مدارای امام خمینی(ره) با بنی صدر


مدارای امام خمینی(ره) با بنی صدر

پس از پیروزی بنی صدر در انتخابات و کسب قریب به 70 درصد آرای مأخوذه حضرت امام(ره) می توانستند دو گونه با این جریان برخورد کنند ، یا حکم ریاست جمهوری اش را تنفیذ نکنند و در برابر رأی ملت بایستند و یا با تنفیذ حکم ریاست جمهوری و مدارا و مماشات با وی کشور را از بحران نجات دهند .

امام(ره) با درایت و مدیریت حکیمانه ای که داشتند راه دوم را برگزیدند و با فرست دادن بیشتر به بنی صدر و باز گذاشتن دست وی برای خدمت ، هر گونه بهانه را از او گرفتند تا در روند کارش نتواند امام(ره) و نیروهای ارزشی را به انحصار طلبی و تمامیت خواهی متهم سازد و همه ناتوانی هایش را به مانع تراشی های نیروهای ارزشی منتسب سازد.

از این رو امام(ره) در همان اولین روزهای پیروزی بنی صدر در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری وی که در بیمارستان قلب تهران برگزار شد پس از نصایح دلسوزانه و پدرانه به ایشان حکم ریاست جمهوری اش را تنفیذ کردند و فرمودند :

" من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر می دهم ، این کلمه تذکر برای همه است ، حب الدنیا رأس کل خطیئة هر مقامی که برای بشر حاصل می شود چه مقام های معنوی و چه مقام های مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است .

توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت می کنند ، کسانی که دارای مقامی هستند و دارای پستی هستند ، مقام آنها را مغرور نکند ، مقام رفتنی است و انسان در وجود خدای تبارک و تعالی ماندنی است .

من از آقای بنی صدر می خواهم که ما بین قبل از ریاست جمهوری و بعد از ریاست جمهوری در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد ، تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همه کسانی که در مقامی هستند چه مقام های کشوری و چه مقام های لشکری می خواهم به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای کشور ایران کوشا باشند .

این طور نباشد که به واسطه تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود که کناره گیری کنند و یا خدای نخواسته مخالفت و کار شکنی ، از خداوند تعالی مسألت می کنم همه ما را به خدا و به راه راست هدایت کند و از گرایش به شرق و غرب حفظ کند و از خوف از ابرقدرت ها حفظ کند ."

صحیفه نور ، ج 11 ، ص 257

ایشان در راستای همان سیاست پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری وی را به مقام قائم مقامی خود در فرماندهی کل قوا منصوب کردند ، در این حکم آمده است :

" جناب آقای بنی صدر رئیس جمهوری ایران ! در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است ، جنابعالی به نمایندگی این جانب به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح به ترتیبی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعیین کرده است منصوب می شوید ، امید است که با شایستگی که جنابعالی دارید امور کشوری و لشکری و قوای مسلح به نحو شایسته با موازین اسلامی جریان پیدا کند ."

صحیفه نور ، ج 11 ، ص 260

حضرت امام(ره) برای حفظ اصل نظام و جلوگیری از هرگونه تشتت و التهاب در کشور که مقتضای زمان جنگ بود و برای جذب بنی صدر در حد امکان و در راستای سیاست مدارا و مماشات با وی بارها از بنی صدر به عنوان رئیس جمهور تعریف و تمجید می کردند .

ولی عمده تعریف های امام(ره) راجع به بنی صدر تعریف از شخصیت او نبود ، مثلاً امام(ره) می فرمودند :

" امروز شما هر یک از اینهایی که متصدی در کارها هستند ، وقتی ملاحظه می کنید می بینید که از همین خود مردم هستند ، رئیس جمهور یک شخص است ، پسر بنی صدر همدانی * یک ملای همدانی ، حالا هم که هست ، از آن یال و کوپال دارها نیست و از خود مردم است ."

در این تعریف امام(ره) تنها به این که بنی صدر از مردم است و پدرش ملای همدانی است بسنده کرده اند ، در جایی دیگری در مقام مقایسه زندگی رئیس جمهور ما با طاغوت می فرمایند :

" چند ساعت که آن اعلیحضرت قدرت می خواستند در یک شهرستانی بروند ، برایشان یک دستگاه های عظیم با پول همین ملت درست کردند که آقا می خواهد چند ساعت در سال تشریف ببرند در آنجا ، حالا آقای بنی صدر هم همان طور است ؟ " صحیفه نور ، ج 14 ، ص 82

همچنین از بنی صدر چنین تعریف می کنند :

" الان رئیس جمهور که در رأس واقع شده است در هر مجلسی که او را دعوت کنند می رود ، در هر شهری که از او تقاضا کنند می رود و مردم را ارشاد می کند ، بدون این که یک ذره خوف در دل او باشد ، برای این که ملت را از خودش می داند و ملت هم او را از خودش می داند ، برادر هستند ، رئیس جمهور با ادنی شخصی که در ایران زندگی می کند برادر است و مردم هم برادرند و پشتیبانی می کنند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 1

در جای دیگر می فرمایند : " رئیس جمهور از خود شماست و همه خدمتگزار به این ملت هستند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 18

امام(ره) به نیروهای تحت امر بنی صدر می فرمایند :

" فرض کنید که آقای رئیس جمهور را من قرار دادم برای این که رئیس کل قوا باشد و آن چیزی را که من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بکنید موافقت با من است و من خودم مستقیماً نمی توانم در همه امور دخالت بکنم ، من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یک نظمی ایجاد بشود ."

صحیفه نور ، ج 12 ، ص 151

با اینگونه تعریف ها و تمجیدها از بنی صدر که در راستای جذب وی و مدارا و مماشات با او و برقراری نظم از سوی امام(ره) صورت می گرفت برخی آن را تأیید و حمایت از بنی صدر می دانستند و از آن سوء استفاده کرده و در روزنامه هایشان چنین وانمود می کردند که امام(ره) طرفدار بنی صدر است .

مدارا و مماشات امام(ره) با بنی صدر تا آنجا ادامه یافت که شهید دکتر بهشتی طی نامه ای که بعدها انتشار یافت به امام(ره) نوشت :

" به خدا سوگند که تحمل این وضع برای این فرزندتان بسی دشوار است که چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید ، من صبر می کنم .... در ماه های اخیر صدای پای آمریکای توطئه گر و همدستان و هم داستانان او گسترده تر از پیش شنیده می شود ." هفته نامه پرتو سخن ، 24 شهریور 78 ، ص 4

در عین حال امام(ره) گرچه با بنی صدر مدارا و مماشات می کردند ولی اینگونه نبود که عنان حکومت را به طور کامل به دست او بسپارند تا آن را به هر جا و هر جهنمی که خواست هدایت کند .

امام(ره) برای کنترل بنی صدر کسانی را در اطراف بنی صدر گمارده بودند تا اوضاع را برایشان گزارش کنند ، یکی از این افراد جناب آقای موسوی گرمارودی بود که به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور ایفای نقش می کرد .

این مطلب پس از برکناری بنی صدر بر همگان فاش گردید ، زیرا امام(ره) در پاسخ به نامه آقای موسوی گرمارودی نوشتند :

" همان گونه که مرقوم داشتید جنابعالی پس از کشف انحراف بنی صدر چند مرتبه نزد این جانب آمدید و اظهار داشتید که من می خواهم از سمتی که نزد بنی صدر دارم کناره گیری کنم و این جناب برای مصالحی که در نظر داشتم با شما مخالفت کردم و شما را با اکراهی که داشتید از کناره گیری باز داشتم و شما را در اعمال مخالف او هیچگاه شریک نمی دانم ." صحیفه نور ، ج 20 ، ص 68

درباره معرفی کابینه نیز امام(ره) رهنمود می دادند :

" آن اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارت خانه نباشند و آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد مجلس رد کند و هیچ اعتنا نکند ، الا این که وزیری کارآمد باشد ، اسلامی باشد ، مسامحه کار نباشد ، انقلابی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای همه مسائل را بگیریم ."

صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256

در جای دیگر امام(ره) می فرمایند :

" آقای رئیس جمهور افرادی که به درد جامعه اسلامی ما بخورد به درد مکتب ما بخورد باید تهیه کند ، معرفی کند ، یعنی نخست وزیر را که او تهیه می کند باید شخصی باشد که همه آن صفاتی که من گفته ام در او باشد ، که در رأس همه صفات مکتبی بودم است ، فکر بکند ، فکر مکتب اسلام ، در صدد باشد که اسلام را تقویت بکند ، در صدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند ، نه در صدد باشد که ملیت را احیا بکند ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273

امام(ره) در کنار این همه مدارا و مماشات ها که برخی آن را تأیید صد در صد بنی صدر می دانستند برای این که رشد سیاسی مردم بالا برود و حقایق کم کم روشن بشود دو پروژه دیگر نیز به اجرا گذاشته بودند :

الف _ افشای خط بنی صدر و جریان فکری او

ب _ تقویت جناح ارزشی که در رأس آن بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید باهنر و مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی و .... قرار داشتند .

در بخش اول امام(ره) در طول این مدت افشای جریان ملی گرایی و لیبرالیسم را در دستور کار خود قرار داده بودند و نسبت به خطرات آن مردم را آگاه می ساختند ، برای نمونه امام(ره) پس از تعیین ملاک های مکتبی بودن ، تقویت کننده اسلام و مجری احکام اسلام بودن ، فرمودند :

" آقای رئیس جمهور نخست وزیری معرفی می کند ، شخصی باشد مکتبی و در صدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند نه در صدد این باشد که ملیت را احیا بکند ، آنهایی که می گویند ما ملیت را می خواهیم احیا بکنیم ، آنها مقابل اسلام ایستاده اند ، اسلام آمده است که این حرف های نامربوط را از بین ببرد ، افراد ملی به درد ما نمی خورند ، افراد مسلم به درد ما می خورند ، اسلام با ملیت مخالف است ، معنی ملیت این است که ما ملت را می خواهیم و ملیت را می خواهیم و اسلام را ." صحیفه نور ، ج 12 ، ص 273

 

حضرت امام(ره) می فرمودند :

" ما از این ملی ها هیچی ندیدیم جز خرابکاری ، اگر یک نفرشان آدمی بود که اسلامی بود که صحیح بود ما ندیدیم چیزی از اینها ، همه ما اسلامی پیش برویم با برنامه اسلامی پیش برویم ، پیروزی ما مرهون اسلام است نه مرهون من است ، نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه ای ، مرهون اسلام است ."

صحیفه نور ، ج 12 ، ص 118

امام(ره) به هنگام تعیین کابینه توسط بنی صدر فرمودند :

" آقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند الا این که وزیری باشد که کارآمد باشد ، اسلامی باشد .... اگر بنا باشد این طوری باشد باید عزای اصل جمهوری را بگیریم ، عزای اصل همه مسائل را بگیریم ، آقایان سر یک ملی شدن چیز امروز دیدید که التماس می کنند که بگذارید یک قدری بگذرد ، یک قدری ببینیم ملی چطور است ، ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم ؟

من نمی خواهم بگویم که در زمان ملیت در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف می کنند چه سیلی به ما زد آن آدم ، من نمی خواهم بگویم که طلبه های مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان ، همان طور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوان هایی که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند رفتیم و اطباء جرأت نمی کردند بنویسند این زخمی شده است

بروند کنار اینها ، بروند گم بشوند اینها ، اینها منحل باید باشند ، ما نمی توانیم تحمل کنیم به این که هر کس هر جوری دلش می خواهد ، خیر ، من دلم می خواهد که حالا دموکرات باشد ، من دلم می خواهد که ملی باشد ، من دلم می خواهد که ملی و اسلامی باشد ، ما از اینها ضربه دیده ایم ، ما اسلام را می خواهیم ، غیر از اسلام نمی خواهیم ."

صحیفه نور ، ج 12 ، ص 256

در بخش دوم امام(ره) این طور نبود که در سخنرانی ها و مراسم عمومی از بنی صدر حمایت کنند ، امام(ره) نسبت به نیروهای ارزشی مانند شهید بهشتی سنگ تمام می گذاشتند ، اما اهل فکر و نظر بودند که می بایست از میان تعریف های حضرت امام(ره) نسبت به افراد که برخی برای مماشات بود و برخی واقعاً تأیید ، راه درست را تشخیص دهند .

امام(ره) نسبت به شهید دکتر بهشتی فرمودند :

" یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است از نزدیک می شناسم ، او پیش من درس خوانده ، با من معاشر بوده ، من همه چیزش را می دانم ، حالا افتادند به جان مثل آقای بهشتی ، آقای دکتر بهشتی را از او می ترسند اینها برای این که یک فرد لایقی است و اینها نمی خواهند این طور افراد باشند ." صحیفه نور ، ج 9 ، ص 288

در جای دیگر فرمودند :

" من آقای خامنه ای را بزرگش کردم ، من آقای هاشمی را بزرگ کردم ، من آقای بهشتی را بزرگش کردم ." صحیفه نور ، ج 15 ، ص 139

پس از عزل بنی صدر و شهادت دکتر بهشتی معلوم شد که چه کسانی مورد تأیید همه جانبه حضرت امام(ره) بودند ، امام(ره) راجع به شهید بهشتی فرمودند :

" از آقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار و دیکتاتور معرفی کنند ، در صورتی که من بیش از 20 سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند من او را یک فرد متعهد ، مجتهد ، متدین ، علاقمند به ملت ، علاقمند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم ."

صحیفه نور ، ج 15 ، ص 44

 

متأسفانه با همه مدارا و مماشاتی که حضرت امام(ره) نسبت به بنی صدر کردند ولی وی متنبه نشد و همچنان به دنبال اهداف خودش بود ، جنگ را به نقطه شکست کشانده بود ، نیروهای ارزشی مانند شهید صیاد شیرازی را از ارتش بر کنار کرده بود ، دست سپاه را در جنگ بسته بود ، نیروهای ضد انقلاب و گروهک ها را تقویت کرده بود .

در پشت صحنه با آمریکا رابطه داشت ، در سخنرانی هایش دائماً نیروهای ارزشی مانند سپاه و بسیج و بچه های حزب اللهی را به عنوان خشونت گرا و گروه های فشار و آشوب طلب و .... معرفی می کرد .

از منافقین و گروهک های معاند برای شرکت در مراسم سخنرانی اش دعوت می کرد و اکثر سخنرانی هایش را همین گروهک ها پوشش می دادند و با کف و سوت مطالبش را تأیید می کردند .

نسبت به شهید رجایی که نخست وزیرش بود همواره بی مهری می کرد و در هر فرصتی وی را تحمیلی ، ناکارآمد و بیسواد معرفی می نمود و روزنامه های تحت امر وی نیز موج تبلیغاتی به راه می انداختند .

بنی صدر تا آنجا پیش رفت که طی نامه ای به حضرت امام(ره) درباره تغییر ناپذیر بودن شهید رجایی و هیئت وزیران در برابر سیاست های خود اعتراض کرد و در پایان از امام(ره) نظر خواهی می کند تا طبق نظر ایشان رفتار نماید .

اما در پاسخ نوشتند :

" این جانب دخالتی در امور نمی کنم ، موازین همان بود که کراراً گفته ام و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند ." صحیفه نور ، ج 13 ، ص 55

امام(ره) می دانستند که بیشتر این اطرافیان بنی صدر هستند که او را تحریک می کنند ، اگر خودش بود و خودش ممکن بود بتوان با او کنار آمد ، لذا همواره بنی صدر را نصیحت می کردند که از اطرافیانش فاصله بگیرد .

امام(ره) پس از عزل بنی صدر فرمودند :

" خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه می کنند ، این گرگ هایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند ، تو را از بین می برند ، گوش نکرد ، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند ، اینها مردم کذا هستند ، ( یعنی آنهایی که دور و بر او هستند )

خوب من می دانستم که این جور نیستند ، یک دسته ای که می روند توی وزارت خانه دزدی می کنند ، آن را تأییدش می کند ، خوب معلوم می شود دزدی را شما گفتید ، این قدر عقل شان ناقص است این را تأیید می کردند ."

صحیفه نور ، ج 15 ، ص 68 و 69

با این حال نصایح امام(ره) مؤثر واقع نشد و بنی صدر همچنان با تکیه بر آرای یازده میلیونی خود متکبرانه به راه خود ادامه داد و در مصاحبه ها و سخنرانی هایش به بزرگانی چون شهید بهشتی تهمت زد و دروغ گفت ، آنها نیز برای دفاع از شخصیت خود مجبور بودند که در سخنرانی ها و مصاحبه ها موضع بگیرند .

 

* پدر بنی صدر آیت الله بنی صدر همدانی بود که در زمان حیاتش میان وی و حضرت امام(ره) نیز نامه ای رد و بدل شده است ، این نامه در صحیفه نور جلد 22 صفحه 56 ثبت شده است .

    قسمت دوم:

شرایط کشور ، شرایط حساسی بود ، جنگ در مرزهای غرب و جنوب به شدت ادامه داشت و اختلافات داخلی بر روحیه رزمندگان تأثیر منفی گذاشته بود .امام(ره) برای حفظ نظام و رفع تنش ها طی فرمانی حکم کردند که آقایان بنی صدر ، بهشتی ، هاشمی رفسنجانی و رجایی حق سخنرانی در مراسم عمومی را ندارند و برای حل اختلاف نیز راهکار دیگری اندیشیدند که هر یک از آقایان نماینده ای معرفی کنند تا هیئتی تشکیل شود که بر اعمال آقایان نظارت نماید .

 

 

خود امام(ره) نیز آیت الله مهدوی کنی را به عنوان نماینده اش در این هیئت معرفی کردند، حضرت امام(ره) خطاب به آیت الله مهدوی کنی نوشتند :

" جناب عالی را به نمایندگی خویش تعیین نمودم تا با نماینده ای که جناب آقای بنی صدر و نماینده دیگری که جناب حجت الاسلام آقای بهشتی و جناب حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی و جناب آقای رجایی تعیین می نمایند ، موارد تخلفات از حقوق قانونی هر یک را رسیدگی بنمایید .

و نیز در زمان جنگ که زمانی استثنایی است به اقوال و اعمال هر کس که موجب اختلاف و تشنج در کشور می شود رسیدگی بنمایید و نیز در همین زمینه مطبوعات و رسانه های گروهی را مورد بررسی قرار دهید تا هر کس و هر چه به حسب رأی اکثریت متخلف و تخلف به شمار آمد در مرتبه اول به آنان تذکر دهید تا در اصلاح خود بکوشند و در مرحله بعد به وسیله رسانه های گروهی به مردم شریف کشور معرفی و در تمام موارد فوق به دادستان کل کشور گزارش دهید .

و دادستان کل کشور شرعاً موظف است تا با بی طرفی کامل پس از طی کردن مراحل قانونی موافق موازین شرعی و قانونی با آنان عمل نمایند ، انتظار می رود که آنچه را که بر عهده آقایان گذاشته شده است که یک تکلیف شرعی است قاطعانه و بدون غمض عین عمل نمایند .

لازم به تذکر است که برای اتحاد بیشتر بین نمایندگان هیچ کدام از سه نماینده در خارج از جلسه حق بازگو کردن نظر خود و اظهار مخالفت با رأی اکثریت را که موجب تضعیف هیئت گردد ، نداشته و در صورت تخلف که موجب جنجال است دادستان کل کشور با خود نماینده متخلف چون سایرین عمل خواهد نمود .

لازم است نمایندگان و افرادی که آنان را تعیین می نمایند و همه نویسندگان و گویندگان برای حل معضلات جامعه دست در دست یکدیگر دهند و در حدود قانونی وظایف خویش برای پیشبرد مقاصد عالی اسلام تلاش نمایند ."

صحیفه نور ، ج 14 ، ص 159

بنی صدر همواره با در اختیار داشتن تریبون های مختلف از مطبوعات که در زمان او متکثر شده بودند تا صدا و سیما دست به یک تبلیغات گسترده روانی زده بود و چنین وانمود می کرد که یاران امام(ره) چون دکتر بهشتی ، هاشمی رفسنجانی ، رجایی و .... در برابر فعالیت او سنگ اندازی می کنند و مانع انجام وظیفه اش می شوند و به اصطلاح نمی گذارند او کار کند !

لذا با توجه به حمایت های مکرر امام(ره) از بنی صدر برای مردم روشن نبود که مقصر کیست و عامل اختلاف میان مسئولان بالای مملکتی کدام است ، بنابراین برخی از مردم تحت تأثیر تبلیغات می پنداشتند که شهید بهشتی و دوستانش انحصار طلب و تمامیت خواه و عامل اختلاف هستند !

پس از سخنرانی بنی صدر در جمع پرسنل نیروی هوایی شیراز و دو مصاحبه جنجالی مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی وی هیئت حل اختلاف تشکیل جلسه داد و بنی صدر را به عنوان کسی که از بیانیه 10 ماده ای حضرت امام(ره) و قانون اساسی تخلف کرده معرفی نمود .

در بخشی از بیانیه هیئت حل اختلاف آمده است :

" ..... متأسفانه رئیس جمهور جناب آقای بنی صدر در سخنرانی خود برای پرسنل پایگاه هوایی شیراز و همچنین در دو مصاحبه اخیر .... برخورد منطقی و اصولی نداشته و از بیانیه 10 ماده ای تخلف نموده اند و از قانون اساسی نیز تخلف داشته اند که امضا نکردن مصوبه مجلس در مورد سرپرستی وزارت خانه های بی سرپرست دلیل آن است .

هیئت ، روزنامه انقلاب اسلامی به مدیر مسئولی بنی صدر را در موارد زیادی بررسی نموده و تخلف آن را محرز می داند ."

روزنامه کیهان 12 خرداد 60 ، ص 10

هیئت حل اختلاف جلسات متعددی تشکیل داد و هر بار با استدلال و برهان تخلفات بنی صدر را برای مردم روشن کرد تا جایی که آیت الله شهاب الدین اشراقی از نمایندگی بنی صدر استعفا داد و در نامه ای نوشت :

" مردم شریف ایران ، من با اجازه حضرت امام(ره) نمایندگی آقای بنی صدر را برای هیئت حل اختلاف پذیرفته تا بلکه او را به راه قانون بیاورم ، ولی متأسفانه نشد که نشد ، بعضی از اطرافیان ایشان به قدری وابسته اند و خطرناک که هیچ شکی نیست که هر چه می شود درست در خط اجانب است .

چقدر امام(ره) امت او را موعظه کردند که بر خلاف قانون نکن ، دیدید که نگذاشتند گوش کند ، من انشاءالله در یک مصاحبه تمام چیزهایی را که از نزدیک خود شاهد آن بوده ام برای مردم مبارز ایران شرح خواهم داد ، ولی فعلاً از نمایندگی او استعفا می نمایم ." روزنامه کیهان 26 خرداد 60 ، ص 9

تدبیر حضرت امام(ره) در تشکیل هیئت حل اختلاف و اظهارات نماینده بنی صدر و استعفای وی ، بسیاری از حقایق را برای مردم روشن ساخت ، به طوری که کم کم از سوی مردم راهپیمایی و تجمعاتی علیه شخص بنی صدر صورت گرفت .

به دنبال سخنرانی کوبنده و صریح حضرت امام(ره) در تاریخ 18 خرداد و پس از آن توقیف چند روزنامه طرفدار طیف بنی صدر که از طرف هیئت حل اختلاف متخلف شناخته شده بودند ، هزاران تن از مردم انقلابی تهران به حمایت از دستور دادستانی تهران و خنثی کردن اقدامات احتمالی گروه های طرفدار بنی صدر بر خلاف دستور وزارت کشور مبنی بر ممنوع بودن هر گونه میتینگ و تظاهرات در میدان انقلاب و شهدا تجمع کردند و برای اولین بار شعارهای آشکار و صریح علیه بنی صدر سر دادند که برخی از آنها از این قرار بود :

" لیبرال سازشکار ! قبل تو اروپاست ، حزب الله می میرد سازش نمی پذیرد ، تا مگر شاه دوم از پا نمی نشینیم ، حالا که رهبرت مصدق شده رأی ما رو پس بده ، همسنگر بختیار رأی ما رو پس بده ، امام(ره)ا ! امام(ره)ا ! برای حفظ وحدت ساکن نشسته بودیم ، ابوالحسن پینوشه ایران شیلی نمی شه ، اگر هدف الله باشد حزبم حزب الله باشد ، رهبر روح الله باشد ، بنی صدر و عمالش دیگر جایی ندارند ." روزنامه کیهان ، 20 خرداد 60 ، ص 2

حضرت امام(ره) با این درایت و تدبیر الهی مردم را از اشتباه خود آگاه ساختند و آن پشتوانه عظیم مردمی که همواره بنی صدر به آن افتخار می کرد و آن را به رخ می کشید از او گرفتند و زمینه را برای عزل بنی صدر فراهم ساختند .

متأسفانه غرور بنی صدر و تکیه اش به آرای ملت اجازه نداد که هیچ یک از راهکارهایی که حضرت امام(ره) برای جذب و هدایتش اندیشیده بودند به ثمر بنشیند ، امام(ره) در یکی از سخنرانی هایش تهدید کردند : " اگر آقایان اصلاح نشوند به هر کس هر آنچه داده ام پس می گیرم ."

گرچه آن روز طرفداران بنی صدر این جمله را بر دکتر بهشتی تطبیق می کردند که منظور امام(ره) ریاست عالی کشور است ، ولی طولی نکشید که امام(ره) بنی صدر را از قائم مقامی و فرماندهی کل قوا عزل کردند و طی نامه ای به ستاد مشترک نیروهای مصلح جمهوری اسلامی ابلاغ کردند : " آقای ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده اند ." صحیفه نور ، ج 14 ، ص 274

به دنبال این اقدام انقلابی حضرت امام(ره) مجلس شورای اسلامی طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر را طرح و رأی به عدم کفایت سیاسی اش صادر کرد و ریاست مجلس شورای اسلامی طی نامه ای به حضرت امام(ره) رأی مجلس را به اطلاع امام(ره) رسانید .

امام(ره) نیز در پاسخ به نامه رئیس مجلس نوشتند :

" پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر این که آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد ، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی عزل نمودم ."

صحیفه نور ، ج 14 ، ص 274

و به این صورت بنی صدر از ریاست جمهوری رسماً عزل شد ، امام(ره) آن قدر بزرگوار بودند که حتی پس از عزل بنی صدر می خواستند اگر ممکن است او راه جهنم را نپوید و از کارهای خود پشیمان شده و توبه کند لذا در همان روزهای پس از عزل بنی صدر فرمودند :

" من الان هم نصیحت می کنم آقای بنی صدر را به این که مبادا در دام این گرگ هایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند ، بیفتد و این آبرویی که از دست دادید ، بدتر بشود ، من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی .

من علاقه دارم که همه اشخاصی که در این مملکت زندگی می کنند یک زندگی انسانی الهی داشته باشند ، مبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی که هم دنیا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت .

اگر نصیحت های من را گوش کرده بودی این مسائل پیش نمی آمد ، لکن نگذاشتند ، آنهایی که به تو اظهار علاقه می کردند ، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند ، بیش از این خودت را تباه نکن ، به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نیفت .

اگر چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقه خودت را از این گروه های مفسد ، فاسد ، جنایتکار سلب کنی و در یک کناری بنشینی و مشغول تصنیف و تألیف بشوی صلاح تو است .

اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال مریض در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید امروز این طور نبود و من نمی خواستم باشد ، آن روز من به یکی از حرف ها که اساس همه گرفتاری های بشر است تنبه دادم که حب الدنیا رأس کل خطیئة تمام خطاهایی که از ماها صادر می شود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است .

اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید این طور نمی شد ، که همه گروه ها ، همه دوستان شما از شما منفصل بشوند ، الا این گروه هایی که می خواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند .

دوست های درجه اول شما پشت به شما کردند ، گروه هایی که با شما بودند و برای شما شعار می دادند پشت به شما کردند و این دلیل بر این بود که شما قدرت سیاسی ندارید ، بزرگترین دلیل این است که انسان یازده میلیون رأی را تباه کند .

این گذشت و ناگوار گذشت ، من نمی خواستم این طور بشود ، لکن باز برای هر کس هر کار بکند باز جای توبه هست ، در توبه باز است ، رحمت خدا واسع است ، شما توبه کن و یک قدم طرف خدا رو و پشت به هوای نفسانی بکن ، خداوند می پذیرد تو را ، آبروی تو را اعاده می دهد ، حیثیت تو را اعاده می دهد .

و شمایی که امروز هستید در مجلس و در صحنه شما هم این نصیحت عاجزانه من را قبول کنید و یک پا روی نفسانیت بگذارید و این گروه هایی که ایران را می خواهند به تباهی بکشند ، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند ، اینها را از خود برانید و از آنها تبری کنید و آنهایی که اسلام را برای حالا دیگر صحیح نمی دانند آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبری کنید .

جای توبه باز است و بزرگترین گناه این است که انسان طرفداری بکند از کسانی که به ضد اسلام قیام کرده اند یا به ضد اسلام اعلامیه می دهند ، من خیر شما را می خواهم ، من حق خودم را بخشیدم به شما ، هر چه بد گفتید بخشیدم ، لکن خیر شما را می خواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید و با ملت حسابتان را یکی کنید .

و با این گروه های مختلفی که می خواهند از حیثیت شما برای خودشان کسب وجاهت کنند و هر چه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهت تان را از دست می دهید ، از اینها ببرید و به اسلام و به همین چیزی که عقیده به آن دارید لکن هوای نفس نمی گذارد ، برگردید ." صحیفه نور ، ج 15 ، ص 34

 

 


مرکز اسناد انقلاب اسلامی