رشوه به رضا‌خان و سرانجام دوستی با او !


6238 بازدید

رشوه به رضا‌خان و سرانجام دوستی با او !

 عبدالحسین میرزا فرمانفرما در سال 1270 هجری قمری برابر با 1231 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش فیروز میرزا نصرت‌الدوله پسر شانزدهم عباس میرزا و مادرش حاجیه‌ هُماخانم دخترعموی پدرش و دختر بهرام میرزا بهاء‌الدوله پسر سی ‌و هفتم فتحعلی‌شاه بود.

تحصیلات عبدالحسین میرزا همانند دیگر شاهزادگان آن دوره نبود. آن زمان معمول بود که شاهزادگان و فرزندان اشراف بعد از فراگرفتن ادبیات فارسی و عربی و آداب دینی و تعلیم خط به تیراندازی و شکار مشغول می‌شدند و آنگاه به فراخور تخصصشان در دربار حضور می‌یافتند. اما برای عبدالحسین میرزا معلم سرخانه آوردند؛ او ادبیات فارسی، عربی و آداب دینی را فرا گرفت، فارسی را خوب می‌دانست و در نوشتن، سبک خاصی داشت. بعد او را به مدرسه نظام اتریشی که در تهران دایر بود فرستادند و در آنجا زبان فرانسه را یاد گرفت و بعد از مدتی مسؤول تعلیم سربازان و انتظامات جنگی شد. بعد از اتمام مدرسه اتریش زیرنظر کامران میرزا نائب‌السلطنه، وزیر جنگ و پسر ناصرالدین شاه مشغول خدمت شد. در سال 1299 هجری قمری به درجه سرهنگی رسید و ریاست افواج کرمان به عهده او واگذار شد و بعد از مدتی به تهران بازگشت. وی در جوانی به کمک پدر توانست قناتی برای تهران حفر کند که به قنات فرمانفرما معروف شد و چون پدرش فیروز میرزا به فرمانفرما ملقب شد، شاه لقب نصرت‌الدوله را به عبدالحسین ‌میرزا اعطا کرد. وی در سال 1301 هجری قمری به سرتیپی رسید. سال بعد عازم آذربایجان شد و به نام نصرت‌الدوله در آن ایالت معروف شد. عبدالحسین میرزا در تبریز به دستگاه مظفرالدین میرزا ولیعهد پیوست و به خدمت امیرنظام حسنعلی‌خان گروسی درآمد و به ریاست ژاندارمری آذربایجان منصوب شد. در سال 1303 هجری قمری، هنگامی که فیروز میرزا فرمانفرما در تهران درگذشت، عبدالحسین میرزا برای تشریفات عزاداری از تبریز به تهران آمد و بعد از انجام مراسم با نامه‌ای که از طرف امیرنظام از تبریز برای او فرستاده شد، دوباره به تبریز بازگشت و به کار سابق خود مشغول شد. در همین ایام با عزت‌الدوله دختر ولیعهد مظفرالدین میرزا نیز ازدواج کرد و از این پس در کسوت صندوق‌داری ولیعهد انجام وظیفه کرد. عبدالحسین میرزا سه سال بعد به جای برادرش با لقب فرمانفرما - به معنای حاکمیت و قدرت مطلق یک منطقه - به عنوان والی کرمان و بلوچستان منصوب شد. از آنجایی که او سال‌ها در تبریز زندگی کرده بود برایش سخت بود که در کرمان زندگی کند ولی آرام ‌آرام با این منطقه و مردمان آن خو گرفت. او در این ایام دیوان اشعار میرزا آقاخان کرمانی، از آزادی‌خواهان ضد حکومت قاجار که در زندان بود را چاپ کرد و به خانواده او نیز بسیار توجه کرد. حکومت اول او در کرمان تا سال 1311 هجری قمری طول کشید. در همین سال بود که مظفرالدین میرزای ولیعهد بار دیگر او را به آذربایجان فرستاد. عبدالحسین میرزا در این مقطع به فرماندهی قشون آذربایجان منصوب شد و حکومت خوی و ارومیه را نیز به او محول کردند. چندی بعد در پی آشوب کردستان او را حاکم کردستان و ساوجبلاغ و صاین قلعه کردند، ولی چون در اواخر سال 1312 هجری قمری در کرمان نیز آشوب و درگیری‌هایی به وجود آمد، برای بار دوم او را حاکم کرمان کردند. عبدالحسین میرزا از کردستان روانه تهران شد و به حضور شاه رسید و از آنجا راهی کرمان شد و تا سال 1314 هجری قمری در آنجا ماند، در این سال به حسب صلاحدید میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان، صدراعظم، او را از کرمان به حکومت تهران منصوب کردند و حکومت کرمان نیز همچنان تحت نظر او باقی ماند. او پس از عزل امین‌السلطان از مقام صدارت و به صدارت رسیدن میرزا علی‌خان امین‌الدوله در سال 1314 هجری قمری، به سمت وزارت جنگ منصوب شد و یک سال بعد، از این مقام معزول و به خاطر کارشکنی اطرافیان شاه به عراق تبعید شد و چندی بعد به تهران بازگشت.

فرمانفرما در جریان نهضت مشروطیت خود را به آزادیخواهان نزدیک کرد، پس از صدور فرمان مشروطیت در دوره اول قانونگذاری، در کابینه موقت به ریاست میرزا سلطان‌علی‌خان وزیر افخم به وزارت عدلیه منصوب شد. در دوره فترت میان دوره اول و دوم قانونگذاری در کابینه میرزا ابوالقاسم‌خان ناصرالملک همدانی عهده‌دار پست وزارت داخله بود و این سمت را در کابینه بعد یعنی در زمان رییس‌الوزرایی جوادخان سعدالدوله حفظ کرد. پس از فتح تهران و فرار محمدعلی شاه، محمدولی‌خان تنکابنی تشکیل کابینه داد و در این کابینه فرمانفرما عهده‌دار وزارت عدلیه بود. این کابینه در زمان احمدشاه تشکیل شد. در کابینه دوم محمدولی‌خان تنکابنی هم فرمانفرما همچنان عهده‌دار پست وزارت عدلیه بود. در دوره دوم قانونگذاری در کابینه‌های اول و دوم میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک فرمانفرما عهده‌دار پست وزارت جنگ بود. در دوره سوم قانونگذاری که عبدالمجید میرزا عین‌الدوله، داماد مظفرالدین ‌شاه تشکیل کابینه داد او به وزارت داخله منصوب شد.

سرانجام فرمانفرما در زمان فترت میان دوره سوم و چهارم مجلس شورای ملی، کابینه خود را تشکیل داد. این کابینه بیش از یک ماه و نیم دوام نداشت و در آن فرمانفرما، علاوه بر رییس‌الوزرایی عهده‌دار پست وزارت داخله نیز بود. پس از سقوط کابینه فرمانفرما، سپهدار اعظم مأموریت یافت تا کابینه خود را تشکیل دهد. در کودتای 1299 فرمانفرما و دو پسرش نصرت‌الدوله و سالار لشکر به دستور سیدضیاءالدین طباطبایی به زندان افتادند. فرمانفرما برای سیدضیاء پیشکشی قابل ملاحظه‌ای فرستاد و در مقابل سیدضیاء قول داد که آن‌ها را نخواهد کشت.

بعد از حکومت صد روزه سیدضیاء و در زمان رییس‌الوزرایی قوام‌الدوله زندانیان کابینۀ سیدضیاء آزاد شدند و فرمانفرما با هوشمندی توجه سردار سپه، وزیر جنگ که سابقا رئیس قراولان منزل او بود را به خود جلب کرد و از آن تاریخ ظاهرا در زمرۀ دوستان رضاخان قرار گرفت. فرمانفرما مقادیر قابل توجهی از اراضی خود را به رضاخان بخشید و سردار سپه نیز در مقابل دو تن از فرزندان فرمانفرما یعنی محمدعلی میرزا و عباس میرزا را به وکالت مجلس شورای ملی رساند و نصرت‌الدوله فرزند ارشد وی را به وزارت منصوب کرد. فرمانفرما از کودتای 1299 عهده‌‌دار هیچ شغل دولتی نبود و بیشتر اوقات خود را به رسیدگی به املاک و تربیت فرزندانش سپری می‌‌‌کرد. رضاشاه اندکی پس از تاج‌گذاری از فرمانفرما خواست تا خانهٔ مسکونی و باغش در خیابان سپه را به او واگذار کند. فرمانفرما که می‌‌‌دانست خودداری از واگذاری املاک، سروکار او را به پلیس رضاشاهی خواهد انداخت، بی‌‌درنگ خانه و باغ را به رضا شاه بخشید و کاخ مرمر در همین زمین‌ها احداث شد. فرمانفرما نیز با خانواده‌‌اش در باغ شاه که سالیانی پیش از احمد شاه خریداری کرده‌ بود، اقامت کرد.

یکی از وقایعی که تاثیر زیادی بر فرمانفرما گذاشت مرگ فرزند ارشدش فیروز فیروز مشهور به نصرت‌الدوله بود. او از چهره‌های شاخص اواخر قاجار و پهلوی اول بود که طی دوران زندگی خود مناصبی چون وزارت عدلیه، خارجه، دادگستری و مالیه را برعهده داشت و در ادوار چهارم، پنجم و ششم نمایندۀ مجلس شورای ملی بود. نصرت‌الدوله یکبار در سال 1308 به اتهام ارتشاء بازداشت شد و به 4 ماه زندان، محرومیت از خدمات اجتماعی و پرداخت غرامت محکوم شد. وقتی در سال 1309 به سبب بیماری آزادش کردند تا سال 1315 مشغول رسیدگی و رونق بخشیدن به املاکش بود، تا اینکه بار دیگر در این سال بازداشت و این بار به زندان سمنان منتقل شد. دربارۀ دلایل بازداشت دوم نصرت‌الدوله دو روایت وجود دارد. یکی اتهام همکاری با سردار اسعد بختیاری برای برانداختن رژیم پهلوی و دیگری دادن اطلاعاتی به یک تبعه فرانسه برای سیاه‌نمایی علیه رژیم.گفته می‌شود چندی پیش از بازداشت نصرت‌الدوله، جراید فرانسه مطالبی درباره دیکتاتوری رضاشاه و غصب املاک مردم نوشتند. در پی این واقعه رکن‌الدین مختاری رییس وقت شهربانی انگشت اتهام را متوجه نصرت‌الدوله کرد که چنین اطلاعاتی را به دیپلماتی فرانسوی داده که مستاجرش بود و روابط گرمی با او داشت. اینچنین بود که یک سال پس از توقیف وی و انتقالش به زندان سمنان در دی ماه 1316 خبر مرگش که به عقیدۀ بسیاری، مشکوک به نظر می‌رسید را به فرمانفرما دادند. فرمانفرما به نصرت‌‌الدوله بیش از دیگر فرزندانش علاقه داشت و مرگ او تأثیر بدی در روحیه‌‌اش گذاشت. فشار دستگاه در جلوگیری از برگزاری مراسم تشییع و ترحیم، اندوه فرمانفرما را دوچندان کرد. رضاشاه همچنین بازماندگان نصرت‌‌الدوله را مکلف کرد رشوهٔ 28000 پوندی انگلستان به نصرت‌‌الدوله در عقد قرارداد 1919 را به دولت بازگردانند. فرمانفرما برای تأمین وجه درخواستی، مقدار قابل‌ توجهی از اموالش را فروخت. در‌‌‌‌ همان سال رضاشاه، باغشاه را نیز تصرف کرد.

مرگ نصرت‌‌الدوله و ضبط اموال فرمانفرما توسط رضا شاه، او را ضعیف و ناتوان کرد و باعث شد در دو سال پایان عمر گوشه‌نشینی اختیار کند. عبدالحسین فرمانفرما سرانجام در 30 آبان ماه 1318 پس از دو سکتهٔ مغزی پیاپی در سن 87‌ سالگی در باغ ییلاقی خود واقع در رضوانیهٔ شمیران درگذشت. او را در آرامگاهی در نزدیکی قبر نصرت‌الدوله در صحن حرم شاه عبدالعظیم شهر ری به خاک سپردند.

عبدالحسین میرزا فرمانفرما دارای شخصیت منحصر به فردی بود. او در مجموع 8 بار ازدواج کرد و صاحب 36 فرزند شد که برخی فامیلی «فرمانفرمائیان» را برگزیدند و برخی دیگر به شهرت «فیروز» شناخته می‌شوند و برخی هم در عرصه سیاست دستی داشته‌اند. از آن جمله مریم فیروز بنیانگذار سازمان زنان حزب توده و همسر نورالدین کیانوری رهبر این حزب بود. خواهرزادۀ او محمد مصدق نخست‌وزیر دولت ملی نیز یکی از مشهور‌ترین سیاستمداران تاریخ ایران است. فرمانفرما همچنین یکی از ملاکین معتبر ایران هم بود. املاک وسیعی که بنام او در آذربایجان، کرمانشاه، کردستان، فارس، کرمان، کرج و تهران وجود داشت، مؤید این امر است.


خبرگزاری فارس، 16 آذر 1392