روایت یک روز اسرار آمیز
به بهانه شکست تاریخی آمریکا در صحرای طبس
101 بازدید
پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران؛ در آبان ماه ۱۳۵۸ و قطع روابط سیاسی دوکشور، امریکا در تلاش برای آزادی گروگانهای خود، طرح عملیات نجات را برنامهریزی کرد. موفقیت این طرح و تبلیغات گستردۀ آن، میتوانست برگ برندهای در انتخابات ریاستجمهوری امریکا باشد.
گروه ویژه حملهکننده به ایران «دلتا» نام داشت و نام عملیات «پنجه عقاب» بود. چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ ششفروند هواپیمای سی۱۳۰ از نقاط کور راداری وارد ایران شد و در صحرای طبس فرود آمد. با وجود پیشبینی وضع مساعد هوا، طوفان ناگهانی شن عملیات را با شکست مواجه کرد.
روایت این موضوع در صفحات 295 تا 320 کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» به قلم محمد محبوبی که توسط موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی در سال 1402 منتشر شده است، خالی از لطف نیست.
عملیات نجات
طرح عملیات نجات [..] به نخستین روزهای پس از تسخیر در آبان 1358 بازمیگردد[…] شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی سازمانهایی مانند ستاد مشترک نیروهای مسلح، اناساِی، سیآیای، دیآیای و وزارت امور خارجه بهکار گرفته شدند تا نقشۀ بینقصی برای رهایش گروگانها ریخته شود. […] سرانجام طرح نهایی در دیماه 1358 تصویب شد. عملیات آزادسازی گروگانها که قرار بود نیروی دلتا[1] و مأموران سیآیای بهطور مشترک مجری آن باشند، طوری طراحی شده بود که در طول دو روز به اجرا درآید.
اندکی پس از تأسیس ستاد گروه ضربت مشترک و طراحی نقشۀ اولیه، تمرینها و مانورهای گروه مجری عملیات در اواخر آذر 1358 آغاز شد، تمام این تمرینات بهصورت کاملاً محرمانه انجام میشد؛ به نحوی که نهتنها متحدان دولت ایالات متحده، بلکه حتی مقامات کنگره و نهادهای دیگر آمریکا از این اقدامات بیاطلاع بودند.
همزمان با تمرینات نیروهای نظامی ویژه، سازمان سیآیای نیز در جستوجوی تدارکات بود. یکی از منابع ایرانی این سازمان موفق شد در بیابانهای طبس منطقۀ مناسبی برای فرود هواپیماهای سنگین را ارزیابی کند. […] همزمان با غروب آفتاب 4 اردیبهشت 1359 هشت هلیکوپتر آراچ-53 از ناو نیمیتز به پرواز درآمدند و سفر خود را بهسوی بیابانهای طبس، یا همان کویر شمارۀ یک، آغاز کردند. هواپیماهای حامل نیروهای نجات هم از مسیر تعیینشدۀ خود رهسپار همین مقصد شد. تقریباً دو ساعت از پرواز هلیکوپترها گذشته بود که خدمۀ یکی از هلیکوپترها، اخطار خرابی قریبالوقوع تیغۀ روتور را دریافت کردند و هلیکوپتر معیوب وادار به فرود[2] شد. خدمۀ هلیکوپتر معیوب سوار بر هلیکوپترهای دیگر شدند و سفر خود را ادامه دادند.
طوفان شن
تقریباً یک ساعت بعد، هفت هلیکوپتر به طوفان شن پیشبینینشدهای برخورد. اگرچه آنها موفق شدند از میان اولین طوفان شن عبور کنند، اما دومین طوفان شن که مهیبتر از طوفان پیشین بود، مشکل ایجاد کرد. یکی دیگر از هلیکوپترها با خرابیهای متعدد در ابزارهای ناوبری و پرواز مواجه شد و ناچار به ناو نیمیتز بازگشت. در ادامۀ مسیر، خدمۀ سومین هلیکوپتر متوجه خرابی جزئی در پمپهای هیدرولیک هلیکوپتر شدند اما تصمیم گرفتند به مسیر خود ادامه دهند. زمانی که شش هلیکوپتر در صحرای شمارۀ یک فرود آمدند، خدمه و فرماندۀ واحد هلیکوپتری دریافتند که پمپ هیدرولیک بهکلی از کار افتاده و قطعۀ جایگزین آن در دسترس نیست.
عملیات پنجۀ عقاب در همان لحظات نخست به مشکل خورده بود. […] فرماندۀ میدان از طریق تماس رادیویی با فرماندهی گروه ضربت مشترک وضعیت موجود و تقاضای لغو عملیات را گزارش داد و فرماندهی نیز بلافاصله گزارش را به کاخ سفید منتقل کرد. کارتر با لغو عملیات موافقت کرد و به پنج هلیکوپتر و هواپیماهای سی-130 که در صحرای طبس فرود آمده بودند، دستور بازگشت داده شد.
[…] هلیکوپترها سوختگیری خود را آغاز کرده بودند تا بتوانند خود را به ناو نیمیتز برسانند. در همین موقعیت بود که حادثۀ مهیبی باعث لو رفتن عملیات شد. زمانی که یکی از هلیکوپترها پس از سوختگیری، جای خود را تغییر میداد تا هلیکوپتر دیگری سوخت بگیرد، هلیکوپتر اول به هواپیما برخورد کرد و بلافاصله هردو شعلهور شدند. اگرچه نیروهای مستقر در هواپیما به سرعت تخلیه شدند، اما در اثر این حادثه، هشت تن کشته و پنج نفر مجروح شدند. اندکی بعد، مهمات موجود در دو هوانورد در معرض شعله قرار گرفتند و منفجر شدند و ترکشهای انفجار، باعث شد حداقل یک هلیکوپتر دیگر هم از کار بیفتد. دیگر امکان پنهانکاری وجود نداشت و آمریکاییها باید فوراً صحرای شمارۀ یک را ترک میکردند. […]
اعترافِ تلخ
روز بعد از حادثۀ صحرای طبس، یعنی 5 اردیبهشت 1359، روز پرماجرایی بود. در نخستین ساعات، جیمی کارتر در قاب تلویزیون حاضر شد و طی پیامی، از اجرای عملیات و شکست آن پرده برداشت. او توضیح داد که پس از لغو عملیات، هشت نظامی آمریکایی در اثر اصابت هوانوردها به یکدیگر کشته شدند و جنازههایشان در بیابان ماند. […]
پس از آن که کارتر بیانیۀ خود را قرائت کرد، هارولد براون و ژنرال دیوید جونز، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، در یک نشست مطبوعاتی حاضر شدند و عملیات ناموفقشان در خاک ایران را بهطور مختصر شرح دادند.[3] [..]
چرا مقامات آمریکا بلافاصله پس از لغو عملیات، به اجرای آن اعتراف کردند؟ پاسخ این سؤال را باید در معادلات داخلی دولت آمریکا جستوجو کرد. واقعیت امر آن است که با توجه به ساختار داخلی دولت ایالات متحده، رئیسجمهور آمریکا چارهای جز اعلام آن نداشت. عملیات پنجۀ عقاب، عملیاتی پنهانی و مخفیانه بود که نهتنها متحدان دولت آمریکا، بلکه حتی نهادهای اثرگذاری مانند کنگره هم در جریان قرار نداشتند و اگر مقامات ایرانی خبر این عملیات شکستخورده را زودتر از کارتر اعلام میکردند، رئیسجمهور آمریکا باید به اتهام پنهانکاری، به نهادهای دیگر و البته رقبای انتخاباتیاش پاسخ میداد. […]
نیروهای ایرانی در بامداد 5 اردیبهشت، از واقعۀ شب گذشته خبردار شدند[…] اولین دستور ستاد مشترک ارتش که حوالی ساعت 10 صبح صادر شد، بازدید بیدرنگ از منطقه بود. […] نفرات واحد نوهد در بعدازظهر 5 اردیبهشت به منطقه پرواز کردند و پنج هلیکوپتر آمریکایی را یافتند که ملخهای دو فروند از آنها در چرخش بودند. با این حال طوفان شن مانع فرود آمدن واحد نوهد شد و واحد را وادار به بازگشت کرد.
تصمیمهای غیرمشترک
در این مرحله ستاد مشترک ارتش یک تصمیم اساسی گرفت[…]ستاد مشترک ارتش چنین در نظر گرفت که با احتساب ظرفیت حدود پنجاه نفر در هر هلیکوپتر، اکنون تعداد 250 تا 300 نظامی آمریکایی در منطقه کمین کردهاند و از طریق دستگاههای مخابراتی هلیکوپتر روشن، با واحد اصلی خود در ناو نیمیتز در ارتباطند. از آنجا که هیچکدام از نیروهای اعزامی موفق نمیشدند قبل از تاریکی هوا به زمین منطقه برسد، تصمیم نهایی ستاد مشترک این بود که نیروی هوایی ارتش با تیراندازی به موتور هلیکوپتر روشن، آن را از کار بیندازد و ارتباط نظامیان آمریکا با مقر فرماندهیشان قطع شود. […]
همزمان با این تصمیمات، سپاه یزد که از عملیات شب گذشته در بیابان طبس مطلع شده بود، گروهی را برای سرکشی اعزام کرد. این گروه متشکل از محمد منتظرالقائم، فرماندۀ سپاه یزد، و چهار پاسدار دیگر بود. آنها در ساعت 17 عصر 5 اردیبهشت به منطقۀ غبارآلود رسیدند و بالگرد آمریکایی با ملخ روشن را مشاهده کردند. برآورد تیم اعزامی سپاه نیز همان بود که ستاد مشترک ارتش به آن رسیده بود: نظامیان آمریکایی کشور را ترک نکردهاند، بلکه در اطراف کمین کردهاند تا با تاریکی هوا عملیات خود را ادامه دهند. تیم سپاه تصمیم گرفت از غباری که منطقه را فرا گرفته بود استفاده کند و قبل از بازگشت نظامیان آمریکایی، مدارک داخل هلیکوپترهای خالی را بردارد و با خود ببرد. چنین شد. تقارن این دو رخداد، حادثه آفرید: از یک سو خلبانان جنگندههای اف-4 ارتش دستور تیراندازی به ملخ هلیکوپتر روشن را داشتند و از سوی دیگر، تیم اعزامی سپاه یزد مدارک باقیمانده در بالگرد را برمیداشت. چهار تن از پاسداران سپاه یزد گلوله خوردند که منتهی به شهادت یک تن از آنها، محمد منتظرالقائم، شد.[…]
توزیع گروگانها
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به محض آن که از اجرای عملیات نجات خبردار شدند، دست به توزیع گروگانها در سراسر کشور زدند. آنها در روز 5 اردیبهشت، ابتدا گروگانها را به یکی از بندهای زندان اوین بردند تا بتوانند امنیت جانهایشان را در برابر هر عملیات مسلحانهای از جانب آمریکاییها تأمین کنند و روز بعد، یعنی 6 اردیبهشت، گروگانها در نقاط مختلف کشور پخش شدند. توزیع گروگانها در قالب گروههای دو تا پنجنفره و تحت حفاظت گروههای کوچک دانشجویان بود. پنج نفر از گروگانها از مسیر هوایی به مشهد برده شدند و سایر گروگانها از راههای زمینی به اصفهان، شیراز، تبریز، یزد، گرگان، قم، اراک، محلات، زنجان، جهرم و خرمشهر انتقال یافتند. در نهایت امر تنها پنج تن از گروگانها که وضعیت جسمانی ضعیفتری داشتند، در سفارت آمریکا باقی ماندند[…]
پخش کردن گروگانها در شهرهای مختلف کشور امکان هر نوع عملیات نظامی از سوی آمریکاییها را عملاً منتفی میکرد[…]
هنوز چند ساعتی از بیانیۀ کارتر دربارۀ شکست عملیات پنجۀ عقاب نگذشته بود که امام خمینی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کردند. موضوع پیام 5 اردیبهشت 1359 آیتالله خمینی، تبیین علت حملۀ نظامی آمریکا به ایران بود. ایشان توضیح دادند که اجرای این عملیات صرفاً برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده است که در ماههای آتی برگزار خواهد شد[…]
دو روز بعد، رهبر انقلاب ایران پیام دیگری صادر کردند[…] پیام رهبر انقلاب اسلامی بیلکنت و گویا بود؛ دولت جمهوری اسلامی موظف است در نبرد تبلیغاتی با رسانههای غربی، روایت خود از مداخلات دولت آمریکا در ایران را به جهان ابلاغ کند.[…]
متقابلاً بنیصدر به آیتالله خمینی پاسخ داد که شش مأموریت در دستور کار مسئولان قرار گرفته است[…]
در کنار اقداماتی مانند نطقهای کنفرانس اسلامآباد، مأموریت دوبارۀ ادیب داودی و سفر هیئت رهبران سوسیالیست اروپا، جدیترین عمل دولت ایران در مواجهه با تجاوز نظامی آمریکا، برگزاری یک گردهمایی بزرگ با عنوان «کنفرانس بررسی مداخلات آمریکا در ایران» بود. […] میهمانان کنفرانس بررسی مداخلات آمریکا در ایران ترکیبی از نمایندگان دولتها، مجامع بینالمللی، احزاب مستقل، جنبشهای رهاییبخش، اتحادیهها، سندیکاها و برخی شخصیتهای حقیقی و حقوقی بودند. آن طور که احمد سلامتیان، دبیر کنفرانس، اعلام کرده بود، نزدیک صد هیئت نمایندگی از بالغ بر پنجاه کشور جهان در کنفرانس شرکت کردند[4] که در سپهر سیاست بینالمللی، قابلچشمپوشی نبود.[…]
به زبان اسناد
صبح روز 12 خرداد 1359، کنفرانس بینالمللی بررسی مداخلات آمریکا در ایران کار خود را در هتل استقلال، هیلتون سابق، آغاز کرد. در روز نخست، پیام رهبر انقلاب ایران خطاب به اعضای کنفرانس قرائت شد. در بخشی از پیام امام خمینی نوشته شده که در این کنفرانس صرفاً برخی از اسناد کشفشده در سفارت آمریکا ارائه خواهد شد که بهدست کارمندان سفارتخانه تهیه شده و «دخالت آمریکا را در کشور ما ثابت میکند.»[5] در واقع امام خمینی به هیئتهای نمایندگی بیش از پنجاه کشور جهان اعلام کردند که بخشی از مدارکی که در کنفرانس تشریح خواهد شد، اسناد خود آمریکاییهاست و از این طریق، ابهام ساختگی بودن اسناد را برطرف کردند. […]
اسنادی که در اختیار اعضای کنفرانس قرار گرفت، حتی برای دولتمردان واشنگتن و لندن هم حیرتانگیز بود. […]
روز دوم کنفرانس به بحث و تبادل نظر اختصاص داشت و تعدادی از شرکتکنندگان خارجی دربارۀ دخالت آمریکا در امور ایران و کشورهای دیگر سخن راندند. […]
در صبح سومین روز کنفرانس، هیئتهای نمایندگی شرکتکننده در کنفرانس به حضور رهبر انقلاب ایران در جماران رفتند. امام خمینی در ابتدای سخنرانی خود بیان کردند که اگر دولت آمریکا در مقدرات ایران دخالتی نداشته، چرا کارتر در اعزام این هیئتها و رسیدگی به اسناد پیشقدم نشد؛ و چرا برای هیئت نمایندگی آمریکا به کنفرانس جریمه تعیین کرد؛ و چرا از رسیدگی به اسناد مداخلات میهراسد. ایشان به عملیات پنجۀ عقاب اشاره کردند، امدادهای غیبی خداوند در شکست ظالمین را به شرکتکنندگان یادآور شدند و سرانجام تأکید کردند اولین گام در مقابله با مستکبرین، بیداری مستضعفین است، لذا باید به مصاف قلمها و رسانههای مستکبرین رفت.[6]
در روز چهارم، شرکتکنندگان کنفرانس رهسپار اصفهان شدند و در مراسم 15 خرداد این شهر حاضر شدند. در نهایت امر، کنفرانس بررسی مداخلات آمریکا در ایران با قرائت اطلاعیۀ نهایی در شامگاه 16 خرداد به کار خود خاتمه داد. اعضای کنفرانس در این اطلاعیه، شهدای انقلاب اسلامی ایران را ستودند، مداخلات 27 سال گذشتۀ آمریکا در ایران و بهویژه کودتای سال 1332 را محکوم کردند و تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران، بهطور خاص مسدود کردن داراییهای ایران را تقبیح کردند. […]
دولت ایران عملیات پنجۀ عقاب را تجاوز قوای آمریکایی به خاک ایران و نقض آشکار تمامیت سرزمینی خود میدانست. وزیر امور خارجۀ ایران در نامۀ 5 اردیبهشت 1359 به دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که پس از اقدامات تحریکآمیز رژیم بعث عراق در مرزهای ایران، اکنون دولت ایالات متحده تمامیت سرزمینی ایران را نقض و به خاک کشور تجاوز نظامی کرده است
[1] نیروی دلتا (Delta Force) یک گروه عملیاتی ویژه در ارتش ایالات متحده بود که در سال 1356 شکل گرفت. عملیاتهایی مانند نجات گروگان، مبارزه با تروریسم، حملات مستقیم، شناسایی ویژه و بهطور کلی هرگونه عملیات تکاوری دشوار و پیچیده، از جمله مأموریتهایی بود که در آغاز برای این نیرو در نظر گرفته شده بود. عملیات پنجۀ عقاب یکی از اقدامات نخست نیروی دلتا شمرده میشود.
[2] چند روز بعد از افشای عملیات، نیروی زمینی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که یکی از هلیکوپترهای متجاوز، حدود صد مایلی شمال دریای عمان فرود اجباری کرده است و از یگانهای ژاندارمری خواست آن را پیدا کنند. پیش از ظهر 16 اردیبهشت، هلیکوپتر معیوب در نزدیکی کهنوج یافته شد. (کیهان، 17 اردیبهشت 1359، ص 4.)
[3] FCO 8/3585, p. 23.
[4] کیهان، 11 خرداد 1359، ص 3. تنها در یکی از جلسات کنفرانس، 299 نفر از 54 کشور جهان حضور داشتند. جالب آن که نمایندگانی از بلوک غرب، مثلاً آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان غربی، بلژیک و دانمارک، هم در کنفرانس حضور داشتند. (کیهان، 13 خرداد 1359، ص 16.)
[5] صحیفۀ امام خمینی(ره). ج 12، صص 369-370.
[6] صحیفۀ امام خمینی(ره). ج 12، صص 373-382.
نظرات