خواسته های فخرالدین حجازی در سال 1331 ازدکتر مصدق
1884 بازدید
درآمد:
فخرالدین حجازی نویسنده و سخنران توانا در 27 آذر ماه 1331 در زمانی که دکتر محمد مصدق زمام امور دولت را در دست داشت، مقاله ای در هفته نامه «جلوه حقیقت» نوشته است. در این مقاله که در هنگام نوشتن آن ، فخرالدین حجازی تنها 23 سال داشت به عنوان خواسته های نسل جوان مذهبی آن روزگار به دکتر مصدق یادآور می شود که به عنوان نخست وزیری که بخاطر « هم آهنگی پیشوایان اسلامی و بیانات گویندگان دینی و ادعیه خالصانه مسلمانان به درگاه حضرت یزدان» بقدرت رسیده است انتظار میرود «همانطور که خود را به نام یک قهرمان ملی معرفی کردهاید،نام خویش را به عنوان یـک رجـل مذهبی در تاریخ درخشان اسلامی ثبت فرمایید و متذکر شوید که استقلال و ملیت ایـن کـشور بسته به ایمان واسلامیت مردم آن است واگـر خـدای نـخواسته این از بین برود آن نیز متلاشی خـواهد شـد. »
در واقع سرمقاله مرحوم فخرالدین حجازی در شماره شانزدهم هفته نامه جلوه حقیت که تنها پنج ماه پیش از آن مجوز انتشاررا در شهر سبزوار بدست آورده بود ، ضمن آسیب شناسی محیط فرهنگی سال 1331 در ایران به مهم ترین انتظارات مردم مسلمان در جهت پاکسازی جامعه از آلودگی های اخلاقی آن زمان اشاره می کند.
فخرالدین حجازی با تاسیس هفته نامه «جلوه حقیقت» خود نخستین گام را برای آگاهی بخشی به جامعه آن روز از شهر محل تولدش سبزوار ؛از کرد. از آنجا که سن او به لحاظ قانون مطبوعات آن زمان براى دریافت مجوز نشر روزنامه به حد نصاب لازم( 25 سال) نرسیده بود، امتیاز را به نام پدرش شیخ محمد گرفت. این روزنامه که با همکارى عباسعلى محمودى سبزوارى و عزیزاللّه نوایى با مدیر مسئولی و سردبیری خود ش از 31 تیر ماه 1331 راهاندازى شد.
این هفته نامه تا زمان کودتای 1332 بصورت مرتب در دو صفحه پنج شنبه هر هفته منتشرمی شد. آخرین شماره هفته نامه «جلوه حقیقت» ، عدد 32 و تاریخ 3/2/1332 را بر پیشانى دارد؛ اما شواهد نشان مىدهد که این نشریه تا اواخر مرداد 1332 به کار خود ادامه داده و بساط آن به دست کودتاچیان 28 مرداد 32 برچیده شده است. عده ای از عوامل کودتا با حمله به محل روزنامه در سبزوار، اموال آن را غارت کردند.در پى تعطیلى «جلوه حقیقت»، فخرالدین حجازى شبانه از سبزوار گریخت و با پاى پیاده از مسیر کوههاى «علیک» و «باغجر» خود را پس از چند روز به مشهد رساند. در مشهد استاد محمدتقى شریعتى به کمک وى شتافت و فخرالدین موفق شد از اوایل آبان 1332 فعالیت خود را در اداره فرهنگ مشهد از سر گیرد.
در ادامه متن کامل مقاله مرحوم فخرالدین حجازی را به شرح ذیل می خوانیم :
«جناب آقای نخستوزیر، با اشاعه مـرام مـقدس اسلام برای همیشه ریشه نفوذ اجانب را قطع کنید.از حق نباید گذشت تنها عامل مؤثری که بنیان حکومت شما را محکم ساخته و در تاریخ مشروطیت ایران به طرز بیسابقهای شما را حاکم شـئونات مـلی و اجتماعی این کشور نموده و اگر هم آهنگی پیشوایان اسلامی و بیانات گویندگان دینی و ادعیه خالصانه مسلمانان به درگاه حضرت یزدان نمیبود شما هرگز نمیتوانستید دست به کار بسیار بزرگ تـاریخی زده و بـا امـپراطور قهار بریتانیا که سالیان دراز چـنگال خـون آلودش بـه پیکار مسلمین رنجدیده جهان فرو رفته است پنجه نرم کنیدوهمچون قهرمانی تواناحریف محیل ودغلباز خودرا ازصحنه سیاست کشور بـیرون رانـد.
پس مـتوجه باشید همانطور که برای انجام خدمات ملی کـشور مـسئول هستید مسئولیت خطیر و شدیدی را نیز در برابر دیانت پاک اسلام و جمهور مسلمین عهدهدار میباشید.امروز تمام نیروهای فعاله کشور صـرف تـقویت دولت شما میشود و تمام ارکان مشروطیت متوجه اقدامات شما میباشند.
صـریحتر بگویم روح پرفتوح مؤسس اسلام و روان پاک شهیدان راه حق و بالاخره دیدگان میلیونها نفر مسلمان نگران خدمات دینی شماست.3 مـاه از مـدت اخـتیارات تام شما گذشت. درست است که به تصویب لوایح سودمند و بـرخی اصـلاحات داخلی پرداختید لکن هنوز قطرهای از زلال خدمت به دیانت در کام تشنگان وادی امید و حسرت نریختهاند وبا کمال تـأسف بـاید گـفت هنوز جمعی عناصر پستفطرت یهودی و ارمنی شعبات رسومات را دایر دارند و مرتبا سم مـهلک الکـل را در کام جوانان و مردان سادهلوح ما فرومیریزند و بنیان قومیت ما را متزلزل میسازند.
هنوز در پرتو سـایهروشن نـور کـابارهها و رقاصخانهها جوانان بوالهوس این کشور در آغوش زنان عریان و بیعفت مستانه میرقصند و منطق حکم قـرآن را بـه باد سخره و استهزا میگیرند.
هنوز سی هزار زن بدکاره در فاحشه خانههای تهران بسر مـیبرند و آتـش مـرض و فساد اخلاق را به خرمن هستی اجتماع این کشور میاندازند.
هنوز فرهنگ ما در منجلاب بـیدینی و فـساد فرورفته و در سی ساعت برنامه گیجکننده آموزشگاهها تنها یک ساعت خیالی برای تعلیمات مـذهبی مـقرر شـده است.
هنوز سیل لامذهبی و لاقیدی غرشکنان بنای معتقدات مذهبی محصلین را از بیخ بر میکند و دستهدسته جـوانان مـا از دامان قرآن فرار کرده و به آغوش بیگانگان پناه میبرند.
هنوز فیلمهای شـهوتانگیز خـارجیان در سـالن فاسد سینماها نمایش داده میشود و هنوز دختران رقاصه در صحنه سیاه تماشاخانهها از فرزندان این آب و خاک دل و دیـن مـیبرند.
جـناب آقای نخستوزیر سه ماه دیگر از مدت اختیارات شما باقی مانده است.فـرصت را غـنیمت شمارید و همانطور که خود را به نام یک قهرمان ملی معرفی کردهاید،نام خویش را به عنوان یـک رجـل مذهبی در تاریخ درخشان اسلامی ثبت فرمایید و متذکر شوید که استقلال و ملیت ایـن کـشور بسته به ایمان و اسلامیت مردم آن است و اگـر خـدای نـخواسته این از بین برود آن نیز متلاشی خـواهد شـد.
آقای دکتر مصدق شما با یک نیروی شگرفت کارشناسان انگلیسی را از خاک مقدس مـیهن بـیرون راندید و سفارتخانه و کنسولگریهای بریتانیا را تـعطیل کـردید ولی به ایـن حـقیقت تـلخ واقف باشید که ارتش جرار انـگلستان بـه صورت بطرهای شراب در این کشور اسلامی خودنمایی میکند و هستی ما را به بـاد فـنا میدهد و برنامه ناقص فرهنگ که از سـاختههای مغز خائن بیگانه پرسـتان اسـت نونهالان کشور را به پرتگاه فـساد اخـلاق و بیدینی سوق میدهد. شما را به خدا برای خدا قیام کنید.قبل از هرچیز لایـحه مـنع مسکرات را که به تصویب مـجلس شـورای مـلی رسیده است بـه مـوقع اجرا گذارید و سپس قـانون مـفیدی در اصلاح برنامه فرهنگ که متضمن تعلیمات عالیه اسلامی باشد تصویب فرمایید و گروه زنان عـیاش بـیکاره را از ادارات دولتی بیرون ریخته مردان لایق و مـعیل را بـه کار بـگمارید و آتـش فـساد اخلاق فاحشه خانهها و سـینماها و تآترها را خاموش کنید.با یک سلسله تبلیغات مذهبی در رادیوهای کشور مردم را به سوی حقیقت و درسـت کـرداری و نوعدوستی دعوت کنید و روح یگانهپرستی و اسلامیت را در مـردم تـقویت فـرمایید و بـدانید کـه در انجام این خـدمات بـرجسته دینی مشیت بالغه الهی و همت رادمردان اسلامی و نیروی فعاله ملت ایران پشتیبان شما خواهد بود و هـمانطور کـه در بـرابر مردم نام شما به عظمت و بزرگی یـاد مـیشود در پیـشگاه اقـدس قـادر مـتعال نیز محبوب و محترم خواهید بود.
فخر الدین حجازی
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات