ادعا نامه آیتالله کاشفالغطاء علیه امریکا، انگلیس و صهیونیسم
علما و روحانیون همواره خود را پاسدار اسلام و قرآن میدانند. در راه تحقق آرمانهای اسلامی مجاهدت مینمایند. خاصه آن جا که از سوی دشمنان احساس خطر نمایند، یا سلطهی اجنبی را بر جامعه احتمال دهند، یا توطئههای پنهان دشمنان اسلام و جوامع اسلامی را مشاهده نمایند، از پای نمینشینند تا آن مانع را برطرف و آن نقشههای شیطانی را، نقش بر آب نمایند. این سیره را از رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) به عنوان وارثان و عاملان قرآن و اسلام در طول تاریخ دانسته، و همواره صفحات تاریخ شاهد این مجاهدتها و از خودگذشتگیهای افزون از حد توان بیان است. بخصوص در دو قرن واپسین که استعمارگران با شگردها و شیطنتهای گوناگون علیه اسلام و مسلمین توطئه مینمودند. از مبارزه ملاعلی کنی علیه «لاتاری» تا «نهضت تنباکو» به رهبری مرجع تقلید میرزای شیرازی، مبارزات خستگی ناپذیر مصلح شرق سید جمالالدین اسدآبادی علیه استعمار و استبداد، مجاهدت علمای بزرگ عراق در مبارزه علیه تجاوزات انگلیس در بینالنهرین، مبارزات شهید آیتالله سید حسن مدرس علیه قراداد 1919، مبارزات مراجع و علمای بزرگ نجف و ایران در رهبری انقلاب مشروطیت از جمله شهید شیخفضل الله نوری، شهید آیتالله سید عبدالله بهبهانی و ... همه مصادیق این حقیقت هستند.
از میان عالمان صالح و مصلح معاصر باید از مرجع تقلید، فقید نستوه و مبارز، آیتالله العظمی شیخمحمدحسین کاشف الغطاء نیز نام برد. عالمی که با آثار علمی خود، از حریم اسلام و تشیع دفاع نمود. کتاب گرانسنگ «اصل الشیعه و اصولها» در برابر جریان منحرف و ضداسلامی وهابیت، پاسخ به تهمتها و افتراهائی بود که به ظاهر روزنامههای مصری علیه شیعیان نگاشتند، اما در پس پرده دست اختلافافکن استعمار از آستین وهابیت بیرون آمده بود و این مرجع بزرگ به تعبیر خود «دیگر تاب نیاوردم و سکوت نکردم» و این کتاب تا زمان حیات نویسنده، پانزده بار تجدید چاپ شد و به زبانهای مختلف ترجمه گردید. تعجب کاشفالغطاء این بود که چرا دانشگاه الازهر که یادگار دوران حکومت فاطمیهاست و شیخ محمد عبده و بسیاری از دانشمندان و نویسندگان سنی مصر از این دانشگاه برخاستهاند، این گونه به دام اختلاف افکنان میافتد.
مرحوم آیتالله در همین مقدمه با اشاره به توطئه انگلستان مینویسد: «وهابیت مذهبی ساختگی است که محمدبن عبدالوهاب، دست پروردة انگلیس سنگ بنای آن را نهاد و اکنون کشور عربستان گرفتار این دین ساختگی است.»
مرجع بزرگوار در برابر توطئه دیگر لندن در تحریف حقایق تشیع و حذف برخی اصول سیاسی اسلام و انتشار کتابی توسط ایادی خود، در «تحریر المجله» این توطئه سیاستبازان حرفهای لندن را افشاء نمود.
آنچه در این مقاله میآید، نامه کاشفالغطاء به «رئیس جمعیت امریکائی دوستدار خاورمیانه» است که توطئه شیطانی واشنگتن را افشاء میکند. در سال 1954، «گارلند ایوانزهاپکینز» نایب رئیس جمعیت امریکائی دوستدار خاورمیانه» از ایشان خواسته بود در کنگرهای که در بحمدون لبنان تشکیل میشود شرکت کنند. هدف کنگره، نزدیکی اسلام و مسیحیت در برابر نفوذ کمونیسم بود! و خواهان «تبادل افکار» برای ایستادگی در مقابل ماتریالیسم و دفاع از «عدالت اجتماعی» بود.
مقاله حاضر یک بار توسط مترجمی گمنام ترجمه و در 68 صفحه به تاریخ 11/7/1333 نشر یافت. بار دیگر در سال 1334 توسط دکتر علی شریعتی ترجمه و چند بار منتشر و تجدید چاپ شد. ترجمه دیگری از جلالالدین فارسی در اواسط دهه 1340 منتشر گردید. آنچه در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته از مترجم گمنام چاپ 1333 به قیمت 15 ریال با کاغذ کاهی است. با توجه به سالروز رحلت آیتالله کاشفالغطاء لازم دانستیم قسمتهائی از این متن تلخیص و با اندک توضیحاتی در دسترس عموم قرار گیرد. این مقاله ضمناً برگزیده چند پاراگراف برای نشان دادن عمق درک و فهم یک مرجع تقلید نسبت به توطئه و شیطنت امریکا برای انحراف اذهان، در نیم قرن پیش میباشد.
در ابتدای نامه آمده است:
«... جناب نایب رئیس محترم جمعیت دوستداران خاورمیانه آقای گارلند ایوانز هاپکینز، با کمال احترام، نامه شما که از من دعوت کرده بودید تا در کنگرهای با حضور شخصیتهای علمی اسلام و مسیحیت شرکت کنم، دریافت شده است. گفتهاید که مباحثات این کنگره در اطراف جهات روحی و ارزشهای اخلاقی است که در تعالیم دینی آمده و بی پایگی فلسفه مادی را روشن میسازد... سپس راجع به خطر کمونیسم در جامعه عصر ما سخن گفتهاید. این تمام آن چیزی است که از 50 نفر اعضاء کنگره خواستهاید تا درباره آن بحث کنند و نظریه بدهند بنابراین مباحثات کنگره در دو موضوع خلاصه میشود:
1ـ ارزشهای روحی و نمونههای اخلاقی در اسلام و مسیحیت
2ـ خطر کمونیسم در اجتماع و یافتن راه چاره آن در اسلام و مسیحیت
براستی خطر کمونیسم را چگونه باید رفع کرد؟ قبل از هر چیز دریابیم که زبان کردار از زبان گفتار مؤثرتر و اساسیتر است و نیز بدانیم که تمام جمعیتها، دستهها و انجمنها تا هنگامی که دولتهای مؤسس آن خود ملزم به رعایت ارزشهای روحی و جهات اخلاقی نباشند دارای ارزشی نخواهند بود. خطر کمونیسم جز به تحقق یافتن آزادی ملل و عدالت اجتماعی و قطع ریشههای ظلم و فساد و دشمنی، از بین بردن رذیلت و حرص و آز و تجاوز به حق دیگران رفع نخواهد شد.»
آیت الله خطاب به امریکائیها میگوید:
«پس آیا ای مردم امریکا و ای دولت و ایالات متحده و ای دولت انگلیس! آیا شما این صفات را دارا هستید؟ آیا شما اندکی از ارزشهای روحی و نمونههای اخلاقی را در بردارید؟ آیا برای ارزشهای روحی قیمتی گذاردهاید؟»
سپس به کارنامة سیاه استعمار غرب اشاره نموده:
«آیا جنایات و ضربات کمرشکن شما به عرب و مسلمین در فلسطین نبود که روی روزگار را سیاه کرد و بر قامت قرون و اعصار لباس ننگ و عار پوشاند! آیا اکنون شما نیستید که با دست آلوده به گناهتان یعنی یهودیت فرومایه [صهیونیسم بینالمللی] به عرب ضربه میزنید و مردان و زنان و کودکان معصومشان را میکشید؟ آیا شما نیستد که با پول و اسلحه یهود را یاری میکنید و آنان را به شدت به این جنایات وامیدارید؟ وگرنه یهود بیچارهتر و کم جرئت تر از آن است که این چنین بر عرب گستاخ باشد. آیا شما نیستید که نهصد هزار عرب را از شهر و دیار خود بیرون کردید؟ ایشان را به بیابانهای خشک و سوزانی راندید که بسترشان زمین و رواندازشان آسمان است؟ اینان در وطن خود دارای عزت و شرف بودند و نزدیک است که بر حال زارشان صخرههای سخت بنالند و کور و کر بگریند.»
این مطالب پس از پنجاه و دو سال، انگار از قلم امروز این مرجع صادر میشود. جنایات اخیر صهیونیسم با حمایت آشکار امریکا و انگلیس در استمرار جنایات شش دههی گذشته است و همانگونه که اندیشمند آزاداندیش، شادروان جلال آل احمد نوشت : «اسرائیل، پادگان نظامی غرب و این جرثومه فساد را برای سلطهگری، غارت، ایجاد رعب تأسیس نمودند، و امروز غرب عموماً و امریکا و انگلیس خصوصاً مدافع آن شدهاند. در حقیقت امروز مثلت شوم امریکاـ انگلیس ـ صهیونیسم، در خاورمیانه با اسلام و مسلمین میجنگند.»
آیت الله اضافه میکنند:
«شما همیشه یهود را به دشمنی با مسلمانان وامیدارید. آیا نرون جنایات شما را انجام داده است؟ شگفتا که در عین حال از عرب و مسلمانان میخواهید که به بلوک شما بپیوندند با شما هم پیمان شوند و معاهدات شما را گردن نهند.»
آیتالله کاشفالغطاء به جنایات و دخالتهای لندن و واشنگتن در امور کشورهای اسلامی در سالهای 1332 اشاره مینمایند:
«آیا همین اغتشاشات و شورشها نیست که در تهران، سوریه، مصر و لبنان خونهای اهل یک وطن و یک ملت را میریزد؟ آیا تمام اینها انگشتان شما نیست که از پرده بازی میکند؟ آیا شما کسانی نیستید که بلاها و سختیها را به وجود آوردهاید و خونهای بیگناهان را در شرق و غرب به زمین میریزید؟ مگر نه این است که تونس، مراکش، الجزایر در آتش شما میسوزد و کره و هند و چین و کنیا در شرق به شعلههای شما گرفتار است؟»
سپس به ماهیت غرب اشاره نموده، اعلام مینماید:
«آیا دین در نزد شما غیر از ماده چیز دیگری هست؟ آیا شما جز ماده چیزی را میپرستید؟ آیا جز در راه ماده دنیا را پر از فتنه و فساد کردهاید و آیا جز برای تسلط بر ماده و فداکاری در راه آن و بنده کردن مردم جهان، بمبهای اتمی و سلاحهای کشنده دیگر را میسازید؟»
تحلیل آیتالله کاشفالغطاء آن است که شیطان مجسم «انگلیس»، امریکا را به وادی جنایت، تجاوز و تعدی واداشته است:
«اهالی قاره امریکا از قدیم بر کنار از این عالم بودند ولی شیطان شیاطین استعمار (انگلستان) آنها را به این ولایات کشاند و برای مصلحت خویش به این کورههای مشتعل راند تا مأموریتش را در استعمار و بنده کردن ملتها کاملتر کند.»
ایشان میگویند: «انگلیس درس استعماری را جزء به جزء برای امریکا خواند و دندانهای استعباد را یکایک در دهانش نشاند.» و اکنون امریکا نه تنها بر روسیه بلکه بر سراسر جهان میخواهد تسلط یابد ولی امید میرود که در هم پیمانی و اتحاد امریکا و انگلیس شکافی ایجاد شود که هر کدام دیگری را نابود سازند.»
متأسفانه این اتحاد را امروز در افغانستان وعراق شاهد هستیم. پیوند دو استعمار قدیم و جدید، و تجاوزات و تعدیات ضد بشری آنها حتی اروپا را به دنبال خود کشانده و میرود روسیه را نیز دنبالهرو نماید.
ایشان خطر امریکا و غرب را بیشتر از کمونیسم میداند و در مقایسه میگویند: «هزاران درود بر کمونیسم، با این که از آن نفرت داریم چون آن که جهان اسلام را استعمار نموده و ضربات خونینی بر پیکر جهان اسلام وارد آورده امریکا است. امریکا با وعدههای دروغین کمکهای اقتصادی جهانیان را فریب میدهد، امریکا یک دلار میدهد تا در عوض ده، بلکه صد برابر آن را بگیرد. اگر در گذشته تمام شرق از انگلیس و فرانسه به عنوان دو کابوس وحشتناک استعمار رنج میبرد، در دنیای جدید امریکا به میدان استعمار قدیم گذاشته و استعمار تازهای برای مردم جهان هدیه آورده است.»
این نوشته نه تنها ادعانامهای علیه غرب، جنایات انگلیس و امریکا است، بلکه خطر استعمار جدید را به عنوان فاجعه یادآور میشود. وی میگوید: «امریکا میخواهد همه چیز ما را بگیرد و هیچ چیز در عوض ندهد. نه تنها امریکا در جهان استعمارگر و جنایتکار است بلکه در درون خود نیز قوانین فراوانی بر ضد سیاهپوستان وضع کرده است وقتی که دولت امریکا، فرزندان کشور خود را این چنین به خاک و خون میکشاند، آیا از بدبخت کردن و نابود ساختن ملل دوردست و بیگانه احتراز میکند؟ حل مشکلات جهان اسلام، منطقه، جز با اتحاد صحیح دولتهای عربی و اسلامی امکان پذیر نیست چون امریکا نقداً اسلحه کشنده به اسرائیل میبخشد و بدون هیچ قید و شرطی از آن حمایت میکند تا او با آن سلاحها مسلمانان را بکشد.»
آیتآلله کاشفالغطاء با اشاره به نمونههای اخلاقی در اسلام، روش پیامبر (ص) در اداره مملکت و هدفهای دین اسلام و مسیحیت به عنوان «دو دین الهی»که ربطی به امریکا و غرب ندارد راتشریح نموده و سپس مینویسد: «خداوند دوستی و حسن نیت با دولی که با ما میجنگند و از وطن آوارهمان میکنند و یا در آواره کردن ما دست دارند را تحریم نموده است.» در نگاه مرجع بزرگ، غرب چون افعی است که «قرنهاست، مسلمین و عرب را میگزد و مسموم میکند و امروز سه افعی خطرناک از خارج مشغول گزیدن مسلمانان هستند.»
علیرغم انتشار نامه مذکور، بار دیگر امریکائیها طی تلگرافی از آیتالله کاشفالغطاء خواستند، در جلسه شرکت کنند. ایشان در جواب در یک جمله نوشتند: «متأسفانه نمیتوانم حاضر شوم. متشکرم ـکاشفالغطاء»
ایشان در همین زمان، نامهای به نخستوزیر پاکستان نوشتند و نسبت به نزدیکی آن کشور به امریکا هشدار دادند. ایشان مینویسند:
«دولت پاکستان، یک دولت اسلامی است. به نام اسلام ایجاد گشت و به نام اسلام تأسیس یافت شایسته است که شعائر دینی و شئون اسلامی را مراعات کند.»
سپس یادآور میشوند: «شکی نیست که دولت امریکا دشمن خدا و رسول خداست و از جادة عدل و داد تجاوز کرده و نسبت به مسلمین عموماً و نسبت به عرب خصوصاً به ظلم و جور دست زده، فلسطین را از ایشان به زور گرفته و به یهودیان بخشیده و با اسلحه و پول آنها را کمک و تقویت نموده است. از مثل شما دولت مسلمانی شایسته نیست که به قراردادها و مخصوصاً به قراردادهای نظامی امریکا تن در دهید. امریکا از سران استعمار است و جز ننگ و نیستی و مرگ و پستی و بیچارگی برای ملت ما هدیهای ندارد.»
امروز بار دیگر باید رسائل سیاسی علمای دو سدة واپسین مورد بررسی قرار گیرد. نمونهی آن همین رساله است که شاید در پنجاه سال قبل ماهیت جنایتکارانه امریکا تا این حد روشن نبود. البته استعمار انگلیس به دلیل جنایات و خیانتها در ایران شناخته شده بود. ولی امروز هر دو استعمارگر مورد نفرت، کین، انزجار جهان عموماً و مسلمین جهان خصوصاً میباشند.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات