نگاهی به عملکرد موسسات تبلیغی آمریکایی‌ها‌ در‌ ایـران‌


نگاهی به عملکرد موسسات تبلیغی آمریکایی‌ها‌ در‌ ایـران‌

پیشینه فعالیت‌های تبلیغی در ایران

گروههای تبشیری مسیحی در ایران تا‌ پیش از شکل‌گیری دولت مقتدر و منسجم صـفویه به‌ صورت پراکنده فعالیت می‌کردند.اوضاع‌ نامساعد داخلی ایران در‌ سالهای‌ پیش از قرن دهـم‌ هجری،نبود دولتهای مـقتدر مـرکزی و نابسامانیهای ناشی از تهاجم قوم مغول و تیمور به ایران، حضور جدی گروههای مبلّغ را محدود و حتی غیر ممکن ساخته بود.گزارشهای موجود‌ تنها به‌ حضور شمار اندکی از مبلغان مذهبی اشاره دارد که البته از نـتایج کارکرد آنان نیز خبری در دست‌ نیست.

با شکل‌گیری دولت مرکزی و نیرومند صفوی در ایران بویژه در‌ دوره‌ شاه عباس اول،مبلغان‌ مذهبی انگزیه بیشتری برای حضور در ایران یافتند.علاوه بر این،علاقه متقابل بین ایـران و اروپا بـرای ایجاد ارتباط مستمر سیاسی و تجاری زمینه‌ساز گسیل مبلغان به‌ ایران‌ شد.پیشروی سریع‌ عثمانیها در خاک اروپا و شکل‌گیری دولت شیعه مذهبی صفوی در ایران،اروپاییان را بر ان داشت‌ تا برای ناامن نمودن پشت جبهه عـثمانی،ایـران را به‌ متحد‌ خود تبدیل کنند.در کنار نمایندگان‌ متعدد سیاسی که در دوره صفویه به ایران می‌آمدند،ورود دسته‌های مختلفی از هیئتهای تبلیغی به‌ ایران از دوره شاه طهماسب آغاز شد‌.سیاست‌ تساهل‌ مذهبی شاه عـباس بـویژه درباره‌ مسیحیان‌، فضای‌ مناسبی در اختیار مبلغین قرار داد.این گروهها در ابتدا می‌بایست تنها در میان گروههای مسیحی ساکن در ایران تبلیغ نمایند‌ و حق‌ تبلیغ‌ در میان مسلمانان را نداشتند.ولی با تثبیت‌‌ موقعیت‌ آنان،دامـنه فـعالیتشان مـسلمانان را نیز در بر گرفت و پا از دایره تـعهد بـیرون‌ گـذاردند.

با تغییر فضای داخلی‌ ایران‌ پس‌ از صفویه،از شدت فعالیتهای تبلیغی کاسته شد،اما هرگز‌ متوقف نشد و مجددا در دوره قاجاریه با جدیت بـیشتر و بـا بـرنامه‌های گسترده‌تری ادامه یافت.

تا آن زمان اغلب‌ گروههای‌ تـبلیغی‌ را کـاتولیکها تشکیل می‌دادند.اما در پی تحولات اروپا،بر تعداد‌ و تنوع‌ مبلغان نیز افزوده شد به گونه‌ای که شاخص‌ترین آنها مبلغان مذهبی آلمـای بـودند کـه بیشتر در‌ آذربایجان‌ تمرکز‌ می‌یافتند.دوم گروههای تبلیغی انگلیسی بودند که بـه عناوین‌ مختلف و وابسته به‌ کلیساهای‌ متعدد‌ پروتستان عازم ایران گردیدند و سوم مبلغان امریکایی‌ بودند که آنها نیز مـحل اولیـه تـمرکز‌ کاری‌ خود‌ را در ارومیه قرار می‌دادند.به جز اینها،فعالیتهای‌ دیگری تـوسط مـبلغان به صورت‌ انفرادی‌ یا در قالب کلیساهای وابسته به کشورهای دیگر صورت می‌گرفت.

شیوه‌های تبلیغ

در‌ قرن‌ سـیزده‌ و چـهارده هـجری با افزایش شمار گروههای تبلیغی،بر فعالیت آنها نیز افزوده‌ شد.درحـالی‌که‌ تـا‌ پیـش از این،به دلیل بهره‌گیری از شیوه‌های مستقیم،امکان نفوذ و جذب‌ مسلمانان‌ وجود‌ نداشت‌.بنابراین شـیوه‌های و روشـهای جـدید متناسب با جامعه ایران در رأس‌ برنامه‌های تبلیغی قرار گرفت.

مجموعه‌ فعالیتهای‌ این گروهها در چـند بـخش قابل تفکیک است که در پس اقدامات‌‌ بشردوستانه‌ و خیرخواهانه‌ صورت می‌گرفت.اما دورنمای این اقـدامات بـه خـوبی جلوه‌های‌ تبلیغی و ترویجی آن را نشان می‌داد‌.این‌ طبقه‌بندی‌ به قرار زیر است:

1-کارهای فرهنگی،شـامل احـداث مدارس،ایجد چاپخانه‌ها،انتشار‌ کتاب‌ و روزنامه.

2-فعالیتهای سیاسی،شامل حضور در رده‌های مختلف اداری و سـیاسی کـشور در قـالب‌ هیئتهای مختلف.

3-اقدامات‌ اقتصادی‌،ورود در کارهای تجاری.

4-کارهای عام المنفعه شامل ایجاد بیمارستان و طبابت.

سابقه‌ حـضور‌ هـیئتهای تبلیغی امریکا در ایران

دو نفر از اولین‌ مبلغان‌ مذهبی‌ امریکا که به ایران آمدند.اسـمیت‌1و دوایـت‌‌2بـودند‌.زمان دقیق حضور این گروه مذهبی به درستی مشخص نیست.اما بین سالهای‌ 1830‌ تا 1835 بـه ایـران‌ آمـده‌اند‌3

هدف‌ این گروه‌،ارزیابی‌ اوضاع‌ ایران و مسیحیان ساکن در کشور بود‌.آنها‌ از طـرف«کـمیته‌ امریکایی هیئتهای خارجی»عازم شده بودند.و طی چند ماه‌ حضور‌ در ایران،از برخی از شهرها‌ بویژه مناطق ارمـنی‌نشین دیـدن‌ کردند‌.آنها هنگام بازگشت از این‌ مأموریت‌ یک کشیش آشوری‌ را نیز با خـود بـه امریکا بردند.گزارش نسبتا مفصلی‌ نیز‌ در خـصوص ایـران و ارمـنستان و به‌‌ خصوص‌ در‌ باره آشوریان ساکن‌ ارومیه‌ ارائه دادنـد.4در گـزارش‌ آنان‌،چشم‌انداز مثبتی از فضای‌ داخلی شهرهای ایران ارائه نشده بود.در بخشی از آن‌ آمده‌ اسـت«روزنـه بسیار باریکی از امید‌ در‌ تهران بـرای‌ فـعالیت‌ میسیونری‌ مـوجود اسـت ولی وضـع‌ اصفهان از این حیث به نیمه‌های یـک شـب‌ تاریک و ظلمانی شباهت دارد.»ظاهرا هنگام ورود‌ این‌ گوره به اصفهان،شورشی علیه آنـان‌ شـکل‌‌ می‌گیرد‌ که‌ با‌ حمایت نیروهای دولتـی‌،نجات‌ می‌یابند.

دو سال پس از بـازگشت ایـن گروه و در واپسین سال حیات فـتحعلی شـاه،هیئت مذهبی‌‌ دیگری‌ به‌ سرپرستی یک کشیش امریکایی به نام پرکینز‌5به‌ ایـران‌ آمـدند‌.اعضای‌ گروه‌ شامل چند کـشیش،تـعدادی مـعلم و پرستار بودند.آنـها ارومـیه را محل فعالیت خود قـراردادند،امـا به مرور بر گستره فعالیتشان افزودند و سایر شهرهای آذربایجان را نیز زیر‌ پوشش خود درآوردنـد.آنـچه‌ که در مراحل آغازین راهگشای گروه امـریکایی بـود،جلب نـظر مـحمد شـاه و دریافت تأییدیه از او بود.پرکـینز با استفاده از نفوذ ملک قاسم میرزا،عموی‌ محمد‌ شاه،که در آذربایجان قدرتی‌ داشت،توانست بـه سـال 1255 قمری فرمانی برای آزادی فعالیت امریکاییها در آذربـایجان بـه‌ دسـت آورد.در ایـن فـرمان بیشتر به مـسئله تـعلیم و آموزش‌ جوانان‌ توجه شده بود.مبلغین امریکایی‌ این فرمان را مجوزی رسمی برای تثبیت موقعیت و تداوم فـعالیت خـود تـلقی کردند و برای تحکیم‌ وضعیت خود،این‌ فـرمان‌ را بـعدها بـه مـهر یـکی‌ از‌ شـیخ الاسلامهای تبریز رسانیدند.6

به هر روز امریکاییها توانستند در رقابت با سایر مبلغان مذهبی،جایگاه خود را در برخی از شهرهای ایران تثبیت‌ نمایند‌.آنها در ابتدای فعالیت‌ برای‌ کاستن از حساسیتها،منکر هـر گونه‌ تبلیغ مذهبی شدند و حتی در میان مسیحیان نیز این ایده را ترویج می‌کردند که فقط قصد اصلاح‌گری داشته،به مذهب مسیحیان ساکن ایران تعرضی‌ نخواهند‌ کرد.طرح این شعار باعث شـد تـا کشیشان محلی ضمن استقبال از آنها،مخالفتی نیز با حضور آنان ابراز نکنند ولی‌ این وضعیت دیری نپایید و با آشکار شدن برنامه‌های مذهبی‌ میسیونهای‌ امریکایی و تبلیغ‌ برای‌ تغییر کیش کـاتولیکها بـه پروتستان،زمینه اختلاف و درگیری بین مسیحیان ایران را فراهم نموده و حتی به‌ خصومت بین گروههای تبلیغی نیز انجامید.7

دامنه این اختلافات به گونه‌ای‌ فـراگیر‌ بـود‌ که در برخی شهرها،ارامنه سـاکن بـرای خنثی کردن‌ فعالیت مذهبی امریکاییها اقدام به ایجاد مدارس محلی ‌‌کردند‌؛از جمله در تهران مدرسه‌ای به نام‌ «هایگازیان»در کوچه معیر الممالک تأسیس‌ شد‌ که‌ هـدف آن آمـوزش کودکان و نوجوانان ارمنی‌ و مـبارزه بـا میسیونهای خارجی از جمله هیئت مذهبی پروتستان‌ امریکا بود.زیرا مدارس‌ امریکایی در مناطق ارمنی‌نشین صروت گرفته کتاب و لباس و لوازم‌ التحریر رایگان در اختیار‌ دانش‌آموزان‌ قرار می‌دادند و حتی به صورت هفته‌ای به اطـفال پول پرداخـت می‌کردند.8

شیوه‌های تبلیغی امریکاییها و عکس العمل مردم در برابر فعالیتهای مذهبی آنان درخور توجه‌ است.

 

الف-مدارس

بخشی از فعالیتهای مسیونرهای‌ مذهبی،ایجاد مدارس جدید در نقاط مختلف ایران بود. بنای اولیه این مـدارس ابـتدا در مناطق ارمـنی‌نشین صورت گرفت و به مرور در شهرهای دیگر نیز گسترش یافت.

ارومیه و روستاهای اطراف آن‌ به‌ دلیل استقرار آسـوریها،پیش از سایر نقاط مورد توجه این‌ هیئتها قرار گرفت.امریکاییها نـیز هـم‌زمان بـا گروههای تبشیری در ارومیه استقرار یافتند.اولین‌ مدرسه امریکایی این منطقه در حدود‌ سال‌ 1254 قمری توسط«پرکینز»تأسیس گـردید.‌ ‌9

پرکـینز در کنار تأسیس مدرسه به تدوین متون درسی نیز می‌پرداخت.عدم تطابق مذهبی ایـن‌ مـدارس بـا ساخت مذهبی سنتی جامعه ایران سبب‌ شد‌ تا موقعیت این مدارس در معرض خطر قرار گـیرد که پرکینز با دریافت فرمان محمد شاه سعی در حل این مشکل کرد.10

بـا وجود این مردم از فـرستادن‌ فـرزندان‌ خود‌ به چنین مدارسی امتناع می‌کردند‌.پرکینز‌ به‌ منظور جلب نظر خانواده‌ها ماهیانه مبالغی پول بین آنها توزیع می‌کرد.11

تلاش گروه پرکینز در ارومیه به تثبیت موقعیت و گسترش‌ فعالیت‌ آنان‌ انجامید.در دورهء نـاصر الدین شاه تعداد زیادی‌ از‌ روستاهای ارومیه،تبریز و منطقه سلماس نیز تحت پوشش‌ فعالیت این گروه مذهبی قرار گرفت.12در این دوره،آموزش‌ انجیل‌ یکی‌ از دروس اصلی‌ مدارس محسوب می‌شد.ایجاد تمایل به پروتستان‌ بـین شـاگردان این مدارس و کاستن از تعلقات‌ آنها نسبت به ایران و فرهنگ ایرانی از دیگر برنامه‌های تبلیغی آنان‌ محسوب‌ می‌شد‌.هرچند که‌ مرکز ثقل فعالیت امریکاییها درارومیه قرار داشت اما با‌ به‌ بارنشستن فـعالیتهایشان در ایـن منطقه‌ توجه خود را به برخی دیگر از شهرهای ایران از جمله‌ تهران‌،همدان‌،اصفهان و رشت معطوف‌ کردند.از دوره ناصری به بعد فعالیت این مدارس‌ در‌ آن‌ شهرها آغاز شد.جکسن سیاح امریکایی کـه در کـه حدود سال 1903 میلادی از‌ ایران‌ عبور‌ کرده است در هنگام گذر از برخی شهرهای ایران‌ با استقبال و پذیرایی این گروههای‌ مذهبی‌ روبه‌رو شده شود که به شدت از عملکرد آنها دفاع‌ کرده اسـت.او‌ هـنگام‌ رسـیدن‌ به همدان به مبلغان مـذهبی ایـن شـهر اشاره کرده می‌نویسد:«عدهء اروپاییان این شهر‌ اندک‌ است.بیشتر آنان در هیئت مبلغین امریکایی خدمت می‌کنند و این هیئت در سال‌ 1880‌ میلادی‌(1297 قـمری)دو مـدرسهء پسـرانه و دخترانه در همدان تأسیس کرده است.»13

همان‌گونه که جـکستن‌ مـی‌نویسد‌،مدارس به صورت تفکیکی،دخترانه و پسرانه،فعال‌ بودند.به نظر می‌رسد درک‌ حساسیت‌ جامعه‌ ایران،این هیئتها را به سـمتی کـشانید کـه مدارس را به این شکل اداره نمایند‌.مدرسهء‌ پسرانه‌ رشت نیز در سـال 1289 قمری فعال بوده است،تعداد دانش‌آموزان این‌ مدرسه‌ را 103 نفر ذکر کرده‌اند.در همین زمان مدرسه دخترانه‌ای نیز با حـدود 87 دانـش‌آموز دایـر‌ بوده‌ است.تمرکز آموزش مدارس امریکایی رشت بر مسلمانها بود و ارمـنیها کـمتر در‌ این‌ مدارس حضور داشتند.14در دهه پایانی‌ قرن‌ سیزدهم‌،مدارس پسرانه و دخترانه‌ تبریز هم فعال بوده‌ اسـت‌.15

تـهران بـه عنوان پایتخت به صورت خاص مورد وجه امریکاییها قرار داشت‌ با‌ ایـن حـال در مـقایسه با‌ سایر‌ شهرهای ایران‌ فعالیت‌ امریکاییها‌ با تأخیر همراه بود.مدرسهء پسرانه‌ امریکایی‌ در سـال 1292 قـمری و مـدرسهء دخترانه آنها در 1313 قمری فعالیت خود‌ را‌ آغاز کرد.16

درباره زمان آغاز‌ فعالیت مدرسه دخترانه امـریکایی‌ در‌ تـهران،اندکی تردید کرده‌اند.علاوه‌ بر‌ سال 1313 قمری،سال 1293 قمری نیز در منابع ذکر شـده اسـت و ایـنکه‌ ظاهرا‌ ناصر الدین‌ شاه شخصا به‌ این‌ مدرسه‌ تعلق خاطر خاصی‌ داشته‌ است و عـلاوه بـر کمک‌ مالی‌ به این مدرسه، خود از نحوه فعالیت آن نیز بازدید می‌کرد.17اما در‌ دورهـ‌ بـعد،مـظفر الدین شاه در فرمانی‌، دختران‌ را از‌ حضور‌ در‌ مدارس امریکایی منع می‌کند‌.او دلیل این ممنوعیت را نوع پوشش‌ دخـتران مـی‌داند.اما این فرمان صورت اجرایی به‌ خود‌ نگرفت و دایره فعالیت مدارس در ایـن‌‌ دورهـ‌ رونـق‌ بیشتری‌ یافت‌ به گونه‌ای که‌ در‌ نیمه‌های عصر مظفری،تعداد محصلان دختر مدارس امریکایی تهران را 145 نـفر ذکـر کـرده‌اند.18

یکی‌ از‌ فعال‌ترین‌ و دیرپاترین آموزشگاههای امریکایی در تهران«کالج البرز‌»است‌.بنای‌ این‌‌ مـدرسه‌ در‌ سـال 1291 ش توسط هیئت امریکایی به ریاست«باست»در دروازه قزوین پایه‌ریزی‌ شد.این مدرسه در سالهای بعد به مکانهای دیـگری انـتقال یافت و ریاست آن نیز به‌ همین ترتیب‌ تغییر می‌کرد تا اینکه در نهایت در سـال 1292 شـمسی/1332 ق بنای مدرسه امریکاییها که‌ بعدها به البـرز شـهرت یـافت،در مکان فعلی یعنی املاک قدیمی بهجت آبـاد‌ و خـیابان‌ حافظ امروزی ساخته شد.بسیاری از چهره‌های شاخص و فرزندان اشراف در این مدرسه و تحت نـظرمـعلمین امریکایی آموزش می‌دیدند.از نکات مـهم و جـالب توجه،مـکان نـسبتا وسـیع این مدرسه‌‌ بود‌ که تا مـدتها مـورد منازعه قرار داشت.امریکاییها مدعی بودند این زمین را برای احداث‌ مدرسه خـریده‌اند و ایـن در حالی بود که میرزا‌ هاشم‌ آشـتیانی مدعی بخشی از این‌ امـلاک‌ بـود.

ظاهرا این موضوع به مـجادله‌ای جـدی بین گردانندگان مدرسه و آشتیانی مبدل شده بود.به‌ گونه‌ای که نخست وزیر وقـت،قـوام السلطنه،وزارت خانه‌های‌ امور‌ خارجه و عـدلیه گـرفتار ایـن‌‌ مسئله‌ شده بـرای حـل آن کمیسیونی در وزارت امور خارجه تـشکیل دادنـد که متشکل از محمد علی‌ فروغی و نماینده بانک ایران،مستر بوکار نماینده سفارت و منصور السـلطنه مـعاون عدلیه بود. (سندهای‌ شماره‌ 1،2،3).

 

امریکاییها مـعتقد بـودند که ایـن امـلاک را بـراساس قانون،از مستوفی الممالک خـریده‌اند و این‌ در حالی بود که آشتیانی براساس اسناد و مدارکی که ارائه می‌کرد،بخشی از این املاک را‌ متعلق‌‌ بـه خـود‌ می‌دانست.اسنادی که در ادامه به آنـها اشـاره خـواهد شـد هـرچند تمام ابعاد ایـن مـوضوع‌ را آشکار‌ نمی‌کند اما به نوعی بخشی از مکاتبات اداری و ادعاهای نماینده سفارت‌ امریکا‌ به‌‌ عنوان حامی حقوق مـدرسه البـرز و دیـدگاههای دیوان عالی و در نهایت به نتیجه رساندن مـوضوع‌ را ارائه مـی‌کند‌.

‌‌بـا‌ ایـنکه اسـناد مـوجود خبری از تشکیل کمیسیون حل اختلاف نمی‌دهد و نتیجه اقدام کمیسیون‌‌ نیز‌ نامشخص‌ است اما اسناد دیگر نشان‌دهنده آن است که تلاش سفارت امریکا برای ناکام‌ گذاشتن اقدامات‌ آشتیانی فـاقد نتیجهء لازم بوده است.

بخشی از اسناد،متن نامه مفصلی است‌ که از سفارت‌خانهء امریکا‌ خطاب‌ به قوام السلطنه، رئیس الوزراء،به سال 1922 میلادی صادر شده است.در این مکتوب،امریکاییها سعی‌ داشتند تا بـی‌اعتباری اسـناد مورد نظر آشتیانی را اثبات نمایند.

در این نامه،سفارت‌ معتقد است آشتیانی با اتکا بر محتویات پرونده،تلاش کرده موضوع را به دیوان عالی برده از طریق افراد صاحب نفوذ،رأی مثبت را بـه نـفع خود به دست آورد.نویسنده‌‌ در‌ پایان نامه لحن خود را تهدیدآمیز نموده،رونق و ثبات روابط تجاری ایران و امریکا را منوط به دقت در حل این پرونده و البـته بـه نفع امریکا دانسته است.(سـند شـماره 4)

با‌ وجود‌ تهدیدی که توسط سفارت به عمل آمده است،دو نوشتهء کوتاهاز دفتر نخست‌وزیر موجود است که در یکی از آنها به آقای نظم الملک رئیـس مـحکمه وزارت امور خارجه‌ تأکید‌ شـده‌ کـه نتیجه تشکیل کمیسیون حل اختلاف را جستجو کند و اگر کمیسیون به نتیجه‌ای نرسیده با سرعت بیشتری در خصوص دعوا حکم صادر شود.(سند شماره 5)در مکتوب دیگر‌،دفتر‌ رئیس‌ الوزراء،ظاهرا تأیید می‌کند کـه‌ اسـناد‌ و مدارک‌ در اختیار آشتیانی از استحکام و اعتباربیشتری برخوردار بوده است و تأکید می‌کند باید بررسی دیگری در پرونده نامبرده صورت گرفته‌ حکم‌ جدیدی‌ صارد‌ شود.(سند شماره 6)

وزارت امور خارجه در پاسخ‌ به‌ نامه سـفارت امـریکا و نیز خـواسته دفتر ریاست وزراء جوابیه‌ نسبتا مفصلی برای قوام السلطنه ارسال می‌دارد.بخش‌هایی از متن‌ یادداشت‌ به‌ دلیل ناخوانا بـودن و خطخوردگیهای مکرر،مفهوم نیست با این حال‌ نویسنده به تحلیل پرونـده آشـتیانی‌ پرداخـته از سال 1333 قمری که ظاهرا پرونده در خصوص این املاک در‌ جریان‌ بوده‌ است‌ ریشه‌یابی و چگونگی نقل و انتقال زمین و افـراد ‌ ‌مـؤثر در پرونده و همچنین‌ سیر‌ بررسی آن را توضیح می‌دهد.به نظر می‌رسد جوابیه در جهت پاسخ‌گویی بـه ادعـاهای سـفارت امریکا‌ تنظیم‌‌ گردیده‌،پس از توضیح مفصل دربارهء پرونده نهایتا چنین نتیجه می‌گیرد که آشتیانی‌ در‌ اظهارات‌‌ خـود صادق بوده است و ربع اراضی که مدرسه اشغال نموده،ملک قانونی مشار الیـه‌ است‌. (سند‌ شماره 7)

پس از صـدور ایـن حکم،عدلیه حدود پنجاه و چهار هزار ذرع مربع از‌ ضلع‌ جنوب غربی‌ اراضی را که در اختیار مدرسه بود به میرزا هاشم آشتیانی‌ واگذار‌ کرده‌ موضوع خاتمه می‌یابد.19

علی رغم این اختلافات،مدرسه امریکایی در مـیان سایر آموزشگاههای‌ اروپایی‌ موقعیت‌ مطلوب‌تری داشت.ریاست مدرسه تا مدتها در اختیار«مستر ادوارد»بود و اواخر‌ دورهء‌ قاجاریه‌‌ جای خود را به«مستر جردن»داد.از نکات جالب توجه اینکه دکتر جردن ظاهرا‌ به‌ فعالیت داخـل‌ مـدرسه قناعت نمی‌کرد و در صدد ایجاد مراکز جنبی برای جلب‌ جوانان‌ بوده‌ است.

در میان اسناد موجود مکتوبی از دکتر جردن به سردار سپه به چشم می‌خورد‌ که‌ وی‌ ضمن‌ برشمردن مزایای ایجاد مـدرسه و مـراکز علمی و فرهنگی برای جوانان و اینکه وجود‌ چنین‌‌ مراکزی از بی‌کاری و فساد اخلاق جوانان جلوگیری خواهد نمود،به احداث مرکزی تحت‌ عنوان«مجمع جوانان‌ ایران‌»اشاره دارد.ریاست این مرکز بر عـهده«دکـتر شرک»امریکایی قرار گرفته‌ و در‌ پایان نیز خواستار ملاقات با رضاخان شد‌ تا‌ فوای‌ ایجاد چنین مرکزی را برای او تشریح‌ نماید‌.(سن شماره 8)عکس العمل رضا خان که در این زمان پسـت ریـاست وزراء‌ را‌ در اخـتیار داشت معلوم نیست‌ اما‌ بـا عـنایت‌ بـه‌ اینکه‌ مدارس امریکایی تا اواخر سلطنت او‌ همچنان‌‌ در ایران فعال بودند خود حکایت از عدم مخالفت با خواسته آنها‌ دارد‌.

اما عکس العمل مـردم در بـرابر‌ فـعالیت تبلیغی مراکز آموزشی‌ امریکایی‌ نیز قابل توجه اسـت. هـرچند‌ اسناد‌ و مدارک در این خصوص اندک و محدود می‌باشد اما همین تعداد آثار نیز نشان‌‌ دهندهء‌ آن است که بعضا جامعه‌ ایـران‌ بـه‌ رویـهء مدارس و مراکز‌ آموزشی‌ خارجی آگاه بوده‌ نارضایتی‌ خود‌ را به حـاکمیت وقت انتقال می‌داده است.در اسناد حاضر نامه‌ای به امضای تجار‌و اصناف‌ تهران وجود دارد که دقیقا به‌ فعالیتهای‌ تـبلیغی ایـن‌ مـدارس‌ تأکید‌ نموده و می‌نویسد: «آنچه تاکنون‌ از این مدارس بالاخص مدرسهء امریکایی مـشهود و مـلحوظ گردید به غیر از نشر میکرب‌ فساد‌ اخلاق‌ و کوشش در ایجاد نفاق و اختلافات و تزریق‌ اوهام‌ و خرافات‌ در‌ افکار‌ و دمـاغهای‌ نـوباوگان و دوشـیزگان‌ ایرانی‌ و بالاخره اضمحلال قومیت و ملیت که قهرا منتهی به تسلط اجانب و تـخریب اسـاس دیـن مبین اسلامی است‌ مقصود‌ دیگری‌ ندارد.»در ادامه برای حل این مشکل‌‌ توصیه‌هایی‌ نیز‌ مـطرح‌ نـموده‌اند‌.(سـند‌ شماره 9)

در کنار اعتراض مستقیم به عملکرد مدارس امریکایی،ارسال نامه برای علمای وقت نـیز از دیـگر راههای مقابله با وضع موجود محسوب می‌شد.نامه‌ای به امضای‌ آیت اللّه سید ابـو الحـسن‌ اصـفهانی و آیت اللّه نائینی در دست است که حکایت از نارضایتی مردم نائین از فعالیت مدرسه‌ امریکایی در این شـهر دارد.ایـن دو عالم شهیر‌ جهان‌ اسلام از طریق آیت اللّه‌زاده خراسانی‌ خواستار انعکاس موضوع به دولت شـده،مـضرات فـعالیت تبلیغاتی-مذهبی آموزشگاههای‌ امریکایی را یادآور شده‌اند.آنها در این نامه تأکید کرده‌اند که اروپاییان‌ برای‌ تـخریب اسـاس‌ اسلام،هزینه‌های زیادی می‌پردازند و چون به نتیجهء لازم نمی‌رسند از طریق مکاتب و مدارس،راه خـود را هـموار مـی‌نمایند.همچنین یادآور شده‌اند‌ که‌ افراد آموزش دیده از این‌‌ مدارس‌ به مرور ایام اداره‌کننده مدار اسـلامی خـواهند شـد و مطمئنا تحت تأثیر آموزشهای آنها به ترتیب جوانان خواهند پرداخت.(سند شـماره 10)

عـکس العمل دولت‌ نسبت‌ به این خواسته‌ها انعکاس‌ مطلب‌ به وزارشت معارف بود که خواستار تحقیقات و پیـ‌گیری در خـصوص صحت ادعاها و اقدام لازم شده بود.(سند شماره 11)

ب-خدمات پزشکی و اقدامات تبلیغی

یـکی دیـگر از راههای مؤثری که اکثر‌ گروههای‌ تبشیری بـرای فـعالیت خـود در ایران برگزیدند، اقدامات درمانی و طبابت بود.پایـین بـودن سطح بهداشت عمومی در ایران و شیوع بیماریهای‌ واگیر و مرگ و میرهای ناشی از این بیماریها،عـملا فـضای مناسبی‌ را‌ در اختیار‌ این گروهها قـرار مـی‌داد.عدم اهـتمام جـدی دولتـهای وقت در سامان‌بخشی به امور پزشکی نـیز مـزید بر‌ علت شده‌ بود تا هیئتهای تبلیغی پزشکانی را نیز همراه خود‌ کـنند‌ کـه‌ البته بعضا برخی مبلغان،خود انـدک‌ مایه‌ای از دانش پزشکی داشـتند و بـا استفاده از کم‌دانشی جامعه ایران ‌‌در‌ قـالب اطـباء ظاهر شده، به دایر ردن درمانگاه و یا مطب می‌پرداختند.20

هیئتهای‌ امریکایی‌ از‌ همان زمان کـه فـعالیتهای خود را در ارومیه شروع کردند اقـدامات‌ پزشـکی را در کـنار‌ ایجاد مدارس،در زمـرهء فـعالیتهای اصلی خود قرار دادنـد.اگـرچه نمی‌توان نقش این‌ پزشکان و درمانگاههای آنان را‌ به‌ ویژه در روستاهای دورافتاده نادیده گرفت اما عـلی رغـم ظاهر خیرخواهانه حرکت آنان،نباید بـهره‌برداری تـبلیغی امریکاییها را در کـنار ایـن‌ اقـدامات از نظر دور داشت.

«دکتر گـرانت»سرپزشک هیئت امریکایی‌ در ارومیه،اولین بیمارستان امریکایی را در این‌ شهر پایه‌گذاری کرد.«دکتر کوچرال»از اعضای ایـن هـیئت نیز مسئولیت بیمارستان را بر عهده‌ گـرفت.21

پس از احـداث بـیمارستان ارومـیه بـویژه‌ در‌ جریان جنگ اول جـهانی،امـریکاییها بیمارستانهای‌ متعددی در دیگری شهرهای ایران تأسیس کردند.22

از مهم‌ترین این بیمارستانها،بیمارستان رشت در حوالی باغ محتشم بـود کـه حـتی پس از شهریور‌ 1320‌ ش نیز به فعالیت خود ادامه مـی‌داد.در تـهران نـیز آنـها ابـتدا در مـنطقه آب سردار، بیمارستانی احداث کردند که پس از مدتی به بلوار کشاورز انتقال یافت تا اینکه‌ بعدها‌ بیمارستان‌ ساسان جای آن را گرفت.آنها درمانگاهی نیز به نام«دریفوس»در تهران داشتند کـه مدتها بعد از جنگ دوم جهانی فعال بود.23

در هر صورت گسترهء‌ فعالیتهای‌ پزشکی‌ هیئتهای امریکایی‌ها دیگر کارهای آموزشی‌ آنها‌ تداوم‌ یافت.البته تبلیغات مذهبی در این اماکن شاید به شکل محدودتر و غیر مـستقیم‌تری نـسبت‌ به مدارس اعملا می‌شد؛ولی همین شیوه‌های‌ محدود‌ نیز‌ از چشمان تیزبین جامعه پنهان‌ نمی‌ماند.

مردم می‌دانستند‌ که‌ در زیر لوای خیرخواهی اطبای امریکایی،تمایلات مذهبی نیز نهفته‌ است.سندی با مهر«جـامعه اسـلامیه»در دست است‌ که‌ از‌ فعالیتهای تبلیغی پزشکان امریکایی‌ شکایت می‌کند.بر اساس سند موجود‌،گروهی از پزشکان امریکایی در محله قنات‌آباد تهران‌ درمانگاهی به نام«دار الشـفای امـید»بر پا کرده به‌ طبابت‌ مـشغول‌ شـده‌اند.این سند می‌گوید سربرگ نسخه‌های مورد استفادهء این پزشکان با‌ آیات‌ انجیل طراحی شده است.(سند شماره‌ 12)ازاین‌رو شکواییه‌ای تنظیم و به دفتر ریاست الوزراء کـه د سـال‌ 1302‌ شمسی‌ در اختیار رضاخان بـود،ارسـال می‌شود.به نظر می‌رسد عکس العمل دولت‌ در‌ قبال‌ این اعتراض، صریح‌تر و بارزتر از اعتراضات پیشین بود.دولت ضمن ارجاع شکایت‌نامه به وزارت‌ امور‌ خارجه‌ تأکید می‌کند که فعالیتهای تبلیغی آنها را متوقف نـموده بـه آنها توصیه نماید برای‌ حفظ‌ مناسبات دو جانبه از اقداماتی که شائبه تبلیغاتی دارد خودداری نمایند.(سند شماره‌ 13‌)

سفارت‌ امریکا در پاسخ به این شکایت‌نامه،ضمن برشمردن مزایای فعالیت پزشکان‌ امریکایی و تأکید بر‌ خـیرخواهانه‌ بـودن اقدامات گـروههای امریکایی در ایران،اعتراض مربوطه را ناشی از تنگ‌نظری اطبای‌ ایرانی‌ دانسته‌ است که حضور پزشکان امریکایی را مخل فعالیت‌ خـود می‌دانند و البته تصریح می‌کند که از‌ انتشار‌ برگه‌های پزشکی با آیات انـجیل خـودداری‌ خـواهد شد.(سندهای شماره 14 و 15‌)

به‌ نظر‌ می‌رسد فشارهای اجتماعی نسبت به فعالیتهای تبلیغی امریکاییها در ایران به نوعی بـر ‌ ‌عـملکرد دولت‌ تأثیرگذار‌ بوده‌ در فضاسازی برای فعالیت آنها،محدودیتهایی را قائل‌ می‌شده‌اند.در سال 1304‌ شمسی‌ در آسـتانه تـغییر سـلطنت،مکتوبی از وزارت امور خارجه در اختیار است که به رضاخان به‌ عنوان‌ ریاست وزراء یادآور می‌شود که گـروه پزشکی امریکایی در ارومیه برای توسعه‌ بیمارستان‌،زمینهای بیشتری را لازم داشته،مدتها پیش‌ قول‌ آنـها‌ را از رضاخان گرفته‌تاند.اما بـا پیـ‌گیریهای‌ به‌ عمل آمده،او با واگذاری زمین مخالفت می‌کند.در این‌ میان وزارت امور‌ خارجه‌ اصرار دارد که رضاخان را‌ بر‌ واگذاری این‌ زمینها‌ ترغیب‌ نماید.(سند شماره 16)

آنچه تاکنون‌ آمد‌،بخشی از اقدامات گروههای تبشیری امـریکایی بود که در ایران شکل‌ گرفت‌.در‌ نوشته حاضر تنها به دو بشخ‌ مدرسه و طبابت اشاره شد‌ و قطعا‌ فعالیتهای این‌ گروهها در قالبهای‌ دیگری‌ نظیر کمیته‌های اعانه و یا انتشار روزنامه و چاپ کتاب نیز برقرار بـوده‌ اسـت.

در‌ کنار‌ فعالیت این بخش امریکاییها در‌ زمینه‌های‌ دیگری‌ از جمله سیاسی‌،مالی‌ و باستان‌شناسی در اواخر دورهء‌ قاجار‌ و دوره پهلوی در ایران فعال بودند.ورود گروههای مالی‌ مانند شوشتر و میلسپو،فعالیتهای باستان‌شناسی‌ آنها‌ نظیر اقدامات پرفسور پوپ کـه بـخش‌‌ زیادی‌ از اکتشافات‌ خود‌ را‌ تحت حمایت دولت و با‌ استفاده از معافیتهای گمرکی از ایران خارج‌ کرد از جمله کارکردهای نمایندگان این کشور است‌ که‌ بررسی و تحلیل عملکرد آنها از موضوع‌‌ این‌ مقاله‌ خارج‌ است‌.

پانـوشتها:

(1) -Smith

(2) -Dwight.

(3)-نوایی معتقد است آنها در سال 1244 قمری و برای بررسی وضعیت مسیحیان آذربایجان‌ به‌ ایران‌ سفر کردند.(ایران‌ و جهان،ج 2،تهران نشر هما‌،1369‌،ص 441‌).کرزن‌ از‌ سال‌ 183 میلادی سخن می‌گوی که یـک سـال بـا دیدگاه نوایی اختلاف دارد.(ایران و قـضیه ایـران،ج 1،تـرجمه غلامعلی وحید مازندرانی،تهران،علمی و فرهنگی، 1373،ص 688).این در حالی‌ است که جکسن سیاح امریکایی سال ورود این هیئت را 1835 میلادی می‌داند که با نـظرات پیـش گـفته اختلاف اساسی دارد.(سفرنامه،ترجمه منوچهر امیری و فریدون بـدره‌ای،تـهران، خوارزمی،1369‌،ص 125‌)همان ناطق تمام تاریخهای ذکر شده را اشتباه تلقی کرده با استناد اسناد مبلغان،سال‌ 1831 میلادی را به دست مـی‌دهد.(ایـران در راهـیابی فرهنگی 1834-1848،لندن،نشر‌ پیام‌،1988،ص‌ 180).

(4)-ناطق،هما،ایران در راهیابی فـرهنگی 1834-1848،لندن،نشر بیام،1988،ص 180.

(5) -Justin Perkins.

(6)-نوایی،عبد الحسین،ایران و جهان‌،ج 2،تهران‌،نشر هما،1369،ص 442.

(7)-کرزن‌،جرج‌،ایران و قضیه ایران،ج 1،ترجمه غـلامعلی وحـید مـازندرانی،تهران،علمی و فرهنگی،1373.

(8)-هوویان،آندرانیک،ارمنیان ایران،تهران،هرمس،1380،ص 40.

(9)-قبال،عـباس؛«داسـتانی از مبلغین‌ عیسوی‌ در ایران»،یادگار،س سوم‌،شمـ‌ 6 و 7،ص 60.

(10)-محبوبی اردکانی،حسین،تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران،ج 1،تهران،دانـشگاه تـهران،1368،صـ‌ 240.

(11)-ناطق،هما،کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران،معاصرپژوهان،1380،ص 179.

(12)-ایران‌ و قضیه‌ ایران،ص 689.

(13)-سفرنامه،ص 171.

(14)-فـروحی،عـلی و طـالبی،فرامرز؛ارمنیان گیلان،چ 2،رشت،گیلکان،1377،ص 102.

(15)-قاسمی پویا،اقبال،مدارس جدید در دورهء قاجاریه،تهران،مـرکز نـشر دانـشگاهی،1377‌،ص 521‌.

(16)-اسنادی‌ از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی،به کوشش سهیلا ترابی فارسانی،تهران،سازمان اسـناد مـلی‌ ایران‌،1378،ص 42.

(17)-تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران،ص 368.

(18‌)-رامتین‌،حسین‌،امریکاییها در ایران،تهران،باما،1341،صـص 30 و 31.

(19)-دبـیرستان البـرز و شبانه‌روزی آن،به کوشش میر ‌‌اسد‌ اللّه موسوی ماکویی، تهران، بیستون، 1378،ص 14.

(20)-الگود،سیریل؛تاریخ پزشکی ایـران‌،تـرجمه‌ محسن‌ جاویدان،تهران،اقبال،1352،ص 586.

(21)-تاج‌بخش،حسن،تاریخ بیمارستانهای ایران،تهران،پژوهشگاه علوم انـسانی‌ و مـطالعات فـرهنگی،1379،ص‌ 210.

(22)-مکی،حسین،تاریخ بیست ساله ایران،ج 3،تهران‌،علمی،1374،صص 90‌ و 91‌.

(23)-تاریخ بیمارستانهای ایران،ص 311.


فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 9، پاییز 1384 صفحات 102 تا 112