فقیهی که پس از مهاجرت امام خمینی از نجف، حکیمانه در مقابل رژیم عراق ایستاد


 فقیهی که پس از مهاجرت امام خمینی از نجف، حکیمانه در مقابل رژیم عراق ایستاد

پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه( شفقنا) - سعید طاوسی مسرور - سید ابوالقاسم بن علی اکبر بن هاشم موسوی خویی در 15 رجب 1317 ق در خوی متولد شد. در 1328 ق پدر ایشان به نجف اشرف مهاجرت می کند و او دو سال بعد در 1330 ق به پدرش ملحق می شود. سید ابوالقاسم جوان پس از اتمام مرحله سطح در سال 1338 ق در سن بیست سالگی پا به عرصه تحصیل خارج می گذارد. و از همان آغاز آثار ذکاوت و استعداد علمی او چشمگیر و مشخص است. او افزون بر 12 سال از محضر اساتید ذیل استفاده می کند: 
شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ مهدی مازندرانی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی (مشهور به کمپانی)، شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد جواد بلاغی صاحب تفسیر آلاءالرحمن و حکیم بزرگ مرحوم سیدحسین بادکوبی. بیشترین تحصیل او در فقه و اصول نزد مرحوم کمپانی و مرحوم نائینی صورت می گیرد. او نزد این دو عالم علاوه بر چند کتاب فقهی، یک دوره کامل خارج اصول را میگذراند و پس از درس استاد، مباحث مطروحه را برای دیگر طلاب که در بینشان اهل فضل کم نبود، تقریر می کند. مرحوم نائینی آخرین استادی است که او از محضرش استفاده کرده است. مدتی نیز به درس آیت الحق سید علی آقا قاضی می رفت و مشهور است که مرحوم قاضی دستورالعملی به وی آموزش داد و پس از چهل روز مکاشفه¬ای برایش حاصل شد و آینده خود و این که به مرجعیت می¬رسد را مشاهده کرد.
در بیست و پنج سالگی (1342 ق) نخستین کتابش به نام نفحات الاعجاز فی رد حسن الایجاز را در نجف اشرف منتشر می کند. این کتاب نقد و پاسخی است به کتاب حسن الایجاز فی ابطال الاعجاز یک آمریکایی موسوم به نصیرالدین ظافر. ابوالقاسم جوان در این کتاب از اعجاز قرآن کریم دفاع می کند. شش سال بعد، انتشار جلد اول «اجود التقریرات» که تقریر دروس مرحوم میرزای نائینی به قلم اوست، وی را به عنوان یک مجتهد جوان در حوزه نجف معرفی می کند. حدود سال 1352 ق. تدریس مرحله عالی خارج فقه و اصول را در مسجد خضرای نجف آغاز می کند و در این زمان جمعی از بزرگان علمای نجف مانند مرحومان نائینی، کمپانی، عراقی، بلاغی و سید ابوالحسن اصفهانی به اجتهاد و فقاهت ایشان شهادت داده اند و در نزدیک شصت سال تدریس مداوم جمع کثیری از افاضل علمای جهان اسلام در محضر او پرورش می یابند. تدریس دو دوره کامل خارج مکاسب (بر مبنای مکاسب شیخ اعظم انصاری رحمه الله) و چند کتاب فقهی دیگر و نیز دو دوره کامل کتاب صلوة را در طول 25 سال، انجام می دهد و از سال 1377 ق تدریس فروع متن عروه الوثقی را آغاز می کند و طی نزدیک به سی سال توفیق می یابد یک دوره کامل فقه استدلالی را به ترتیب عروه الوثقی به پایان برد. 
او در عمر پربار خود موفق می شود شش دوره کامل خارج اصول را تدریس کند و تدریس دوره هفتم به واسطه اشتغالات مرجعیت، در مسئله «ضد» رها می شود (ظاهراً قبل از 1400 ق). انتشار جلد اول کتاب البیان فی تفسیر القرآن نشان داد که ایشان در علوم قرآنی و تفسیر نیز مبتکری نوآور و صاحب نظری بصیر است. اما علی رغم تدریس طولانی ایشان در فقه و اصول، تدریس تفسیر را به دلایلی ادامه نمی دهد.
از مشهورترین شاگردان مرحوم آیت ا… العظمی خویی می توان از علمای ذیل یاد کرد: 
شهید سید محمد باقر صدر، شهید میرزا علی غروی علیاری تبریزی، سید موسی صدر، سید علی سیستانی، شیخ حسین وحید خراسانی، سید محمد صادق روحانی، مرحوم میرزا جواد تبریزی، مرحوم میرزا علی فلسفی و دیگر مجتهدان و بزرگان. 
از آن مرحوم در چهار زمینه کتاب به یادگار مانده است: فقه، اصول، رجال و تفسیر، و انصافاً در هر چهار رشته آثار ماندنی عرضه کرده است. آرای علمی آیت الله العظمی خویی در زمره مطرح ترین آرای دروس فقه و اصول حوزه های علمیه است. هیچ کرسی تدریس فقهی یا اصول نسبت به آرا او نمی تواند بی اعتنا باشد، حال چه در تأیید مبنای او و چه در نقد دیدگاهش، مبالغه نیست اگر ادعا کنیم دیر زمانی است که بسیاری از دروس فقه و اصول نجف و قم با طرح آرای علمی او رونق می گیرد و در اکثر کتب فقهی یا اصول منتشرشده سی سال اخیر تأثیر علمی او مشهود است.
برخی ازمهمترین آثار وی عبارت است از:
- معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات رواة (مبسوط ترین و کامل ترین منبع رجالی شیعه در بیست و سه جلد)
- البیان فی تفسیر القرآن: تفسیری که ایشان فقط یک جلد از آن را تدوین کرد و به دلایلی دیگر ادامه نداد. این جلد حاوی مدخل تفسیر ( مقدمات و مبانی علم تفسیر ) و تفسیر سوره حمد است . نظر به اهمیت این تفسیر انتشارات دانشگاه آکسفورد در سال 1998 م ترجمه انگلیسی کاملی از آن را با ترجمه عبدالعزیز ساشدینا منتشر کرده است.
- تکملة منهاج الصالحین.
- توضیح المسائل.
- مناسک الحج.
- مستحدثات المسائل.
- رسالة فى اللباس المشکوک.
آن مرحوم در تمام عمر ممحض در فقه و اصول و تدریس و تألیف بود و حفظ حوزه علمیه هزارساله نجف اشرف را وظیفه اصلی خود می دانست. در زمان زعامت ایشان بر حوزه نجف اتفاقات بسیار مهمی در عراق و ایران و جهان رخ داد. آن مرحوم در بعضی قضایای مهم مانند کشتار فیضیه در سال 1342 ش، تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه و سپس به عراق به نفع نهضت اسلامی موضع گرفت. در تلگرافی در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل خواستار تحریم نفت و قطع رابطه با رژیم صهیونیستی شد و از مردم فلسطین حمایت کرد در جریانات عراق، ایشان متحمل تضییقات و مشقات فراوانی از سوی رژیم بعثی عراق شد. 
پس از وفات آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم وسید محمود شاهرودی و مهاجرت امام خمینی ازحوزه نجف و خالی شدن عرصه از حضور قدرتمند ومستحکم مراجع شیعه هیچ کسی همچون حضرت ایةالله خویی به خوبی نتوانست بااتخاذ مواضع حکیمانه وایستادگی های قهرمانانه سیاستهای شیطانی رژیم بعث را در فروپاشی وانهدام حوزه علمیه نجف نقش برآب کند.
آیةالله خویی در طول زندگی بسان جد بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر(ع) به طاغوت عصر خود مبتلا بود وپس از وفات در 8 صفر 1413 مطابق با 17 مرداد 1371، پیکر مطهرش نیز در نیمه های شب باحضور ماموران امنیتی وبدون تشییع پس از اقامه نماز توسط آیةالله العظمی سیستانی غریبانه در مسجد خضرا در نجف اشرف به خاک سپرده شد وحتی از برپایی هر گونه مراسم یادبود وترحیم نیز جلوگیری به عمل آمد . 
آیة الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) در پیام تسلیت ارتحال آیت الله العظمی خویی می فرمایند: «این بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حوزه ی علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد. در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال 1411 هجری قمری قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این کهن مرد دانشمند مورد آزار و شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنکه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت. عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است».