بیانیه متناقض «نهضت آزادی» و پیشنهاد پذیرش صلح تحمیلی

مروری بر تسلیم‌خواهی نهضت آزادی هنگام مذاکرات قطعنامه ۵۹۸


بیانیه متناقض «نهضت آزادی» و پیشنهاد پذیرش صلح تحمیلی

بیانیه‌های «تسلیم خواهانه» نهضت آزادی در روزهای حساس دفاع مقدس، یکی از صفحات سیاه کارنامه این تشکل است.

«نهضت آزادی ایران» گروهی بود که بر اساس برخی اختلافات جزئی با جبهه ملی، توسط مهندس مهدی بازرگان، یدالله سحابی و برخی دیگر از مبارزان نهضت ملی شدن صنعت نفت پایه‌گذاری شد. اگرچه در طول نهضت امام خمینی اعضای این نهضت همراهی داشتند،‌ اما روش متفاوتی از مبارزه را برگزیده بودند که بیشتر بر قانون اساسی مشروطه تکیه داشت و دنبال حفظ شاه‌، اما منحصر به سلطنت و نه حکومت بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که امام خمینی بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت کرد، رویکرد غربگرایانه نهضت آزادی موجب طمع قدرت‌های غربی به آنان شد که بخشی از آن در اسناد لانه جاسوسی هویدا است. اما با تثبیت انقلاب اسلامی و یکپارچگی ملت در مقابل توطئه‌های آمریکا، فاصله نهضت آزادی از انقلاب به مرور بیشتر شد.

در سالهای بعد از سقوط دولت موقت، نهضت آزادی به مرور مواضع همسو با لیبرالیسم خود را آشکارتر کرد. کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» نوشته مهدی بازرگان که در سال 1363 از سوی نهضت آزادی انتشار یافت و کتاب سه جلدی دیگر او با عنوان «بازیابی ارزش‌ها»، این گروه را به طور کامل در جایگاه مدافع لیبرالیسم نشاند.

مواضع متضاد با آرمانهای انقلاب آنها تا جایی پیش رفت که در سال‌های دفاع مقدس، با صدور بیانیه‌های مکرر منتقد سیاستهای دفاعی ایران در برابر متجاوز، خاصه بعد از فتح خرمشهر بود. موضوعی که بطلان آن با حمله مجدد ارتش بعثی در کنار منافقین پس از قبول قطعنامه اثبات شد و آشکار گردید امری که موجب دفع شر صدام شد، حضور پرتعداد مدافعان وطن در عملیات مرصاد بود.

آن‌چه در ادامه می‌آید، بررسی یکی از این نوع بیانیه‌های نهضت آزادی است که در اوج مذاکرات درباره قطعنامه 598 صادر شد. روزگاری که مذاکره‌کنندگان ایران در تلاش بودند جزئیات بیشتری از منافع کشورمان را در تفاهمات بگنجانند و نیروهای مسلح می‌کوشیدند در میدان، شرایط بهتری برای پایان عادلانه جنگ را رقم بزنند. صفحات 557 تا 560 کتاب «نهضت آزادی ایران، 1340-1396» که توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شده، به ارزیابی آن بیانیه متناقض پرداخته است:

 

«حرب المجانین»

در مرداد 1396، تحلیل مشروح و مفصلی تحت عنوان «ریشه گرانی‌ها و مسئول گرفتاری‌ها[1]» از سوی نهضت آزادی منتشر شد که پس از 20 صفحه مباحث اقتصادی، برخلاف مطالب صفحات قبل و بعد، که امام و نظام و دولت را به بی‌تدبیری و بی‌کفایتی و سوء مدیریت متهم می‌ساخت، اذعان می‌کند که «علت اصلی و عامل تعیین کننده گرانی‌ها و گرفتاری‌ها»، «جنگ» بوده است.[2] البته نهضت آزادی نه به قصد رفع اتهامات سابق از امام و نظام، بلکه برای تحکیم مواضع دشمن پسند خود در مخالفت با استمرار دفاع مقدس، ناچار به بیان این واقعیت شده بود.[3]

در این بیانیه، دفاع مقدس ملت ایران، «جنگ بی پایان بی حاصل بی امان» که «همه چیز باید فدای آن گردد» و پیروزی در آن «ولو به بهای نابودی» خواسته شده و موجب «تأمین نقشه و منافع اسرائیل و ابرقدرتها» بوده و برای ایران «جز خون و خرابی و خرج» چیزی نداشته و پایه اش بر «تصور موهوم» خدمت به «اسلام و مستضعفین جهان» قرار گرفته، توصیف شده بود.[4]

در این بیانیه و سایر تحلیل‌های نهضت آزادی، که در آنها بر مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ و تداوم دفاع مقدس تأکید شده بود، اصل عقلانی «تقدم امنیت بر اقتصاد و معیشت» نادیده گرفته شده بود، و به این نکته معقول و بدیهی توجه نمی‌شد که «امنیت» در رأس نیازهای فرد و اجتماع قرار دارد. و هر هزینه ای برای کسب و حفظ امنیت، نه تنها موجه و مجاز، بلکه ضروری و واجب است. هدف از تداوم دفاع مقدس، دستیابی به «امنیت پایدار» بود. در بیانیه مزبور، ضمن تأکید شده بود که در مرحله اول، که جنگ، «دفاعی» بود، مشروع و معقول و واجب بود و تحمل ضایعات و خسارات نیز بجا بود، اما «تداوم» جنگ «به سود اسرائیل و مستکبرین جهانی» شد. نهضت آزادی در آن بیانیه با نقل قولی تحریف شده از معمر قذافی رییس وقت حکومت لیبی، دفاع مقدس ملت ایران را «حرب المجانین یا جنگ دیوانگان»[5] نامید.[6]

 

قطعنامه 598

در آستانه سفر دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران در شهریور سال 66، نهضت آزادی بیانیه‌ای منتشر کرد که در آن پیرامون قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل، که دولت ایران آن را رسما نه رد و نه قبول کرده بود، موضع تأمل برانگیز و جالب توجهی اتخاذ نموده بود. در این بیانیه ضمن بررسی قطعنامه مزبور، چنین آمده است: در صورتی که ایران قبل از آنکه تعهد و تضمینی در مورد اجرای خواسته‌های عادلانه اش در دست داشته باشد، بازگشت به مرزها، خواه بین المللی و یا قبل از آغاز تخاصمات را پذیرفته و عقب نشینی نماید، خود را از داشتن حربه‌ای مؤثر در مذاکرات، خلع سلاح خواهد نمود. به نظر می‌رسد آنچه مورد نظر اصلی تدوین کنندگان این قطعنامه بوده است، همین ماده است که متضمن آتش بس و عقب نشینی نیروهاست. و فشار یکپارچه شورای امنیت تمام برای اجرای همین ماده است.[7] و در قسمت دیگری از این بیانیه، چنین تأکید شده بود:

نهضت آزادی ایران معتقد است حل مسأله جنگ از طریق دیپلماتیک و مذاکره سیاسی زمانی میسر خواهد شد که بر سر مجموعه ای از شرایط و نظرات، که در برگیرنده کلیه مراحل جنگ_صلح، از آتش بس گرفته تا تعیین تکلیف پرداخت خسارات (همراه با تضمین‌های لازم)، مبادله اسرای جنگی، بازگشت نیروها به مرزهای قبل از آغاز تخاصم و پیشگیری تضمین شده ای از تجاوزات مجدد عراق به ایران باشد، توافقهای اصولی و همه جانبه صورت گیرد.[8]

مع ذلک همین بیانیه، متناقض با جملات قبلی همین بیانیه، توصیه می‌کرد: به نظر نهضت آزادی ایران، با توجه به آرایش نظامی و سایر شرایط موجود، آنچه در مقطع کنونی به نفع ایران است، پذیرفتن آتش بس همه جانبه بدون قبول هیچ گونه قید و شرط اضافی می‌باشد.[9]

پیشنهاد نهضت مبنی بر پذیرش آتش بس بدون قید و شرط، صرفا یک راه حل ذهنی و بی فایده، و در عین حال سازگار با تلاش‌های سازمان ملل، ابرقدرتها و حامیان منطقه ای صدام برای «تحمیل صلح» بود. از دید ایران هم تن دادن به هر راه حلی بدون پیش شرط عادلانه «تعیین و مجازات متجاوز»، برخلاف منافع و امنیت ملی محسوب می‌شد. قطعنامه 598 برای اولین بار، بازگشت به مرزهای شناخته شده بین المللی و تعیین هیأت برای معرفی متجاوز را مطرح می‌ساخت.

اما موضع عجیب و خلاف عادت نهضت در بیانیه مذکور که مستلزم نفی قطعنامه 598 و اعتراف به «عادلانه» بودن خواسته‌های جمهوری اسلامی بود، دقیقا مغایر با مواضع قبلی و بعدی نهضت در مورد جنگ به نظر می‌رسید.

شروط لازم برای حصول «توافق‌های اصولی و همه جانبه» که در این بیانیه طرح شده، به‌ویژه شرط تأدیه خسارات، منوط به شرط ذکر نشده پذیرش مسئولیت و عواقب تجاوز از سوی رژیم صدام بود. و عجیب‌تر آن که، پیشنهاد نهایی این بیانیه به پذیرش آتش بس، مواضع قبلی همین بیانیه را که آنها هم به نوبه خود ناقض مواضع سایر نشریات نهضت بودند، نقض می‌کرد. تسلسل بی پایان تناقضات و اعوجاجات در آراء و مواضع نهضت آزادی، تفسیر معقولی از این بیانیه و موارد مشابه آن را ناممکن ساخته است.

 

[1]. در تیرماه 1396 طرح جدید دولت برای مبارزه با گرانفروشی اعلام شد و از اواخر تیرماه، ستادهای مبارزه با گرانفروشی آغاز به کار کردند و موضوع مبارزه با گرانی در افکار عمومی مطرح بود. در چنان فضایی که نشان می داد دولت و مسئولان علاوه بر اهتمام به دفاع مقدس درصدد کاهش مشکلات اقتصادی مردم بر آمده اند، بیانیه نهضت آزادی صادر شد. ضمنا شرایط نظامی و سیاسی جنگ در آن زمان نیز در مرحله حساس و ویژه ای قرار داشت.

[2]. ریشه گرانی ها و مسئول گرفتاری ها، نهضت آزادی ایران، مرداد 1396، ص22، ردیف 7

[3]. به رغم توصیف جنگ به عنوان «علت اصلی» مشکلات اقتصادی، در ادامه بیانیه، متعارض با آن واقعیت، تأکید شده بود که «البته بیان فوق به این معنی نیست که اگر جنگ پیش نیامده یا تداوم و تشدید نیافته بود، مشکل و مسأله ای به لحاظ گرانی و اقتصاد نمی داشتیم.»(ریشه گرانی‌ها و مسئول گرفتاری‌ها، ص 23)

[4]. همان، صص 22 و 23

[5]. سرهنگ قذافی در 5 فروردین 1396، در مصاحبه با نشریه لیبیایی الحریه ضمن ابراز نگرانی از ادامه جنگ، تأکید کرد

که آمریکا و اسرائیل می خواهند انقلاب اسلامی ایران را در این جنگ «جنون آمیز» از بین ببرند، و وی خواستار توقف این جنگ «جنون آمیز» است. گزارش های ویژه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1396/1/9، ش 6، ص 14) قذافی در آن مصاحبه کوچک‌ترین اهانتی به رزمندگان ملت ایران نکرده بود و چندبار نیز بر حمایت خود از ایران تأکید کرده بود، نهضت آزادی به جای تعبیر «جنون آمیز»، آن را به «مجانین و دیوانگان» تحریف کرده بود: «دوست متحد و پشتیبان انقلابی آقایان یعنی سرهنگ معمر قذافی، نامش را «حرب المجانین» یا جنگ دیوانگان، گذارده است.»(ریشه گرانیها و مسئول گرفتاری‌ها، ص 23)

[6]. همان، ص 23

[7]. بیانیه نهضت آزادی در آستانه سفر دبیر کل سازمان ملل متحد به تهران،۱۸/۶/۱۳۶۶

[8]. همان.

[9]. همان.