کانونهای محرمانه «سیا» در حزب ایران نوین!
روز 29 آذر 1345 فاش شد که در تنظیم اساسنامه حزب ایران نوین، «یاتسوویچ» رئیس وقت سازمان «سیا» در تهران نقش اساسی داشته است.
با آمدن هویدا، برخی بر این باور قرار گرفتند که احتمالاً از آن پس دامنة تأثیرگذاری سیاست آمریکا در عرصة سیاسی ایران به تدریج کاهش پیدا خواهد کرد و بار دیگر انگلیسیان میداندار اصلی تصمیمسازیهای سیاسی در کشور خواهند شد.
گفته میشد که جناحهای مخالف سیاست آمریکا در درون هیأت حاکمه ایران با مرگ منصور تلاش پیدا و پنهان قابل توجهی را برای از اعتبار انداختن حزب ایراننوین در عرصة سیاسی و حزبی کشور آغاز کرده بودند و سعی بر آن بود حداقل فردی مخالف سیاست آمریکاییها در ایران در رأس حزب ایراننوین قرار بگیرد. از سوی دیگر رهبران جدید حزب ایراننوین هم که به جد نگران پایان یافتن حمایت آمریکاییها از خود و حزب ایراننوین بودند، از همان آغاز کوشیدند در این باره اطمینانهای لازم را از حامیان آمریکایی خود بگیرند. ساواک در هفتم فروردین 1344 در این باره چنین گزارش کرده است:
«...در حزب ایراننوین گفته میشود مسافرت دکتر کلالی مسئول تشکیلات حزب مذکور که کارگردان داخلی آن حزب به شمار میرود به آمریکا برای تحکیم موقعیت خسروانی دبیرکل جدید آن حزب است که با هم دوستی کامل دارند. میگویند بعد از مرگ مرحوم منصور کارگردانان اصلی این حزب از لحاظ سیاست خارجی خود را متزلزل میبینند و در مقابل مخالفتهایی که از ناحیه طرفداران دیپلماسی شوروی و انگلیس با این حزب میشود تکیهگاهی برای خنثی کردن مخالفت این دو سیاست برای خود نمیبینند و روی این اصل بعضی از مطلعین حزب ایراننوین به مسافرت دکتر کلالی به آمریکا برای سرنوشت آینده حزب اهمیت فوقالعادهای قایل میباشند...»
برخی محافل نزدیک به حاکمیت بر این باور بودند که تفکیک منصب دبیرکلی حزب ایراننوین از نخستوزیری (با آغاز دولت هویدا) تحت فشار انگلیسیها صورت گرفته است که مایل نبودند حزب و دولت طرفدار آمریکا با انسجام و هماهنگی کاملی بر مقدرات کشور حکم برانند و گفته میشد که مسافرت شاه به لندن در همان زمان برای حل همین موضوع بوده است.
هنگامی که با ترمیم کابینه هویدا در اواسط و اواخر اردیبهشت 1344 تعداد وزرای عضو حزب ایراننوین بیش از پیش شد، برخی محافل آن را نشانهای برای توسعه نفوذ آمریکاییها در حاکمیت و دولت ارزیابی کردند و بر این باور قرار گرفتند که از آن پس دولت حزبی هویدا تحت حمایتهای بیشتر از سوی آمریکا تحکیم بیشتری پیدا خواهد کرد. ساواک در بیستوهشتم اردیبهشت 1344 در این باره چنین نوشته بود:
«...ترمیم کابینه در محافل سیاسی و بین مردم گام دیگری در راه پیشرفت به طرف آمریکاییها تلقی شده و اظهار نظر مینمایند علیرغم نظر روحانیون و دیگر طبقاتی که با توسعه نفوذ آمریکا در ایران موافق نیستند دولت فعلی جناح آمریکایی خود را تقویت نموده است. گفته میشود اعضای عضو حزب ایراننوین از ترمیم فعلی که نشاندهنده استحکام موقعیت دولت است خوشحال میباشند و روحیه بهتری پیدا کردهاند ولی در مقابل مخالفان دولت تبلیغات شدیدتری شروع کرده و میگویند با پیشرفت دولت به طرف سیاست آمریکا بهاییان و یهودیان فعالیت بیشتری پیدا میکنند...»
طی روزهای آتی باز هم گفته میشد که محافل داخلی طرفدار سیاست بریتانیا در ایران و از جمله حزب مردم که سخت نگران توسعه نفوذ آمریکایی در عرصه کشور از طریق حزب ایراننوین و دولت هویدا هستند، تلاش میکنند به انحاء گوناگون مخالفت و انتقاد از حزب اکثریت و دولت برآمده از آن را افزایش دهند:
«...یغمایی وکیل دادگستری اخیراً به یکی از محارم خود اظهار داشته انگلیسیها وجود حزب ایراننوین را که در آن طرفداران دیپلماسی آمریکا و مخالفان انگلستان جمع شدهاند برای پیشرفت سیاست آینده خود در ایران خطرناک میدانند و کوشش آنها این است اساس این حزب را که بدون نقشه آنها تأسیس شده به هم بزنند و مخالفت شدیدی که دوستان ما در حزب مردم با حزب ایراننوین دارند قسمتی برای جلب رضایت انگلیسیها میباشد...»
در تیر 1344 سخن از این بود که رهبران آمریکادوستتر این حزب مذاکرات محرمانهای را با مأموران و نمایندگان آن کشور آغاز کردهاند تا بلکه برای جلوگیری از تضعیف موقعیت حزب ایراننوین در عرصه سیاسی کشور راهی پیدا کنند و ظاهراً هدف و توافق آن بود که از ورود مخالفان سیاست آمریکا در حزب ایراننوین جلوگیری شود و رهبری طرفداران جدیتر آمریکا در رأس مدیریت این حزب تثبیت و تحکیم شود.
در مهر 1344 خبر میرسید که دو جناح طرفدار سیاست آمریکا و انگلیس در درون دستگاه رهبری و کارگردانی حزب ایراننوین در برابر هم صفآرایی کردهاند و هر دو گروه برای تضعیف موقعیت دیگری طرحهایی را در دست اجرا دارد. ساواک در سیزدهم مهر 1344 در این باره چنین گزارش کرده است:
«...منبع خبر که یکی از افراد مؤثر حزب ایراننوین میباشد اظهار میدارد در حزب ایراننوین دو جبهه کاملاً مخالف در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند. دستهای که شهرت به طرفداران سیاست بریتانیا دارند دور خسروانی دبیرکل جمع شده و حتی افراد ساده حزبی نیز این گروه را وابسته به سیاست بریتانیا میدانند. دسته دیگر که شهرت دارد طرفدار سیاست آمریکا میباشند تحت رهبری دکتر زاهدی مدیرکل بانک کشاورزی قرار دارند. این عده اکثراً تحصیلکردههای خارج و مخصوصاً آمریکا میباشند و جناح روشنفکر حزب را تشکیل میدهند. ضمناً در خفا و در پشت پرده هر یک از دو جناح مذکور علیه یکدیگر تبلیغاتی را انجام میدهند. همچنین جناح روشنفکر دکتر جزایری را کاندید نخستوزیری بعد از آقای هویدا و جناح خسروانی نیز نامبرده را کاندید نخستوزیری کردهاند و چنین تظاهر میکنند که دربار شاهنشاهی از این جناح در مقابل جناح دیگر پشتیبانی میکند و همین تظاهر آنها موجب شده روشنفکران حزبی تا درجهای ناراحت به نظر برسند...»
گفته میشد جناح آمریکایی به رهبری کلالی تلاش میکرد جناح انگلیسی را از حزب اخراج نماید. در این میان مسافرت پروفسور پوپ آمریکایی، که قبلاً نیز نقش مرموزی در تحولات ایران بازی کرده بود توجه ساواک و محافل حکومتی را به خود جلب کرد:
«...طبق اطلاع به زودی پروفسور پوپ استاد دانشگاه ماساچوست آمریکا و عضو سازمان سیای آن کشور که متخصص در امور اجتماعی است به عنوان اینکه در اثر بازداشت اکرم معافزاده کتابهایش در ایران خوب تبلیغ نشده و به فروش نرفته و در این موقع که جرج آلن هم در ایران است و روش سیاسی ایران تغییر کرده، به ایران خواهد آمد. البته این شخص چندی قبل هم به ایران آمد و رفت کرد و همان کسی است که در شش ماهه دوم سال 39 به ایران آمد و قریب شش الی هشت ماه در ایران بود و مأموریت داشت در مورد پیشنهاد سفیر وقت آمریکا و وزیرمختار سفارت وقت آمریکا در اثر خدمتی که مرحوم منصور به آنها کرده بود و آنها از وزارت خارجه و سیاستمداران آمریکا خواسته بودند که ایران با روش و سیاست یک حزبی اداره شود و لیدر حزب نیز منصور باشد مطالعه کند. مستر پوپ در مدت اقامت خود از کارگر ساده گرفته تا با رجال مهم ایران مستقیماً تماس گرفت و حتی در این مدت توقف شش بار با احمد آرامش ملاقات نمود و نظرات او را که وارد به امور سیاسی ایران بود خواست (این موضوع را خود آرامش برای منبع تعریف کرده است). خلاصه به آمریکا مراجعت نمود و پس از تقدیم گزارش خود سفیر وقت آمریکا به عنوان مرخصی به مدت 2 هفته به آمریکا رفت ولی این سفر هفتاد روز طول کشید و سفیر آمریکا با دستورالعمل تازهای وارد شد و به حضور شاهنشاه شرفیاب گردید و بلافاصله گروه مترقی منصور تشکیل گردید که همه از جوانان و پیروان طرفدار آمریکا بودند و بلافاصله این دفتر و این گروه وابسته به دفتر اختصاصی شاهنشاه اعلام شد. خلاصه انتخاباتی صورت گرفت و حزب ایراننوین به وجود آمد. حال این پروفسور پوپ به زودی به ایران خواهد آمد و سفر آن را نمیتوان بیاهمیت دانست...»
ساواک در اوایل دی 1344 از قول عبدالله والا از اعضای حزب مردم نقل کرد که حزب ایراننوین از سازمان سیا الهام میگیرد و تصریح کرد که برخی اقدامات این حزب مانند موافقت با تصویب لایحه معروف به کاپیتولاسیون، در راستای اهداف آمریکا در ایران است و نیز بسیاری از رهبران و کارگردانان این حزب با خواستهها و نظرات آمریکاییها موافقت دارند و بدین ترتیب موضوع ارتباط حزب ایراننوین با محافل آمریکایی قابل کتمان نیست. برخی محافل آگاه در گفت و گوهای خصوصی تصریح میکردند که حزب ایراننوین «ساخته و پرداخته» سیا و آمریکاییهاست و حسنعلی منصور هم به دلیل حمایت از آمریکاییها جانش را از دست داد و اینک هویدا، نخستوزیر جدید هم صرفاً برای در امان ماندن از اتهام حمایت از آمریکاییها رهبری حزب را به دیگری واگذار کرده است و پیشبینی میکردند هرگاه هویدا بخواهد در راستای سیاستهای حزب ایراننوین که از سوی آمریکاییان دیکته میشود حرکت کند، سرنوشت او بهتر از منصور نخواهد شد.
در این میان رهبران و دستاندرکاران حزب مردم هم هر از چند گاه و عمدتاً در محافل خصوصی از حمایت سیا و آمریکاییها از حزب ایراننوین و دولت هویدا سخن به میان میآوردند و تا هنگامی که شاه هنوز از سوی این حزب و دولت هویدا چندان ایمن نشده بود، اینگونه گمانهزنیها به طور پیدا و پنهان ادامه داشت تا مانع از سلطه بلامنازع این حزب بر عرصه کشور شود. ارتباط میان مقامات و رهبران حزب ایراننوین با مأموران سیا و سفارت آمریکا در تهران قابل کتمان نبود و این ملاقاتها و ارتباطات نزدیک و دوستانه در تمام سالهای دبیرکلی خسروانی و پس از آن تداوم داشت. ساواک در این باره گزارشهای مستند قابل توجهی را تهیه کرده بود. از جمله در بیستم اسفند 1345 در این باره گزارش کرد:
«...ارتباط مسئولین حزب ایراننوین با مقامات آمریکایی و یاتساویچ تا آنجایی که مورد تأیید قرار گرفته و آقایان دکتر گودرزی، دکتر شریعتی، دکتر رضایی، عبدالرضا انصاری، دکتر کلالی، هوشنگ پیرنظر معاون شورای عالی استخدام و دکتر مهذب نماینده مجلس، دکتر کاظمزاده معاون سازمان برنامه آقای خسروانی، سفیرکبیر ایران در آمریکا، هوشنگ انصاری وزیر اطلاعات، بیش از سایرین بوده است. این عده پس از عزیمت یاتساویچ از ایران نیز ارتباط خود را با دوستان آمریکایی حفظ کرده ولی آقای هویدا نخستوزیر که در زمان مرحوم منصور با وی هماهنگ بوده پس از احراز پست نخستوزیری خود را از جامعه آمریکایی و دوستانش کنار کشیده و اصولاً تمایل ندارد در محافل خارجی مشاهده گردد و یا اینکه تماس بگیرد. لکن آقای مهندس ستوده وزیر پست و تلگراف و محسن خواجهنوری که سابقاً کمتر از سایرین به طرف آمریکاییها گرایش داشته، اکنون علاقه شدیدی به توسعه نفوذ آمریکاییها دارد و با آنها روابط نزدیکی پیدا نموده و غالباً آقای مهندس ستوده با مقامات سفارت آمریکا تماس به ظاهر دوستانه دارد و از این رو بین وزرا با دکتر گودرزی و دکتر رضایی در محافل خارجی دیده میشود. طبق شایعات موجود و اظهار عقیده بعضی از سیاسیون و رجال و تأیید بعضی از جوانان تحصیلکرده در آمریکا، آقای دکتر گودرزی را عضو سازمان (سیا) دانسته و معتقدند که مشارالیه مأمور ارشاد جوانان تحصیلکرده در آمریکا به سیاست توسعه نفوذ آمریکایی در ایران میباشد. آقای مهندس رجبیون که یکی از همکلاسهای سابق دکتر گودرزی در آمریکا بوده اظهار داشته است دکتر گودرزی دکتر نیست، وزارت آموزش و پرورش ایران هم وی را دکتر نمیشناخته لکن اخیراً به توصیه وزارت امور خارجه آمریکا یکی از مؤسسات ملی آمریکا به وی دانشنامه دکترا در رشته امور اداری داده است و شخص مزبور نیز به واسطه اعمال نفوذ غیرمحسوس (سازمان سیا) در ایران ظرف مدت هفت سال سابقه خدمت دولتی یک مرتبه از معاونت قسمت کوچک یکی از ادارات سازمان برنامه به سمت معاون سازمان برنامه [و] سپس وزیر مشاور منصوب گردیده است و مشارالیه یقین دارد در سالهای آینده وزیر، سپس نخستوزیر خواهد شد. از طرفی با نظر سازمان سیا در ایران بوده که وی مأمور تشکیلات جدید امور اداری ایران شده تا به طور غیرمحسوس (از ریشه) در کلیه ادارات و مؤسسات دولتی افراد تحصیلکرده و آمریکایی که تربیت شدهاند، جایگزین سایرین شوند. اینک با انتشار خبر مربوط به اینکه یازده سازمان دانشجویی از (سیا) پول میگرفته و در این یازده سازمان فرهنگی بیش از 8500 دانشجوی خارجی از قبیل آسیایی، آفریقایی، خاورمیانه و اروپایی بودهاند، لذا چند نفری نیز ایرانی بوده که اکنون پستهای مهمی را رهبری مینمایند و شایع است که آقایان دکتر گودرزی، مهندس ستوده، دکتر رشتی، هوشنگ پیرنظر و عده دیگر نیز از اعضای سازمان سیا در ایران میباشد که رابط مرحوم منصور با مقامات آمریکایی نیز بودهاند. موضوع انتشار یازده سازمان دانشجویی (سیا) نیز در شماره 7063 روز شنبه 17 فوریه 1967 در روزنامه کیهان انگلیسی که چاپ شده بود مورد گلایه اداره مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران واقع گردیده و قرار شده است که دنباله آن نوشته نشود و به همین طریق نیز عمل گردیده و دنباله مقاله ترجمه شده از روزنامه آسوشیتدپرس نیویورک قطع گردیده است...»
ساواک همچنین از ارتباط نزدیکتر همسر کلالی با سفارت آمریکا در تهران و اینکه او حدود دو سال با اداره اطلاعات آمریکا در تهران همکاری میکرد، سخن به میان آورده و افزوده که کلالی و همسرش هنوز با آمریکاییان در ارتباط هستند. ساواک نوشته است که «کیو» دبیر اول سفارت آمریکا در تهران و نیز کلنل گراتیان یاتسویچ، رئیس سیا در تهران نقش برجستهای در تأسیس کانون مترقی و حزب ایراننوین برعهده داشتهاند. ساواک در پانزده مرداد 1346 باز هم از نقش سیا و آمریکاییها در اداره و راهبری حزب ایراننوین سخن به میان آورد. در بیستوسوم شهریور 1346 وجود کمیته محرمانهای در حزب ایراننوین مطرح شد که توسط سیا و مقامات آمریکایی هدایت میگردید و تقریباً تمام تصمیمات ریز و کلان حزب ایراننوین را عهدهدار بود:
«...در حزب ایراننوین کمیته محرمانهای وجود دارد که از طرف مقامات سیاسی آمریکا (سازمان سیا) تقویت میشود و قدرت داخلی حزب کاملاً در اختیار این کمیته است و هر تصمیمی که این کمیته بگیرد شورای مرکزی حزب کورکورانه آن را مورد تصویب و تأیید قرار میدهد. کارگردانی کمیته آمریکایی حزب را سه نفر به نام دکتر کلالی ـ دکتر یگانه، وزیر مشاور دکتر رشتی برعهده دارند و این کمیته سه نفری دسته دیگری را هم در اختیار دارد که در کادر وسیعتری نظریات کمیته را مورد اجرا قرار میدهند. افراد دسته مذکور که همکاران کمیته آمریکایی حزب میباشند عبارتند از مهندس معینی زند نماینده شاهرود، مهندس ستوده وزیر پست و تلگراف ـ دکتر نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن، دکتر متین مجد نماینده محلات ـ دکتر کشفیان وزیر مشاور ـ دکتر معتمدوزیری معاون وزارت اطلاعات. علاوه بر اینکه مهندس کشتکار ـ سبزواری از جریان مذکور اطلاع دارند، افراد دیگری از فعالین حزب نظیر دکتر منتظری ـ نراقی ـ خسروی کردستانی ـ نیز وجود این کمیته سیاسی را که از حمایت دیپلماسی آمریکا برخوردار است کاملاً تأیید کردهاند. به طوری که سبزواری به طور بسیار خصوصی میگفت نقشه سیاسی این کمیته آمریکایی آن است که بعد از توفیق کامل در انتخابات مجلس شورای ملی وزرای دولت آینده را از بین کسانی تعیین کنند که صد در صد در اختیار آنها باشند و خود را منتخب این کمیته بشناسند تا نظریات آنها را بیچون و چرا اجرا نمایند. سبزواری میگفت علاوه بر اینکه کمیته سیاسی حزب ایراننوین میخواهد کلیه وزرای کابینه را در اختیار خود داشته باشد برنامه کار آنان این است موجباتی فراهم سازند که رئیس سازمان امنیت و رئیس ژاندارمری کل کشور تغییر پیدا کنند و دو مقام نظامی مذکور را در اختیار افرادی قرار دهند که با آنان نظر موافق داشته باشند ـ مهندس کشتکار میگفت حکومت مرحوم منصور از طرف دیپلماسی آمریکا به شاهنشاه تحمیل شده بود و دوستان آن مرحوم کاملاً به این موضوع واقف میباشند و اکنون هم تلاش طرفداران دیپلماسی آمریکا آن است که حکومت ایران را صد در صد از نفوذ دربار خارج سازند. مهندس کشتکار میگفت دکتر اقبال و اسدالله علم نیز از جمله کسانی هستند که مورد دشمنی شدید این کمیته حزب ایراننوین میباشند. کاظم مسعودی مدیر روزنامه آژنگ نیز دو روز قبل میگفت من از مدتها قبل وجود چنین دستهای را در حزب ایراننوین میدانستم. روی این اصل خود را به افراد این کمیته نزدیک ساختم و به کمک همین کمیته به سمت نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شدم...»
در دهم مهر 1346 ساواک اطلاعات جامعتری پیرامون این کمیته سری تهیه و تنظیم کرد و از نقش قاطع آن در راهبری و جهتدهی فعالیتهای این حزب سخن گفت:
«...کمیته سری که در حزب ایراننوین برنامه سیاسی حزب را طراحی میکند و سپس آن را به تصویب دفتر سیاسی حزب و یا شورای مرکزی میرساند از سه نفر تشکیل شده که عبارتند از: دکتر یگانه وزیر مشاور ـ دکتر رشتی نماینده مجلس ـ دکتر کلالی نماینده مجلس. این سه مغز متفکر سیاسی حزب به شمار میروند که بعد از مرگ مرحوم منصور توانستهاند حزب را کاملاً در اختیار خود درآورند و علت آنکه خسروانی را بعد از مرگ مرحوم منصور به دبیرکلی حزب انتخاب کردند به این سبب بود که خسروانی فاقد هرگونه اطلاع حزبی و اجتماعی است و از سازماندادن تشکیلات حزب کاملاًعاجز است و عملاً اختیار امور داخلی حزب با دبیرکلی خسروانی در اختیار کمیته سه نفری مذکور میباشد. رابطه آن کمیته اصلی با مقامات آمریکایی ابتدا به وسیله همسر دکتر کلالی انجام شده که سالها در اداره اطلاعات آمریکا کار میکرده ولی بعداً بنا به مصالح سیاسی همسر او از این خدمت استعفا داده است. البته در دورهای که ناصر عضو اداره اطلاعات آمریکا در ایران بوده همسر خود را با مقامات سیاسی آمریکا آشنا ساخته و چون خود دکتر کلالی و خانواده او در خراسان از زمان قدیم با سیاستهای خارجی از جمله دیپلماسی انگلستان مربوط بودهاند راه نفوذ یافتن در سازمانهای سیاسی خارجی را خوب میدانند. قدرتی که امروز دکتر کلالی در حزب ایراننوین دارد به مراتب از قدرت خسروانی دبیرکل و هویدا نخستوزیر بیشتر است و احترامی که نمایندگان مجلس برای دکتر کلالی قائلند به مراتب از نخستوزیر و خسروانی بیشتر میباشد و کراراً ثامنی ـ صائبی ـ جهانشاهی نمایندگان مجلس و عضو حزب گفتهاند ریشه حزب ایراننوین را دکتر کلالی تشکیل میدهد و حزب ایراننوین از ناحیه هر سیاستی تقویت شود عامل آن سیاست هر چه باشد در حزب دکتر کلالی است و روی این اصل ما کوشش میکنیم دکتر کلالی با ما نظر مساعد داشته باشد، به دیگر ارگانهای حزبی کاری نداریم. کمیته سه نفری مذکور نظریات خود را در دست دوم به معتمد وزیری معاون وزارت اطلاعات، دکتر کشفیان وزیر مشاور ـ مهندس معینی وکیل شاهرود ـ مهندس بلوری نماینده مجلس ـ در میان میگذارند. آنها هر یک دوستانی در شورای مرکزی دارند که تسلیم نظریات آنان میباشند و به اصطلاح دسته سوم در فعالیتهای سیاسی حزب به شمار میروند و در نتیجه هر چه کمیته سه نفری تصمیم بگیرند اکثریت شورای مرکزی آن را مورد تأیید قرار میدهند و موضوع برکناری دکتر هدایتی از شورای مرکزی که حتی برای خود نخستوزیر غیرمترقبه بود به همین صورت عملی شده بود، بدون اینکه کسی از وجود این کمیته سه نفری دقیقاً باخبر باشد. نراقیپور که بیش و کم با دکتر کلالی در ارتباط است میگفت چندین بار از دکتر کلالی شنیده است که برای تغییر رؤسای انتظامی اظهار علاقه کرده است ـ دکتر کلالی گفته است به دست آقای هویدا نخستوزیر نظامی را از استانداریهای مملکت کنار زدیم و کم کم باید نظامیهای بیطرفی را در رأس سازمانهای انتظامی قرار دهیم که تابع دستورهای حزبی باشند. ولی از چه طریق این نظر را میخواهند عملی کنند، معلوم نیست. در کمیته طرفداران آمریکایی حزب گرچه از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو طرفداری میشود ولی با دربار و افرادی مانند آقای علم ـ دکتر اقبال که وابستگی به دربار دارند نظر موافق اعلام نمیشود...»
شواهد و قراین موجود نشان میداد که محافل آمریکایی کماکان به حمایت خود از حزب ایراننوین و دولت حزبی ادامه میدهند و روی حزب ایراننوین به عنوان وزنهای ثباتساز در صورت وقوع پیشآمدی برای شاه، حساب میکنند. اسدالله علم در خاطرات روز شنبه شانزدهم فروردین 1348 که مقارن با آخرین ماههای دبیرکلی خسروانی بر حزب ایراننوین بود، در این باره چنین نوشته است:
«...در راه لندن سفیر آمریکا در التزام بود که گفت اگر خدای نکرده شاه از میان برود چه وضعی در ایران پیش میآید؟ او معتقد بود پس از یکی دو سال هرج و مرج میشود. شاه از این استنتاج سفیر آمریکا قلباً ناراحت شدند. عرض کردم در اینکه [آمریکاییها] روی جانشین اعلیحضرت و تعیین علیاحضرت شهبانو به عنوان نایبالسلطنه و یک حزب مقتدر اکثریت کم و بیش مطالعه میکنند تردیدی نیست. ولی تردیدی ندارم که فعلاً در اشتباه هستند. هیچچیزی نمیتواند جای خالی شما را پر کند. چون علیاحضرت جوان و ولیعهد هم بچه است. حزب اکثریت هم کوچکترین تأثیری در ارتش ندارد. بنابراین واقعاً همه چیز دستخوش تزلزل و خطا و اضطراب میشود و معلوم نیست عاقبت کار به کجا میانجامد...»
شاهدی ،مظفر :کتاب سه حزب ، انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1387، ص 624 تا 634
نظرات