موسس حزب سیاسی که با باند چاقوکشان همدست بود


موسس حزب سیاسی که با باند چاقوکشان همدست بود

حزب زحمتکشان ملت ایران در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ به رهبری مظفر بقایی تاسیس شد. او یکی مردان مرموز سیاست ایران بود که برای دست یافتن به قدرت از هیچ کاری دریغ نکرد، اما نتوانست نخست وزیر شود.

حزب زحمتکشان ملت ایران در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ در ائتلاف با «سازمان نگهبان آزادی» به رهبری مظفر بقایی کرمانی و «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی که در ۱۳۲۶ به دلیل وابستگی حزب توده به شوروی از این حزب جدا شده بود، تشکیل شد. برای بررسی ریشه‌ای چگونگی و چرایی این ائتلاف باید به دوران ابتدایی نخست‌وزیری مصدق و سهم‌خواهی‌های افراد از قدرت بازگشت.


استقبال برخی از اعضای حزب زحمتکشان ملت ایران از مظفر بقایی در سفر وی به اصفهان در سال ۱۳۴۰

در دوران ابتدایی شکل‌گیری جبهه ملی، بقایی به دلیل حمایت‌های سرسختانه از این جبهه و تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران، عملا نفر دوم جبهه ملی و در کنار مصدق از سران اصلی این جبهه شناخته می‌شد و حتی رهبری جبهه ملی را نیز داشت، اما از روز ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ با انتخاب مصدق به نخست‌وزیری و تشکیل دولت، اختلافات در صفوف جبهه ملی نیز آغاز شد.

از یک‌سو نخستین کابینه جبهه ملی را صرفا عناصر جبهه ملی تشکیل نمی‌دادند و افرادی خارج از ائتلاف نیز در کابینه شرکت داشتند که مهم‌ترین‌شان سرلشکر فضل‌الله زاهدی (وزیر کشور) بود و از سوی دیگر اکثر تشکیل‌دهنگان جبهه ملی می‌خواستند بر موج احساسات عمومی سوار شوند و از این راه به قدرت دست یابند.

از جمله این افراد، مظفر بقایی بود که دریافت یک سازمان کوچک نمی‌توانست پشتوانه محکمی در جبهه ملی برای رسیدن به آرزوهایش باشد؛ از این ‌رو با همکاری خلیل ملکی، حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کرد.

روز چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ در روزنامه «شاهد» بیانیه‌ای با عنوان اخطار مهم با امضای مظفر بقایی کرمانی منتشر و تأسیس حزب زحمتکشان ملت ایران اعلام شد. فردای آن روز اساسنامه موقت حزب زحمتکشان ملت ایران و بیانیه تشکیل حزب یاد شده درج گردید و از همان تاریخ، روزنامه «شاهد» ارگان حزب زحمتکشان ملت ایران خوانده شد.

همچنین سفارت آمریکا به بقایی و حائری‌زاده به بهانه تشکیل حزب و مبارزه با کمونیسم مبالغ هنگفتی پرداخت کرد تا توانستند ساختمان‌هایی برای فعالیت حزب خود فراهم کنند.

مظفر بقایی کیست؟

مظفر بقایی موسس حزب زحمتکشان در یک خانواده دارای پیشینه سیاسی در سال ۱۲۹۰ کرمان به دنیا آمد. پدرش، میرزا شهاب از فعالین انجمن‌های مخفی وابسته به لژ بیداری ایران در دوران محمدعلی شاه و نیز از فعالان سیاسی دوره مشروطه و نماینده کرمان در مجلس چهارم بود.

مظفر در ۱۳۰۸ شمسی به خرج دولت برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته فلسفه در دانشگاه سوربن به پایان رساند. پس از بازگشت به ایران و گذراندن دوره سربازی در کادر اداره دانشکده افسری، به ترتیب به عنوان مترجم، متصدی ارزیابی در بیمه ایران، رئیس فرهنگ کرمان، وکیل و نهایتاً مدرس دانشگاه تهران فعالیت کرد.

بقایی در حزب قوام رشد کرد

با رواج فعالیت احزاب سیاسی در فضای پس از شهریور ۱۳۲۰ مظفر راه پیشرفت خود را در فعالیت‌های حزبی یافت. او ابتدا به عضویت حزب اتحاد ملّی و مدتی بعد به عضویت حزب کار درآمد. با تأسیس حزب دمکرات ایران به رهبری قوام‌، فعالیت سیاسی بقایی وارد مرحله جدیدی شد.

وی بسان گروه کثیری از جوانان جویای نام آن زمان، به این حزب پیوست. او در حزب دمکرات قوام به سرعت رشد کرد، برای تأسیس و تصدی شعبه این حزب به کرمان رفت و سرانجام در سال ۱۳۲۶ به عنوان کاندیدای حزب دمکرات از کرمان به مجلس پانزدهم راه یافت.

 در دوران نمایندگی مجلس تا اسفند ۱۳۲۷ در جناح اکثریت بود و حتی از امضای ماده واحده‌ای مبنی بر الغای قرارداد نفت جنوب خودداری کرد؛ اما پس از مدتی به اقلیت مجلس پیوست و به استیضاح دولت ساعد پرداخت و با قرارداد گس‌ ـ گلشائیان مخالفت کرد. او همچنین فعالیت مؤثر در ماجرای خانه سدان در تیر ۱۳۳۰ خود را به عنوان یکی از چهره‌‌های سیاسی کشور مطرح کرد.

بقایی در اعتراض به تقلب‌های صورت گرفته در انتخابات مجلس شانزدهم، به همراه عده‌ای که سرشناس‌ترین آنها دکتر محمد مصدق بود، در دربار متحصن شد.

هسته اولیه جبهه ملی ایران در این تحصن شکل گرفت که بقایی از بنیانگذاران آن بود و بعدها دبیر کل آن شد. او برای جلوگیری از تقلب در انتخابات، سازمان نظارت بر آزادی انتخابات را تشکیل داد. این سازمان بعد از انتخابات با عنوان سازمان نگهبان آزادی که از جمله گروه‌های تشکیل دهنده جبهه ملی ایران بود، به فعالیت خود ادامه داد.

چگونگی حضور بقایی در صنعت ملی شدن نفت

حضور بقایی در کنار مصدق و جبهه ملی در درون مجلس شانزدهم را می‌توان عمدتا از زاویه ماموریت بقایی برای تقابل با قدرت رزم‌آراء از جانب دربار و محافل نظامی رقیب رزم‌آراء عنوان کرد.

بقایی آنچنان که خودش بارها عنوان کرده است در جریان نهضت ملی چندان ورود و اطلاعاتی در زمینه نفت نداشته است. فضای سیاسی ایران در این مقطع شاهد قدرت‌گیری روزافزون رزم‌آرا بود که در نهایت نیز به نخست وزیری رسید.

رزم‌آراء فردی جاه‌طلب بود که در مقام ریاست ستاد ارتش، دشمنی بسیاری از نزدیکان شاه و دربار را برانگیخته بود. در مقابل، سرلشکر حسن ارفع و تیم افسرانی مانند سرلشکر حسن اخوی، سرتیپ حبیب الله دیهیمی فرمانده رکن ۲ ارتش، سپهبد امیر احمدی و سرلشکر زاهدی از دشمنان او بودند و به همراه اینان جمعی از سیاستمداران مانند مظفر بقایی و دوست دیرینه‌اش عیسی سپهبدی وارد کارزار سیاست شدند. بقایی از همان آغاز تحرکات رزم‌آرا به عنوان ریاست ستاد ارتش وارد فعالیت علیه وی شد و در اواخر مجلس پانزدهم نطق‌هایی علیه رزم‌آرا داشت.

لذا باید توجه داشت که گروه‌های مخالف با نیات مختلف به مخالفت با رزم‌آرا بر آمده بودند. بقایی از جمله افرادی بود که از موضع حمایت از قدرت شاه به مخالفت با رزم‌آرا برخاست. در اسناد لانه جاسوسی نیز بقایی فردی جاه‌طلب معرفی می‌شود که «احتمالا جبهه ملی را به عنوان وسیله‌ای مناسبی برای اینکه خود را به قدرت برساند به کار می‌برد». 

بقایی و ضربه از درون به نهضت ملی 

پس از کشته شدن رزم‌آراء، کمیسیون نفت مجلس به ریاست مصدق، ملی شدن صنعت نفت را در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد. پس از آن با حمایت افکار عمومی و مجلس، مصدق برای پیشبرد برنامه‌های نهضت ملی به نخست وزیری رسید. با اینکه حضور بقایی درون نهضت ملی از آغاز مشکوک به نظر می‌رسید با این حال اختلافات او با مصدق از آغاز نخست وزیری وی به تدریج آشکار شد و در نهایت بعد از قیام ۳۰ تیر بود که علنی شد و تا کودتای ۲۸ مرداد ادامه یافت.

از این مقطع، بقایی در کانون توطئه‌هایی که علیه دولت مصدق انجام می‌شد، قرار گرفت و در راستای سرنگونی دولت مصدق با عناصری مانند سرلشکر حسن ارفع، فضل الله زاهدی، حسین خطیبی، سرهنگ دیهیمی، برادران رشیدیان و اراذلو اوباش در هماهنگی کامل بود. هدف از این توطئه‌ها سقوط دولت مصدق و رسیدن بقایی به نخست وزیری بود.

بقایی در توطئه ۹ اسفند ۱۳۳۱ علیه مصدق از جمله عناصری بود که نقشی برجسته داشت. در این روز بنا بود به بهانه تقاضای عدم خروج شاه از کشور تعدادی از اراذلو اوباش در مقابل کاخ مرمر تجمع کنند و هنگام خروج مصدق از کاخ شاه به او حمله و او را به قتل برسانند.

با بالا گرفتن اختلافات میان مجلس و دولت، فراکسیون جبهه ملی در مجلس کاملا از هم فروپاشید و بقایی در راس مخالفین مصدق در مجلس قرار گرفت.

اختلاف بقایی با مصدق در جریان درخواست مصدق برای تمدید اختیارات ویژه به مدت یک سال کاملا آشکار شد و این در مقطعی بود که اختلافات دولت با دربار نیز بالا می‌گرفت. در این جریان بقایی نطق‌های علنی در مجلس و یادداشهایی در روزنامه علیه مصدق داشت.

یکی دیگر از مهم‌ترین توطئه‌ها برای سقوط دولت مصدق که بقایی در آن نقش جدی داشت، طرح ربودن سرتیپ افشار طوس، رئیس کل شهربانی برای ایجاد بلوا و اغتشاش بود. بقایی با واسطه حسین خطیبی با کانون افسران بازنشسته ارتباط برقرار می‌کند و توطئه‌هایی نظیر طرح ربودن افشار طوس و برخورد با دیگر مهره‌های حساس حکومت مصدق را طراحی می‌کنند تا زمینه تزلزل و سقوط دولت مصدق را فراهم آوردند.
 
در آستانه کودتای ۲۸ مرداد، بسیاری از مسائل علنی شده بود. به‌ویژه بعد از ماجرای قتل سرتیپ افشار طوس ارتباط پیچیده بقایی با شبکه افسران وابسته به دربار و باند چاقوکشان علنی‌تر شده بود. همچنین در جریان کودتای ۲۸ مرداد نیز شبکه مخفی حزب زحمتکشان در تهران و شهرستان‌ها و همراه با سازمان نظامی حزب نقشی اساسی بازی کردند.

منابع:
پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر
مرکز اسناد انقلاب اسلامی


خبرگزاری فارس