شهید دکتر محمد مفتح الگوی پیوند حوزه و دانشگاه


قاسم تبریزی
965 بازدید

 بیست و هفتم آذر هر سال مصادف است با سالروز شهادت مردی بزرگ از تبار عمّاریون که  با شهادتش پیوند حوزه و دانشگاه را مستحکم ساخت. شهید آیت الله دکتر محمد مفتح  شخصیتی است که دارای ویژگی های برجسته و کارنامه ای درخشان در عرصه‌ی علم و عمل بود. مردی از خاندان روحانیّت به حوزه‌ی علمیّه پیوست و در درس عالمان، فقیهان، فیلسوفان و عارفان واصل حضور یافت و از درس و بحث، علم و عمل و آگاهی و اندیشه‌ی اساتید بهره‌مند و در دو قلمروی تزکیه و تعلیم، خود را در سیر و سلوک علمی و عملی و خط سرخ شهادت جاودانه ساخت.
شهید مفتح دروس جدید، از مدرسه تا دانشگاه، از دبستان تا دکترای الهیات را در کنار اجتهاد حوزوی با موفقیت و پشتکار کم نظیر پشت سرگذاشت. ایشان در دهه‌ی 1330 در کنار چهره‌های مهمی از روحانیان حوزوی در یک حرکت منظم دانشگاهی توانست در کنار علوم اسلامی، به علوم روز دست یابد. از جمله‌ی این روحانیون امام موسی صدر، آیت الله شهید مرتضی مطهری، شهید حجت الاسلام دکتر محمدجواد باهنر، شهید آیت الله دکتر سید محمد بهشتی، آیت الله محمد صادق احسان بخش بودند.
شهید مفتح در کنار این یاران نزدیک روحانی دانشگاهی، با حضور در دو عرصه‌ی فرهنگی در کنار امام خمینی(ره)، علم را به عمل و اندیشه را به متن جامعه بردند. در واقع پیوند دانشگاه و حوزه را باید به دلیل حضور این بزرگان دانست که در دهه‌ی چهل و پنجاه از رشد بالایی برخوردار شده بودند، جستجو کرد.  قلم، زبان و عمل آن‌ها برای جامعه و دانشجویان الگو گردید. خاصه در رأس اینان و اندکی قبل فیلسوف، فقیه و عارف برجسته‌ی جهان اسلام آیت الله شهید مرتضی مطهری را باید نقش آفرین در جذب حوزویان به دانشگاه و دانشگاهیان در پیوند با حوزه دانست. در دهه‌ی پنجاه خاصه در نیمه‌ی دوم شاهد حرکت دانشجویان تحصیلکرده از دانشگاه به حوزه بودیم که این خود یک حرکت مهم تلقی می شد؛ اگرچه پیرامون آن کمتر اندیشیده و نوشته شده است.
اما کار بدین‌جا محدود نبوده؛ بلکه آموزه‌های سیاسی، روش مبارزات سیاسی براساس مبانی و ایدئولوژی اسلامی نیز با حضور روحانیت در دانشگاه ها، حرکت سیاسی انقلابی نیز پیوند انقلابی صورت گرفت. مباحث دینی و علمی شهید آیت الله مطهری، علامه محمدتقی جعفری، استاد محمد تقی شریعتی، دکتر علی شریعتی، دکتر علی شریعتمداری و فخرالدین حجازی از اواسط دهه 40-1350 در مسیر اسلامی شدن، سیاسی شدن و انقلابی شدن دانشگاه‌ها تأثیر زیربنایی داشت. تا بدان‌جا پیش رفت که جریان های ملی، مارکسیستی و غربگرایی به لحاظ محتوا و عمل از جریان گرایش به اسلام انقلابی عقب ماندند. در این دوره بود که با نقش آفرینی روحانیون دانشگاهی همچون شهید مطهری ، شهید بهشتی ، شهید باهنر و شهید مفتح نشان داده شد که ایدئولوژی اسلامی در انسان سازی، فرهنگ اسلامی در تمدن سازی و اندیشه‌ی سیاسی اسلام، سیستم ساز است.
اسناد تاریخی این حرکت اسلامی را درعرصه‌ی حوزه ودانشگاه می شود ازمیان صدها هزار سند اطلاعاتی امنیتی دوران پهلوی در دهه 1350-1340 و انبوه سخنرانی ها، پیام ها و نوشته های علما که عمدتاً پیام رسان پیام امام خمینی(ره) بودند، مطالعه و بررسی کرد.
امروز دانشگاه و حوزه به علما و اساتید در تراز شهید مطهری و شهید مفتح نیاز دارد تا علاوه بر مسئولیت های سنگین در رشد و تعالی فرهنگ اسلامی و ارائه راه رسیدن به توسعه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تولید علم، عرصه‌ی جامعه را بدان حد پیش برند که شایسته‌ی یک نظام اسلامی، جامعه اسلامی و مردم انقلابی باشد. در روز تولید علم در تمامی ابعاد علوم انسانی و علوم خالص بر عهده‌ی این دو قدرت، نیرو و بازوی توانمند جامعه است.
نسل امروز می تواند با تمام قوا، استعداد و نبوغ خود را در مسیر گذر از پیچ مهم تاریخی امروز نشان دهد و بر تمام موانع موجود فائق آید. و آن چه انتظار از روحانیون ودانشگاهیان انتظار می رود تنها پاسخگویی به نیازهای جامعه‌ی خود نیست، بلکه جامعه‌ی اسلامی وملل اسلامی چشم امید به این سو که اُمّ القرای جهان اسلام است، دارند.
مطابق آن‌چه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند جهان امروز تشنه‌ی اسلام ناب محمدی(ص) است. بنابراین در عرصه های ادبی، هنری، تاریخی، جامعه شناسی، روان شناسی، علوم اجتماعی و ... می توان  با نگرش و بینش الهی علوم انسانی را از چنبره‌ی نگرش مادی و ماتریالیستی و غربگرایی نجات بخشید. بدین ترتیب می توان روح ایمان و عرفان اسلامی را در کالبد بی جان و نیمه جان علوم انسانی دمید و این یک نیاز حتمی برای جامعه‌ی امروز بشری است.
در عرصه‌ی تاریخ نگاری نیز چه در بینش، نگرش و مبانی باید از قرآن و سیره‌ی اهل بیت‌(ع) الهام گرفت وبا اتکا به منابع داخلی و انبوه اسناد متقن، تاریخ نگاری را از حیطه‌ی جریان استعماری و عوامل استعمار نجات داد.
اگر تاریخ ایران در کمبریج و هاروارد نوشته نشود، و مروّجان اندیشه‌ی استعماری میدانی برای توطئه پیدا نکنند، می توان امیدوار بود چهره‌های درخشان علم وعمل همچون شهید آیت الله دکتر محمد مفتح به جامعه اسلامی به عنوان الگو معرفی شوند. امروزه وحدت حوزه و دانشگاهی که مبانی اسلامی را به متن مردم در جامعه‌ی اسلامی ارائه می کند، نیاز ضروری تلقی می شود. در این میان بازگشت به تاریخ نویسی مبتنی بر مبانی اسلامی وعلمی می تواند تاریخ نگاری ایران را از وابستگی به جریان های غرب گرا رهایی بخشد. این هنر و توان بالقوه و بالفعل در حوزه و دانشگاه وجود دارد. خدا بیامرزد آنان که همّت کنند و گام هایی بردارند و راه را برای نسل های آینده بگشایند و تاریخ را به مسیر اصلی اش که  معلم انسان هاست برگردانند.