ماجرای انهدام «خانه تیمی» منافقین
در آستانه 30 خرداد و سالروز اعلام جنگ مسلحانه منافقین هستیم که نقطه عطفی در مواجهه سازمان با فضای عمومی کشور و در عین حال برخورد جدی و تاریخی ملت مسلمان ایران با سازمان نفاق بود.از آن پس دیگر ماهیت سازمانی منافقین در ایران بکلی از بین رفت و مشی مسلحانه، تروریستی و ضدبشری منافقین هویدا شد.
این اتفاق حواشی و ناگفتههای فراوانی دارد که ابعاد تاریخی آن توسط نیروهای انقلابی که در آن روزها حضور داشتند میتواند عنوان شود.
درگیری اساسی و مواجهه مستقیم منافقین در فضای عمومی کشور بدلیل ناامیدی از حضور در بدنه و ساختار نظام و انقلاب از حدود اسفند ماه سال 59 آغاز شده بود و 30 خرداد 1360 بیانیه رسمی سازمان در ساعت 2 بعد از ظهر اعلام شد و متعاقب آن درگیری ایشان آن روز تا شب ادامه پیدا کرد.
شاهدان صحنه عنوان میکنند که اعضای منافقین تیغهای موکتبُری را به اسیدی آغشته میکردند تا هنگام اصابت به بدن مردم فوری افراد را از پای آورد، اعضای سازمان نشانی برای خودشان گذاشته بودند که در اوج درگیری یکدیگر را نزنند و آن بستن پارچهای به سرشان بود.
منافقین تصور می کردند با مواجهه و انتقامگیری از مردم زهر چشمی از مردم میگیرند تا امتیازاتی را از شورای انقلاب مطالبه کنند و در واقع آنها بدنبال حذف شدن از فضای سیاسی کشور نبودند.
پس از این واقعه هوشیاری مردم و حضور در صحنه ایشان در مواجهه با منافقین باعث شد که از آن پس آنها بصورت کاملا بسته و مخفی عمل کنند،مردم اخبار سازمان را بصورت مستمر به نیروهای انقلاب می رساندند که با سرکوب همه جانبه ایشان همراه بود.
در عین حال سازمان در راستای 30 خرداد برنامه گستردهای برای هجوم و تسخیر نهادهای انقلابی و ادارات قوای مختلف داشتند که یکی از آنها محل مجلس شورای اسلامی بود.
بزرگترین خانه تیمی منافقین در این راستا خودنمایی کرد که در یک خانه 37 متری 90 نفر را سازماندهی کرده بودند.
آنها در نازیآباد محله گلابدره حد فاصل خیابان بعثت، مابین بلور سازی، سیلو و سازمان آب قرار گرفته بودند و هدف ایشان انسداد پلهای راهآهن جوادیه برای بستن راه ورود مردم جهت کمک به نیروهای انقلابی بود، چرا که در آن ایام هر محلی که درگیری ایجاد می شد مردم بسرعت خود را به محل می رساندند.
90 منافق در این خانه تیمی هم قسم شده بودند که مجلس شورای اسلامی را تسخیر کنند.
خانه تیمی متعلق به سه برادر بود که دو تن از آنها از یک مادر و دیگری از یک مادر بود، که علیرضا، حمید و ساسان نام داشتند.
ساسان عضو فعال سازمان منافقین بود که با فریب دو برادر آنها را وادار کرده بود که مادرشان را که مذهبی بود بنوعی از بین ببرند و مرگ مشکوک مادر برای اعضای محله بسیار قابل تامل بود.
منافقین در این خانه تیمی بشدت مسائل رفت و آمدی را رعایت میکردند ولی با این حال مردم یکباره از حرکات مادر خانه و چسباندن روزنامه به همه شیشههای ساختمان شک کردند که منجر به معرفی ایشان به اعضای کمیته انقلاب اسلامی و نهایتاً دستگیری همه عوامل بغیر از 3 نفر شد.
منافقین در سالهای اخیر بشدت با مظلومنمایی سعی دارند برخوردهایی که از سوی نیروهای انقلاب را که با ایشان مواجه شدند خشونتآمیز و بدور از معیارهای حقوق بشری معرفی کنند و این در حالی است که اعضای سازمان که از ماهیت فکری فرقهای برخوردار بودند برای پیشبرد اهدافشان از هیچ عمل خشونتآمیزی کم و کاست نمی گذاشتند و حتی به پدر و مادرشان هم رحم نمیکردند.
فارس
نظرات