فراز و فرود شهید شیخ محمد خیابانی


1646 بازدید

روحانی مجاهد، شیخ محمد خیابانی در سال 1259 شمسی در در روستای خامنه ارونق از توابع تبریز متولد شد. وی پس از فراگیری علوم مقدماتی، از محضر حضرات آیات سید ابوالحسن انگجی و میرزا عبدالعلی، فقه و اصول و هیئت و نجوم را آموخت و پس از مدتی به تدریس پرداخت. پتروفسکی اقامت و به تجارت اشتغال داشت،
پس از مقداری تحصیلات مقدماتی به روسیه رفت و مدتی در نزد پدر خود به کار مشغول بود و دیری نگذشت که به تبریز بازگشت. و به تحصیل علوم دینی پرداخت فقه واصول را از حاج میرزا بوالحسن آقا انگجی فرا گرفت و فریب الاجتهاد شد. هیأت، هجوم و حساب حکمت، کلام و ادبیات نیز آموخت. پیش از انقلاب مشروطه مدتی امام جماعت بود. احتمالاَ از جوانی در اندیشه حق طلبی و آزادی‌خواهی بود و راه رسیدن به آن را در ذهنش مورد بررسی قرار می‌داد و به این نتیجه رسید که رد ایرن نخست باید یک انقلاب فکری بوجود آورد و از این راه مردم را به حقوق خویش آشنا گردانید.
در انقلاب مشروطه مانند دیگر مجاهدان ضد مستبدان به مبارزه و جنگ برخاست چندی بعد عضو انجمن ایالتی آذربایجان گردید. چون مجلس به توپ بسته شد و محمدعلی میرزا حلقه محاصره تبریز را روز به روز تنگتر می‌کرد شیخ سخت به مبارزه برخاست.
در دهه دوم شهریور 1287 ش و دهه اول شعبان 1326 هجری قمری عین‌الدوله به حکمرانی آذربایجان و به لشکر آرائی برای پیکار با مردم مظلوم تبریز مشغول گشت.
ملت قهرمان تبریز برای دفاع از حق و آزادی جانانه و دلیرانه پیکار می‌کردند آنها می‌دانستند که اگر مبارزه را ادامه ندهند مشروطیت خواهد مرد. مردن را برای زنده کردن مشروطه رجحان داده بودند جنگهای سختی در داخل شهر و در خیابانها و بازار در کار بود. اغلب مغازه‌ها و دکاکین و حجره‌های تجار و خانه‌ها دستخوش یغماگران استبدادیان می‌شد. یکی از آزادیخواهان بنام حاجی معروف به قفقازی در مجمعی که منزل سید هاشم دوچی دشمن بنام مشروطه از گروه انبوهی تشکیل یافته بود گفت:
تا جان داریم در نگهداری مشروطه خواهیم کوشید. شاهزاده عین‌الدوله که بحکمرانی آذربایجان آمده‌اند بیایند و درون شهر بنشینند و به قانون مشروطه فرمان رانند. هر کسی که گناهکار است فرمان دهند دستگیری نمائیم تا بازپرسی شود و کیفر ببیند، نه آنکه در بیرون شهر بنشیند و پیاپی لشگر گردآورد، ایلهای شاهسون و قره‌داغ و سواره و پیادة مرندی و کردان شکاک و جلالی را خواسته و با اینهمه بس نکرده از تهران و قزوین و زنجان و بختیاری و کیکاوند و پشتکوه نیز سپاه بخواهد و در شاطرانلو سپاهبزرگی آراسته در آرزوی کشتار مردم بیدست و پا باشد. ما را از این لشگرها چه باک! این سی هزار سپاه جای خود اگر صدهزار هم باشد ترسی نخواهیم کرد و دست زا حقوق خود برنخواهیم داشت، ما می‌خواهیم ایران چون دولت‌های اروپا نیرومند گردد. این سخنان از دهان جوان غیرتمندی در می‌آید پس از گفتگوی بسیار تصمیم گرفتند که نامه‌ای از زبان مردم بعین‌الدوله نوشته با نمایندگان بفرستند... .
شیخ محمد خیابانی، میرزا محمد تقی طباطبائی، سید حسین عدالت و میرزا حسین واعظ همراه نماینده انگلستان به نزد عین‌الدوله رفتند اما این مرد متظاهر به درویشی، مجسمه سالوس و ریا با نوید و سخنان آمیخته به فریب می‌خواست مشروطه‌خواهانرا گول بزند ولی آنان دریافتند و سرانجام نومید به مبارزان پیوستند و آنقدر در مبارزه پا فشردند که سپاه حیله‌گر بیرحم شاه را شکست دادند که نمونه‌ای درخشان و کم‌نظیر از پایمردی و دلاوری در انقلاب مشروطه ایران بود.
شیخ محمد خیابانی برای اعتلاء مشروطیت ایران و تأمین حاکمیت واقعی ایران از بین توده‌های وسیع، تودة زجر دیده، ستم کشیده و از همه چیز محروم، مردم آذربایجان برخاست و به وظیفه عالی خود، یعنی تنویر افکار و بیداری توده‌های ناکام و پریشان پرداخت .
مرحوم شیخ محمد خیابانی قطعاَ یکی از مبارزان جلیل‌القدر تاریخ معاصر ایران بوده است. این مرد در سراسر زندگی سیاسی خود به هیچ وجه آلوده نشده نه تنها پیوستگی به سیاست بیگانه‌ای نداشته ،بلکه جز عشق به دیار و سرزمین ایران چیزی محرک و پشتیبان او نبوده است، بلکه جاه‌طلبی‌ها و خودخواهی‌ها و ریاست‌جوئی‌هائی که در دیگران آن همه آفت برانگیخته و آن همه ماجری و رسوائی فراهم کرده است. در وی نبوده و بالاتر از همه آنکه هیچ توقع مادی از ایران نداشته و هرگز زندگی خود را به پستی‌ها و کوته‌نظری‌هائی که یگانه محرک دیگران بوده نیالوده است.
این مرد چندین سال یکی از مؤثرترین مردان سیاست ایران بوده است. چه در تهران و چه در تبریز وجود او روی دادن حوادث و در جریان بسیار موثر بوده و با کمال آسانی می‌توانسته است از نفوذ خود برای بدست‌آوردن خرچه می‌خواسته است بهره‌مند شود و با این همه در زندگی ساده نزدیک به تهی‌دستی زیسته و روزی که از جهان رفته است اندوخته محقر دیگران را هم نداشته است .
شهید خیابانی پس از پیروزی مبارزان مجاهد تبریز بر سپاه انبوه شاه و عواملش و در هم شکستن نیروی استبداد و فتح تهران عزل محمد علیشاه و در دوره دوم مجلس شورای عالی به نمایندگی از طرف مردم‌آذربایجان انتخاب گردید و در برابر مخالفان آزادی، از حقوقملی و آزادی دفاع کرد و از اعضاء برجسته فرقه دموکرات بود. چون مجلس تعطیل شد و ایام سختگیری آغاز گشت. چند سال مخفیانه زندگی می کرد. تا اینکه به تبریز بازگشت اما در تبریز نیز بواسطه حاج صمد خان شجاع‌الدوله و سردار رشید در آذربایجان مدتی گوشه‌گیری کرد.
در سال 1335 هـ.ق برابر 1917میلادی انقلاب اکتبرشوروی آغاز گشت و ایران تا حدی توانست از چنگال استبداد روسیه نجات یابد. خیابانی فرقه آزادیخواهی را جانی تازه بخشیدو در آن تجدید سازمان به عمل آورد و روزنامه تجدد را که ارگان رسمی این حزب بود انتشار ‌داد.
شیخ محمد خیابانی با قرارداد 1919 که وثوق‌الدوبه به زیان ملت ایران اما به نفع انگلستان بسته بود سخت به مخالفت برخاست. و در تاریخ 17 تیر ماه 1299 خورشیدی مبارزان تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی قیام کردند. ادارت شهر و مراکز حکومت را اشغال و ماموران اعزامی از مرکز را مجبور به ترک محل ماموریت کردند. منظور از قیام این بود که در غیاب مجلس یک نیروی ملی تشکیل داد. هدف از قوه به فعل در آوردن مشروطیت و اجرای کامل قانون اساسی مرام و مقصد قیام تبریز بود. این قیام 6 ماه طول کشید. شهید خیابانی همه روز عصرها در ضمن نطق بیان کافی مران و منظور آزادیخواهان و ملیون آذربایجان را به سمع عمومی رسانیده و مردم را برای حفظ آزادی و استقلال ایران تشویقو تشجیع می‌نمود .
نهضت قیام
خیابانی بی شک یکی ازچهره‌های درخشان دینی و سیاسی ایران بود که سخنرانی‌های شورانگیزی می‌کرد. مقالات جالبی می‌نوشت و برای به ثمر رسانیدن نهضت مشروطه‌خواهان تا پای جان ایستادگی کرد. و از دو قیامی که این آزاد مرد در آذربایجان نمود. شور و دلدادگی وی را به مشروطه و آزادگی به‌خوبی می‌توان فهمید.
قیام اول با تشکیل یک هیأت دولتی که مورد اعتماد آذربایجان بود تا حدی توفیق یافت اما این دولت هم با مشکلاتی که روبر شده بود، هنوز قادر با انجام کارهای بزرگ و مهمی که مورد تقاضای ملت ایران و مخصوصاَ حزب متشکل، فرقه دموکرات ایران، کمیته‌های تهران و آذربایجان بود. نشده است!
قیام دوم از فروردین 1299.ش آغاز گشت و در جریان همین قیام شیخ محمد خیابانی با اینکه به وکالت دوره چهارم انتخاب شده بود. بامر مخبرالسلطنه استاندار مشروطه به شهادت و خانه‌اش به وسیله قزاق‌ها غارت شد.
خیاباتی با اولتیماتیوم روس ها به دولت سخت به مبارزه بر می خیزد و آن را نا موجه می داند. در جریان ورود عثمانی ها به آذریابجان به شدت از یک پارچگی ایران دفاع می‌کند و آنها را که می‌خواستند با دشمن مهاجم کنار بیایند سخت مورد حمله قرار داد.
در آخرین نطق خیابانی چنین آمده است:
تبریز می‌خواهد حاکمیت بدست ملت باشد. تمام ایران. فعلاَ با زبان حال خود این تقاضا را می‌نماید. هرگاه تهران از قبول این نظریه سرپیچی کند، ما ایران را تجدید بناء خواهیمنمود، ما می‌گوئیم حاکمیت آزادیخواهی باید در سراسر ایران جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند برای مدافعه این حق، آخرین مرحله شهادت است و شهادت در این راه را بر زندگی بی‌شرمانه ترجیح می‌دهیم.ِ
روحانی مجاهد، شیخ محمد خیابانی در سال 1259 شمسی در در روستای خامنه ارونق از توابع تبریز متولد شد. وی پس از فراگیری علوم مقدماتی، از محضر حضرات آیات سید ابوالحسن انگجی و میرزا عبدالعلی، فقه و اصول و هیئت و نجوم را آموخت و پس از مدتی به تدریس پرداخت. پتروفسکی اقامت و به تجارت اشتغال داشت،
نوشته ها
برخی از عنوان نطق‌های خیابانی عبارت است: حاکمیت ملت لزوم تشکیلات در هیئت اجتماعیه پافشاری و استقامت – افکار عمومی – لزوم مرکزیت – بیاد شهدای آزادی، فکر بایدهادی انقلاب و تکامل باشد – آزادی با خونسردی فرق دارد – امنیت و آسایش - حائن باید مجازات شود – باید بفهمیم که چه می‌خواهیم – آزادی قبل از همه چیز، اراده ملت مافوق همه چیز است – برای اجرای اصلاحات خودمان را باید قبلاَ اصلاح کنیم آزادی و امنیت – سقوط و اعتلا و بیش از 100 سخنرانی دیگر و مقالات متعدد.
شهادت
سرانجام این روحانی آگاه و مبارز انقلابی در ذیحجه 1338 قمری و توسط حاج مخبرالسلطنه که از طرف مشیرالدوله به آذربایجان برای والی گری اعزام شده بود به طرز جانگدازی به فیض شهادت نائل آمد .

 


کتاب شیخ محمد خیابانی تألیف علی آذری