نظرات مردم و مجلس در سرنگونی قاجار
تقریباً از هفتم اکتبر 1925، مخالفت با بازگشت شاه آغاز شد: «طی دو هفته گذشته روزنامهها به موضوعی پرداختهاند که توجه بیشتری را میطلبد. مطبوعات خبر از تعطیلی بازارها و ارسال تلگرامهای متعدد از ولایات مختلف به دولت و مجلس میدهند که در آنها به بازگشت شاه به ایران اعتراض و نسبت به سلسله قاجار اظهار نارضایتی شده است. اگر چنین مخالفتهایی خودجوش بود میتوانست جالب توجه باشد ولی از قرار معلوم تمام این نقشهها را رئیسالوزرا و عواملش برای بیاعتبار کردن خاندان حاکم در اذهان مردم به اجرا گذاشتهاند. هنوز خیلی زود است که بدانیم این اقدام زمینهساز چه نقشة دیگریست و یا اینکه اهداف مجریان آن دقیقاً چیست. شایعات بسیاری بر سر زبانهاست، اما به محض اینکه بتوانم حقایق را از شایعات جدا کنم اطلاعات بیشتر و دقیقتری در اینباره برایتان ارسال میکنم.» رونامه ستاره ایران در شمارة 8 اکتبر 1925 خود بیانیهای را به امضای «جمعی از آذربایجانیهای مقیم تهران» خطاب به نمایندگان مجلس منتشر ساخت که در آن با بازگشت شاه مخالفت و او به تنپروری، غفلت از امور مملکت و نوکری بیگانگان متهم شده و مسئول عقبافتادگی ایران شناخته شده بود. این روزنامه همچنین اضافه میکند که بازاریان آذربایجان به نشانه اعتراض به بازگشت شاه حجرههای خود را تعطیل کرده و ساکنان این ولایت نیز مراتب اعتراض خود را از طریق تلگرام به عرض نمایندگان مجلس و رئیسالوزرا رساندهاند. روزنامه ستاره ایران در همین شماره مطلبی را منتشر میکند که میگوید متن تلگرام «کمیته ملی مختلط آذربایجان» خطاب به مجلس و رئیسالوزراست. کمیتة مزبور تهدید کرده بود چنانچه شاه «خائن» به کشور بازگردد، روابط خود را با تهران «قطع» خواهد کرد. همین روزنامه در شمارة نهم اکتبرش اعلام میکند که بازاریان اصفهان به نشانه اعتراض به بازگشت شاه، حجرههای خود را تعطیل کردهاند. روزنامه ایران در تاریخ 14 اکتبر 1925 مینویسد که «کمیته پیگیری دعاوی در مجلس» در نظر دارد تلگرامهایی را که علیه بازگشت شاه دریافت کرده است، در [صحن علنی] مجلس قرائت کند.
در طول هفتة آخر ماه اکتبر، «اعتراض» مردم به بازگشت شاه به خواست آنها برای سرنگونی سلسله قاجار مبدل شده بود: «26 اکتبر. اعلامیههای بیامضائی دارد در میان مردم پخش میشود که حاوی متن تلگرامهای ارسالی برای مجلس و رئیسالوزرا از تبریز و کرمان است و در آنها خواهان خلع شاه و سرنگونی سلسله قاجار شدهاند. در تلگرامهای ارسالی از تبریز اعلام شده است که چنانچه مجلس تا روز سه شنبه (27 اکتبر) تصمیمی نگیرد، آذربایجان روابط خود را با تهران قطع خواهد کرد. در تلگرام دیگری هم از نمایندگان آذربایجان خواستهاند که در مجلس حاضر نشوند، و آنها را تهدید کردهاند که در صورت حضور در مجلس «عواقب وخیمی» در انتظارشان خواهد بود... اقدامات لازم برای خلع شاه از سلطنت و سرنگونی سلسله قاجار انجام خواهد شد. علاوه بر این، پیشنهاد کردهاند که تمام ولایات ایران برای انجام اقدام مقتضی به کمیته ملی تبریز اختیار تام بدهند. مردم آذربایجان در انتخابات آتی شرکت نخواهند کرد، مگر اینکه مطمئن شوند مجلس جدید صلاحیت بازنگری در قانون اساسی را دارد، به ویژه از حیث خاتمه دادن به سلطنت سلسله قاجار. در تلگرام ارسالی از کرمان، از رئیسالوزرا خواستهاند که موقتاً پایتخت را ترک کند تا مردم کرمان به تهران بریزند و خواستههایشان را عملی سازند... 29 اکتبر. امروز سه اعلامیة بیامضاء دارد در شهر پخش میشود که حاوی تلگرامهای اعتراضآمیز ارسالی از ولایات مختلف است. در یکی از این اعلامیهها که به تاریخ 28 اکتبر است آمده که تبریز روابطش را با تهران قطع، و «نیروهای ملی» ادارات دولتی را اشغال کردهاند. یکی دیگر از این اعلامیهها از شکل گرفتن ارتشی داوطلب در تبریز خبر میدهد... 30 اکتبر. امروز چهار اعلامیه در تهران پخش شد که اتحادیه اصناف تهران، تجّار تهران و «بَستنشینان» مدرسه نظام، آنها را امضا کرده و خواهان سرنگونی سلسله قاجار شده بودند.» روزنامه ستاره ایران در شمارة 29 اکتبرش مطالبی منتشر ساخت که مدعی بود متن تلگرامهای ارسالی از محمره، رشت، تبریز و کرمان است، که ارسال کنندگانش خواهان سرنگونی سلسله قاجار و خلع شاه از سلطنت شده بودند. روزنامه ایران نیز در 30 اکتبر «تلگرامهای» ارسالی از شیراز و ناصری را منتشر ساخت که در آنها خواهان برکناری شاه شده بودند.
اموری در اینباره توضیح میدهد: ««اعتراضاتی» که در قالب ارسال تلگرام از ولایات مختلف صورت گرفت، «تهدید» آذربایجان به جدایی از ایران، و ژستهای به اصطلاح جنبش ملی تا روز جمعه سیام اکتبر ادامه داشت. بحثی نیست که پهلوی و دار و دستهاش این نقشهها را طراحی کرده بودند. در هیچ یک از مراحل این روند شور و اشتیاق خودانگیختهای دیده نمیشد. خیلیها در ایران تنفر و انزجار واقعیشان را از شاه و برخی اعضای خاندان سلطنتی ابراز کرده و آنها را بیلیاقت خواندهاند. با این همه، یادمان نرود که یکی از اهداف اصلی قانون اساسی 1907 این بود که پادشاه یک مقام تشریفاتی بیخاصیت بیشتر نباشد.» اموری ادامه میدهد: «در گزارش مطبوعاتی شماره 1236 اینجانب آمده بود که «جنبش ملی» که در نهایت به اقدام قطعی مجلس در 31 اکتبر انجامید عمدتاً جنبشی ظاهری ساختة دست رئیسالوزرا بود. به پیوست گزارشی که توسط کارمند ایرانی کنسولگریمان در تبریز تهیه شده و نشان میدهد که باد از کدام طرف آمده است، ارسال میگردد که شاید جالب توجه باشد.» گزارش کارمند کنسولگری آمریکا در تبریز که در تاریخ 17 اکتبر 1925 تهیه شده حاوی اطلاعات مفیدی است: «دیروز حدود 60 نفر در بازار به راه افتاده و شعار میدادند «زنده باد پهلوی» (رئیسالوزرا) و «نابود باد خاندان قاجار». خبردار شدهام که همة آنها را برای این کار اجیر کرده بودند. همینطور عدهای، که از بدنامترین و فاسدترین آدمها هستند، در تلگرافخانه مستقر شدهاند و به نام مردم تلگرامهای مختلفی به تهران ارسال میکنند. امشب حدود 100 نفر در اطراف تلگرافخانه جمع شدهاند و چند نفر هم دربارة سرنگونی خاندان قاجار سخنرانی میکنند. رئیسالوزرا از تهران تلگرامی ارسال کرده به این مضمون که «من مخالفتی با خواست برحق مردم ندارم، ولی همه چیز باید قانونی و آرام انجام شود و نباید هیچ کاری برخلاف نظم عمومی صورت بگیرد و اینکه شخصاً در اینباره سکوت اختیار کرده است.» بازارها باز است و شهر هیچ جنب و جوشی ندارد. در شهر بزرگی مثل تبریز تنها کمتر از 100 نفر دارند به تلگرافخانه میروند. اظهارات فوق بیانگر اوضاع واقعی و فعلی تبریز است.»
مقاومت مجلس
بار دیگر مجلس تلاش کرده بود تا برنامههای رضا [خان] را نقش برآب کند. جلسات مجلس بدون داشتن رئیس رسمیت نداشت و رأیگیری بیاعتبار بود، و از قضا نمایندگان مجلس هم رئیسی انتخاب نکرده بودند. البته این نوع شگردهای پارلمانی تنها برای مدت کوتاهی میتوانست کارها را به تعویق بیندازد. اموری در اینباره توضیح میدهد: «مطلب دیگری که روزنامهها خبر دادهاند و احتمالاً اهمیت بیشتری از ظاهر قضیه دارد این است که میرزاحسینخان پیرنیا (مؤتمن الملک)، رئیس مجلس، از پذیرش مجدد ریاست مجلس امتناع ورزیده است. دورة هیأت رئیسه به پایان رسیده و [تا انتخاب هیأت رئیسه جدید] مجلس عملاً نمیتواند کار مفیدی انجام بدهد. در حالی که دارم این گزارش را مینویسم، جناحهای مختلف مجلس هنوز بر سر انتخاب رئیس جدید به توافق نرسیدهاند. بدون اغراق، شخصیت استثنایی میرزا حسینخان پیرنیا یکی از مهمترین عوامل دخیل در عملکرد درخشان مجلس فعلی است. شایعاتی که درباره کنارهگیری پیرنیا از ریاست مجلس بر سر زبانهاست به دلایل جالبتری از آنچه در روزنامهها گزارش میشود اشاره دارد.» تلاش نمایندگان برای انتخاب رییس مجلس چنین انعکاسی در روزنامهها داشت. روزنامه کوشش در شمارة مورخ 9 اکتبر 1925 خود گزارش میدهد که روز گذشته نمایندگان از مستوفیالممالک خواسته بودند تا نامزد ریاست مجلس شود که او نپذیرفت. سپس عدهای تدّین را پیشنهاد کردند که مورد قبول نبود. به گزارش روزنامه ایران در شمارة مورخ 12 اکتبر 1925، برغم امتناع مؤتمنالملک از تصدی مجدد ریاست مجلس، روز گذشته نمایندگان یکبار دیگر او را به ریاست مجلس، و تدّین و طباطبایی دیبا را نیز در سمت نایب رئیس انتخاب کردند. روزنامة ایران در چهاردهم اکتبر خبر استعفای مؤتمنالملک را که اخیراً به ریاست مجلس انتخاب شده بود منتشر ساخت. این روزنامه میافزاید که تعدادی از نمایندگان مجلس به خانة مؤتمنالملک رفته و سعی داشتند او را متقاعد کنند که استعفایش را پس بگیرد. اما مؤتمنالملک با اشاره به کسالتش خواهش آنها را ردّ کرده و گفته بود که اصلاً نمیپسندد که در کشوری مشروطه یک نفر برای مدتی طولانی بر سر یک پُست باشد. روزنامه کوشش روز شانزدهم اکتبر گزارش داد که جلسات مجلس به دلیل نداشتن رئیس رسمیتی ندارد، و لذا نمایندگان به طور غیر رسمی تشکیل جلسه میدهند. روزنامه ایران در هجدهم اکتبر خبر داد که عدهای از نمایندگان به امید اینکه مؤتمنالملک استعفایش را پس بگیرد به دیدنش رفتهاند. او این بار هم تقاضای آنها را ردّ کرد، و روزنامه ایران در شمارة نوزدهم اکتبر خود خبر داد که روز گذشته استعفای مؤتمنالملک رسماً در مجلس قرائت شد. مطابق قانون، قرار است که نمایندگان مجلس روز بیستم اکتبر رییس جدیدی انتخاب کنند.
روز 19 اکتبر 1925، رضاخان که بسیار خشمگین بود به همراه تعداد زیادی از «محافظان» خود به مجلس رفت. اموری به نقل از روزنامة شفق سرخ بیستم اکتبر 1925 چنین گزارش میکند: «روز گذشته در مجلس، تدّین اعضای مجلس را از گفتگویی که با رئیسالوزرا داشت با خبر ساخت. رئیسالوزرا از او پرسیده بود که مجلس میخواهد دربارة تلگرامهایی که اخیراً دربارة بازگشت شاه از تبریز رسیده چه تصمیمی بگیرد. تدّین گفته بود که این تلگرامها را ندیده است. رئیسالوزرا از تدین خواست که نگرانیاش را دربارة اوضاع تبریز به استحضار نمایندگان مجلس برساند. رئیسالوزرا بر این باور بود که مجلس باید در اسرع وقت تصمیمی بگیرد. تدّین به اطلاع نمایندگان رساند که تلگرامی از تبریز خطاب به رئیس مجلس واصل شده است که در آن خواستهاند او به همراه ده تن از نمایندگان به تلگرافخانه بروند و با تبریز تماس بگیرند. وقتی که ارسال کنندگان تلگرام از استعفای رئیس مجلس با خبر شدند از دو نایب رئیس مجلس خواستند که به همراه ده تن از نمایندگان به تلگرافخانه بیایند. تدّین سپس از نمایندگان نظرخواهی کرد. نمایندگان خاطر نشان ساختند از آنجایی که تلگرام برای نایب رئیسان مجلس ارسال و از ایشان تقاضا شده است که ده نماینده را انتخاب کنند، لذا نظرخواهی ضرورتی ندارد. از این رو، از مستوفی، علایی، تقیزاده، افشار، ارباب کیخسرو، ندامانی، حکمت، تهرانی و عدلی دعوت شد که به همراه دو نایب رئیس مجلس به تلگرافخانه بروند. نمایندگان مزبور نیز پس از آنکه شکایات ارسالی از تبریز را شنیدند، به این نتیجه رسیدند که باید تا زمان انتخاب رئیس مجلس و رسمیت یافتن جلسات آن صبر کرد.» تلاش ظاهری نمایندگان مجلس برای انتخاب رئیس در هفته بعد هم ادامه یافت. روزنامه ایران در 21 اکتبر 1925 گزارش کرد که نمایندگان مجلس روز گذشته میرزا حسن مستوفی (مستوفیالممالک) را به ریاست مجلس انتخاب کردهاند. روزنامه کوشش در همان روز پیشبینی کرد که مستوفی ریاست مجلس را قبول نخواهد کرد. همین روزنامه در بیست و سوم اکتبر خبر داد که مستوفی شفاهاً به چندین تن از وکلای مجلس گفته است که ریاست مجلس را نمیپذیرد. روزنامه ایران در 29 اکتبر 1925 گزارش داد که پس از دعوت مستوفی به جلسه هیأت رئیسه مجلس او گفته است که خود را رئیس مجلس نمیداند. ایران اضافه میکند که وکلا در جلسهای غیررسمی تصمیم خواهند گرفت که آیا گفتة مستوفی را به منزلة «استعفا» تلقی کنند یا خیر. اموری در تفسیر این قضایا مینویسد: «ابتدا امتناع آقای پیرنیا (مؤتمنالملک) از پذیرش ریاست مجلس و سپس طفره رفتن آقای مستوفی چیزی بیشتر از یک تأثیر سطحی بر روند حوادث اخیر داشته است. هر دوی این اشخاص، مردانی مسلّماً با شرافت و وطنپرست هستند. اما همچون بسیاری از هموطنان خود، در موقعیتهای حساس قدرت تصمیمگیری و شهامت کافی را ندارند و در این مورد نیز رویکردی کاملاً منفی در مقابل مسئلهای مهم اتخاذ کردهاند.» با وجود این، معلوم نیست که آیا این دو شخصیت اصلاً کاری از دستشان ساخته بود. علاوه بر این کسانی که سرنوشت ایران را در دست داشتند اجازه نمیدادند که جریان امور به این شکل پیش برود. آنها مسلماً نمیگذاشتند که عدم انتخاب رئیس مجلس به همین سادگی نقشههای دقیقشان را از مسیر اصلیاش خارج کند.
روزنامه ستارة ایران در شمارة مورخ 30 اکتبر 1925 خود تحولات شب گذشته مجلس را گزارش میکند. پنجشنبه شب، مورخ 29 اکتبر 1925، علیرغم اینکه هنوز رئیسی برای مجلس انتخاب نشده بود، شماری از وکلای مجلس خواهان قرائت تلگرامهایی شدند که از ولایات مختلف رسیده بود. این روزنامه میافزاید: «کمیته رسیدگی به شکایات در مجلس گزارش داد که از اواسط مهر ماه (7 اکتبر) تلگرامهای بیشماری به امضای اشخاص سرشناس از آذربایجان، خراسان، کرمان، کردستان، بیرجند، بارفروش، ساری، کرمانشاه، نهاوند، ملایر و غیره به دست این کمیته رسیده است، که حاکی از نارضایتی مردم از خاندان قاجار و خواست آنها برای برکناری این سلسله است. کمیته مذکور این تلگرامها را به دقت مطالعه کرده و تصمیم گرفته بود که آنها را به استحضار سایر نمایندگان مجلس نیز برساند، تا مجلس بنا به صلاحدید خود دست به اقدامی مناسب در این زمینه بزند. تدّین پیشنهاد کرد که چون قرائت همة تلگرامها وقت زیادی میگیرد مجلس فوراً نظرش را اعلام کند. یکی از نمایندگان به نام یاسایی نیز پیشنهاد برگزاری رفراندوم را مطرح کرد. او متذکر شد که شکایات مردم شامل حال «شخصیتهای محترم خاندان قاجار» در داخل و خارج مجلس نمیشود. او معتقد است که مردم فقط میخواهند سلطنت را از دست قاجارها بیرون بیاورند، و با توجه به اصل 35 قانون اساسی مبنی بر اینکه «سلطنت ودیعهایست که به موجب الهی از طرف ملت ایران به خاندان قاجار مفوض شده است*»، اگر برای مردم محرز شود که خاندان قاجار از عهده وظایفی که ذاتاً بواسطة این «ودیعه» به ایشان محول شده به خوبی برنیامدهاند، میتوانند این ودیعه را از آنها پس بگیرند. به نظر یاسایی بهترین روش برای این کار برگزاری رفراندوم است. در نهایت قرار بر این شد که کمیسیونی متشکل از 12 نماینده این مسئله را بررسی و نتیجه را به مجلس گزارش کند.» بنابراین، مجلس تا به آخر تلاش کرده بود نقشههای پهلوی را با حواله کردن آن به «کمیسیون تحقیق» منحرف سازد، و بیشتر تمایل به برگزاری یک رفراندوم داشت. ولی رضاخان و حامیانش هرگز حاضر نبودند که رسوایی فوریه 1925 تکرار شود.
پی نوشت:
1. . گزارش اموری، شماره 1233، 891.9111/142، مورخ 21 اکتبر 1925.
2. . گزارش اموری، شماره 1236، 891.9111/143، مورخ 4 نوامبر 1925.
3. . گزارش اموری و ضمیمه، شماره 1237، 891.01/35، مورخ 6 نوامبر 1925.
4. . گزارش اموری، شماره 1233، 891.9111/142، مورخ 21 اکتبر 1925.
* بر اساس اصل 35 قانون اساسی مشروطه «سلطنت ودیعه ایست که به موجب الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده». بنابراین احتمالاً قول بالا علاوه بر اصل 35 ناظر بر اصل 36 همان قانون نیز هست که «سلطنت مشروطه ایران در شخص اعلیحضرت شاهنشاهی السلطان محمدعلی شاه قاجار ادام الله سلطنته و اعقاب ایشان نسلا بعد نسل برقرار خواهد بود.»
از قاجار به پهلوی ، دکتر محمدقلی مجد ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات