انتقاد


1844 بازدید

انتقاد
موضوع: سخنرانى شیخ مرتضى مطهرى در حسینیه ارشاد

از: 20 ه 3 تاریخ 12/2/1349

به: 316 شماره: 14505/20 ه3

نامبرده بالا در ساعت 30:16 روز 7/2/49 در حسینیه ارشاد منبر رفت و درباره احیاء فکر و دین اسلام صحبت نمود و اظهار داشت محمد اقبال1 کتابى درباره این دو موضوع نوشته است و با اینکه محمد اقبال تحصیلات خود را در اروپا گذرانده و از علوم آن بهره‏مند گردیده است ولى از تمدن و بى‏فکرى و فرهنگ تو خالى آن انتقاد مى‏کند و کسانى را که از آن کورکورانه استفاده مى‏کنند مردمان بدون عقل و فکر خوانده است. نامبرده اضافه نمود و گفت مثلاً خود ایران ما از آن استفاده مى‏کند. اروپا دم از صلح و دوستى میزند ولى عمل نمى‏کند یا دم از حقوق بشر میزند ولى آنچه حقوق بشر مى‏خواهد انجام نمى‏دهد مثلاً ما مسلمانان دم از مسلمانى مى‏زنیم ولى مسلمان حقیقى نیستیم و ساکت و ساکن هستیم و حیات نداریم مگر مردم فلسطین مسلمان نیستند ما نسبت به آنها فقط احساس همدردى مى‏کنیم. وى گفت هنگامى که ماشین دودى را به ایران آورده بودند وقتى که در ایستگاه مى‏ایستاد بچه‏ها و مردم براى تماشاى آن مى‏رفتند و موقعى که به حرکت در مى‏آمد همان دسته افراد برایش سنگ پرتاب مى‏کردند وضع جامعه ما مسلمان هم ساکت و ساکن است و زنده نیستیم تا بحرکت درآییم.

نظریه منبع : منبع نظرى ندارد.

نظریه رهبر عملیات : رهبر عملیات نظرى ندارد.

نظریه 20ه3 : 20 ه3 نظرى ندارد.



1ـ علامه دکتر محمد اقبال لاهورى فرزند شیخ نور محمد در روز جمعه 18 آبان مطابق 3 ذى‏القعده 1294ه ق برابر 9 نوامبر 1877 میلادى در محله کشمیریهاى شهر سیالکوت ایالت پنجاب متولد شد. وى شاعر، نویسنده، متفکر و نظریه پرداز سیاسى مذهبى پاکستان و از رهبران فکرى ـ فرهنگى مسلمانان شبه قاره هند بود. وى خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را در مکتب خانه مسجد حسام الدین در محل تولدش گذراند و سپس در میسیون اسکاتلندیها که اسکاچ میشن نام داشت به تحصیل پرداخت آنگاه براى ادامه تحصیل به لاهور رفته به رشته فلسفه و علوم انسانى پرداخت. اقبال در سال 1905 به لندن رفت و ادامه تحصیل داد و بعد از بازگشت از اروپا در سال 1908م به عنوان مصلح و منادى اتحاد مسلمانان در خط سید جمال‏الدین با سلاح شعر و قلم در صحنه ظاهر شد. ولى سر سخت‏ترین مخالفان او مهدیان بنیادگراى حتمى بودند که زمام عقلى عوام را در دست داشتند و تقالید کهن را به آسانى از دست نمى‏دادند. از وى آثار زیادى باقى مانده است که از جمله آنها پیام مشرق، اسرار خودى و رموز بى خودى، جاوید نامه، بانگ درا، زبور عجم، مثنوى مسافر، بال جبرئیل، احیاء تفکر اسلامى و سیر فلسفه در ایران مى‏باشد. سرانجام محمد اقبال لاهورى در سال 1938م مطابق 1356 قمرى در لاهور پاکستان دار فانى را وداع گفت. (دائره‏المعارف تشیع جلد دوم ذیل مدخل اقبال)