ماجرای فیلم ضدایرانی برای روحیه دادن به منافقین
سایت جامع آزادگان: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده حسین اسلامی (آبادانی) است:
مسئول ایرانی قاطع2 (سپاه امیری) که مثلاً مغز متفکر منافقین در اردوگاه رمادیه ی6 بود، چند نفر از اسرا را که به خاطر فشارهای روحی و جسمی، کم آورده و ریزش کرده بودند، به وعده های توخالی منافقین و به طمع پناهندگی به کشورهای اروپایی، برای بازی در یک فیلم ضد ایرانی در زمستان64 به بغداد برده بود.
این فیلم که قرار بود برای تغذیه ی روحی منافقین مصرف داخلی داشته باشد (تا مثلاً نشان دهند که در بین اسرا هم هوادار دارند) در سال65 از بخش فارسی تلویزیون عراق هم سردر آورد و پخش شد.
بخشی از موضوع این فیلم چنین بود: شخصی روحانی وارد مدرسه ای می شود تا چند نفر از دانش آموزان را برای اعزام به جبهه آماده کند. سپاه امیری که نقش مدیر مدرسه را بازی می کند می گوید: حاج آقا! اینها بچه هستند و بایستی درس بخوانند. روحانی می گوید: فعلاً چند نمره علی الحساب برای بچه ها منظور بفرمائید، چون اسلام نیاز به خون همین جوانان دارد!
فیلم که پخش شد، از آن به بعد آن چند نفر هنرپیشه ی قلابی همیشه با هم راه می رفتند که از دست دیگر اسرا کتک نخوردند. حتی وقتی داخل آسایشگاه بودیم، آنها خارج از آسایشگاه خود را مشغول انجام کارهای شخصی مثل شستن لباس می کردند.
منافقین و بعثی ها باز هم با این فیلم ناشیانه رسوا شدند، زیرا غافل از این بودند که جوانان و نوجوانان با چه شوری به ندای امام خود لبیک می گفتند و به جبهه ها اعزام می شدند. تا بدان جا که حضرت روح الله فرمود: رهبر ما آن طفل 13ساله ای است که خود را با نارنجک زیر تانک دشمن می اندازد و...
فارس
نظرات