خاطره جراح شهید چمران از ملاقات رهبری در بیمارستان اهواز
در یکی از روزها جهت پوشش خبری برنامه سمینار سراسری مراقبتهای پرستاری در جراحی پلاستیک باید به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی میرفتم. روی صندلی مورد نظرم نشستم. سمینار با اجرای تلاوت قرآن و سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، مجری برنامه اشعاری را خواند و در ادامه دبیر سمینار را جهت معرفی و آشنایی بیشتر برنامه بر روی جایگاه دعوت کرد، هنوز در افکارم ناخودآگاهانه تمام هوش و حواسم به آن شخصیت نشسته بر روی صندلیهای جلوی سالن سمینار بود تا اینکه مجری برنامه او را صدا کرد، بله؛ دکتر عبدالجلیل کلانترهرمزی، فوق تخصص جراحی پلاستیک و رییس بیمارستان ۱۵ خرداد، دیگر لحظه فکر کردن نبود کاملا خودم را آماده کردم تا کشف کنم این شخصیتی که بسیار متواضعانه روی جایگاه میرود، کیست؟
خاکریزهای جبهه؛ نیمکت دانشگاه ایثار و دانش
دکتر هرمزی سخنرانی کرد و برای من خبرنگار بسیار بیسابقه بود که یک فوق تخصص پزشکی محیط جبهه و جنگ را دانشگاه علوم پزشکی بنامد و حتی این دانشگاه را از بهترین دانشگاههای جهان برتر عنوان کند. روزهای بعد وقتی به بیمارستان ۱۵ خرداد رفتم این بیمارستان را از دیگر مراکز پزشکی متمایز دیدم. وقتی وارد اتاق دکتر شدم مطابق شم خبرنگاری قلک موسسه خیریهای را دیدم و روی صندلی دکتر چفیهای میدرخشید، روی دیوار عکس آقا روحالله و آقا سیدعلی کنار هم بود، دکتر اتاق سادهای داشت. باب صحبت و مصاحبه را آغاز کردم و بیشتر به دنبال گمشده خودم میگشتم، آری نغمهای در گوشم زمزمه میکرد که دکتر باید رابطهای با مرد شمع و پشت پازن به تمام مادیات دنیوی و بسیجی نمونه یعنی الگوی خودم شهید دکتر مصطفی چمران داشته باشد.
درست حدس زده بودم دکتر عبدالجلیل کلانترهرمزی از نخستین گلوله جنگ تا آخرین گلوله در جبهههای دفاع مقدس حضوری بسیجیوار داشته و در حوزه علوم و دانش نیز از جمله نخبگان پزشکی کشور و دنیا به حساب میآید. دکتر کلانترهرمزی فوق تخصص جراحی پلاستیک و رییس بیمارستان ۱۵ خرداد که تاکنون بیش از صدها جراحی جمجمه جدا از عملهای جراحی سر و صورت انجام داده است و به عنوان معدود جراحان پلاستیک در خاورمیانه در زمینه جراحی جمجمه شناخته میشود؛ وی از دفاع مقدس و حضور رهبر معظم انقلاب و شهید مصطفی چمران خاطرات بکری دارد؛ این پزشک بسیجی در معرفی خود میگوید: رامهرمزی هستم، پزشکی خواندهام، اسلحه جبهههایم پنس و قیچی بود و حال سفیدپوش در خدمت هممیهنانم درس عشق پس میدهم.
عمل جراحی شهید چمران بدون بیهوشی
دکتر کلانترهرمزی با بیان چند خاطره از شهید مصطفی چمران میگوید: آقای دکتر منوچهر دوایی پزشک امام خمینی (ره) در سال ۶۸ جراح شهید «دکتر مصطفی چمران» بود و من به همراه دکتر دوایی، شهید چمران را به اتاق عمل بردیم، یک ترکش نصف ران و انگشت پایش را مجروح کرده بود؛ دیدیم همه تختها پُر است؛ بالاخره تختی پیدا کردیم و چون داروی بیهوشی وجود نداشت، شهید چمران را بدون بیهوشی عمل کردیم. وی ادامه میدهد: یک دفعه دکتر دوایی به بنده گفت: «ببین دکتر چمران در چه وضعی است»، من سرم را برگرداندم و دیدم فکش تکان میخورد؛ گفتم: «آقای چمران درد که ندارید؟» گفتند: «آقایان به کار خودشان مشغول باشند، بگذارند من هم به کار خودم مشغول باشم»، او با آن حالت در حال ذکر گفتن بود؛ این ذکر خواندن دکتر چمران برای من همیشه یک درس و یادگار بود که چطور دکتر با آن درد بسیار زیاد عمل، هیچ ناله و آهی نمیکشید و این توانایی تنها از مردان بزرگ حق تعالی میسر است.
مقام معظم رهبری در انتظار ملاقات با شهید مصطفی چمران
دکتر کلانترهرمزی میافزاید: بعد از عمل جراحی گفتند که مقامی تقاضای وقت ملاقات از دکتر چمران را دارند؛ من چون جوان بودم و احساس غرور میکردم که یک عضو مهم مملکت را دست من سپردهاند، خیلی در زمینه ملاقاتها سختگیری میکردم؛ آمدم ببینم چه کسی میخواهد آقای چمران را ملاقات کند که دیدم حضرت آیتالله خامنهای هستند؛ با اندامی بسیار لاغر، سر و صورت خاکی و یک چفیه دور گردن به دیوار تکیه کردهاند و با دوستان و یارانشان در حال گفتوگو هستند؛ ایشان را به ریکاوری راهنمایی کردم و رهبر معظم بعد از گفتوگوی ۵ دقیقهای با شهید چمران، بیمارستان را به طرف جبهه ترک کردند.
دکتر کلانترهرمزی نیز مانند تمام انسانهای پاکباخته غصه و دغدغههایی دارد. او دوست دارد جوانان این مرز و بوم خود را باور کنند و بتوانند با کسب علم و دانش گوی سبقت را از کشورهای غربی بربایند. گفتوگو خیلی زود به پایان رسید. دکتر کارهای زیادی داشت برای انجام دادن و وقت زیادی نداشت. همه او را صدا میزدند. وقتی از بیمارستان خارج شدم با خودم گفتم: اینجا مردی کار میکند که در سینهاش اسراری دارد که باید نسلهای آینده از آن با خبر شوند.
روزنامه تهران امروز
نظرات