علامه آیتالله محمدتقی جعفری، جهادگر عرصه علم
1240 بازدید
چکیده:
در فرآیند شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، گروههای مختلف با گرایشهای گوناگون نقش داشتند. هر یک از این گروهها راهکار خاص خود را برای مبارزه انتخاب کرده بودند. روحانیت نیز یکی از همین نیروها بود که در فرآیند شکلگیری، پیشبرد و پیروزی انقلاب نقش مهم و غیر قابل انکاری داشت. در میان راهکارهای متعددی که روحانیون برای مبارزه با رژیم ستمشاهی در پیشگرفته بودند، مساله جهاد علمی و آگاه سازی جریانهای مختلف جامعه با اصول اساسی دین مبین اسلام، یکی از چالشهای اصلی پیش روی روحانیت بود. در واقع یکی از مهمترین وظایف روحانیت در طول سالهای منتهی به انقلاب، جذب نیروهای نخبه و دانشگاهی به سمت جریان اصیل انقلاب بود که این وظیفه به عهده بخش نخبه روحانیون گذاشته شده بود. علامه جعفری از روحانیون نخبهای بود که در این حوزه در طول انقلاب، اقدامات قابل تأملی را انجام داد. در واقع تسلط کامل بر فلسفه و اصول هستیشناسی و آشنایی با مکاتب فلسفی غربی باعث شده بود که وی بتواند پاسخگوی سوالات قشر تحصیل کرده در حوزه معرفتشناسی اسلامی باشد. در این نوشتار سعی شده تا با روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به ویژه اسناد ساواک به بررسی زندگی و مبارزات این عالم فرزانه پرداخته شود.
*****
تولد و تحصیلات
علامه محمدتقی جعفری در سال 1304 ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[1] وی متولد مردادماه و محل تولدش محله شتربان تبریز(خیابان شمس تبریزی کنونی) بود. پدرش حاج کریم جعفری تبریزی به شغل نانوایی اشتغال داشت و مادرش از سادات علوی بود.[2] محمدتقی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان اعتماد آغاز کرد. از آن جا که قبل از ورود به مدرسه نزد مادر درسخوانده بود و آمادگی بسیار برای ورود به کلاس بالاتر را داشت، او را از کلاس اول به کلاس چهارم فرستادند. در این کلاس رتبه دوم را به دست آورد و سال بعد در کلاس پنجم به رتبه اول نائل شد اما به دلیل فقر مادی و تنگناهای اقتصادی مجبور به انصراف از تحصیل شد. دوری وی از تحصیل و کسب علم چندان به درازا نکشید و محمدتقی که شیفته علم و دانش بود برای تکمیل تحصیلات وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و در کنار کار کردن به تحصیل در این مدرسه مشغول گردید. مدرسه طالبیه در آن زمان یکی از مهمترین مدارس دینی تبریز محسوب میشد. در طالبیه او نزد سیدحسن شربیانی کتاب امثله و صرف را آموخت و سیوطی و مطول را نزد میرزاعلی اکبر اهری و دروس دیگر را نزد میرزا ابوالفضل سرابی، میر جعفر بخشایشی و میر حجت ایروانی فرا گرفت. پس از مدتی تلمذ در مدرسه طالبیه، در 15 سالگی و در سال 1319 ش جهت ادامه تحصیل عازم تهران شد.[3] مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی، نخستین جایی در تهران بود که محمدتقی برای کسب دانش قدم به آن جا گذاشت. او در مدرسه فیلسوف، نزد آیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجتالاسلام محمدتقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت.[4] میل و علاقه شدید محمدتقی به فلسفه باعث شد در مدرسه مروی به محضر فیلسوف بزرگ آقا میرزا مهدی آشتیانی شرفیاب شود. وی پس از سه سال اقامت در تهران، در سال 1323ش به حوزه علمیه قم مشرف و حدود یک سال در آن جا به تحصیل مشغول شدند.[5] علامه جعفری علاوه بر حضور در محضر اساتید مسلم حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه نیز در کلاس درس اخلاق حضرت امام خمینی(ره) حاضر میشد. به گفته علامه «درسهای ایشان از نظر عرفانی خیلی اوج داشت، سیمای امام نشان میداد که از مواهبی برخوردارند که دیگران از آن بیبهرهاند».[6] محمدتقی جعفری پس از یک سال توقف در قم، به دلیل مریضی و فوت مادر به تبریز بازگشت و مدتی را در تبریز سپری کرد. در ادامه به اصرار آیتالله میرزا فتاح شهیدی در سال 1325 ش به حوزه علمیه نجف رفتند.[7] در آن جا به مدرسه صدر مراجعه و یکبار دیگر جلد دوم الکفایه را بحث و مطالعه کرد و سپس دروس خارج را شروع کرده و با شرکت در دروس فقه و اخلاق آیتالله شیخ محمدکاظم شیرازی، بخشی از باب طهارت و مکاسب محرمه را خواند و نیز به درک کرسی اصول عالم بیبدیل آیتالله میرزا حسن یزدی توفیق یافت. علامه با حضور 11 ساله در درس فقه و اصول آیتالله سید ابوالقاسم خویی، دو دوره اصول فقه را با ابوابی از فقه مانند مکاسب محرمه طی کرد. همچنین هفت سال از درسهای آیتالله سید عبدالهادی شیرازی بهره برد و نیز متون حکمی عرفانی را از آقا شیخ مرتضی طالقانی فراگرفت و بعضی از مباحث دروس فلسفه و حکمت را نزد شیخ صدرای قفقازی آموخت. وی برای مطالعه کتاب صید و ذباحه در دروس آیتالله سید محمود شاهرودی شرکت کرد. حدود یک سال و نیم از درسهای آیتالله سیدمحسن حکیم تلمذ و قاعده فراغ و تجاوز را نیز از درس آیتالله سید جمال گلپایگانی یاد گرفت. همچنین در درسهای فقه و اصول آیتالله میلانی نیز شرکت کرد. ایشان با مطالعه کتابها و رسالههایی که در آن روزگار از مصر، لبنان، ترکیه و ایران وارد حوزه نجف میشد با علوم انسانی، علوم اجتماعی جدید، فلسفه غرب و اندیشهها و معارف شرق و غرب آشنا شد. اعطای جواز اجتهاد از سوی آیتالله شیخ محمدکاظم شیرازی و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی تاییدی بر ختم این دوره و آغاز فصلی دیگر در زندگی علامه محمدتقی جعفری بود.[8] وی پس از تکمیل مدارج علمی در سال 1336 ش به ایران بازگشت.[9] علامه جعفری پس از بازگشت به کشور، مدتی به مشهد رفتند. اقامت وی در جوار حرم رضوی طولانی نشد و علامه پس از مدتی به تهران بازگشت و برای بار دوم به نجف اشرف عزیمت کردند. هرچند علامه قصد ماندن دائمی در حوزه نجف را داشت اما به توصیه آیتالله خویی و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی دوباره به ایران بازگشتند.[10] وی پس از ورود به ایران، ابتدا به قم و سپس به مشهد مسافرت و سرانجام در تهران ساکن شدند. علاوه بر تدریس، استاد ارتباط محکمی با دانشگاهیان برقرار کردند و در این ایام با بزرگانی مانند دکتر محمدابراهیم آیتی به ایراد سخنرانی در دانشگاهها میپرداختند و به کار سترگ مشارکت در پیریزی بنای فرهنگی و اعتقادی انقلاب اسلامی ایران در کنار یاران دیگر حضرت امام(ره) همچون آیتالله شهید مطهری اقدام میکردند. این مرحله جدید از زندگی ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی همچنان تداوم مییابد.[11] علامه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همچنان در سنگر علم به جهاد علمی و خدمت به اسلام مشغول بودند و بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس او استفاده کرده و نکتهها آموختند.
حیات علمی و اجتماعی
محمدتقی جعفری اولین دوره تدریس خود را در حوزه نجف آغاز نمود. خارج فقه و اصول، فلسفه و معارف اسلامی عمده دروسی بود که علامه در مدت اقامت خود در نجف اقدام به تدریس آنها برای طلاب کرد. شهید حجتالاسلام نواب صفوی و آیتالله محمدباقر صدر از افرادی بودند که در نجف در کلاس علامه حاضر میشدند.[12] تدریس علامه پس از ورود به تهران در مدرسه مروی ادامه یافت. تحقیق، تدریس، خطابه، تصنیف، اثبات، نقد، دفاع و حضور در همایشها و کنفرانسهای علمی داخلی و خارجی و مکاتبه و ملاقات و مناظره با متفکران و فلاسفه حاصل زندگی پربار این علامه دوران بود. آثار استاد بخشی از فرهنگ مکتوب ماندگار جهان معاصر را تشکیل داده و بر غنای تمدن ایرانی و اسلامی افزوده است. علامه از مفسران و مولوی شناسان برجسته معاصر محسوب میشود. تفسیر ایشان از مثنوی معنوی امروزه یکی از گرانبهاترین آثاری است که در این حوزه به رشته تحریر در آمده است. علامه علت این کار را نقد و تحلیل مثنوی توسط یک روحانی شیعه میداند تا با این کار مقداری از افراطها و تفریطها در باره این کتاب کاسته شود. به گفته علامه، مثنوی سرشارازمضامین عالی است که در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای دارد.[13]
تنوع تألیفات علامه جعفری بیش از هر چیز، نشانگر مقام علمی والای وی است. هستیشناسی، معرفت پژوهی، فلسفه علم، انسانشناسی، ادبیات، فلسفه تاریخ، فقه، حقوق زنان، نقد مبانی فلسفه غرب، تمدن شناسی و ... حوزههایی بود که علامه در هر یک از آنها اقدام به نگارش آثار درخوری کرده است.[14] از علامه جعفری بیش از یکصد کتاب و رساله در زمینههای گوناگون باقی مانده است که امروزه به عنوان گنجینه سترگ در میراث تمدن اسلامی و ایرانی محسوب میشود.
در بررسی زندگی علامه نمیتوان از سجایای اخلاقی و کمالات روحانی وی صرف نظر کرد. در واقع زندگانی این «عارف بیهیاهو» نمونه بارزی از پایبندی به جلوههای اخلاقی و عرفان به حساب میآید. اخلاق و رفتار استاد در جمع خانواده تجلی گاه صفای ناب قلبی و محل ظهور و بروز بُعد عظیم و شخصیت عرفانی وی بود. خوش خلقی، مهربانی، عطوفت، متانت، صبر، ایثار، عدالت و مهمان نوازی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی او به حساب میآمد.[15]
حافظه قوی و دامنه مطالعاتی گسترده باعث شده بود که علامه در اکثر مسائل علمی پیشرو و صاحب نظر باشد. وی دارای معلومات عمیق و گسترده در مسائل دینی و فلسفی بودند، همچنین اطلاعات جامعی در حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق و فیزیک داشتند.[16] علاوه بر این، علامه در ادب فارسی و عربی ذوقی عالی و مطالعات دقیقی داشت و اشعاری از ایشان باقی مانده است.[17] وی همچنین با تاریخ ادبیات کشورهای غربی نیز آشنایی کاملی داشت.[18]
یکی از مهمترین جنبههای حیات اجتماعی علامه، ارتباط وی با علما و متفکران هم عصرش بود. در واقع میتوان علامه را نقطه اتصال جریانهای متنوع علمی و مذهبی قلمداد کرد. وی با فقیه و زعیم وارسته عالم تشیع آیتالله بروجردی دیدار داشت و آیتالله بروجردی با پی بردن به مقام علمی علامه در یک مبحث فقهی، از وی میخواهد که در قم به تدریس مشغول شود. آیتالله خوانساری، آیتالله شیخ محمدتقی آملی و علامه شیخ عبدالحسین امینی از دیگر علمای برجستهای بودند که علامه با آنان مراوده داشت. در میان فلاسفه و متفکران، ارتباط و رفاقت علامه با عالم انقلاب اسلامی شهید مرتضی مطهری مثال زدنی است. از میان عرفای معاصر، علامه با سید محمدحسین طباطبایی ارتباط مستمری داشت و از ویژگیهای شخصیتی و علمی ایشان بهرهها بردند. همچنین آیتالله بهاءالدینی، آیتالله بهجت و آیتالله حسنزاده آملی از جمله علمای ربانی بوده و هستند که علامه با آنان در ارتباط بود. وی علاوه بر علمای دین با شاعران و ادیبانی همچون شهریار، جلالالدین همایی و بدیعالزمان فروزانفر مراوده داشتند.[19] ایشان با فلاسفه و متفکران غربی نیز ارتباط کلامی و علمی داشته است. پروفسور روزنتال آلمانی اولین کس از این طیف محسوب میشود که با علامه مصاحبه میکند.[20] مکاتبات علامه با برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی درباره اخلاق، فلسفه و مذهب از سال 1342 آغاز و مدتها ادامه یافت.[21] موارد فوق را میتوان گوشهای از حیات اجتماعی و علمی علامه جعفری به حساب آورد که بیانگر شخصیت بارز علمی وی به حساب میآید.
علامه جعفری و انقلاب اسلامی؛ تلاش برای تحکیم مبانی اعتقادی نسل جوان
هرچند علامه جعفری در طول سالهای منتهی به انقلاب به طور مستقیم درگیر فعالیتهای سیاسی نشد اما امروزه بر اساس اسناد باقی مانده از فعالیتهای ایشان به نقش مهم و تاثیرگذار وی در جریان انقلاب بیشتر پی میبریم. علامه جعفری به فراخور تسلط بالای خود در علوم و فلسفه اسلامی راه جهاد علمی را برگزید و در طول سالهایی که به پیروزی انقلاب اسلامی منتهی شد، از طریق آگاهی بخشی به دانشجویان، دانشآموزان و روشنفکران آن دوره در مسیر انقلاب حرکت کردند. در واقع اقدامات وی در قالب روشنگری نسل جوان، نقش بسیار مهمی در فرآیند جذب دانشگاهیان به انقلاب اسلامی و آرمانهای اسلام داشت.
این مساله یعنی شرکت در عرصه جهاد علمی در دیدار علامه جعفری با امام مورد تایید حضرت امام واقع شده بود. بر اساس مدارک موجود، علامه جعفری پس از بازگشتش از حوزه نجف و پیش از آغاز نهضت امام در قم دیداری با حضرت امام داشته است. در این ملاقات خصوصی که مقدمات آن توسط علامه شهید مرتضی مطهری فراهم شده بود، علامه جعفری ضمن اعلام حمایت از مبارزات حضرت امام درباره وظیفه اجتماعی خویش، از حضرت امام کسب نظر کرده بودند و متذکر شده بودند که بنابر مقتضیات زمان، فعالیت علمی محض را وظیفه خود میدانند. حضرت امام نیز فرموده بودند که «شما به فعالیتهای علمی و تحقیقی خود ادامه دهید و از این طریق به اسلام خدمت نمایید.»[22] لذا علامه جعفری عمدتاً در طول نهضت در سنگر علم و دانش به مبارزه ادامه میدادند و از این طریق به اسلام خدمت میکردند. در واقع در هرجا که نیاز بود حقانیت اسلام و انقلاب مورد تبیین قرار گیرد، این وظیفه بر عهده علامه جعفری گذاشته شده بود. بدون شک تبیین دقیق مفاهیم اسلام به خصوص برای قشر دانشگاهی از اهمیت بالایی برخوردار بود، این امر با توجه به شرایط فرهنگی آن دوره که قشر دانشگاهی عمدتاً سنخیتی با مفاهیم اسلامی نداشتند، بیشتر احساس میشد.
از بررسی سخنرانیهای متعددی که علامه جعفری در طول دوران مبارزاتی خود انجام داده، آنچه بیشتر جلب توجه میکند، مخاطبان این سخنرانیها است. بر اساس اسناد ساواک عمده مخاطبان وی دانشجویان، دانشآموزان و طبقه جامعه علمی کشور بودند که بیشتر تمایلات مذهبی داشتند. سخنرانی برای چنین افرادی بیش از هرچیز باید بر اساس ادله و منطق باشد و از این روی چنین سخنرانیهایی عمدتا توسط علامه جعفری به دلیل تسلط بالای وی بر مباحث عقلی و فلسفی انجام میشد.
سخنرانیهای علامه در دانشگاهها پس از بازگشت وی از نجف آغاز شد. دانشگاه فردوسی و دانشگاه نفت آبادان اولین دانشگاههایی بودند که علامه در آنها به سخنرانی پرداخت.[23] از آن جا که در دانشگاهها بیشتر انجمنهای اسلامی مخاطب و برگزار کنندگان این دست سخنرانیها بودند، علامه جعفری ارتباطش با این تشکل انقلابی را حفظ کرده بود و در بیشتر مراسمی که به دعوت این تشکل صورت میگرفت، شرکت میکرد. به عنوان مثال میتوان به شرکت در مراسم افتتاح انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان در سال 1346 اشاره کرد. [24]
علامه جعفری پس از تأسیس حسینیه ارشاد، سخنرانیهای مذهبی و علمی متعددی با عنوان «برنامه دانشجو» در این مکان انجام داد.[25] «برنامه دانشجو» بر اساس جدول سخنرانیهای حسینیه ارشاد، شبهای جمعه ساعت هشت شب برگزار میشد.[26]
حسینیه ارشاد یکی از مهمترین مراکز جذب نخبگان دانشگاهی و مبارزان مسلمان بود. بدون شک حضور علامه جعفری در چنین نهادی در جهت رسالت وی یعنی آگاهی بخشی درباره تعالیم اسلامی با هدف جذب دانشجویان و نخبگان دانشگاهی به اسلام و آشنایی آنان با اسلام حقیقی بود.
سخنرانی برای دانشجویان محدود به شرکت در مجامع علمی نمیشد و علامه جعفری به طور متناوب ارتباط خود را با دانشجویان حفظ کرده و به صورت هفتگی جلساتی در منزل شخصی ایشان در روزهای سهشنبه و پنجشنبه هر هفته[27] برگزار می شد. در این جلسات علاوه بر دانشجویان، دانشآموزان[28] و سایر افراد علاقهمند به مباحث مذهبی از جمله بازاریها نیز حضور داشتند. رفتار علامه با شرکتکنندگان در این جلسات که اغلب آنها دانشجو بودند، بسیار دوستانه و صمیمانه بود. مقررات جالبی نیز در این جلسات رعایت میشد، به عنوان مثال شخص تازه وارد موظف بود به محض شنیدن صدای زنگ، در را برای مدعوین باز کند و این وضع تا پایان جلسه همچنان ادامه مییافت. این امر باعث شده بود صمیمیتی مثالزدنی بر جلسات هفتگی استاد حکمفرما شود.[29]
ساواک که به این قضیه حساس شده بود، از عوامل نفوذی خود خواست که به طور کامل شرحی از جلسات و موضوعات مطروحه در هر جلسه و همچنین اطلاعات کاملی درباره دانشجویان شرکت کننده در این جلسات تهیه شود. در واقع ساواک به درستی نگران تاثیرپذیری دانشجویان از افرادی مانند علامه جعفری بود و در گزارشهای ساواک به طور کامل تمامی دانشجویان شرکت کننده در این جلسات با نام رشته و محل تحصیل شناسایی و در پروندهها ذکر میشدند. [30]
بر اساس گزارشهای ساواک، دانشجویان وابسته به نهضت آزادی و همچنین دانشجویان سازمان آزادی بخش ایران که همان هسته اولیه سازمان مجاهدین را تشکیل میدادند، در این جلسات حضور داشتند.[31] قبل از کودتای مارکسیستها و تغییر ایدئولوژی علنی در سال 1354 طیفی از جوانان مبارز با علایق مذهبی در شکل گیری این سازمان نقش داشتند که بعد از تغییر ایدئولوژی، طیف مذهبی تصفیه شدند که شهید شریف واقفی از بارزترین این افراد به حساب میآمد.[32] حضور اعضای سازمان آزادی بخش ایران در جلسات هفتگی استاد باعث شد که اداره سوم ساواک به دلیل فعالیتهای سیاسی این جریان، خواهان مراقبت بیشتر از این جلسات شود.[33] از سویی دیگر، ساواک در دستوری خواهان این شد که از سابقه دانشجویان شرکتکننده در این جلسات به همراه عکس آنان پروندههایی تشکیل شود و برای بررسی به اداره ساواک فرستاد شود.[34]
با حساس شدن ساواک نسبت به دیدارها و جلسات هفتگی علامه جعفری، دستور شنود منزل وی در تاریخ 23 / 08 / 51 صادر شد.[35] بر اساس گزارشهای ساواک برخی از دانشجویان شرکت کننده در جلسات علامه جعفری دارای سوابق «خرابکاری» و «زندان» بودند. [36]ساواک پس از این که برای چندی فعالیتهای علامه جعفری را زیر نظر گرفت در تاریخ 12 / 09 / 51 از او به عنوان « روحانی افراطی» در گزارش خود نام برد، در قاموس ساواک روحانی افراطی به روحانیون مبارز و انقلابی اطلاق میشد. در واقع از این تاریخ به بعد است که ساواک با تجزیه و تحلیل سخنرانیها، شرکتکنندگان و ارتباطات علامه جعفری، برایش مسلم شد که علامه فردی مبارز و انقلابی محسوب میشود که دارای تمایلات انقلابی و مخالف با رژیم است و بر این اساس با اطلاق روحانی افراطی به وی، خواهان تشدید اقدامات کنترلی درباره او شده بود.[37] از سویی دیگر، در گزارشهای ساواک به این امر تاکید شده بود که روحانیون مخالف در برگزاری چنین نشستهای نقش دارند.[38]
ساواک، شرکت در جلسات هفتگی علامه جعفری را «جرمانگاری» کرده و عمدتاً برای دانشجویان و دیگر اشخاصی که به طور مرتب به این جلسات رفت و آمد میکردند، دستور تشکیل پرونده را صادر نمود. [39]
مباحث مطرح شده در جلسات هفتگی علامه جعفری باعث شده بود که هر روز بر تعداد شرکتکنندگان در این جلسات افزوده شود، به گونهای که بر اساس اسناد ساواک تعداد شرکتکنندگان در این جلسات از بیست و سی نفر به سیصد نفر رسیده بود. این امر در واقع نشان دهنده نقش مهمی است که این جلسات در فرآیند کادرسازی و پرورش نیروهای انقلابی داشته است. جالب آن که این مساله مورد توجه گزارشنویسان ساواک نیز قرار گرفته بود[40] و شرکت روزافزون دانشجویان و انقلابیها در جلسات هفتگی علامه باعث نگرانیهای جدی ساواک شده بود. در این گزارشها از شرکت استادان و دانشجویانی «که سازنده زیربنای فکری دانشجویان منحرف هستند» ابراز نگرانی شده است. در ادامه این سند این مطلب مورد توجه قرار گرفته که امکان دارد این افراد به فکر ایجاد کانون سازندگی فکری در جهت مخالفت با اساس حکومت پهلوی بوده باشند. [41]
در واقع این گزارش و نظریات کارشناسان ساواک بیش از هرچیز نشانگر تاثیر مهم و اساسی است که جلسات هفتگی و منظم علامه جعفری در فرآیند انقلاب اسلامی داشته است. پس از این گزارشها که برای ساواک ماهیت اصلی فعالیتهای علامه جعفری و شرکت کنندگان در جلسات وی مشخص شده بود، علامه جعفری به عنوان «سوژه» و کانون تهدید بالقوه برای رژیم معرفی شد که باید برای کنترل رفت و آمدها و ارتباطات وی از تمامی امکانات موجود استفاده شود.[42]
در یکی از این گزارشها به تاریخ 4 / 09 / 53 هرچند مسئولان عملیاتی ساواک نتوانسته بودند سندی مستقیم مبنی بر تمایلات انقلابی علامه پیدا کنند، اما بر اساس«قرائن و شواهد موجود» او را فردی مخالف رژیم خطاب کرده بودند که در جلسات هفتگی او دانشجویان و روشنفکران شرکت میکنند. بر اساس گزارش تحلیلی ساواک، هدف دانشجویان از شرکت در جلسات وی تقویت بنیادهای فلسفی خود بوده است. این امر به خصوص درباره اعضای سازمان مجاهدین صحت داشت. در همین گزارش تاکید شده که «افراد ناراحت» به وسیله کمیته مشترک ضدخرابکاری دستگیر و منازل آنان مورد تفتیش قرار گیرد.[43]
نکته قابل تأمل این که هرچند عمده سخنرانیهای مذهبی علامه در ظاهر بیان وقایع مذهبی و سخنرانیهای علمی و فلسفی بود اما به تدریج با تندتر شدن روند نهضت امام، شاهد این بودیم که در این جلسات اشاراتی هرچند به صورت مخفی درباره انقلاب و شهدای آن میشد. به عنوان مثال در جلسه مورخ 17 / 03 / 51 پس از اتمام جلسه، یکی از روحانیون از حاضرین میخواهد که «برای شادی روح تمامی شهدای اسلام» صلوات ختم کنند که در فرهنگ سیاسی آن دوره، شهدای اسلام عبارتی بود که به مبارزان انقلابی که با رژیم ستمشاهی مبارزه میکردند، اطلاق میشد. بیان واژه «شهدای اسلام» باعث شد که دایره عملیات ساواک خواهان مشخص شدن ماهیت حقیقی این جلسات شود.[44] در واقع به درستی همان طور که افسران عملیاتی ساواک به آن اشاره کرده در اکثر این سخنرانیها «مضامین انقلابی قرآن» مورد توجه علامه قرار داشت.[45]
علامه جعفری در مراسم مذهبی که توسط بازاریان برپا میشد نیز شرکت میکرد. رویه او در جلسات نیز به فراخور مستمعین عمدتا بیان تفسیر قرآن و مطرح کردن مسائل مذهبی بود. از دیگر مباحث مطرح شده در این جلسات میتوان به شناخت عقل و حیات، آشنایی با مکاتب گوناگون و مقایسه آن با اسلام، شناخت انسان، رابطه انسان با جامعه، مسائل دینی، احتیاج بشر به دین و مذهب، مسائل اقتصادی و حقوقی در اسلام اشاره کرد.[46]
به تمام این موارد باید حضور مستمر و مداوم ایشان در مسجد به عنوان سنگر مبارزه علیه استبداد نیز اشاره کرد. علامه جعفری در طول سالهای مبارزه، در مساجد مهم آن دوره که کانون مهم شکلدهی به اندیشه انقلابی در میان آحاد مردم بود مانند هدایت، الجواد(ع) و .. شرکت میکرد و به رسالت خود در آگاهی دادن به مردم و آشنایی با اصول اسلام میپرداخت.[47]
این دانشمند گرانقدر و پرهیزکار در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. و سرانجام در 25 آبانماه 1377 در بیمارستان «لیستر» شهر لندن دار فانی را وداع گفتند[48]. پیکر علامه به تهران منتقل و پس از تشییع باشکوه به مشهد منتقل و در جوار حرم رضوی آرام گرفت.[49]
با مرگ وی یکی از مهمترین فیلسوفان جهان اسلام رخ در نقاب خاک کشید. رهبر فرزانه انقلاب در پیامی فقدان این علامه فرزانه، متفکر و فیلسوف نامدار را ضایعهای سنگین برای جامعه علمی و فرهنگی کشور قلمداد کردند و «خاموشی این چراغ فروزان» را «حقا خسارتی بزرگ برای جویندگان معارف عمیق اسلامی» به شمار آوردند.[50]
متن پیام مقام معظم رهبری به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
با اندوه و تأسف، اطلاع یافتیم که علامه فرزانه و متفکر و فیلسوف و ادیب نامدار آیتاللّه آقای حاج شیخ محمدتقی جعفری تبریزی به لقاء حق شتافته است. این برای جامعه علمی و فرهنگی کشور ضایعهای سنگین و فقدانی بی جبران است.
آن عالم بزرگ و متعهد، در طول بیش از چهل و پنج سال از هنگامی که پس از تکمیل تحصیلات عالی و ممتاز خود قدم در وادی تألیف و تحقیق و تعلیم نهاد، آثار علمی با ارزشی پدید آورد و تفکر فلسفی را در دایرهای وسیع از مستفیدان و تحسین کنندگان جهانی خود ارتقاء بخشید. پس از پیروزی انقلاب نیز همواره افکار سازنده او در زمینه معارف دینی و نگاه فلسفی به مسائل اسلامی، با استقبال فرزانگان و تشنگان علم و معرفت رو به رو می گشت. سخنرانیهای پر مغز این دانشمند عالیقدر که سرشار از نکتههای عمیق و درسهای به یاد ماندنی برای نسل جوان و دانشپژوه کشور بود، در شمار حسنات علمی و فکری دوران حاضر محسوب میگردد و خاموشی این چراغ فروزان حقاً خسارتی بزرگ برای جویندگان معارف عمیق اسلامی به شمار میآید.
این جانب با تسلیت به جامعه علمی کشور و علما و دانشجویان محترم حوزهها و دانشگاهها و مخصوصا به بازماندگان محترم و ارجمند ایشان، به روح این عالم بزرگوار درود میفرستم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت میکنم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی خامنهای
25 / 8 / 77
پینوشتها:
[1] جوادی، محمدرضا. فیلسوف شرق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، سال 1378،ص6
[2] فیضی، کریم، جاودان شعلهای در حیات اندیشه، تهران، ساده، سال 1383. ص 29.31.34
[3] «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1377، ص 11
[4] ناصری، محمد. علامه جعفری، دفتر انتشارات کمکآموزشی، 1377، ص 20-22
[5] پیشین، چراغ فروزان، ص دوازده
[6] پیشین، فیضی، 64.
[7] پیشین، جوادی، 23
[8] پیشین، چراغ فروزان، ص سیزده
[9] پیشین، فیضی، 195
[10] پیشین، فیضی، 195 و 203.
[11] پیشین، چراغ فروزان، ص شانزده.
[12] پیشین، چراغ فروزان، چهارده.
[13] غیاثی کرمانی، سید محمدرضا، ابن سینای زمان، قم، پارسایان، ص 138 و 18.
[14] پیشین، چراغ فروزان، ص هجده، نوزده.
[15] پیشین، فیضی، 217.
[16] پیشین، چراغ فروزان، ص بیست ودو.
[17] پیشین، غیاثی کرمانی، ص 77.
[18] پیشین، چراغ فروزان، ص بیست و دو.
[19] پیشین، فیضی، ص 382 و 424.
[20] پیشین، غیاثی کرمانی، ص 88 و 90.
[21] پیشین، فیضی، ص231
[22] پیشین، چراغ فروزان، ص 6 و 7.
[23] همان، ص 5 .
[24] همان، ص 28.
[25] همان، ص 53 و 54.
[26] همان، ص 55.
[27] همان، ص 114.
[28] همان، ص 96.
[29] همان، ص 70.106.108.
[30] همان، ص 73.77.90.101.100.71.
[31] همان، ص 90.
[32] ساسان پور، شهرزاد، عبور از سازمان، مجید شریف واقفی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،: 1386، ص 107 و 95.
[33] پیشین، چراغ فروزان، ص 109 و 111.
[34] همان، ص 122.
[35] همان، ص 126.
[36] همان، ص 131.
[37] همان، ص 132.
[38] همان، ص 38.
[39] همان، ص 142.
[40] همان، ص 146.
[41] همان، ص 153.
[42] همان، ص 154.
[43] همان، ص 187 و 205.
[44] همان، ص 102.
[45] همان، ص 3.
[46] همان، ص 81.80.110.118.137.140.161.208.
[47] همان، ص 61 و 78.
[48] پیشین، جوادی، ص 105 و 106.
[49] پیشین، چراغ فروزان، ص 46.
[50] همان، ص 9.
منابع:
«چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1377.
جوادی، محمدرضا. فیلسوف شرق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1378.
ناصری، محمد. علامه جعفری، دفتر انتشارات کمکآموزشی، 1377.
ساسان پور، شهرزاد، عبور از سازمان، مجید شریف واقفی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1386.
فیضی، کریم، جاودان شعلهای در حیات اندیشه، تهران، ساده، 1383.
غیاثی کرمانی، سید محمدرضا، ابن سینای زمان، قم، پارسایان.
نظرات