چهارم خرداد ، ناکامی گروه فرقان در ترور هاشمی رفسنجانی


چهارم خرداد ، ناکامی گروه فرقان در ترور هاشمی رفسنجانی

مقدمه

آیت الله  هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در روند شکل­گیری و پیروزی نهضت انقلابی 57، به شمار می­آید. ایشان بیش از دو دهه علیه رژیم شاه فعالیت نمود و در این مدت چندین بار توسط دستگاه­های امنیتی رژیم شاه بازداشت و زندانی شد. آیت الله  هاشمی رفسنجانی در عالم سیاست به عنوان شخصیتی باهوش و زیرک شناخته می­شد و این امر حتی در قبل از انقلاب نیز پذیرفته شده بود به گونه­ای که به عنوان مثال ایشان توانست در دهه چهل و اوایل دهۀ پنجاه شمسی با نگارش و ترجمۀ چند کتاب تاریخی به ‌نوعی در لفافه به انتقاد از دستگاه سلطنت پهلوی بپردازد. در بین روحانیون، ایشان در نزد امام خمینی(ره) از احترام زیادی برخوردار بوده است و توانست این احترام را تا زمان حیات امام حفظ کند. ایشان قبل از انقلاب توسط سازمان امنیتی و اطلاعاتی ساواک چند بار دستگیر شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، بسیاری از گروهک‌های مخالف انقلاب درصدد حذف برخی از شخصیت‌های برجستۀ انقلاب برآمدند. یکی از این گروهک‌ها، گروهک فرقان بود که با اندیشه‌های افراطی و تحلیل‌های سیاسی خاص از شرایط روز، بسیاری از شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار انقلاب اسلامی را به شهادت رساندند. گروهک فرقان برای حذف فیزیکی هاشمی رفسنجانی در 4 خرداد 58، اقدام نمودند، اما با ناکامی روبرو شدند و نتوانستند یکی از ستون­های اصلی انقلاب اسلامی را حذف کنند.

زندگی‌نامه

اکبر هاشمی رفسنجانی فرزند میرزا علی هاشمی بهرمانی در سوم شهریور 1313، در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان به دنیا آمد. در 5 سالگی تحصیل را از مکتب‌خانه‌ای در نوق آغاز کرده و در سن 14 سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. آیت الله  هاشمی رفسنجانی، از یاران همراه امام خمینی (ره) و از روحانیون برجسته مبارز علیه رژیم شاهی بود که در آنجا تحت اثر تعلیمات امام به سیاست روی آورد. آیت الله  هاشمی رفسنجانی در روایتی زندگینامه خود را این‌طور بیان می‌کند: پدرم: حاج میرزاعلی هاشمی بهرمانی- مادرم: ماه بی‌بی (صفریان). نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ما، با آن که سید نیستیم، به این دلیل انتخاب شده است که نام جد پدری ما حاج هاشم بوده است؛ او در سرتاسر منطقه املاک و امکانات زیادی داشته است. پدرم کمی از تحصیلات علوم حوزوی بهره‌مند بود، تا آنجا که به یاد دارم، در روستا زندگی می‌کرد، که دلیل آن تا حدودی فشارهایی بود که در دوره پهلوی متوجه متدینین بود. ایشان عمیقاً مورد اعتماد مردم بودند و نوعی مرجعیت در امور اجتماعی و مذهبی داشتند. اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق – از جلگه‌های رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است.

مادرم علاوه بر خانه‌داری در امور زندگانی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند بی‌سواد بود، اما اطلاعات خوبی از خواص گیاهان دارویی داشت. اطلاعات و تجربیات او برای اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود؛ چنان‌که هنوز هم گاهی از همان تجربه‌ها استفاده می‌کنیم.

خانواده ما ترکیبی از پنج برادر و چهار خواهر است، سطح زندگی‌مان با توجه به وضع آن روستا بد نبود. تاریخ تولد شناسنامه‌ای من 1313، است. من در سن پنج‌سالگی به همراه برادرم حاج قاسم که دو سال از من بزرگ‌تر بود، تحصیل را شروع کردم.

آنچه در مکتب‌خانه به ما می‌آموختند، همان کتاب‌های مدرسه رسمی بود به اضافه قرآن و چیزهایی مثل گلستان، نصاب و... از هفت‌ سالگی علاوه بر مکتب از معلومات پدر نیز استفاده کردم. رفته‌ رفته مکتب‌خانه نمی‌توانست جوابگوی نیاز ما باشد. چهارده‌ ساله بودم که به پیشنهاد پسرعمویم، محمد، تصمیم گرفتیم همراه کاروان جهت تحصیل علوم دینی به قم سفر کنیم.

در حوزه علمیه قم دروس مختلف را در محضر استادانی چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی (ره)، آیت‌الله داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حائری یزدی، نجفی مرعشی، علامه طباطبائی، زاهدی و منتظری آموخت(شیرعلی نیا، 1395: 23-35).

فعالیت‌های سیاسی وی در دوران محمدرضا شاه

مرحوم هاشمی رفسنجانی به شدت به سیاست علاقه‌مند بود و جدایی آن از اسلام برای وی قابل ‌قبول نبود. در قم، دیدگاه‌های وی از اقدامات فدائیان اسلام، فعال‌ترین گروه در سطح شهرها، و تا حدودی کمتری حرکت‌های مردمی در راستای ملی کردن صنعت نفت تأثیر پذیرفت. در ابتدا رفسنجانی و همکلاسی‌های وی، به ‌ویژه محمدجواد باهنر که بعد در حکومت جمهوری اسلامی ایران نخست‌وزیر شد، نشریه مکتب تشیع را منتشر کردند. وی تذکر می‌دهد که در زمان انتشار آن، گرایش رایج در میان علما عدم‌ مداخله در سیاست و در عوض، تمرکز بر مقولات مذهبی بود. هاشمی رفسنجانی از همان سال‌های آغازین حضور خویش در قم، یک عمل‌گرا بود. بازرگان، نحوه نخستین برخورد خود با رفسنجانی را در اوایل دهۀ 1960/1340ش. این‌گونه بیان می‌کند:

در میان طرفداران آیت‌الله خمینی، رفسنجانی فردی مؤثر بود. وی تعصب چندانی به خرج نمی‌داد و قادر بود با روشنفکران ارتباط برقرار کند. او تعصباتی را که معمولاً آخوندها دارند، نداشت. هر وقت که ما گفت‌وگویی با اردوگاه آیت‌الله خمینی داشتیم، آقای هاشمی رفسنجانی در آن جلسات حضور داشت. به ‌سادگی می‌شد با ایشان کنار آمد. او یک عمل‌گرا است. یک میانه‌رو، بسیار فهمیده و مرد باهوشی است. ایشان بسیار مطلع و درک و شعور خوبی در سیاست دارد (میلانی، 1387: 400).

فعالیت سیاسی علیه شاه در سال 1962/1341ش. یعنی آن زمانی شروع شد که دولت محمدرضا شاه به تلافی قیام آیت‌الله خمینی بر ضد شاه به طور ناگهانی رویکرد خود را نسبت به مذهبیون تغییر داد و طلاب علوم دینی را به خدمت سربازی فراخواند. از جمله افراد فراخوانده شده به خدمت سربازی، رفسنجانی بود. رفسنجانی پس از طی تنها دو ماه از خدمت سربازی، پس از قیام ژوئن 1963/1342ش. دیگر به پادگان محل خدمتش بازنگشت. در همان حال، به واسطه تعدیل سیاست دولت در مورد فراخوانی طلاب علوم دینی به خدمت، رفسنجانی به دلیل فرار از خدمت سربازی مورد تنبیه و تعقیب قرار نگرفت. او روزگار و توان خویش را برای تأمین مایحتاج خانواده پنج نفره خویش و نوشتن و فعالیت علیه دولت محمدرضا شاه می‌گذراند. پدر وی از ملاکین رفسنجان به شمار می‌رفت و مدتی در تجارت پسته فعالیت داشتند و فعالیت اقتصادی وی بر رویکرد لیبرال وی در باب اقتصاد و نظام بازار آزاد تأثیرگذار بوده است (همان، 401و 402).

نوشته‌های زیادی در زمانی که در زندان بود از او چاپ و منتشر شد. وی همچنین مقالات متعددی در دورانی که در زندان بود، در مورد قرآن و تفاسیر برخی از سوره‌های آن نوشت. کتابی را تحت عنوان «سرگذشت فلسطین» یا «کارنامه سیاه استعمار» از یک نویسنده­ای عرب‌زبان به نام «اکرم زعیتر» در مورد فلسطین به زبان فارسی ترجمه و منتشر نمود و این کتاب رویکرد وی را در قبال مسائل فلسطین و رژیم صهیونیستی بیان می‌کند:

«برای مردم اسیر دست استعمار لازم است که این‌گونه کتاب‌ها را بخوانند؛ و بخوانند، دقت کنند و دقت کنند؛ و علت پیروزی یا شکست مبارزات ملت‌ها را درک نمایند. تا اشتباهات دیگران را تکرار نکنند. آنچه در مبارزات ضد استعماری برای ملت‌ها ارزنده و برای استعمارچیان تلخ و گران است؛ روح فداکاری ملت؛ همراه با نظم و تشکیلات، برنامه و هدف است؛ ملتی که فداکار نباشد از میدان به در می‌رود، و اجتماعی که در مبارزات خود هدف، تشکیلات و برنامه ندارد؛ سرانجام به جایی نخواهد رسید، و تنها مردمی که هدف‌دار، با نظم و  برنامه وارد مبارزه شوند و استقامت ورزند، شاهد پیروزی را در آغوش خواهند کشید...» (هاشمی رفسنجانی، 1341: 16).

از دیگر نوشته‌های وی، که در آن زمان مهم و قابل‌تأمل است می‌توان به کتاب «امیرکبیر یا میرزا تقی‌خان فراهانی قهرمان مبارزه با استعمار» اشاره کرد؛ وی در این خصوص می‌نویسد:

«امیرکبیر به حق درک کرد که فقر و فساد کشور، برای رشد و نمو استعمار، بهترین زمینه مساعد است و لذا با تمام قدرت برای ریشه کردن فقر و فساد کوشش کرد. او[امیرکبیر] احساس کرده بود که افراد نالایق و پست و خود فروش در هر پست و مقامی که باشند همانند ماشین خودکاری در اختیار استعمارگران قرار می‌گیرند...». ایشان در ادامه هدف اصلی نگارش چنین کتابی را  بررسی وضع امیر کبیر در مقابل استعمار و استعمارگران بیان می‌کند (هاشمی رفسنجانی، 1346: 9و10).

ایشان همچنین کتاب مشترکی با محمدجواد باهنر تحت عنوان «اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قدرت‌های بزرگ جهان در پیش از ظهور اسلام» منتشر و چاپ نمود. در هر حال، فعالیت‌های مخالف رژیم شاه توسط رفسنجانی در پی سرکوب قیام ژوئن 1963/1342ش. شدت گرفت از جمله فعالیت‌های وی می‌توان به تبلیغات علیه استبداد و دیکتاتوری شاه، حمایت و کمک مالی به خانواده‌های زندانیان سیاسی، و مهم‌تر از همۀ این اقدامات تبدیل شدن به حلقۀ ارتباطی میان آیت‌الله خمینی و بسیاری از گروه‌های کوچک اسلامی مخالف شاه، از جمله مجاهدین خلق ایران اشاره کرد. وی از جمله عناصر اصلی شبکه مخفی امام خمینی(ره) در ایران بود. رفسنجانی چندین بار توسط ساواک دستگیر شد. در سال 1965/1343ش. چند ماه پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، وی زندانی و به انتشار یک کتاب بدون اخذ مجوز دولتی و دست داشتن در قتل نخست‌وزیر، حسنعلی منصور متهم شد. وی اتهام دوم یعنی قتل حسنعلی منصور را رد کرد، اما در برابر اتهام دوم حرفی برای گفتن و دفاعیه مبنی بر رد آن نداشت، چون کتابی بود که او ترجمه نموده بود، اما در مقام توجیه بیان کرد که وی نمی‌دانسته که چاپ کتاب مستلزم اخذ مجوز از دولت است (میلانی، 1387: 401و 402). موضوع کتاب فلسطین و نویسنده آن «اکرم زعیتر» سفیر وقت اردن در تهران بود. اما رفسنجانی در اتهام قتل حسنعلی منصور نخست‌وزیر تبرئه شد و اسناد و مدارک متقنی درباره این اتهام برای دولت وجود نداشت و از زندان آزاد شد.

رفسنجانی بعد از 1967/1346ش. سه بار دیگر دستگیر شد. یک‌بار به همکاری با مجاهدین خلق و بار دیگر به توزیع کمک در میان زندانیان سیاسی متهم شد و سرانجام در سال 1976/1355ش. پس از بازگشت از سفرهای اروپایی و آمریکایی و آسیایی به زندان افتاد و تا اواسط نهضت انقلاب اسلامی در زندان شاه بود. رفسنجانی پس از رهایی از زندان شاه، به جنبش انقلابیون پیوست. وی همواره یکی از چهره‌های اصلی انقلاب بوده است و از جمله معدود افرادی بود که توانست احترام خود را تا هنگام فوت اما خمینی نزد او حفظ کند. رفسنجانی از دو ترور نافرجام جان سالم به در برد (میلانی، 1387: 402 و 403). حکم نخست‌وزیری بازرگان در صبح روز شانزدهم بهمن57، توسط آیت الله  هاشمی رفسنجانی قرائت شد (امین‌آبادی،1392: 18). ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ب ه‌عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب کنار افرادی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر و رهبر معظم انقلاب نقش مهمی ایفا کرد و در جریان اولین دوره مجلس شورای اسلامی با انتخاب نمایندگان به ‌عنوان رئیس مجلس برگزیده شد. وی همچنین از اعضای هیئت مؤسس حزب جمهوری اسلامی بود. سرپرستی وزارت کشور، امام جمعه موقت تهران، جانشین فرماندهی کل قوا، ریاست­جمهوری و ریاست مجلس خبرگان از جمله دیگر مسئولیت‌های رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

در ادامه به ترور آیت الله  هاشمی رفسنجانی توسط گروهک فرقان و برخی از زمینه‌های شکل‌گیری این گروهک و افکار و اندیشه‌های آن پرداخته می‌شود.

گروه فرقان؛ زمینه‌ها و اهداف

گروه فرقان توسط طلبه‌ی جوانی به نام اکبر گودرزی، که در اوج فعالیتش بیست‌ساله بود، شکل گرفت. گودرزی در سال 1356ش. از لباس طلبگی بیرون آمد و کلاس‌های تفسیر قرآن در مناطق مختلف تهران (نازی‌آباد، قلهک، جوادیه و خزانه) برپا کرد. گودرزی گروه فرقان را در درون همین جلسات تفسیر قرآن تأسیس و رهبری کرد و از سال56، به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه‌ی سیاست و مبارزه شد. البته این را باید افزود که گروه فرقان در آغاز با عنوان «گروه کهفی‌ها» شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد. در نشریه­ای که در سال 1360ش. توسط بقایای فرقانی‌ها منتشر شد، آمده است که اکبر گودرزی از سال 1350ش. در جهت راه‌یابی آزادانه به قرآن و متون اصلی تلاش نموده است. حاصل این مطالعات در سال 1355ش. به دست آمد و اولین کارهای تفسیری وی در همان سال عرضه شد. با فوت علی شریعتی اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا پخش می‌شود. گودرزی اطلاعیه‌ای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی پرداخت. در جزوه­ای که در سال 56، گروه فرقان در مورد ایده و اندیشه هایشان منتشر نمودند، گواه بر این است که شکل­گیری این جریان فکری در سال 56، بوده است. گروه فرقان،افزون برای پیگیری فعالیت‌های ایدئولوژیکی، به تحلیل‌های سیاسی از جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه علیه رژیم پرداخت. هم‌زمان نشریه­ای به نام فرقان منتشر کرد. این گروه بعد از پیروزی انقلاب، رویکرد مسلحانه در پیش گرفتند. نخستین عاملی که فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، قربانی شدن ارزش‌های راستین تشیع سرخ علوی بود (جعفریان، 1382: 326-329). فرقانی‌ها در سال 56 و 57 مجلدات زیادی از تفسیر قرآن خود را که تحت عنوان پیام قرآن منتشر می­شد، پخش می‌کردند. گروه فرقان گاهی از شریعتی و اندیشه‌های او طرفداری می‌کردند؛ حتی از بعضی از تعابیر و اصطلاحات شریعتی در نوشته‌های خویش استفاده می‌کردند، اما به طور کلی همۀ آن‌ها پیرو و طرفدار اندیشه شریعتی نبودند. فرقان برکشیده از نظریه تشیع علوی و تشیع صفوی شریعتی است و در نوشته‌های خویش به این اثر استنادهای فراوانی داده‌اند(همان، 328 و 329). در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، با سلاح‌هایی که گودرزی و همراهانش از پادگان‌های فتح ‌شده توسط مردم به دست آوردند، از همان نخست، وارد فاز نظامی شدند. اما این بار دیگر حکومت پهلوی سقوط کرده بود و گروه فرقان که از حال ‌و هوای مبارزه خارج نشده بودند و همه‌ی هویتشان به مفهوم مبارزه ختم می‌شد، به جنگ با نظام اسلامی جدید روی آوردند. از اعضای اصلی این گروه که حدود 50 تا 60 نفر بودند می‌توان، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضا شاه ­بابا بیک، حسن اقرلو، علی حاتمی، کمال یاسینی، سعید واحد، محسن سیاه‌پوش، حمید نیکنام، علی اسدی، بهرام تیموری، عبدالرضا رضوانی، امیر قلعه­ نوتاش را نام برد (همان، 326-332).

حجت‌ الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی؛ ترور نافرجام گروه فرقان

سومین اقدام تروریستی گروهک فرقان، ترور آقای هاشمی رفسنجانی بود؛ تروری که با همه‌ی نیرنگ‌های فرقانیان به ثمر ننشست. روز جمعه 4 خرداد 1358 و در ساعت 4:40 دقیقه، سه تن از اعضای گروهک فرقان، هاشمی رفسنجانی را در منزلش مورد ترور قرار دادند. او که مورد اصابت دو گلوله قرار گرفته بود، به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.

تروریست‌ها با یک اتومبیل بی.ام.و خود را به خانۀ وی در دزاشیب رساندند. دو تن از آن‌ها به داخل خانۀ هاشمی رفتند و نفر سوم پشت فرمان باقی ماند. تروریست‌ها که در ترور وی توفیقی نیافتند، به‌سرعت محل را ترک کردند. در خانه‌ی آقای هاشمی اعلامیه‌ی زرد رنگی مربوط به فرقانیان پیدا شد که فرقانیان در آن اعلامیه وی را به خیانت و دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران متهم کرده بودند. یک ساعت پس از نیمه‌شب، فرد ناشناسی پس از تماس با روزنامه‌ی اطلاعات، ادعا کرد که هاشمی رفسنجانی به قتل رسیده است و گروه فرقان مسئولیت قتل او را می‌پذیرد(خلیلی، 1382: 150  /ج2).

جریان از اینجا شروع می‌شود که به دنبال قطعنامه ضد ایرانی در سنا، تظاهرات ضدآمریکایی سراسر کشور را فراگرفت. در روز 3 خرداد 58، حزب جمهوری اسلامی با دعوت مردم در یک اعتراض به دخالت آمریکا در امور داخلی و محکوم ساختن قطعنامۀ سنای آمریکا ده‌ها هزار نفر از مردم تهران در شهر تهران  دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند و در این تظاهرات آیت الله  هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد و گفت: «این طبیعت انقلاب ما است که دشمن ساز است. آن‌ها انقلاب ما را  آزمایش کردند، می‌دانند که این انقلاب نه رنگ شرقی می‌پذیرد و نه رنگ غربی، ما تا به حال در رابطه با آمریکا چه سودی برده‌ایم که امروز از آن‌ها بترسیم، کشورهایی که ثروت و نفت و مغزهای متفکر ما را بردند و در عوض به ما سلاح‌هایی تحویل دادند که هیچ‌گاه حتی در خارج از مرزها هم به درد ما نخورد.....»(روزنامه اطلاعات، 1358: 2).

در روز 5 خرداد 58 روزنامه اطلاعات نوشت: «آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در اتاق پذیرایی خانه مسکونی خود واقع در دراز شیب مورد سوءقصد قرار گرفت و مجروح شد. مهاجمانی که دو نفر بودند، اعلامیه‌ای را با امضای گروه فرقان در خانه هاشمی رفسنجانی به جای گذاشتند. هاشمی پس از انتقال به بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفت و حال مزاجی وی خوب اعلام شده است»(روزنامه اطلاعات، 1358: 1).

امام خمینی (ره)، که از خبر ترور هاشمی رفسنجانی متأثر شده بودند، طی پیامی از ایشان در 5 خرداد 1358، تجلیل کردند: «مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد، به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بدانند ملت ما زنده است. اجتماعات این دو سه روز شاهد زنده بودن انقلاب است. اینان با این تلاش‌های احمقانه نمی‌توانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند؛ نمی‌توانند شخصیت انسانی-اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند؛ هر چند ترورهای حساب‌شده و سازمان‌یافته باشند و از لابه‌لای آن‌ها جای پا ابرقدرت‌ها و جنایتکاران بین‌المللی به چشم می‌خورد» (خمینی،1361: 459/ج7).

 آیت الله  هاشمی رفسنجانی، نیز ضمن ارسال پیام وفاداری به امام خمینی، از خداوند متعال دوام رهبری امام را به ‌عنوان رمز وحدت امت اسلامی خواستار شدند. هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ی رادیویی و تلویزیونی و مطبوعاتی خود درباره‌ی ارتباط این ترور با ترورهای قبلی، هدف از ترورها را مقابله با انقلاب و یاران آن دانستند و بر نقش ابرقدرت‌ها در این ترورها تأکید نمودند(روزنامه اطلاعات، 1358: 1). سرانجام بعد از ترور نافرجام هاشمی رفسنجانی در تاریخ 6 خرداد 58، از ضاربان، اطلاعات وسیعی به دست آمد که با شناسایی مهاجمانی که به هاشمی رفسنجانی سوءقصد کرده ‌بودند، دستور قضایی برای دستگیری آنها صادر گردید، یکی از مهاجمان که از سوی هاشمی رفسنجانی و همسرش شناسایی شده بود، از اعضای گروهک فرقان بود که در ارتباط با ترور آیت‌الله مطهری و قرنی و پیش از دستگیریش، در ارتباط با ترور دو شخصیت انقلابی نقش داشته بود. هر چند، برخی از سران و شخصیت های انقلابی، نقش دولت آمریکا را در این ترورها مهم و پر رنگ می دانستند، اما، دولت آمریکا نیز هرگونه رابطۀ خود را با حادثۀ سوءقصد به هاشمی رفسنجانی و دیگر ترورها صریحاً تکذیب کرد(روزنامه اطلاعات، 1358: 2).

منابع

- خلیلی، اکبر (1382). گام‌ به‌ گام با انقلاب، ج 2، تهران: انتشارات سروش.

-روزنامه اطلاعات، 3 خرداد 1358.

- روزنامه‌ی اطلاعات، 5 خرداد1358.

-روزنامه اطلاعات، 6 خرداد 1358.

- واثقی، محمدحسین (1380). مجموعه مقالات مصلح بیدار، قم: انتشارات صدرا، 1380.

- جعفریان، رسول (1382). جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی- سیاسی ایران، چاپ چهارم، تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر 1385.

-امین آبادی، روح‌الله (1392). ایران پس از انقلاب اسلامی، رخدادهای بهمن 57 تا خرداد 58، ج1، تهران: معاونت پژوهش و آموزش، اداره کل پژوهش، ترجمۀ گروه بین الملل خبرگزاری فارس.

- خمینی، روح الله (1361). صحیفۀ نور: مجموعۀ رهنمودهای امام خمینی،ج7و8 تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

 -میلانی، محسن (1387). شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ترجمه مجتبی عطار زاده، چاپ پنجم، تهران: گام نو.

-شیرعلی نیا، جعفر(1395). روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی، تهران: نشر سایان.

-باستانی، قادر(1385). روایت دوران: روایت زندگی هاشمی رفسنجانی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب.

-زعیتر، اکرم(1341). سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، ترجمۀ اکبر هاشمی رفسنجانی، قم: چاپخانه حکمت.

-هاشمی رفسنجانی، اکبر(1346). امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار، تهران: مؤسسه انتشارات فراهانی.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی