اعدام خسرو روزبه در حشمتیه
1000 بازدید
روزبه در ایران با نامهای مستعار «سعیدی» و «ستخر» (مخفف ستوان توپخانه، خسرو روزبه) ماند و همین افسانهای از او ساخت که دستنیافتنی است و نمیتوان او را دستگیر کرد. تعقیب و گریز برای یافتن روزبه از او اینچنین افسانه ساخت؛ به صورتی که پلیس و کادرهای حزبی که در پی نشانهای از او بودند بر افسانهسرایی درباره خسرو روزبه دامن میزدند.
«در کوچهای تنگ و بنبست در محله بازارچه اسماعیل بزاز، هنگام بالا رفتن از تیر برق، در حالی که سعی میکرد خودش را به پشت بام خانهای برساند و از آنجا فرار کند، هدف گلولههایی قرار گرفت که از جهتهای مختلف به سویش میآمدند. هنوز جان در بدن داشت که به بیمارستان شماره ۲ ارتش برده شد تا درمان شود. او شاهماهیای بود که پس از سالها فرار و پنهان شدن، در دام افتاد. خیلی زود خبر به محمدرضاشاه رسید؛ «خسرو روزبه دستگیر شده و الان در بیمارستان است.»
این نخستین باری نبود که خسرو روزبه دستگیر میشد اما آخرین باری بود که نتوانست فرار کند. این افسر یکدنده توپخانه در همه سالهای دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی، به عنوان یکی از طراحان اصلی آشوبطلبی حزب توده در میان نظامیان معرفی شده بود. او از سال ۱۳۲۳ با عبدالمصد کامبخش، افسر فنی سابق هوایی و سرهنگ عزتالله سیامک، سازمان افسران حرب توده ایران را تشکیل دادند. سازمانی که در ابتدا نهتنها از سوی اعضای محافظهکارتر حزب یعنی اسکندری و رادمنش پذیرفته نشد که بهشدت با آنها نیز برخورد و در سال ۱۳۲۵ هم اعلام شد که سازمان نظامی منحل شده است اما کامبخش به توصیه شوروی، گروه بزرگی از افسران متمایل به حزب را برای روز مبادا جمع کرد و رفتهرفته آنها را به عنوان یک گروه موازی در کنار حزب قرار داد. شاید به همین دلیل است که اقدامات روزبه و سیامک در ترور محمد مسعود، روزنامهنویس جنجالی و مدیر مجله «مرد امروز»، در سال ۱۳۲۶ به عنوان مسئلهای خارج از چارچوبهای حزب در سالهای بعدی تلقی شد که با تشخیص شخصی برای ایجاد دوقطبیسازی در روزگار آشفته آن روزها صورت گرفت.
البته این نخستین ترور این گروه نبود و حسام لنکرانی را هم که در ترور مسعود نقش داشت، از بیم خیانت کشتند. با این حال چارچوب سازمان افسری همچنان پابرجا ماند تا که اعضای شورای مرکزی حزب توده که در زندان قصر مدت محکومیت خود را میگذراندند، در طرحی حسابشده با کمک دو نفر از افسران تودهای که به کادر زندان پیوسته بودند، فرار کردند. روزبه نیز یکی از زندانیانی بود که ۱۵ سال حبس داشت. روزبه بعد از غیر قانونی شدن حزب توده به عنوان عنصر مهمی در سازمان اطلاعات حزب مشغول به فعالیت شد و بهنوعی در رأس سازمان افسری حزب نیز قرار گرفت. در این سالها با توجه به فضای بهشدت متشنج ایران، بازیگران زیادی در عرصه سیاست کشور فعال بودند که البته تأثیرگذاری حزب توده به دلیل فرار رهبرانش به خارج و زندگی مخفی، بسیار اندک شده بود و به همین دلیل بیشتر فعالیتها به صورت زیرزمینی انجام میشد. در چنین شرایطی روزبه در شاخه اطلاعات تا کودتای نظامی ۲۸ مرداد نقش خاصی داشت؛ به طوری که او به نوعی سازمان تشکیلاتی حزب را با افرادی نظیر مریم فیروز، دختر میرزا عبدالحسین فرمانفرمای معروف و همسر نورالدین کیانوری از رهبران حزب، هدایت میکرد. روزبه و سازمان افسریاش تقریبا در ۲۸ مرداد کاری نکردند. کیانوری بعدها در کتاب «حزب توده ایران و مسائل انقلابی میهن ما» در مورد این بیتکلیفی سازمان نظامی حزب در آستانه ۲۸ مرداد نوشت: «عمده اعضای سازمان افسری ما در تهران حدود ۱۴۵ نفر بودند که عدهای از آنها از پزشک، افسر مالی، دانشجو و در مشاغل غیر نظامی بودند. در تمام لشگر گارد به عنوان خطرناکترین واحد نظامی، حزب ما فقط ۳ یا ۴ نفر را داشت.»
این بی عملی البته باعث نشد که سازمان افسری حزب توده مدتی بعد به فروپاشی کامل نرسد و یک سال پس از کودتا، با کشف دفترچهای رمزگذاری شده، بسیاری از افسران تودهای بازداشت شدند که یکی از آنها خسرو روزبه بود. روزبه در بازجوییهای اولیه خود را مهندس معرفی کرد و قبل از آن که شناسایی شود، با کمک برخی از افسران همرزمش که هنوز لو نرفته بودند، فرار کرد.
بعدتر مشخص میشود که فرد فراری، مرد اول سازمان افسری حزب توده، خسرو روزبه، افسر سابق توپخانه و استاد دانشکده جنگ است. روزبه تا چند سال بعد در ایران با نامهای مستعار «سعیدی» و «ستخر» (مخفف ستوان توپخانه، خسرو روزبه) ماند و همین افسانهای از او ساخت که دستنیافتنی است و نمیتوان او را دستگیر کرد. تعقیب و گریز برای یافتن روزبه از او اینچنین افسانه ساخت؛ به صورتی که پلیس و کادرهای حزبی که در پی نشانهای از او بودند بر افسانهسرایی درباره خسرو روزبه دامن میزدند. مشخص نیست که چرا روزبه هیچگاه ایران را مثل دیگر رفقای حزبیاش ترک نکرد. او سعی داشت تشکیلات مخفی حزب را گسترش دهد و سازمانی پویا بر ضد حکومت درست کند. از طرف دیگر شرایط خاص پلیسی که در کشور حاکم بود، سرعت عمل را از او میگرفت و راه ارتباطیاش با همحزبیهای خارجنشین بسیار کم بود. در نهایت او در تعقیب و گریزی مجروح و به بیمارستان برده شد؛ پس از بهبودی، او را برای بازجویی در قزلقلعه زندانی کردند.
خسرو روزبه که در ۱۲۹۴ در شهر ملایر متولد شده بود، در نهایت در اردیبهشت ۱۳۳۷ در میدان تیر حشمتیه اعدام شد. سرلشکر آزموده دادستان ارتش در اطلاعیهای که متعاقب اعدام وی منتشر شد روزبه را در ۸ مورد مجرم شناخت؛ فرار از زندان قصر تا جاسوسی و قتل.»
روزنامه همشهری
نظرات