استعفای بازرگان


6568 بازدید

استعفای بازرگان
روز 14 آبان 1358 یک روز پس از فتح لانه جاسوسی آمریکا به وسیله «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»، مهندس مهدی بازرگان از سمت نخست‌وزیری استعفا داد و عمر 9 ماهه «دولت موقت» به پایان رسید. متن استعفای بازرگان به این شرح بود1
بسم‌الله الرحمن الرحیم
حضور محترم حضرت‌آیت‌الله العظمی امام روح‌الله ‌الموسوی الخمینی دامت‌برکاته، باکمال احترام معروض می‌دارد پیرو توضیحات مکرر گذشته و نظر به اینکه دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها انجام وظایف محوله و ادامة مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیر ممکن ساخته ودر شرایط تاریخی حساس حاضر نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمی‌باشد بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می‌دارد تا به نحوی که مقتضی می‌داند کلیه امور را در فرمان رهبری بگیرند یا داوطلبانی را که با آنهاهماهنگی وجود داشته باشد مأمور تشکیل دولت فرمایند.
با عرض سلام و دعای توفیق
مهدی بازرگان
14/8/58
استعفای آقای بازرگان بلافاصله با موافقت امام خمینی روبرو شد و از سوی ایشان مسئولیت اداره کشور به شورای انقلاب محول گردید. متن پاسخ امام به استعفای نخست‌وزیر چنین بود:2
بسم‌الله الرحمن الرحیم
شورای انقلاب جمهوری اسلامی
چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان، با ذکر دلایلی برای معذور بودن از ادامة خدمت، در تاریخ 14/8/58 از مقام نخست‌وزیری استعفا نمودند، ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقت‌فرسای ایشان در دورة انتقال، و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه، استعفا را قبول نمودم. شورای انقلاب را مأمور نمودم برای رسیدگی و ادارة امورکشور در حال انتقال. و نیز شورا در اجرای امور زیر بدون مجال، مأموریت دارد:
1. تهیه مقدمات همه پرسی قانون اساسی
2. تهیه مقدمات انتخابات مجلس شورای ملی
3. تهیه مقدمات تعیین رئیس جمهوری
لازم به ذکر است است که با اتکال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظیم‌الشأن، باید امور محوله را، خصوصاً آنچه مربوط است به پاکسازی دستگاههای اداری و رفاه حال طبقات مستضعف بی‌خانمان، به طور انقلابی و قاطع عمل نمایند.
15/8/58
روح‌ الله الموسوی الخمینی
راجع به علت استعفای بازرگان دو نظر وجود دارد. نگاه خوش‌بینانه معتقد است دولت بازرگان «دولت موقت» بود. و امام نیز در متن حکم انتصاب وی که در 15 بهمن 1357 منتشر شد، وی را مأمور تشکیل «دولت موقت» کرد. امام برای عمر دولت زمان معینی تعیین نکردند و تنها به شرح وظائف دولت اشاره کردند. این شرح وظائف در حکم امام اینگونه آمده است: «انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت برای تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی جدید»2
براساس دیدگاه اول، بازرگان مأموریت محوله را انجام داد و اگر در مواردی ناموفق بود کاملاً روشن گردید که گذشت زمان هیچ کمکی به آن نخواهد کرد.
اما نگاه دوم، دلایل استعفای بازرگان را در عامل دیگری جستجو می‌کند و آن عدم توفیق دولت موقت در همراهی با شرائط انقلابی جامعه است. براساس این دیدگاه، مسیر طبیعی انقلابها غالباً به شکلی است که ابتدا همه طیفهای مختلف به جهت مبارزه مشترک با نظام حاکم همکاری می‌کنند امّا پس از پیروزی انقلاب صفها متمایز می‌شود و دیدگاهها و سلیقه‌‌های متفاوت مطرح می‌گردد. این تفاوت نگرش در مرحله اجرا سبب ایجاد اختلاف در جامعه می‌شود. آقای بازرگان و دولتش را طیفی از میانه‌روها تشکیل داده بودند و رویکرد آنها طبعاً با شور انقلابی حاکم بر شرائط ماههای اول پس از پیروزی انقلاب قابل انطباق نبود. در نتیجه این پدیده، برای دولت بازرگان دشوار بود که خود را به راحتی با نهادهای انقلابی و ارزشهای انقلابی حاکم بر جامعه همسو کند. به عبارت دیگر تشکیل دولت موقت با توجه به محتوای حکم امام خمینی به هنگام نصب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری، دقیقاً با هدف نهادینه کردن اهداف انقلاب اسلامی صورت گرفت ولی عدم انطباق دیدگاه آن دولت با این اهداف، دلیل ناتوانی بازرگان از ادامه نخست‌وزیری بود.

پی‌نویس:
1ـ گام به گام با انقلاب، اکبر خلیلی؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، جلد دوم، ص 342
2ـ صحیفه امام، ج 10، ص 500
3ـ دولت موقت، خیرالله اسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان 1380