نطق خواندنی آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه رای اعتماد به دولت رجایی


1950 بازدید

 رهبری - آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه رای اعتماد به دولت رجایی در 19 شهریور 59 به عنوان نماینده موافق سخن گفتند.
بخش‌های مهم این نطق را می‌خوانید:
• طبعا خیلی دوست نمی دارم که درموافقت افراد سخنگویی کنم و [در مورد]هر آن چیزی که ممکن است بویی از نوعی ملاحظه کاری  درآن باشد[سخن بگویم] اما هم چنانی که برای خاطر خدا مخالفت هایی را مسکوت گذاشتیم برای خاطر خدا موافقت هایی را هم اظهار می کنیم.
• بنده با کابینه آقای رجائی برادر عزیزمان موافق هستم و به او امیدوارم.
• برادران ماکه اینجا آمدند و بعنوان مخالف سخن گفتند ... و از همه این برادران بخاطر لحن مودب و منصفانه شان عمیقا وصمیمانه سپاسگزاری می کنم ،همه اینها روی شخص جناب آقای رجایی برادر عزیزمان این تاکید را داشتند و ایشان را با صفت هایی از قبیل مومن ، قاطع ، ...  مسلط برخود و برهوای نفس وتمایلات خود با این خصوصیات ایشان را ستودند.
• من می خواهم به تعریف این برادران دوسه چیز دیگر را بیفزایم. از جمله  درک سیاسی بخاطر طول مدت مبارزات سیاسی و بودن درعرصه سیاست . آگاه از روانشناسی جامعه ما ( که این مهم است و من بر روی این تاکید بسیاری دارم ). تا یک چامعه ای را لمس نکنی نمی توانی برای آن جامعه خط و نشان بکشی و ینده امروز بیشترین خطاهایی را که در این جامعه دارد انجام می گیرد و متاسفانه امروز همه دارند این خطاها را می بینند معلول لمس نکردن جامعه ایرانی می دانم .
•   این برادرمان در طول دوران مبارزات انقلاب اسلامی اخیر در متن مردم بوده است . یک معلم بوده است ، جدا و بریده از مردم نبوده است. جز چند سال آخر یعنی از سال پنجاه و سه که در زندان گذرانده و همان را هم باز دقیقا در این کشور و در پیج و خم زندگی همین مردم گذرانده است .
• مومن است ، قاطع است ، انقلابی است و در این موارد هیچکس حرفی ندارد و نمی تواند منکر اینها بشود ، زجر کشیده و رنج دیده است ...درد کشیده است ،
• سابقه کار و کارازمودگی هم در همین دوران یک سال و نیم داشته است یعنی این یکسال و نیم هم ننشسته است کنار که حرف بزند . نمی گویم نق بزند ، بلکه راهنمائی کند . بعضی ها این کار را کردند این یکسال و نیم دست به سیاه و سفید نزدند و بهترین و آسانترین کارها هم همین است آدم بنشیند کنار و در کار همه ایراد بگیرد .
• این آدم یک کابینه معرفی کرده است که من اگر تک تک اینها را هم نمی شناختم و اگر برنامه را هم نخوانده بودم رای موافق می دادم . به این دلیل که من اینجور آدم با این خصوصیات، با این بصیرت ، با این درد و سوز در این جامعه سراغ ندارم که کار کشته هم باشد .
• نکته دیگر مکتبی بودن ایشان است. آقای رجایی فردی است مکتبی. مساله مکتبی در این یکی دو ماهه یک جریان را گذراند. یک روز گفتند مکتبی ، خوب یک حرف خوبی بود که باید انسان مکتبی باشد. یکروز برگشت و مکتبی شدن ، شد فحش . زیرا چون تکرار شد کسانی پیدا شدند و گفتند آقا شما مکتبی را چماق می کنید پس مکتبی چنین ، مکتبی چنان. یواش یواش یواش یواش مکتبی چیزی شبیه به فحش شد که مثلا وقتی می گفتند فلانی مکتبی است مثل این بود که می گفتند فلانی حزب اللهی است که یک مدتی کلمه حزب الله هم به همین سرنوشت دچار شد ، و فلانی را که می گفتند حزب اللهی است یعنی فاسق است ، فاجر است ، ظالم است ، بد است و فلان
• راجع به مکتبی دو کلمه بگویم ، که این که من می گویم ایشان مکتبی است یعنی چه ؟ مکتبی یعنی عمیقا معتقد است به اسلام بعنوان یک ایدئولوژی راهنما . ممکن است کسی به مکتب اسلام اعتقاد داشته باشد نه بعنوان یک ایدئولوژی که باید جامعه را اداره کند. این را ما مکتبی نمیدانیم ولو نماز خوان است ، روزه گیر است و . . . الان داریم کسانی را که معتقد به حکومت لائیک هستند ، البته بین افراد مورد قبول و مورد اعتمادمان . اما آدم های عمیقا متدینی هستند و کسانی داریم که اسلام را گرچه بعنوان یک ایدئولوژی پذیرفته اند اما ته دلشان نسبت به ایدئولوژی همه جانبه بودن اسلام یک لرزش و رعبی هست. این است که سعی کرده اند از این جا و آن جا مفاهیم فرهنگ های گوناگون جهانی را بگیرند و از آن یک ترکیب درست کنند . بنابراین در تفسیر اسلام نوعی اختلاف به وجود می آید .
• به نظر من اینجا از حرف های ظریف است . بعضی ها مورد قبول هستند از لحاظ دیانت از لحاظ تقوی حتی از لحاظ التزام به اسلام . اما اگر قرار باشد که نخست وزیر بشوند من به آنها رای نمیدهم. چرا ؟ برای خاطر این که احساس می کنم اسلامی که در اندیشه آن انسان متدین نازنین حاکمیت دارد ، اسلام انقلاب ایران نیست . یک تفکری است جدای از تفکری که این انقلاب را بوجود آورد و هدایت کرد و به پیروزی رساند . آن چیزی که ما امروز به آن نیاز داریم اسلامی است که بر روی خط انقلاب ایران قرار بگیرد و بتواند این را تداوم بدهد . آن اسلام کدام است ؟ اسلامی است که امام دارد آن را ارائه می دهد . اسلام امام، معیار است ، امام میزان است .
•   پایبندی به التزام این اسلام است که میتواند ایران را نجات بدهد. این جا است که نقش مقلد امام بودن معلوم می شود. این که ایشان[رجایی] می گوید من مقلد امام هستم برای من این معنا را میدهد و این برای ما ارزش دارد .
• مقلد امام بودن دقیقا معنا دارد ، معنایش این است ‹‹ یعنی پای بند به اسلامی که توانست ایران را به این مرحله برساند ››. و این نقطه دوم قوت کابینه آقای رجایی است که ایشان گشته اند و همکارانشان را از کسانی انتخاب و پیدا کرده اند که تا آنجایی که من می شناسم دقیقا همینطور است و ایشان درست شناخته اند و درست فهمیده اند و من اگر چنانچه به جای ایشان تعقیب میکردم آن برادرانی از این همکاران که من میشناسم دقیقا همین جوری است که ایشان تخشیص داده اند و من بعدا اسم میآورم و معرفی میکنم .
•  اما راجع به برنامه آقای رجایی من خیلی حرف در ذهنم آمد و احتیاطا بعضی از آنها را هم یادداشت کردم ... ببینید اشکال کار ما تا دیروز که دولت منعبث و جوشیده از قانون اساسی نداشتیم این بود که جهت گیری ها مخالف بود نه اینکه برنامه نبود . نوبت به برنامه ریزی نمی رسید یعنی در دولت موقت ، محققا ، مثلا جهت آن برادرانی که عضو نهضت آزادی بودند ( جهت شوق و کشش برنامه ریزی به این تعبیر است )‌ با آن برادرانی که از جاما بودند و با آن برادرانی که از جبهه ملی بودند جهت ها مختلف بود و این در کیفیت برنامه ریزی محسوس بود ...و عیب کار اینجا بود لذا ممکن نبود بتوانند به یک برنامه ریزی مشترک برسند چون در مبانی با هم مخالف بودند .
• حالا این دولت ،اول عیب کار را فهمیده است  . ایشان[رجایی] خوب احساس کرد که عیب کار کجاست. مادامی که یک انسجام در جهت فکری ، سیاسی ، اعتقادی ، در کل وجود نداشته باشد امکان ندارد این ها به آن وحدت و انسجام لازمی که برای برنامه ریزی شرط است برسند ، ایشان گشته اند و آن را پیدا کرده اند .
• ، ایشان برنامه پیش ساخته نداشته اند ، ایشان بیست سال یا نمیدانم پانزده سال عضو فلان تشکیلات و فلان جمعیت و فلان حزب نبوده اند که برنامه هایشان آماده و یا شبه آماده باشد. اگرچه آن احزاب را هم ما دیدیم که برنامه آماده ای نداشتند . محض اطلاع این را هم به شما بگویم ، هیچکدام از این گروههای بزرگ و کوجک و مدعی و غیر مدعی و با زبان و بی زبان برنامه ای برای تشکیل یک حکومت نداشتند .هر چه گفتند حالا آنهائی که گفتند ، از پشت دیوارهای خفا فریاد کشیدند که ما برنامه و . . . نه خیر ما همه را از نزدیک لمس کردیم ، خودشان را و نوشته هایشان را دیدیم که خیر اصلا برنامه ای ندارند .
• (در اینجا غضنفرپور از نمایندگان حامی بنی صدر ، رئیس جمهور وقت گفت:  اقای رئیس جمهور برنامه داشتند .) آیت الله خامنه ای : آقای رئیس جمهور هم برنامه نداشتند . این ادعا است و ان شاء الله در عمل معلوم خواهد شد ( همهمه نمایندگان )
• یک جمله دیگر اضافه کنم که یک چیزی از برادرانی که دیروز صحبت کردند من شنیدم در مورد اتحاد جبهه ای.اتحاد جبهه ای ، بحثی است که مدتها است مطرح است .( رمضانی - اجازه بدهید من یک کلمه بگویم . آیت الله خامنه ای: حالا اگر یک کلمه است بگوئید  . رمضانی - با حفظ رهبری مکتبی . . . خامنه ای - این را که می دانستم و احتیاجی به توضیح نداشت این را شنیده بودم اتحاد جبهه ای با حفظ رهبری تاثیری نمی گذارد و این از حرفهایی است که خیلی رایج است و جاب بحث آنهم اینجا نیست ...نکته ای که من به آن اشاره می کنم استنباط این برادران از قران است که من دارم یواش یواش می ترسم که این استنباط های نادرست از قران  در مجلس هم باب بشود. این آیه شریفه  ‹‹ تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا ...››‌ اتحاد جبهه ای نیست .مساله این نبود که پیغمبر (ص) بخواهد با آنها همکاری کند که دیدید همکاری نکرد .پیغمبر (ص) با نصارای نجران همکاری کرد ؟ چه همکاری کرد ؟ چه موقع به آنها گفت بیایید در ارتش من داخل بشوید و برویم به جنگ مشرکین ؟ یک جا این مطلب را پیدا کنید ببینیم . با یهودیهائی که چند سال آتش بس داده بود قبل از اینکه آنها را جلای وطن بکند چه موقع گفت یک یهودی بیاید توی ارتش من ؟ یا توی تشکیلات اداری من و آنجا را اداره کند ؟ یک مورد شما نمی توانید نشان بدهید . در تشکیلات سیاسی و نظامی پیغمبر (ص) یک مورد از غیر مومنین وجود نداشت. مومنین هم ، مومین سطح بالا. این ‹‹ تعالوا الی کلمه ›› چیز دیگری بود پیغمبر (ص) به اینها می گفت ای یهودیان ، ای مسیحیان شما که می بینید من با کفر جهانی روبرو هستم ، شما که می بینید من داعیه توحید دارم یعنی چیزی را که شما هم قبولش دارید و کفر دارد من را می کوبد شما دیگر چرا من را می کوبید ؟ شما مرا نکوبید . من را کمک کنید .امروز دولت جمهوری اسلامی همین حرف را به همه مخالفین می زند .ما می گوئیم شما دارید استکبار جهانی را می بینید که با ما چه می کند ای گروهکها شما چرا ؟ ای مدعیان طرفداری از حق ، ای احزاب باصطلاح چپ که بقول امام همه تان دروغ می گویید و طرفدار راست هستید . این است معنای آیه .چرا بیخود استنباط دیگری می کنید...
• اما راجع به افراد وزمان بندی و این حرفها خیلی یادداشتها کرده ام که متاسفانه این نیم ساعت خیلی کم است و اگر یک جوری میشد سه ربعش میکردیم . (رئیس- چهار دقیقه دیگر وقت دارید.)  اما در مورد این برادرانی که اینجا هستند اجمالا بگویم .ما چه چیزی لازم داریم ؟ به سراغ چه کسی خواهیم رفت ؟ آیا به سراغ تخصص یا به سراغ ایمان ؟ گفتیم معیار اول از نظر ایمان است و آن است که می تواند تخصص را بکار بکشد. این یک اصل است ما تخصص رادر محور ایمان قبول می کنیم و ایمان اصل است ، این یک اصل . دوم اینکه گفته میشود اینها حداقل شرایط را داشته اند این خلاف است تا شرایط را چه بدانیم . بلی اگر شرایط را تیترهای بالا مثلا اگر پز و این قبیل خصوصیات بدانیم که اینها هیچ ندارند. اصلا زیر صفرند از لحاظ شرایط ریخت و پز  و به چشم آمدن اگر این باشد که اصلا نشانه ای از ملابودن اینها نیست.  اما شرایط را اگر ایمان می دانیم ...خاطرتان جمع باشد. در مواردی حسابی حداکثر است .حسابی خوب است .
•  اما این برادرانی را که من می شناسم . آقای دکتر عارفی  طبیب امام و کسی هستند که همه ما واقعا وامدار ایشان هستیم . که من حسابی امضاء و تایید می کنم والبته من درباره ایشان زیاد اطلاع دارم اگر چه با خودشان آشنایی ندارم ، شاید خودشان هم نمی دانند اما من اطلاعات دارم به یکی از دوستان قدیمی و همکاران قدیمی ایشان هم برخورد کردم و مفصل درباره ایشان اطلاعاتی کسب کردم و انصافاایشان خیلی خوبند .
•  آقای دوزدوزانی برادر عزیزمان که همکار خود من در سپاه بوده اند و ایشان جزو منطقی ترین ، بهترین و جالب‌ترین عناصرسپاه پاسداران انقلاب بوده اند.
• به ایمان و تعهد آقای دکتر منافی هم واقعا گواهی می دهم چون ایشان در اورژانس تهران هم کار کرده اند و نحوه کار خودشانرا هم نشان داده اند.
• آقای دکتر قندی، آقای مهندس کلانتری، آقای دکتر عباسپور و آقای مهندس نعمت زاده این چهار نفر برادرها یک امتیازی دارند و آن این است که اینها ذه ماه است داردند کار می کنند. بعد از ده ماه کار، دو نفر از همکاران دیرین برروی اینها توافق کرده اند. این دو نفر همکار یکی آقای بنی صدرند و یکی آقای رجایی . چون آقای بنی صدر اتفاقا روی این چهارنفر آقایان هیچ حرفی نداشتند .از قبل هم که راجع به ایشان صحبت می شد اظهار موافقت می کردند بعد هم که روی اسم اینها صحه گذاشتند و تصویب کردند.
•   آقای بهزاد نبوی ، قاطع ، مومن ، مبارز ، مقاوم ، هوشمند ، سیاسی ، حیف که خود این آقایان در مجلس نشسته اند اگر هم ننشسته بودند یقینا با علاقه مندی گوش می کردند که ببینند ما چه می گوئیم والا اگر توی رویشان نبود واقعا بنده بیش از اینها تعریف برای این برادران داشتم
• برادرهای دیگر را من فقط به نام می شناسم . ..آقای فکوری را خیلی برای وزارت دفاع صالح میدانم .البته من واقعا مقید میکنم این کار را که برای نیروی هوایی ایشان یک فکر حسابی بکنند که حتما این کار لازم است و آن برادران دیگر را هم من تا آنجایی که از افراد مورد اطمینان شنیده ام رویشان صحه میگذارم و تصدیق میکنم اگرچه از نزدیک آنها را نمی شناسم .
• ( رئیس- آقا شما آقای سلامتی را نمیشناسید؟ )آیت الله خامنه ای : متاسفانه خیر. آقای سلامتی را نمیشناسم و الان هم به قیافه تشخیص نمی دهم کدام یک از آقایان هستند .
• ( حبیبی - آقای مهدوی را که می شناسید ؟)آیت الله خامنه ای :  از کثرت وضوح ایشان مخفی شده اند. حضرت آیت الله مهدوی که من ایشان را عادل ، مومن و در کار وزارت کشور واقعا کارآمد می دانم و باید تصدیق بکنم آن روزی که بنا بود ایشان وزیر کشور بشوند بنده تصور نداشتم که ایشان به این خوبی بتوانند وزارت کشور را اداره کنند. بنابراین من به این صورت گواهی و تائید و تصدیق خودم را نسبت به صلاحیت این برادران عزیز و این کابینه مومن که امیدواریم برآورنده امید این ملت باشد اظهار می دارم .
•  امیدوارم رای اعتماد خوب و در سطح بالائی به این برادران داده بشود همچنانکه امیدوارم هر چه زودتر همکاران متناسب با این جمع بهمین زودی بوسیله برادرمان نخست وزیر به برادرمان رئیس جمهور معرفی بشود و آن برادر عزیز هم تصدیق و تصویب بکند که باز کابینه معرفی و تکمیل بشود .


http://khabaronline.ir