نگاهی به حضور زنان در حماسه ۱۷شهریور ۱۳۵۷


سلمان امیرسرداری
101 بازدید

پس از راهپیمایی عظیم روز عید فطر 1357 در سراسر کشور، امام خمینی(ره) با صدور پیامی از مردم خواستند تا سقوط رژیم، مبارزه را ادامه دهند.[1] در پیروی از این پیام در روز شانزدهم شهریورماه، راهپیمایی گسترده‌ای علیه رژیم در بیشتر شهرها برپا شد. در تهران بیشتر مردم در میدان ژاله و میدان شهیاد (آزادی) اجتماع کردند و علیه رژیم شعار دادند. همزمان با تهران در شهرهای دیگر هم تظاهرات برپا شد.

حکومت نیز که از تظاهرات و تجمعات وحشت کرده بود، تصمیم گرفت در شهرهای بزرگ و مهم حکومت نظامی اعلام نماید. اما این تصمیم پس از این که مردم در روز 17 شهریور به سمت میدان ژاله حرکت کرده بودند به اطلاع آنها رسید.

در این میان، زنان نیز همچون مردان از همان ساعات اولیه راهی میدان ژاله شدند؛ درحالی‌که برخی فرزندان خود را در آغوش گرفته و برخی دست در دست آن‌ها داشتند. زنان که جمعیت زیادی را تشکیل می‌دادند در گوشه‌ای از میدان تجمع کردند و درحالی‌که تعدادی از جوانان در مقابل هجوم مأمورین در اطراف آنها حلقه زده بودند، علیه رژیم شعار می‌دادند. در این هنگام هلی‌کوپتری نظامی بر بالای جمعیت حاضر شد و با مسلسل مردم را به رگبار بست که طی آن تعداد زیادی از زنان و مردان به شهادت رسیده و مجروح شدند.

 

به روایت ساواک

ساواک در گزارشی ماجرا را چنین شرح داده است:

«در تظاهرات روز 16/6/57 (2537 شاهنشاهى)، که از قیطریه و چند نقطه دیگر آغاز گردید (مشروح جریان قبلاً به استحضار رسیده است)، سرانجام در میدان شهیاد تهران خاتمه یافت و از طرف گردانندگان تظاهرات اعلام شد که در صبح روز 17/6/57 در میدان ژاله تهران اجتماع نمایند. وقایعى که از صبح تا ساعت 16:00 روز 17/6/57، در تهران رخ داده، به شرح زیر بوده است:

1ـ منطقه میدان ژاله:

از حدود ساعت 08:00 روز 17/6/57، گروه‌هاى مختلفى از قشریون مذهبى که تعداد تقریبى آنها حدود 25000 نفر بوده از خیابان‌هاى فرح‌آباد، شهباز و میدان خراسان تهران به طرف میدان ژاله حرکت کرده‌اند.

تظاهرکنندگان شعارهایی علیه خاندان جلیل سلطنت و به نفع روح‌الله خمینى می‌داده‌اند و سربازان مستقر در محل را «اسرائیلى» قلمداد می‌کرده‌اند.

مأمورین مستقر در میدان ژاله و خیابان‌هاى شرقى و جنوبى متصل به آن براى متفرق‌کردن تظاهرکنندگان مداخله و گروهى از آنها به مقابله با مأمورین برخاسته و در چند نقطه از خیابان‌هاى مذکور با آتش‌زدن لاستیک مانع حرکت مأمورین شده و چند دستگاه اتومبیل از جمله یک دستگاه اتوبوس دوطبقه را در جلوى پمپ بنزین ژاله به آتش کشیده‌اند.

مأمورین انتظامى پس از تیراندازى هوائى، به علت مقاومت اخلالگران به تیراندازى به‌سوی آنها مبادرت کرده‌اند که در نتیجه چند نفر از آنها زخمى شده‌اند.

اخلالگران به توسعه عملیات تخریبى خود افزوده و چند شعبه بانک و چند دستگاه اتومبیل و همچنین شعبه فروشگاه کورش را در خیابان فرح‌آباد ژاله به آتش کشیده‌اند. گروهى از اخلالگران چند پیراهن را که خون‌آلود بوده بر سر چوب افراخته و در خیابان‌هاى اطراف میدان ژاله، شعارهایی علیه مقامات عالیه مملکتى و علیه دولت اسرائیل و به نفع خمینى و اعراب فلسطین می‌داده‌اند. اخلالگران همچنین ضمن به‌آتش‌کشیدن یک دستگاه اتومبیل در مقابل بیمارستان بازرگانان، جلوى اتومبیل‌ها را گرفته و از آنها می‌خواسته‌اند، تا در بیمارستان به مجروحین خون بدهد.

2ـ منطقه خیابان‌هاى منوچهرى و فردوسى: از حدود ساعت 09:30 روز 17/6/57، حدود 1000 نفر از قشریون مذهبى در خیابان‌هاى منوچهرى و فردوسى اجتماع و ضمن دادن شعارهاى ضد میهنى، گروهى از آنان به‌طرف خیابان سعدى شمالى حرکت و یک باب مغازه را آتش زده‌اند که مأمورین در محل حاضر و با استفاده از گاز اشک‌آور به پراکنده کردن اخلالگران پرداخته‌اند لکن اخلالگران با آتش‌زدن بشکه‌هاى محتوى زباله و آتش‌زدن حلقه‌هاى لاستیک، به مقابله برخاسته‌اند که مأمورین سرانجام آنها را متفرق کرده‌اند.

3ـ منطقه شوش و خیابان راه‌آهن: حدود سه هزار نفر از عناصر اخلالگر در خیابان‌های شوش و راه‌آهن با ریختن بنزین خیابان‌ها را به آتش کشیده و تعدادى مغازه را نیز آتش زده‌اند که مأمورین به مقابله با اخلالگران برخاسته‌اند. گروهى از اخلالگران نیز در خیابان بوذر جمهرى ضمن آتش افروختن در کوچه‌ها و خیابان‌هاى فرعى، چند مغازه را نیز آتش زده‌اند که مأمورین براى پراکنده کردن آنها و خاموش‌کردن آتش اقدام کرده‌اند.

4ـ منطقه نظام‌آباد: مقارن ساعت 12:00 روز 17/6/57، حدود 6000 نفر از اخلالگران در خیابان نظام‌آباد تهران به تظاهرات و اقدامات اخلالگرانه مبادرت کرده‌اند و پمپ بنزین و یک باب سینما را در منطقه مذکور به آتش کشیده‌اند که مأمورین با تیراندازى هوائى اقدام به پراکنده کردن آنها نموده‌اند.

5 ـ منطقه فرح آباد ژاله: از حدود ساعت 15:00 عده‌اى از اخلالگران در خیابان فرح‌آباد ژاله به توسعه اقدامات تخریبى مبادرت کرده و ضمن شکستن شیشه‌هاى شعب بانک‌هاى این خیابان، وسائل یک شعبه بانک را به میان خیابان ریخته و آتش زده و یک دستگاه‌ تانکر آب متعلق به شهردارى را نیز به آتش کشیده‌اند.

6ـ ادامه تظاهرات در نقاط مختلف: تظاهرات اخلالگران تا ساعت 15:30 نیز در منطقه نظام‌آباد و فرح‌آباد متمرکز بوده و در برخى از نقاط جنوبى تهران مانند خیابان بوذرجمهرى نیز تظاهرات و اخلالگری‌هاى پراکنده انجام گرفته است. اخلالگران پس از برخورد با مأمورین که منجر به مجروح شدن تعدادى گردیده، چند تن از مجروحین را در روى دست در برخى از خیابان‌ها به حرکت درآورده و با‌ تحریک احساسات دیگران از آنها دعوت می‌کرده‌اند به مبارزه با مأمورین بپردازند. ضمناً حدود 1700 نفر از دانشجویان دانشکده پلى‌تکنیک تهران که در ساعت 14:30 روز 17/6/57، براى امتحان در دانشکده مذکور حضور یافته بودند، به طور ناگهانى جلسه امتحان را برهم زده‌اند.

7ـ اخلالگران از ساعت 16:00 فعالیت‌های خود را در منطقه شرق تهران (میدان ژاله، فرح‌آباد و قسمتى از نارمک) متمرکز و به اقدامات اخلالگرانه خود ادامه می‌داده‌اند.» [2]

توضیح{تکمیلی}:

«به‌طورکلی تظاهرات اخلالگرانه که از صبح روز 17/6/57، در تهران آغاز شد، ابتدا در منطقه وسیعى از شرق تهران که مرکز آن میدان ژاله تهران بود، شروع و از این کانون به‌تدریج خیابان‌هاى دیگرى از قسمت شرق تهران را در بر گرفت و سپس در خیابان‌هاى جنوبى تهران مانند شوش و راه‌آهن نیز اخلالگران به اقدامات تخریبى و اخلالگرانه مبادرت کردند. کانون‌های پراکنده‌اى نیز در مرکز شهر تهران و برخى دیگر از نقاط جنوبى تهران رو به گسترش می‌رفت که با حضور مأمورین، اخلالگران پراکنده شدند. کانون اغتشاش از حدود ساعت 1200 روز مذکور در منطقه نظام‌آباد و خیابان‌هاى اطراف آن متمرکز شد و اخلالگران به عملیات تخریبى خود ادامه داده‌اند. در مناطق مذکور ضمن آنکه تعدادى از وسائل نقلیه که اتومبیل‌هاى مؤسسات دولتى نیز در بین آنها بوده، به آتش کشیده شده و تأسیسات دیگرى از جمله چند مؤسسه دولتى، تعدادى شعبه بانک‌هاى مختلف، شعبه فروشگاه کورش و پمپ بنزین را آتش زده و خساراتى به بار آورده‌اند. تا ساعت 1600 روز 16/6/57، اطلاع دقیقى پیرامون تعداد مصدومین و مجروحین به دست نیامده، اما در اخبار مختلفى که رسیده تعداد تلفات تا ساعت 1600 بین ده تا پانزده نفر و تعداد مجروحین نزدیک به سیصد نفر ذکر شده است.»[3]

 

همه را کشتند

ساواک در گزارش خود به عمق این فاجعه نپرداخته است، اما مأمور تنظیم‌کننده گزارش جمله‌ای به کار برده که ضمن اشاره به حضور زنان، به‌خوبی تصویرگر صحنه خونین آن روز و شاهدی بر وحشی‌گری مأمورین پهلوی است: «تظاهرکنندگان شعارهایی علیه خاندان جلیل سلطنت و به نفع روح‌الله خمینى می‌داده‌اند... به علت مقاومت اخلالگران به تیراندازى به‌سوی آنها مبادرت کرده‌اند که در نتیجه چند نفر از آنها زخمى شده‌اند. متعاقب این موضوع عده‌اى از جمعیت و گروهى از زنان شیون‌کنان فریاد مى‌کرده‌اند: «همه را کشتند».[4]

در شهرهای دیگر نیز در این روز تظاهرات برگزار شد که با مقابله مامورین و مقاومت مردم، برخی مجروح و شهید شدند؛ به عنوان مثال در مشهد گزارش شده است که: «در برخورد روز جاری بین مأمورین و تظاهرکنندگان در خیابان‌های بلوار انقلاب، تهران، ضد، فلکه برق، میدان پهلوی و فلکه آب، تعداد 14 نفر مورد اصابت گلوله واقع که دو نفر به نام‌های حسین حسینی 4 ساله، خانم انیس خورشید 35 ساله فوت و حال پسربچه 14 ساله‌ای رضایت بخش نیست و 11 نفر بقیه، تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند.»[5]

و یا در گرگان با حضور زنان چادری: «ساعت 12:00 ظهر روز 17/6/57 (۲۵۳۷شاهنشاهی)، به‌هنگام ورود یکی از روحانیون تبعیدی به‌نام سیدمحمد رئیسی به گرگان، جمعیتی حدود یک‌هزار نفر که در بین آن‌ها یکصد نفر زن چادری نیز بوده‌است، به استقبال روحانی موصوف رفته‌اند. جمعیت پس ‌از برگزاری نماز در مسجد گلشن و خروج از مسجد، به انجام تظاهرات و دادن شعارهای مضره پرداخته‌اند و دقایقی بعد بدون درگیری با نیروهای انتظامی متفرق شده‌اند.»[6]

بسیارى از مردم که راهى میدان شهدا شده بودند، از اعلام حکومت نظامى آگاه نبودند. تصمیم نهایى براى برقرارى حکومت نظامى در واپسین ساعت روز شانزدهم شهریور گرفته شد و رادیو براى اولین‌بار ساعت شش صبح روز هفدهم آن را خواند. شعارى که مردم هنگام حرکت به‌طرف میدان شهدا بیشتر تکرار مى‌کردند «نصرمن‌الله و فتح قریب» بود. اما پس از فاجعه 17 شهریور شعارها چنین شد : «قتلگه پهلوى، ژاله تهران شده / قتلگه پهلوى، تمام ایران شده؛ ارتش بگو جواب گل گلوله است؟»

 

اعتراف آمریکایی

جان. دى استمپل، از مسئولین سفارت وقت آمریکا (لانه جاسوسی) در ایران، در این مورد مى‌نویسد: «بلادرنگ پس از آغاز برخورد در میدان ژاله، مجروحین حادثه به سه بیمارستان واقع در ناحیه روان شدند. منابع پزشکى کشته شدگان را بین 200 تا 400 نفر برآورد کردند. در ابتدا دولت مدعى شد که مقتولین 58 نفر بوده‌اند اما در عرض یک هفته این رقم به 122 نفر افزایش یافت که بر این رقم بین 2000 تا 3000 زخمى نیز افزوده گردید. در نیم روز 8 سپتامبر (17/6/57) رقم مقتولین اعلام شده از طرف مخالفین 400 تا 500 نفر بود، اما طى 24 ساعت تا حدود 1000 نفر بالا رفت... قبرستان بهشت‌زهرا تنها محل رسمى دفن مردگان در تهران به کنترل مخالفین در آمد و نیز تحریفات قابل‌توجهی درباره ثبت ارقام تعداد قبور مقتولین از هر دو طرف به عمل آمد. پزشکانى که مدت 36 ساعت کار کرده بودند عقیده داشتند که رقم 300 تا 400 کشته و 3000 تا 4000 مجروح که در بیمارستان‌ها و مراکز درمانى درمان سرپایى شده‌اند برآوردى منطقى است».[7]

 

زنان، هم‌دوش مردان در میدان مبارزه

امام(ره) پس از این واقعه، در پیامی، زنان شرکت‌کننده در این تظاهرات را شیرزن لقب دادند: «رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما، اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد. شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید. من از شما زنان ایران و... تشکر می‌کنم. خداوند و امام عصر از شما راضی باشد. شما با بچه‌های کوچک خودتان در خیابان‌ها آمدید و با تظاهرات پرشورتان از اسلام پشتیبانی کردید... من از شجاعت‌های زنان ایران... احساس غرور می‌کنم. شما زنان دلیر در این پیروزی پیش قدم بودید و هستید. شما مردان را تشجیع کردید. ما همگی مرهون شجاعت‌های شما زنان شیردل هستیم.»[8] «زنان هم‌دوش مردان به پا خاستند و آزادی و استقلال خود را تقاضا کردند و شاه را محکوم نمودند و در جمعه سیاه آنچه مشهور است ششصد تن از زنان آزاده ما به دست عمال شاه کشته شدند. این است درک شاه از آزادی زنان و تمدن بزرگ.»[9]

 

[1] خمینی، سید روح‌الله (1385). «صحیفه امام»، ج 3، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 454-457

[2]. بدیهی است که ساواک در گزارش خود به فجایع روی داده اشاره نکند. شرح جنایت پهلوی در این روز را باید از زبان دیگران شنید. خبرنگار روزنامه فیگارو که شاهد رویدادهاى میدان شهدا بوده چنین مىنویسد : «ساعت هشت صبح میدان ژاله؛ ارتش و نیروهاى امنیتى کاملاً در میدان مستقر گشتهاند و تمام راههایى را که به میدان متصل مىشود بستهاند. ماسکهاى ضد گاز، کلاه کلاسکها، سرنیزهها و تفنگهاى نشانه رفته در پرتو نور خورشید مىدرخشند. راهپیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله اینجا هستند. در میان کوچهها طورى موضوع گرفتهاند که به سختى دیده مىشوند و در حالتى جدى و فریب دهنده اما کاملاً هوشیار و آگاه از ریسکى که در پیش دارند، آن هم بدون کوچکترین سلاحى و تنها با دست خالى همراه با فریادها و پلاکاردهایى که در دست دارند. در ساعت 15/8 از قسمت فرماندهى نظامى صدایى که با بلندگو تقویت شده است چنین مىگوید: حکومت نظامى است. به شما دستور داده مىشود که متفرق شوید، ما را مجبور به تیراندازى نکنید. جمعیت یکصدا پاسخ مىدهد: ما شاه نمىخواهیم، جمهورى اسلامى مىخواهیم، مرگ بر شاه جانى. 30/8 هیجان و اضطراب بیشتر شده و جمعیت فشردهتر مىگردد. فریادهاى شادى جمعیت حاکى از ورود آیتالله نورى است. وى با جرأت و شهامت به طرف نیروهاى امنیتى مىرود و پس از مختصرى گفتوگو با یکى از افسران باز مىگردد و با اشاره سر از جمعیت مىخواهد تا به آهستگى روى زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچکترین واکنشى به دعوت وى لبیک مىگوید. 15/9 از قسمت دیگر میدان به یکباره صداى رگبار مسلسلها شنیده مىشود. من بلافاصله خود را به روى زمین انداخته و به سختى به طرف پیاده رو مىرسم؛ جایى که سربازان ردیف اول بدون وقفه شروع به تیراندازى به طرف ما نمودهاند. تیراندازى مدت 30 ثانیه به طول انجامید. تیراندازى به مردم بىدفاع و بىسلاح، چه کار آسانى بود، چرا که جنگ نبود، بلکه یک کشتار دسته جمعى بود. خیابانى که تا دقایقى قبل از انبوه جمعیت سیاه مىزد، اکنون پر از اجساد، کفشهاى خونین، پلاکاردهاى پاره و زخمىهایى که کشان کشان خود را به طرف زخمى دیگر مىرساندند. در آن طرف پیادهرو و خیابان فریادها شدیدتر و شدیدتر مىگردید. فریادى با درد والم ناشى از کشتار بىرحمانه توأم با ذکر خدا و بیان این جمله که خدایا، خدایا تو آگاهى و مىبینى که چه کردند.» (کیهان، ش 13239، ص 18)

[3] پرونده های ساواک، سند فاقد شماره، فاقد تاریخ.

[4] همان

[5] پرونده های ساواک، شماره سند: 7912/ه‌1، مورخ 17/6/1357

[6] پرونده های ساواک، سند فاقد شماره، فاقد تاریخ.

[7] استمپل، جان.دی (1377). «درون انقلاب ایران»، ترجمه منوچهر شجاعی،‌تهران: نگارش، ص 168

[8] خمینی، سید روح‌الله (1379). «صحیفه نور»، ج6، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص299

[9] خمینی، روح‌الله (1385). «صحیفه امام»، ج3، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 472

 


نگاهی به حضور زنان در حماسه ۱۷شهریور ۱۳۵۷