی از آنها به پایان رسیده و با تکمیل سوابق حداقل یک مرحله دادگاه بدوی نیز تشکیل گردیده بود، این فرصت داده شد تا در دادگاه حضور یافته و آخرین دفاعیات خود را مطرح سازنند. یکی از این افراد غلامرضا ‌نیک‌پی شهردار تهران در سال های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ بود ، وی به جرم هم‌کاری با استعمار غرب، هم‌کاری با رژیم پهلوی، کم‌کاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری ، اخذ رشوه فراوان در حین مسئولیت، فساد مالی فراوان، واگذاری مناقصه‌های دولتی به اشخاص به جهت منافع شخصی و... محاکمه شد

دادگاه، بعد از شنیدن آخرین دفاعیات او ، وارد شور شده و قضات با اجماع کامل اورا  مجرم شناخته و محکوم به اعدام کرد. حکم صادره نیز در 22 فروردین 1358 به مرحله اجراء درآمد.

غلامرضا ‌نیک‌پی:

نیک‌پی، قجر زاده‌ای بود که به سبب تحصیلات پدرش در آمریکا و خودش در انگلستان، مورد توجه حکومت پهلوی نیز قرار گرفته بود. غلامرضا نیک‌پی و هویدا بسیار صمیمی‌ و نزدیک بودند. زمان دوستی آن دو به زمان فعالیت هویدا در شرکت نفت می‌رسید. در آن هنگام امیرعباس هویدا مدیرکل امور اداری شرکت نفت بود و غلامرضا نیک‌پی به عنوان کارشناس در یکی از ادارات زیرمجموعه هویدا کار می‌کرد. به زودی آشنایی آنان به دوستی و صمیمیت گرایید.
در کابینه هویدا، وی حتی در دولت به مقام مهم‌تری نیز رسید و آن وزارت مشاوره بود که آن را در کنار معاونت نخست‌وزیری عهده‌دار شد.

در سال ۱۳۴۶ه. ش غلامرضا نیک‌پی طی حکمی‌ از طرف اسدالله علم وزیر دربار به ریاست اداره کاخ جوانان در کنار دیگر مسئولیت‌هایش انتخاب شد. از وظایف این نهاد، ارسال برخی از اعضای مسئول به اسرائیل برای بررسی وضعیت جوانان اسرائیلی به عنوان الگو برای جوانان ایرانی بود؛ به همین منظور نیک‌پی به عباس اخباری مدیر کاخ جوانان دستور می‌دهد که به ملاقات با مئیر عزری نماینده اسرائیل در ایران رفته و از وی چند بورس را به خاطر سفر به اسرائیل برای اعضای کاخ دریافت دارد. از دیگر وظایف کاخ جوانان، جذب جوانان به سمت سینما و قمار و مراکز فساد بود که این مرکز برای این کار از بودجه فراوانی نیز برخوردار بود. حبیب کریمی‌ در مقاله خود در آیندگان وظیفه این کاخ را شستشوی مغزی جوانان و در مقابله با مساجد و حسینیه‌ها عنوان نمود و آن را وسیله‌ای برای تبدیل احساسات جوانان در مرحله اوج شکوفایی به حد پستی و ابتذال‌گرائی خواند.

در سال ۴۷ توانست به وزارت آبادانی و مسکن در کابینه هویدا دست یابد اما به‌ دلیل درگیری فیزیکی با عطاالله خسروانی، وزیر کشور وقت، از این سمت برکنار شد. او سپس با کمک هویدا توسط انجمن شهر به سمت شهرداری تهران منصوب شد. در مورد فساد اخلاقی شهردار تهران مطالبی ذکر شده است که در این جا به نقل قول مرحوم اللهیاری از دوران هویدا درباره وی بسنده می‌شود: «غلامرضا نیک‌پی شهردار تهران موجودی بشدت فاسد و زنباره بود و این صفت مذموم را حتی در کارهای اداری و گزینش همکارانش در شهرداری تسری داده بود. به طوری که در زمانی که او شهردار تهران بود، برخی از زنان صاحب موقعیت ممتازی در شهرداری بودند. در شمار این‌گونه زنان می‌توان از مدیرکل زیباسازی شهر تهران و چند زن دیگر که نه به خاطر تخصص و لیاقتشان بلکه به سبب مناسبات خاص با نیک پی داشتند، به این مقام‌ها رسیده بودند».

در گزارشی دیگر درباره وی دلالی در برخی معاملات شهرداری صحبت شده است که وی با شخص دلالی به نام «صبی» که در سفارت انگلیس در تهران دلالی می‌کرد، ملاقات نموده و از وی حدود هفت میلیون تومان چک گرفته بود. نیک‌پی این معامله را با آن شرکت، فقط به جهت اخذ دلالی می‌خواست، انجام دهد. این طرح انگلیسی‌ها حدود هفتاد میلیون تومان تمام می‌شد؛ در حالیکه در گزارش آمده است که همین طرح را برخی کمپانی‌های دیگر با ۲۰ میلیون تومان انجام می‌دادند. همچنین وی در دوران شهرداری خود، پنج میلیون دلار پول به نام پدرش در بانک سویس واریز کرد. در گزارشی از ساواک به رشوه گرفتن وی از چند کلیمی‌ اشاره شده است. در این سند آمده است که «اخیرا نامه‌های بدون امضایی در مورد پرداخت مبلغ دویست میلیون تومان رشوه به شهردار تهران از طرف صاحبان اراضی غرب و شمال غرب، که اکثرا کلیمی‌ می‌باشند، جهت پاره‌ای از مقامات ارسال و در آن قید گردیده که صاحبان اراضی مزبور به منظور ترقی قیمت اراضی خود که در خارج از محدوده می‌باشد چنین پیشنهادی را به شهردار نموده‌اند و قصد دارند بدین وسیله اراضی موصوف را جزو محدوده تهران آورده و در نتیجه قیمت آن‌ها را بالا ببرند.

پس از خروج غلامرضا نیک‌پی از سمت شهرداری در سال ۱۳۵۶، در همان سال وی طی حکمی‌ از محمدرضا شاه پهلوی به نمایندگی از شهر اصفهان به دوره هفتم مجلس سنا راه یافت. وی در مجلس سنا به مدت یک سال مشغول به کار بود. سناتوری بعدها در این باره نوشت ما از «غنیمت» بهره‌مند شده بودیم و با سقوط آن رژیم زمان پرداخت «غرامت» بود. سناتور نیک‌پی را نیز می توان مصداق همین غنیمت و غرامت دانست و پررنگ شدن مرگ یک یا چند نفر در جریان تخریب آلونک‌های خارج از محدوده، جنبۀ عمومی هم به جرم او داد. سرانجام، از مهمترین نکات در ارتباط با نیک‌پی، می توان به دستگیری وی توسط حکومت نظامی شاهنشاهی در آبان 1357 اشاره داشت که بیانگر اوج فساد وی و نارضایتی مردم از او منظور شود.