زیر گوش کاخ نیاوران
از زمان آغا محمدخان که تهران پایتخت شد، در منطقه کوهستانى شمیران «ده حصار بوعلى» در کنار دیگر قراء چون نیاوران، تجریش، قلهک، دزاشیب، رستم آباد، کاشانک، دارآباد، ازگل، اراج، سوهانک، دربند ، جمال آباد، امامزاده قاسم، پس قلعه، درکه، اوین ، جماران، حصارک، چیذر، دروس، زرگنده، حسن آباد، اسدآباد، ولنجک و ... یکى از ییلاقات خوش آب و هواى نزدیک به تهران محسوب مى شد.
بعد از احداث ساختمان قصر سلطنتى صاحبقرانیه، حصاربوعلى به دلیل نزدیکى به این کاخ از موقعیت ویژه اى برخوردار شد، زیرا تعدادى از کارکنان کاخ در واحدهاى مختلف جهت اداره امور داخلى قصر از بین ساکنان بومى این ده انتخاب مى شدند. به دلیل این خصوصیت طبق یک سنت قدیمى نیز در روز تاسوعاى حسینى(ع) (فصل بهار و تابستان) در زمان احمد شاه، دسته عزاداران حصار بوعلى وارد محوطه داخلى کاخ صاحبقرانیه شده و پس از انجام مراسم عزادارى، علامت هاى محل موفق به دریافت طاق شال مى شدند که توسط محمدحسن میرزا ولیعهد احمدشاه روى علامت ها بسته مى شد و یکى از افتخارات محمد میرزا نیز در روز تاسوعا دادن شربت به عزاداران حسینى در داخل کاخ بود.
البته ناگفته نماند با روى کار آمدن پهلوى اول، این روش منسوخ گردید. رسم دیرینه شاهان قاجار از ناصرالدین شاه تا احمدشاه چنین بود که بهار و تابستان در کاخ صاحبقرانیه و پائیز و زمستان درکاخ گلستان و قصر فیروزه (دوشان تپه) اقامت مى کردند. عده اى از جوانان آن زمان حصار بوعلى مجاز بودند در کنار غرفه هاى کسب و کار، قهوه خانه سیارى نیز در زمان استقرار شاه در جلوى محوطه بیرون این دو کاخ (فیروزه- صاحبقرانیه) برپا کنند که کل نگهبانان و کارکنان کاخ و اعضاى تشریفات اسکورت شاه ضمن خرید بعضى از مایحتاج ضرورى از غرفه ها جهت صرف صبحانه، ناهار و شام از این قهوه خانه بهره گیرند. باگذشت بیشتر از نیم قرن نوه - نتیجه هاى همین جوانان روز دوشنبه ۲۳ بهمن سال ۵۷ (یک روز بعد از پیروزى انقلاب) با ورود نمایندگانى از کمیته استقبال حضرت امام به اتفاق جوانان نیاوران دست در دست یکدیگر با نظارت آیت الله حاج سید محمد تقى حکیم امام جماعت حصاربوعلى نسبت به تحویل مجموعه کاخ هاى نیاوران و صاحبقرانیه از شخص سرهنگ یوسفى نژاد افسر ارشد حاضر در هیأت نگهبان کاخ اقدام نموده و سپس تمام افسران، درجه داران و سربازان کاخ را خلع سلاح نمودند. در همان ایام مجله نیوزویک آمریکا در صفحه ۱۹ شماره ۲۶ فوریه سال ۱۹۷۹ عکسى از آیت الله حکیم و سرهنگ یوسفى نژاد و تعدادى از جوانان حصار بوعلى و نیاوران در اتاق افسرنگهبان کاخ چاپ کرد که هنوز قاب عکس شاه و فرح به دیوار اتاق نصب بود. ۴۸ ساعت بعد از تصرف کاخ در تاریخ ۵۷/۱۱/۲۵ حکم سرپرستى کاخ به نام امام جماعت نیاوران آیت الله حاج سید حسن مصطفوى صادر شد که ایشان نیز تا قبل از تبدیل مجموعه به «کاخ- موزه» با درایت و مدیریت قابل تحسین کاخ را اداره کرد. در گذشته نه چندان دور در طرفین حصار بوعلى دو باغ بزرگ قرار داشت، در شرق باغ عزیز خان که تبدیل به فرهنگسراى نیاوران و مرکز تحقیقات فیزیک نظرى شد، در غرب باغ کامرانیه که پس از فوت کامران میرزا در سال ۱۳۰۷ شمسى به تدریج ورثه او نسبت به تقسیم و فروش باغ به ثروتمندان آن زمان تهران اقدام کردند که معروف ترین این افراد عبدالحسین هژیر (وزیر وقت دربار) بود.
کامران میرزا بعد از ۷۰ سال عمر پر نشیب و فراز دنیا را ترک گفت و تنها قطعه زمینى که از مجموعه این باغ چند هکتارى که حدود اربعه آن خیابان هاى نیاوران، کامرانیه، فرمانیه و مهماندوست بود به عنوان یک ارزش اخروى براى او باقى ماند، همین یکهزار متر مربع فضایى است که به نام «تکیه آقا» در گوشه شمال شرق باغ کامرانیه در حصار بوعلى معروف است. در حال حاضر نزد اهالى به دلیل مترادف بودن واژه هاى آقا و بالا در حالى که این حسینیه در بالاى (شمال غرب) حصار بوعلى واقع شده به تکیه بالا معروف است. حصار بوعلى بنا به یک سنت دیرینه براى خودش مسجد و حسینیه جداگانه داشته که این سنت متداول ۳۳ پارچه آبادى هاى صاحب شناسنامه شمیران است. مسجد جامع حصار بوعلى سابقه اى بیشتر از یکصد و هفتاد سال دارد و در سال ۱۳۴۷ شمسى نیز تجدید بنا شده است. نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش در نخستین سال هاى حکومت ناصرالدین شاه، این ساکنان حصار بوعلى بودند که براى ساختن تکیه آستین بالا زدند. هماهنگ با معمارى عصر قاجار در ساخت این گونه ابنیه تکیه حصار بوعلى باخشت و گل روى پاهایش ایستاد. یکى از خاطرات به جا مانده از این تکیه مربوط به هفتاد سال پیش است که بعضى از شاهدان عینى آن هنوز زنده اند.
عین خاطره را مى آورم، نقل به مضمون؛ همه چیز وقتى شروع شد که خواستند تکیه را در زمان پهلوى اول خراب کنند. چو انداخته بودند مى خواهند به جایش مدرسه بسازند. اواخر حکومت پهلوى اول بود، بهانه وجود مسجد جامع و تکیه آقا را داشتند. مى گفتند کمبود فضاى آموزشى داریم. یک روز صبح سرو کله یک مشت کارگر با بیل و کلنگ پیدا شد. گفتند تکیه حصار بوعلى باید خراب شود. گفتند دستور است. هر کس رفت یک گوشه، کلنگ ها را بردند بالا، کوبیدند به دیوار هاى خشت و گل. کار به پنج ، شش ضربه نکشید که زنبور بود از جوف دیوارها و سقف طاق نماها بیرون مى ریخت؛ جنگ بین انسان و زنبور در فضاى تکیه به نوعى جنگ پرنده هاى کوچکى به نام ابابیل با فیل سواران سپاه ابرهه در صدر اسلام را تداعى مى کرد. هر جاى تکیه را کلنگ زدند لانه زنبور بود که حالت تهاجمى داشتند، کارگر ها بالاجبار دست از کار کشیدند و ضمن خروج سریع از داخل تکیه متفق القول گفتند این تکیه امام حسین(ع) است؛ با خراب کردن آن، خانه خراب مى شویم.
چراغى را که ایزد برفروزد - هر آن کس پف کند ریشش{ریشه اش} بسوزد
با این اتفاق غیر منتظره، دستور دهندگان دیگر جرأت ادامه تخریب پیدا نکردند این رویداد مربوط به سال ۱۳۱۶ شمسى بود و لیکن از تابستان سال ۱۳۱۴ مبارزه رضاشاه با دین و روحانیت آغاز شده بود آن هم در شرایطى که وى قبل از به سلطنت رسیدن و در زمان سردار سپهى، با راه انداختن دسته هاى سینه زنى و خاک و گل بر سر ریختن و در پیشاپیش قواى قزاق حرکت کردن، نمایشى سمبلیک از مذهبى بودن و دوستدار اهل بیت(ع) بودن را انجام مى داد. ولیکن در مقابل، مردم شیفته اهل بیت همانند زمان ائمه با رعایت تقیه کارخود را به نحو احسن در زمینه مجالس عزادارى پیش مى بردند. در ده حصار بوعلى بیش از هفتاد سال پیش کلانترى نیاوران با شدت مأموریت جلوگیرى از عزادارى اهالى را داشت. یکى از خانه هاى بزرگ منطقه متعلق به یکى از بزرگان محل به نام حاج على عسگریان را در ایام محرم به صورت پنهانى تبدیل به تکیه کرده در آنجا برنامه عزادارى و احکام انجام مى دادند و در روز عاشورا به صورت انفرادى و تک تک که مأموران متوجه نشوند به محل زیارتگاهى در شرق کاشانک که به نام جوزدرختک مشهور است مى رفتند و عزادارى کامل عاشورایى خود را به دور از چشم مأمورین در آنجا به انجام مى رساندند. این خانه که درسال هاى خفقان رضا شاه مأمن عزاداران بودهمچنان با فرو ریختن سقف هایش سرپا و استوار باقى مانده و شایسته است سازمان میراث فرهنگى از تخریب بیشتر این خانه به عنوان یک اثر تاریخى مذهبى جلوگیرى به عمل آورد. قدمت این ده با توجه به سنگ هاى قبور گورستان قدیم حصار بوعلى سال هاى ۱۰۱۵ تا ۱۰۹۵ هجرى قمرى را نشان مى داد که سابقه آن به دوران صفویه بر مى گردد. لیکن قدیمى هاى محل اعتقاد دارند که حصار بوعلى منسوب به ابوعلى سینا حکیم و فیلسوف مشهور اسلامى است که در قرن چهارم و پنجم هجرى قمرى مى زیسته؛ در هجرت طولانى خود از گرگان به رى مدتى را در این ناحیه به سر برده واقدام به ساخت حصار و بارویى در این محل کرده، به خاطر این سابقه تاریخى به تدریج واژه حصار بوعلى هویت یافته است.
روزنامه کیهان ۱۳۸۶/۱۱/۱۴
نظرات