ماجرای تعطیلی دانشگاهها در سال 1359


ناهید روشن نهاد
1403 بازدید
انقلاب فرهنگی

ماجرای تعطیلی دانشگاهها در سال 1359

در هر انقلاب‌ ریشه‌دار، بسیاری‌ از نهادهای‌ جامعه‌ دگرگون‌ شده‌ ونظام‌های‌ مترقی‌تر و تکامل‌ یافته‌تر جایگزین‌ آن‌ می‌شوند. انقلاب‌اسلامی‌ ایران‌ نیز با همه‌ی‌ ویژگی‌های‌ خاص‌ خود بویژه‌ شیوه‌های‌تکوینی‌ آن‌ نمی‌تواند از این‌ قاعده‌ مستثنا باشد.

پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، نهادهای‌ جدیدی‌ به‌ وجودآمدند و بسیاری‌ ازنهادهای‌ سابق‌ در جهت‌ انقلاب‌ تغییر رویه‌ دادند. با این‌ همه‌، یک‌ سری‌ ازسازمان‌ها و نهادها علی‌رغم‌ تغییرات‌ روبنایی‌، همچنان‌ بدون‌ تغیر باقی‌ماندند که‌ مقوله‌ی‌ آموزش‌ و آموزش‌ عالی‌ درایران‌ از جمله‌ی‌ این‌ موارداست‌. در حقیقت‌، دانشگاه‌ در ایران‌ که‌ سال‌ها انواع‌ تجربه‌ها، الگوها وآموزش‌های‌ بیگانه‌ را به‌ خود دیده‌ ـ ثمره‌ی‌ چندانی‌ هم‌ برایش‌ به‌ ارمغان‌نیاورده‌ بود ـ با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، دیگر قادر به‌ ادامه‌ی‌ حیات‌ خودنبود.

الف‌ ـ وضعیت‌ ارکان‌ تشکیل‌ دهنده‌ی‌ دانشگاه‌های‌ ایران‌ درسال‌های‌ 1357 و 1358

در بحبوحه‌ی‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، فعالیت‌ تحصیلی‌ دردانشگاه‌ها، هم‌چون‌ مدارس‌، ادارات‌ و کارخانه‌ها تعطیل‌ شده‌ بود وگروه‌های‌ مختلف‌ سیاسی‌ با استقرار دفتری‌ در دانشگاه‌ها، فعالیت‌سیاسی‌ می‌کردند. پس‌ از تجدید فعالیت‌ تحصیلی‌ دانشگاه‌ها از اسفند1357 حضور گروه‌ها و فعالیت‌های‌ سیاسی‌ در دانشگاه‌ها هم‌چنان‌ ادامه‌یافت‌. بخش‌ اعظمی‌ از این‌ گروه‌ها و فعالیت‌ها نیز به‌ مخالفان‌ تعلق‌ داشت‌و نیروهای‌ وفادار به‌ نظام‌ و رهبری‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در قالب‌ کمیته‌ها وانجمن‌های‌ اسلامی‌ در مقابل‌ فعالیت‌های‌ این‌ گروه‌های‌ مخالف‌، احساس‌خطر می‌کردند.

در واقع‌، دانشگاه‌های‌ ایران‌ از نوعی‌ آزادی‌ عمل‌ و خودمختاری‌ که‌ درتاریخ‌ این‌ مؤسسات‌ بی‌نظیر بود، بهره‌ می‌بردند و در اکثر دانشگاه‌ها،گروه‌های‌ سیاسی‌ دانشجویی‌، اغلب‌ با سازمان‌های‌ سیاسی‌ خارج‌ ازدانشگاه‌، همکاری‌ می‌کردند و به‌ فعالیت‌هایی‌ می‌پرداختند که‌ ارتباطی‌ به‌رسالت‌ دانشگاهی‌ نداشت‌.

توصیف‌ سرپرست‌ شورای‌ مدیریت‌ دانشگاه‌ تهران‌ از وضعیت‌دانشگاه‌ تهران‌ در آن‌ برهه‌ از زمان‌، شاید بتواند تصویر گویایی‌ از آن‌شرایط‌ را ارائه‌ دهد. او می‌گوید:

«پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، چون‌ در انتخاب‌ مسئولان‌ سازمان‌هاضابطه‌ی‌ مکتبی‌ وجود نداشت‌، افرادی‌ با بینش‌های‌ گوناگون‌ از انقلاب‌ واسلام‌، امور کشور را دردست‌ گرفتند و هرکس‌ آن‌چنان‌ عمل‌ کرد که‌ ازانقلاب‌ و اسلام‌ درک‌ می‌کرد و مدیریت‌ موقت‌ دانشگاه‌ تهران‌ نیز از این‌قاعده‌ مستثنا نبود. ما هنگامی‌ که‌ به‌ اصرار مهندس‌ بازرگان‌، این‌ مسئولیت‌را پذیرفتیم‌ ـ 13 اسفند 1357 ـ دانشگاه‌ مثل‌ غالب‌ سازمان‌های‌ مملکتی‌،وضع‌ کاملاً استثنایی‌ داشت‌ و در اختیار گروه‌های‌ سیاسی‌ بود. چند تانک‌عظیم‌ چیفتن‌ در محوطه‌ی‌ دانشگاه‌ پارک‌ شده‌ بود و دو سازمان‌ چریکی‌مجاهدین‌ خلق‌ و فداییان‌ خلق‌ یکی‌ در دانشکده‌ی‌ علوم‌ و دیگری‌ دردانشکده‌ی‌ فنی‌ به‌ مردم‌ تعلیمات‌ نظامی‌ می‌دادند و مسجد دانشگاه‌،مرکز کمیته‌ وانبار اسلحه‌ و وسایلی‌ بود که‌ از خانه‌ی‌ طاغوتیان‌ به‌ دست‌مردم‌ فتح‌ می‌گردید و به‌ آن‌جا آورده‌ می‌شد. در چنین‌ شرایطی‌ ما مجبوربودیم‌ طبق‌ فرمان‌ امام‌، کلاس‌ها را هرچه‌ زودتر دایرکنیم‌ و دانشگاه‌ را به‌وضع‌ عادی‌ برگردانیم‌ ودر این‌ کار موفق‌ شدیم‌.»

پس‌ از تشکیل‌ کلاس‌های‌ درس‌، کارگزاران‌ انقلابی‌ نظام‌ سعی‌ داشتنددانشگاه‌ها را در مسیر اسلامی‌ پیش‌ ببرند و چیزی‌ که‌ در ابتدای‌ امرمدنظر بود، نحوه‌ی‌ مدیریت‌ و اداره‌ی‌ امور دانشگاه‌ها، گزینش‌ استاد،دانشجو و کارکنان‌ دانشگاه‌ و جو حاکم‌ بر فضای‌ دانشگاهی‌ بود.

البته‌ در همین‌ ایام‌ ـ با وجود وقوع‌ انقلاب‌ و تغییر نظام‌ در ایران‌ ـ عده‌ی‌دانشجویان‌ ایرانی‌ در آمریکا روبه‌ افزایش‌ بوده‌ است‌. به‌ گزارش‌«یونایتدپرس‌» به‌ قلم‌ «پیتر کاستا» آمده‌بود که‌ در آن‌ زمان‌ ـ آبان‌ 1358ـ 60هزار ایرانی‌ با ویزای‌ تحصیل‌ در دانشگاه‌های‌ دیگر و هزار تن‌ نیز باویزاهای‌ دیگر به‌ درس‌ خواندن‌ مشغول‌ بودند.

علاوه‌ بر نارسایی‌های‌ مذکور، دانشجویان‌ به‌ درس‌ خواندن‌ علاقه‌ای‌ نشان‌ نمی‌دادند و در گذراندن‌ واحد درسی‌آزاد بودند. برای‌ مثال‌ در دانشگاه‌ علم‌ و صنعت‌، در ترم‌ اول‌ سال‌1357ـ1358 از تعداد 5490 دانشجوی‌ ثبت‌ نام‌ شده‌، تنها 2866 نفربیشتر از 11 واحد درس‌ گذراندند؛ یعنی‌ تمام‌ امکانات‌ از قبیل‌ استاد،کلاس‌، کادر دانشگاه‌ و بودجه‌ فراهم‌ شده‌ بود، ولی‌ دانشجویان‌ از آن‌بهره‌برداری‌ نکردند و به‌ فعالیت‌های‌ دیگر غیر از آموزش‌می‌پرداختند.

پس‌ از سال‌ تحصیلی‌ 1357ـ 1358 بحث‌ها و خبرهایی‌ پیرامون‌تعطیل‌ شدن‌ دانشگاه‌ها و شرکت‌ دانشجویان‌ در جهاد سازندگی‌ به‌ گوش‌می‌رسید. سازمان‌ مجاهدین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ نیز طی‌ اطلاعیه‌ای‌ از دولت‌و دانشجویان‌ خواسته‌ بود تا ترم‌ نخست‌ دانشگاه‌ها در سال‌ تحصیلی‌جدید به‌ منظور انجام‌ فعالیت‌های‌ جهاد سازندگی‌ تعطیل‌ شود، ولی‌ وزیرفرهنگ‌ و آموزش‌ عالی‌ خبر از گشوده‌ شدن‌ دانشگاه‌ها در مهرماه‌ رامی‌دهد و اذعان‌ می‌کند که‌ به‌ دلیل‌ عدم‌ شرکت‌ همه‌ی‌ دانشجویان‌ درجهاد سازندگی‌، کلاس‌های‌ درس‌، روند طبیعی‌ کار خود را ادامه‌می‌دهند.

در هر صورت‌، وجود مسایل‌ و معضلات‌ مذکور در دانشگاه‌ها وتلاش‌ کارگزاران‌ برای‌ رفع‌ آن‌ها، نشان‌ از لزوم‌ انجام‌ دگرگونی‌ و تغییراتی‌اساسی‌ در دانشگاه‌ها داشت‌ که‌ به‌ مرور ایام‌ باید به‌ انجام‌ می‌رسید. درواقع‌ هر گروه‌ و حزبی‌ با دیدگاه‌های‌ گوناگون‌ سعی‌ داشت‌ تا تغییرات‌بنیادی‌ ایجاد نماید، ولی‌ اختلاف‌ نظرها، یکی‌ نبودن‌ آرا و انتقاد گروه‌ها ازعملکرد یکدیگر موجب‌ می‌گشت‌ تا کارها و اقدامات‌ اصلاحی‌ به‌ تعویق‌افتد. علاوه‌ بر این‌ معضلات‌ و علل‌ فرهنگی‌ موجود، سیاسی‌ شدن‌ بیش‌از حد دانشگاه‌ها، کشیده‌ شدن‌ حل‌ و فصل‌ اختلافات‌ سیاسی‌ و حزبی‌ به‌مرکزیت‌ دانشگاه‌ها و مداخله‌ی‌ امور سیاسی‌ در جزییات‌ حیات‌دانشگاهی‌ باعث‌ شد پدیده‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ ـ دگرگونی‌در آموزش‌ عالی‌ ـ رخ‌ دهد؛ البته‌ به‌ منظور درک‌ بهتر این‌ مسأله‌ باید عللی‌را که‌ منجر به‌ ایجاد این‌ پدیده‌ شد، در دل‌ وقایع‌ جست‌وجو کرد.

از بدو شروع‌ کلاس‌ها در سال‌ 1357، بحث‌های‌ مسلکی‌،ایدئولوژیک‌ و سیاسی‌ در کلاس‌ها و محوطه‌های‌ دانشگاه‌ها، میان‌دانشجویان‌، کادر آموزشی‌ و مدیریت‌ در جریان‌ بود. اجتماعات‌ وسخنرانی‌های‌ مختلف‌ تشکیل‌ می‌شد. گروه‌های‌ سیاسی‌ دفاتر خود را دردانشگاه‌ها مستقر کرده‌ بودند. به‌ طور کلی‌ همه‌ی‌ اختلافات‌ و مجادلات‌ وتعارض‌های‌ سیاسی‌ پس‌ از انقلاب‌ ـ مسایل‌ کردستان‌، مطالبات‌ قومی‌ ودیگر خواسته‌ها مانند آزادی‌ مبارزه‌ با امپریالیسم‌ و سرمایه‌ داری‌،مشارکت‌ سیاسی‌ گروه‌ها در رهبری‌ نظام‌ و...ـ بیشتر از هرجای‌ دیگر درمحوطه‌ی‌ دانشگاه‌ها منعکس‌ می‌شد. در نتیجه‌ همه‌ی‌ این‌ها مباحث‌ وچالش‌هایی‌ را دامن‌ می‌زد که‌ باعث‌ می‌شد فعالیت‌ سیاسی‌ بر فعالیت‌علمی‌، تحقیقاتی‌ و دانشگاهی‌ غلبه‌ داشته‌باشد.

در سال‌ 1358، نیروهای‌ وفادار به‌ نظام‌ و رهبری‌ در مقابله‌ بافعالیت‌های‌ مخالف‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ در دانشگاه‌ها فعال‌ شدند. این‌نیروها چه‌ در سطح‌ مسئولان‌ ـ شورای‌ انقلاب‌ و نهادهای‌ انقلابی‌ ـ چه‌ درقالب‌ گروه‌هایی‌ مانند حزب‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و سازمان‌ مجاهدین‌انقلاب‌ اسلامی‌، چه‌ در قالب‌ انجمن‌های‌ اسلامی‌ دانشجویی‌،می‌کوشیدند که‌ ابتکار عمل‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ جامعه‌ و دانشگاه‌ دردست‌ نیروهای‌ اسلامی‌ ـ انقلابی‌ وفادار به‌ نظام‌ و رهبری‌ قرار بگیرد. ازبارزترین‌ نمودهای‌ عملیاتی‌ این‌ رویکرد، تصرف‌ سفارت‌ آمریکا در 13آبان‌ ماه‌ 1358 توسط‌ کسانی‌ بود که‌ به‌ عنوان‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ پیروخط‌ امام‌ به‌ یکی‌ از جریان‌های‌ مطرح‌ سیاسی‌ در جامعه‌ و دانشگاه‌ تبدیل‌شدند و درست‌ یک‌ روز بعد از اقدام‌ آن‌ها، مهندس‌ مهدی‌ بازرگان‌، رییس‌دولت‌ موقت‌ استعفا کرد. بدین‌ ترتیب‌، آن‌ عده‌ از دست‌ اندرکاران‌ انقلاب‌و نظام‌ که‌ به‌ روش‌های‌ انقلابی‌ مبتنی‌ بر ایدئولوژی‌ اسلامی‌ در سیاست‌خارجی‌ و داخلی‌ و برخوردهای‌ قاطع‌ با مسایل‌ معتقد بودند، یکی‌ ازموانع‌ پیشبرد اهداف‌ مبارزاتی‌ خود را از سر راه‌ برداشتند. از سوی‌دیگر، اختلافات‌ عقیدتی‌ و احیاناً برخوردهای‌ فیزیکی‌ در محیط‌دانشگاه‌ها موجب‌ گشت‌ تا آن‌ها توجه‌ها را به‌ خود جلب‌ کنند. بدین‌سبب‌ در اواخر شهریور 1358، مسئولان‌ عالی‌ رتبه‌ی‌ دولتی‌ و دانشگاهی‌در حضور رهبر انقلاب‌ به‌ بررسی‌ این‌ مسأله‌ پرداختند و بر لزوم‌ ایجادمحیطی‌ امن‌ و آرام‌ در دانشگاه‌ها تأکید کردند؛ ولی‌ در اوایل‌ اسفندهمان‌ سال‌، برگزاری‌ تظاهرات‌ سیاسی‌ در محیط‌ دانشگاه‌ها ممنوع‌ شد،زیرا با فرارسیدن‌ موعد انتخابات‌ مجلس‌، احزاب‌ مختلف‌ فعالیت‌بیشتری‌ از خود بروز دادند. بدین‌ سبب‌ معاون‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ وقت‌وزارت‌ کشور با مشاوره‌ی‌ ریاست‌ دانشگاه‌، مقرر کردند به‌ جهت‌ دورنگه‌داشتن‌ محیط‌ دانشگاه‌ از جنجال‌های‌ سیاسی‌، مراسم‌ مربوط‌ به‌گروه‌ها و احزاب‌ سیاسی‌ به‌ محلی‌ دیگر انتقال‌ یابد؛ اما دفاتر احزاب‌سیاسی‌ هم‌چنان‌ در دانشگاه‌ها مستقر بودند و دانشگاه‌ نه‌ تنها از داخل‌ درحال‌ اضمحلال‌ بود، بلکه‌ از خارج‌ نیز تهدید می‌شد، به‌ نحوی‌ که‌ دانشگاه‌تهران‌ مورد حملات‌ متوالی‌ قرارگرفت‌ و در این‌ میان‌، عواملی‌ چون‌بلاتکلیفی‌ در امر اداره‌ی‌ دانشگاه‌، فقدان‌ امنیت‌ و منزلت‌ دانشگاه‌ ونارسایی‌های‌ موجود میان‌ استادان‌، دانشجویان‌ و کارمندان‌ موجبات‌ وقوع‌چنین‌ رویدادهایی‌ را فراهم‌ آورد. به‌ همین‌ دلیل‌، رییس‌ وقت‌ شورای‌انقلاب‌ برای‌ جلوگیری‌ از ادامه‌ی‌ چنین‌ وقایعی‌، اختیارات‌ تام‌ دانشگاهی‌را طبق‌ مقررات‌ در اختیار هیأت‌ مدیریت‌ دانشگاه‌ تهران‌ قرارداد تا بدین‌وسیله‌ بتوانند اوضاع‌ آشفته‌ی‌ این‌ مراکز علمی‌ را آرام‌ ساخته‌ و آن‌ها رااداره‌ کنند.

در هر حال‌، گروه‌های‌ سیاسی‌، عقیدتی‌ و دینی‌ مخالف‌ و موافق‌،همدیگر را تحمل‌ نمی‌کردند و روز به‌ روز اوضاع‌ دانشگاه‌ها متشنج‌ترمی‌شد و کارکردهای‌ آموزشی‌ و پرورشی‌ و فعالیت‌ تحصیلی‌، علمی‌، فنی‌و حرفه‌ای‌ در دانشگاه‌ها تحت‌ الشعاع‌ اختلافات‌ سیاسی‌ وعقیدتی‌قرارمی‌گرفت‌. در این‌ راستا مخالفان‌، خواستار آزادی‌ و برابری‌ و مبارزه‌ باامپریالیسم‌ و سهیم‌ شدن‌ خود در قدرت‌ بودند و موافقان‌ نیز به‌ حاکمیت‌ارزش‌های‌ اسلامی‌ بر جامعه‌ و دانشگاه‌ و حذف‌ عناصر غرب‌زده‌ وشرِق زده‌ تأکید می‌کردند.

ب‌ ـ تحولات‌ دانشگاه‌ها از ابتدای‌ سال‌ 1359 تا اعلام‌ انقلاب‌فرهنگی‌

با فرارسیدن‌ سال‌ جدید ـ 1359 ـ شورای‌ انقلابی‌ تزکیه‌ی‌ دانشگاه‌تهران‌، تصمیمات‌ تازه‌ای‌ بدین‌ مضمون‌ اتخاذ کرد که‌: کلیه‌ی‌ استادان‌،دانشجویان‌ و کارکنانی‌ که‌ قبلاً عضو ساواک‌ بودند، هم‌چنین‌ حقوِبگیران‌ وافرادی‌ که‌ مورد حمایت‌ این‌ سازمان‌ بودند و نیز وزرا و وکلای‌مجلسین‌، صاحبان‌ مشاغل‌ مشابه‌ بعد از بهمن‌ 1345 باید از کار برکنارشوند. در ضمن‌ کلیه‌ی‌ کسانی‌ که‌ با عنوان‌ نماینده‌، سخنگو یا مسئول‌ درسازمان‌ها واحزاب‌ فرمایشی‌ شرکت‌ داشته‌ یا به‌ دلیل‌ روابط‌ خاص‌ خود بادربار سلطنتی‌ مقام‌هایی‌ را غصب‌ نموده‌ یا مواضع‌ ضد دانشجویی‌ و ضددانشگاهی‌ داشتند از احراز هرگونه‌ پست‌ مدیریت‌ در دانشگاه‌ محروم‌ماندند.

در این‌ ایام‌، سه‌ وزیر دولت‌ موقت‌ ـ وزیر مشاور در سازمان‌ برنامه‌،وزیر فرهنگ‌ و آموزش‌ عالی‌ و رییس‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ ـ وظایف‌هیأت‌ امنای‌ دانشگاه‌ها و مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ را بر عهده‌ گرفتند.

لازم‌ به‌ ذکر است‌ که‌ بعد از تأسیس‌ وزارت‌ علوم‌ و آموزش‌ عالی‌ درسال‌ 1346 و رشد اندیشه‌ی‌ استقلال‌ دانشگاه‌ها، سرانجام‌ قانون‌«هیأت‌های‌ امنای‌ مؤسسات‌ عالی‌ علمی‌ دولتی‌» در اسفندماه‌ 1350 به‌تصویب‌ رسید، اما پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، به‌ موجب‌ ماده‌ی‌واحده‌ی‌ شورای‌ انقلاب‌، تمامی‌ هیأت‌های‌ امنای‌ دانشگاه‌ها و مؤسسات‌آموزش‌ عالی‌ و پژوهشی‌، اعم‌ از دولتی‌ و غیر دولتی‌ منحل‌ شدند ووظیفه‌ی‌ آن‌ به‌ عهده‌ی‌ سه‌ وزیر یاد شده‌ قرار گرفت‌.

«این‌ هیأت‌ بعدها، عنوان‌ «هیأت‌ سه‌ نفری‌ جانشین‌ هیأت‌های‌ امنا» رابه‌ خودگرفت‌ و تا سال‌ 1369 باقی‌ ماند تا آن‌که‌ قانون‌ تشکیل‌ هیأت‌های‌امنای‌ دانشگاه‌ها و مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ و پژوهشی‌، طی‌ جلسات‌181 و 183 مورخ‌ 9 و 23/12/1367 شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ به‌تصویب‌ رسید و نهال‌ نورسته‌ی‌ هیأت‌ امنا تقویت‌ گردید.»

به‌ هر صورت‌، انتصاب‌ این‌ سه‌ تن‌ به‌ جای‌ هیأت‌ امنا در آن‌ برهه‌ اززمان‌ برای‌ رفع‌ مضیقه‌ی‌ مالی‌ این‌ دانشگاه‌ها و به‌ تعویق‌ نیفتادن‌ کار آن‌هابوده‌ است‌.

در نیمه‌ی‌ دوم‌ فروردین‌ 1359 به‌ دنبال‌ تعطیلات‌ نوروزی‌ و آغاز کاردانشگاه‌ها و مطبوعات‌، حمایت‌ بیشتر گروه‌ها و شخصیت‌ها و توده‌های‌مردم‌ از قطع‌ رابطه‌ با آمریکا به‌ دنبال‌ گروگان‌گیری‌، در روزنامه‌ها منعکس‌می‌شد؛ اما وزارت‌ کشور طی‌ بخشنامه‌ای‌ به‌ مسئولان‌ دانشگاه‌ مقرر کردکه‌ از اجازه‌ دادن‌ به‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ به‌ هر عنوان‌ جهت‌ برگزاری‌ مراسم‌سخنرانی‌ و تبلیغات‌ سیاسی‌ خودداری‌ کنند.

لازم‌ به‌ ذکر است‌ که‌ به‌ دنبال‌ وقایع‌ دانشگاه‌ها در سال‌ 1358، امام‌خمینی‌(ره‌) در پیام‌ نوروزی‌ خود اعلام‌ فرمودند: «باید انقلابی‌ اساسی‌ درتمام‌ دانشگاه‌های‌ ایران‌ به‌ وجود آید تا اساتیدی‌ که‌ در ارتباط‌ با شرِق و یاغرب‌ هستند، تصفیه‌ گردند و دانشگاه‌ محیط‌ سالمی‌ شود برای‌ تدریس‌علوم‌ عالی‌ اسلامی‌.» به‌ این‌ ترتیب‌ حرکت‌هایی‌ در قبال‌ این‌ سخنان‌ دردانشگاه‌ها به‌ وقوع‌ پیوست‌.

در همین‌ اوان‌، آقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ ـ عضو شورای‌ انقلاب‌ و عضوشورای‌ مرکزی‌ حزب‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ـ در روز 26 فروردین‌ 1359 درتالار اجتماعات‌ دانشکده‌ی‌ پزشکی‌ تبریز سخنرانی‌ کرد که‌ با سؤالات‌دانشجویان‌ و پاسخ‌ ایشان‌، اجتماع‌ دانشجویان‌ به‌ تشنج‌ کشیده‌ شد. سپس‌بر اثر اعتراض‌ گروه‌های‌ مخالف‌، جلسه‌ شکلی‌ آشفته‌ به‌ خود گرفت‌ وآقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ بدون‌ شرکت‌ در جلسه‌ی‌ سخنرانی‌ بعدی‌،دانشگاه‌ تبریز را ترک‌ کرد. در پی‌ این‌ واقعه‌، دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌امام‌ در تبریز، ضمن‌ بیرون‌ کردن‌ مسئولان‌ و کارکنان‌ ساختمان‌ مرکزی‌،آن‌جا را به‌ تصرف‌ خود درآورده‌ و اعلام‌ کردند تا تکمیل‌ انقلاب‌ فرهنگی‌و پاک‌سازی‌ در سطوح‌ دانشجویی‌ و هیأت‌ علمی‌ و کارمندان‌، مرکز مذکوررا ترک‌ نمی‌کنند.

دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌ امام‌ ـ اشغال‌ کننده‌ی‌ ساختمان‌ مرکزی‌ ـاعلام‌ کردند: «ما در اجرای‌ پیام‌های‌ پاییزی‌ و نوروزی‌ امام‌ امت‌ خمینی‌بزرگ‌ قدم‌ برمی‌داریم‌ و پاک‌سازی‌ دانشگاه‌ از عوامل‌ مضر و ضد انقلاب‌و انحلال‌ سیستم‌ فعلی‌ دانشگاه‌ از سیستم‌ امپریالیستی‌ و ایجاد سیستم‌اسلامی‌ از لحاظ‌ اداری‌ و آموزشی‌ از هدف‌های‌ نخستین‌ ماست‌.»

مسئول‌ روابط‌ عمومی‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌ امام‌ در این‌ زمینه‌گفت‌: « به‌ دستور امام‌ خمینی‌ قراربود تحول‌ اساسی‌ در سطح‌ فرهنگی‌ به‌عمل‌ آید که‌ متأسفانه‌ این‌ عمل‌ در دانشگاه‌ تبریز عملی‌ نگردید و متشنج‌شدن‌ جلسه‌ی‌ سخنرانی‌ امروز به‌ وسیله‌ی‌ گروه‌های‌ مخالف‌، انگیزه‌ای‌برای‌ به‌ تصرف‌ درآوردن‌ آن‌ توسط‌ ماست‌... مااز اول‌ انقلاب‌، کارکردهای‌مخالف‌ را زیرنظر داشتیم‌ و آن‌ها هرکاری‌ که‌ می‌خواستند، می‌کردند، امابه‌ خاطر رعایت‌ دموکراسی‌ حرف‌ نمی‌زدیم‌...» در هر صورت‌،دانشجویان‌ِ مذکور به‌ دلیل‌ عدم‌ اقدام‌ِ شورای‌ تزکیه‌ دراین‌ مورد دست‌ به‌چنین‌ اقدامی‌ زدند.

دکتر باهنر در ارتباط‌ با این‌ مسأله‌ اظهار داشت‌: «گزارش‌های‌ رسیده‌نشان‌ می‌دهد که‌ مردم‌ شهر تبریز این‌ اقدام‌ دانشجویان‌ را تأیید کرده‌اند وخواستار عملی‌ شدن‌ درخواست‌های‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ ـ دگرگونی‌بنیادی‌ دانشگاه‌ها و تعویض‌ سیستم‌ آن‌ ـ هستند.»

با انتشار خبر تصرف‌ دانشگاه‌ تبریز، بسیاری‌ از دانشگاه‌ها ومؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ دیگر هم‌ تحت‌ تأثیر این‌ واقعه‌ قرارگرفت‌. البته‌ درمقابل‌ این‌ موج‌ تصرف‌، گروه‌های‌ دیگری‌ از دانشجویان‌ دست‌ به‌ مقاومت‌زده‌ و با تحصن‌ و حفاظت‌ از محیط‌ دانشگاه‌ در مقابل‌ تصرف‌ دانشگاه‌ها ومؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌، مقاومت‌ نشان‌ دادند و در روزهای‌ 29 و 30فروردین‌ ماه‌، زد و خوردهای‌ بسیاری‌ میان‌ موافقان‌ و مخالفان‌ روی‌ داد.

انجمن‌های‌ اسلامی‌ و سازمان‌ دانشجویان‌ مسلمان‌، هدف‌ خود را ازابتدا تغییر نظام‌ آموزش‌ عالی‌ عنوان‌ کردند، البته‌ گروه‌های‌ دیگردانشجویی‌ نیز با تغییر نظام‌ آموزش‌ عالی‌ موافق‌ بوده‌، ولی‌ با شیوه‌ی‌تصرف‌ دانشگاه‌ مخالفت‌ می‌کردند.

پس‌ از درگیری‌ها و برخوردهای‌ بسیاری‌ که‌ در دانشگاه‌ها روی‌ داد،شورای‌ انقلاب‌ تصمیمات‌ مهمی‌ را درباره‌ی‌ دانشگاه‌هاـ در خلال‌ بیانیه‌ی‌29/1/1359ـ بدین‌ مضمون‌ اعلام‌ کرد: امتحانات‌ دانشگاه‌ها و مدارس‌عالی‌ باید تا 14 خرداد پایان‌ یابد و از 15 خرداد دانشگاه‌ها تعطیل‌ شود.همچنین‌ به‌ گروه‌ها، برای‌ برچیدن‌ ستادهای‌ عملیاتی‌ و دفترهای‌ فعالیتی‌در دانشگاه‌ها سه‌ روز مهلت‌ داد و درخواست‌ دانشگاهیان‌ و دانشجویان‌مسلمان‌ مبنی‌ بر تغییر بنیادی‌ نظام‌ آموزشی‌ را تأیید کرد.

به‌طور کلی‌ در آن‌ ایام‌، اختلاف‌ نظرهایی‌ پیرامون‌ تعطیلی‌ دانشگاه‌هاوجود داشت‌؛ البته‌ در این‌ مورد اطلاع‌ رسمی‌ در دست‌ نبود، امازمزمه‌هایی‌ مبنی‌ براین‌که‌ گروه‌های‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ها معتقدند این‌ مکان‌باید با نیازهای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ تغییر کند، وجودداشت‌؛ زیرا در این‌ مدت‌تغییر چشمگیری‌ در سیستم‌ دانشگاه‌ها داده‌ نشده‌ بود.

لازم‌ به‌ ذکر است‌ که‌ در زمینه‌ی‌ تغییر نظام‌ دانشگاه‌ها نیز دو نظریه‌وجود داشت‌؛ یکی‌ این‌که‌ دانشگاه‌ها هم‌چنان‌ به‌ راه‌ خود ادامه‌ بدهند وبرنامه‌ریزی‌های‌ تازه‌ به‌ تدریج‌ انجام‌ شود و کادرهای‌ مناسب‌ انتخاب‌گردند. در واقع‌ این‌ روش‌ نوعی‌ رفورم‌ دانشگاهی‌ محسوب‌ می‌شد و نیازبه‌ زمانی‌ طولانی‌ داشت‌، اما طبق‌ نظریه‌ی‌ دوم‌، دانشگاه‌ها برای‌ مدتی‌تعطیل‌ می‌شد و دانشجویان‌ به‌ فعالیت‌های‌ انقلابی‌ از جمله‌ شرکت‌ درنهضت‌ سوادآموزی‌، جهاد سازندگی‌ و... می‌پرداختند. در فاصله‌ای‌ که‌حدود یکسال‌ به‌ طول‌ می‌انجامید، فراغی‌ به‌وجود می‌آمد تادست‌اندرکاران‌ بتوانند برنامه‌ی‌ دقیقی‌ برای‌ تغییرات‌ اساسی‌ دردانشگاه‌ها پیاده‌کنند.

در 29 فروردین‌، اعلامیه‌ای‌ از سوی‌ شورای‌ انقلاب‌ منتشر شد که‌ درآن‌ بر مسأله‌ی‌ خروج‌ ستادهای‌ عملیاتی‌ گوناگون‌ از دانشگاه‌ها و دگرگونی‌بنیادی‌ در نظام‌ آموزش‌ عالی‌ تأکید شده‌ بود.

به‌ دنبال‌ صدور اعلامیه‌ی‌ فوق ِالذکر، شورای‌ انقلاب‌، برنامه‌ای‌ را که‌به‌ تصویب‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ نیز رسیده‌ بود، به‌ مرحله‌ی‌ عمل‌ درآورد.متن‌ اعلامیه‌ به‌طور خلاصه‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:

1ـ ستادهای‌ عملیاتی‌ گروه‌های‌ گوناگون‌، دفتر فعالیت‌ و نظایر این‌هاکه‌ در دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها و مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ مستقر شده‌اند،در ظرف‌ سه‌ روز برچیده‌ شود. چنان‌چه‌ تأسیسات‌ مذکور تا پایان‌ این‌مهلت‌ برچیده‌ نشوند، شورای‌ انقلاب‌ قسم‌ می‌خورد که‌ همه‌ باهم‌ ـ رییس‌جمهوری‌ و اعضای‌ شوراـ مردم‌ را فراخوانده‌ و همراه‌ با آنان‌ دردانشگاه‌ها حاضر شوند و این‌ کانون‌های‌ اختلاف‌ را برچینند.

2ـ دانشگاه‌ها و مدارس‌ عالی‌ باید ترتیبی‌ بدهند که‌ امتحانات‌ تا 14خرداد پایان‌ یابد، چون‌ از 15 خرداد سال‌ 1359 دانشگاه‌ها تعطیل‌خواهدشد تا فرصت‌ کافی‌ برای‌ تهیه‌ی‌ برنامه‌ و نظام‌ آموزشی‌ برپایه‌ی‌معیارهای‌ انقلابی‌ وجود داشته‌ باشد. در ضمن‌، پذیرش‌ دانشجو در سال‌آتی‌ بر اساس‌ موازین‌ جدید انجام‌ خواهد یافت‌.

3ـ هرگونه‌ استخدام‌ در دانشگاه‌ها باید هم‌ اکنون‌ متوقف‌ شود و...

البته‌ بنی‌ صدر در یک‌ مصاحبه‌ی‌ رادیو و تلویزیونی‌ اعلام‌ کرد که‌گروه‌های‌ سیاسی‌، بیرون‌ از محیط‌ دانشگاه‌ می‌توانند ستاد تشکیل‌ دهند.هم‌چنینن‌ براین‌ امر تأکید نمود که‌: «ما نمی‌خواهیم‌ آزادی‌ هیچ‌ گروهی‌ رادر دانشگاه‌ سلب‌ کنیم‌، اما دانشگاه‌ نمی‌تواند در حکم‌ ستاد باشد،دانشگاه‌ جای‌ بحث‌ آزاد است‌.» این‌ درحالی‌ بود که‌ در درگیری‌های‌دانشگاه‌ تربیت‌ معلم‌ یک‌ دانشجو کشته‌، 25 دانشجو زخمی‌ و در دانشگاه‌شیراز نیز 30 نفر مجروح‌ شدند.

به‌ هر صورت‌ برای‌ تغییر نظام‌ آموزشی‌ مقرر شد که‌ در آن‌ برهه‌ اززمان‌، آن‌ مسایل‌ و حوادث‌ رخ‌ بنماید؛ البته‌ ماجرای‌ اشغال‌ دانشگاه‌هاباعث‌ شد تا رسیدگی‌ و توجه‌ به‌ تغییر نظام‌ آموزشی‌ که‌ شاید دلیلی‌ برکوتاهی‌ وزارت‌ آموزش‌ عالی‌ بود، تسریع‌ شود. در نتیجه‌ برای‌ تعیین‌تکلیف‌ دانشگاه‌ها و دفع‌ درگیری‌های‌ نامعقول‌ دانشجویان‌، در روز اول‌اردیبهشت‌ 1359، به‌ دعوت‌ انجمن‌های‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ها، ده‌ها هزارتن‌ از طبقات‌ مختلف‌ مردم‌ و هزاران‌ تن‌ از دانش‌آموزان‌ و دانشجویان‌ ازمقابل‌ حسینیه‌ی‌ ارشاد، به‌ طرف‌ اقامتگاه‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) حرکت‌ کردند ودر آن‌جا توقف‌ نمودند.

رهبر انقلاب‌ دراین‌ اجتماع‌، عبارت‌ مشهور خود را مبنی‌ براین‌که‌«دانشگاه‌ باید تغییر بنیادی‌ کند و از نو ساخته‌ شود» بیان‌ داشتند.

در طول‌ مدتی‌ که‌ مسأله‌ی‌ تغییر بنیادی‌ دانشگاه‌ها سرزبان‌ها بود،نظرات‌ متفاوتی‌ درباره‌ی‌ اصلاح‌ مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ در محافل‌گوناگون‌ِ فکری‌ ابراز می‌شد. در این‌ میان‌، برداشت‌ بسیاری‌ از افراد ازصحبت‌های‌ امام‌ مبنی‌ بر اسلامی‌ کردن‌ دانشگاه‌ها این‌ بود که‌ ایشان‌ تمام‌علوم‌ رابه‌ دو قسمت‌ اسلامی‌ و غیر اسلامی‌ تقسیم‌ کرده‌اند و این‌که‌ دردانشگاه‌ها علم‌ فقه‌، تفسیر و اصول‌ باید جانشین‌ علوم‌ دیگر شود.درحالی‌ که‌ منظور ایشان‌ از ایجاد دانشگاه‌ اسلامی‌، رهانیدن‌ این‌ مراکز ازوابستگی‌ به‌ استعمار بوده‌ که‌ 50 سال‌ بر کشور سایه‌ گسترده‌ و بهره‌ی‌چندانی‌ برای‌ ملت‌ و کشور نداشته‌ است‌. از نظر ایشان‌، چون‌ جوانان‌دانش‌ آموخته‌، فاقد اخلاِ اسلامی‌ بوده‌ و دانشگاه‌ را به‌ میدان‌ جنگ‌تبلیغاتی‌ تبدیل‌ کرده‌ بودند، دانشگاه‌ها باید تغییر بنیادی‌ می‌کرد.

به‌ موازات‌ راه‌پیمایی‌ مذکور، راه‌پیمایی‌ دیگری‌ متشکل‌ ازدانش‌آموزان‌ و طبقات‌ مختلف‌ مردم‌ به‌ سمت‌ دانشگاه‌ تهران‌ روبه‌گسترش‌ بود. این‌ گروه‌ که‌ به‌ نفع‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ شعار می‌دادند تاساعت‌ 2 بعد از ظهر به‌ صورت‌ آرام‌ به‌ تبادل‌ نظر پرداختند، ولی‌ بعداًعده‌ای‌ از راه‌پیمایان‌ با استفاده‌ از فرصت‌ از روی‌ میله‌ها وارد محوطه‌ی‌دانشگاه‌ شده‌ و قصد داشتند دانشجویانی‌ را که‌ هنوز دفاتر خود را ترک‌نکرده‌ بودند، بیرون‌ کنند. این‌ امر موجب‌ بروز برخوردهای‌ خونین‌سیاسی‌ در داخل‌ محوطه‌ی‌ دانشگاه‌ تهران‌ شد و این‌ درگیری‌ درمحوطه‌ی‌ دانشگاه‌ موجب‌ شد تا گروه‌های‌ سیاسی‌ مستقر در خیابان‌ 16آذر و انقلاب‌ به‌ جمع‌ آوری‌ سلاح‌ بپردازند و به‌ جان‌ یکدیگر بیفتند؛ این‌درگیری‌ها تا ساعت‌ 7 روز یکم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ که‌ پیام‌ امام‌ از رادیوهاپخش‌ شد، به‌ صورت‌ گسترده‌ جریان‌ داشت‌. البته‌ پس‌ از اتمام‌ سخنان‌امام‌، برخوردها مجدداً آغاز شد و تا ساعت‌ 30:8 دقیقه‌ شب‌، تلاش‌پلیس‌ برای‌ متفرِق کردن‌ اجتماع‌ کنندگان‌ به‌ جایی‌ نرسید. در ساعت‌ 10شب‌ ـ اول‌ اردیبهشت‌ ماه‌ 1359ـ حدود 150 نفر مجروح‌ به‌ بیمارستان‌امام‌ خمینی‌(ره‌) منتقل‌ شدند که‌ از میان‌ آنان‌ دو نفر جان‌ به‌ جان‌ آفرین‌تسلیم‌ نمودند. لازم‌ به‌ یادآوری‌ است‌ درساعت‌ 2 بعدازظهر که‌ این‌درگیری‌ها آغاز شد، قرار بود دانشجویان‌ با مسئولان‌ دانشگاه‌ تماس‌بگیرند و به‌ مذاکره‌ بپردازند، ولی‌ به‌ دلیل‌ حوادث‌ مذکور، موفق‌ به‌ انجام‌این‌ کار نشدند.

از سوی‌ دیگر، در پی‌ تعیین‌ مهلت‌ سه‌ روزه‌ی‌ ـ31 فروردین‌ تا 2اردیبهشت‌ 1359ـ شورای‌ انقلاب‌ مبنی‌ بر تخلیه‌ی‌ دانشگاه‌ و نزدیک‌بودن‌ اتمام‌ وقت‌ معهود ـ البته‌ بیشتر گروه‌ها دفاتر خود را از دانشگاه‌برچیدند، ولی‌ برخی‌ از آن‌ها مثل‌ گروه‌ پیشگام‌، سعی‌ در مقاومت‌ تاآخرین‌ لحظه‌ را داشتند ـ گروه‌هایی‌ از سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ وکمیته‌های‌ منطقه‌ی‌ 8، برای‌ اجرای‌ عملیات‌ تخلیه‌ی‌ دانشگاه‌ها و پایان‌دادن‌ به‌ درگیری‌های‌ خارج‌ از دانشگاه‌ تهران‌، در خیابان‌های‌ 16 آذر ودیگر خیابان‌های‌ اطراف‌ حضور یافتند و در ساعت‌ یک‌ بامداد روز دوم‌اردیبهشت‌ ماه‌ 1359، موفق‌ شدند غایله‌ را خوابانده‌ و جمعیت‌ اطراف‌دانشگاه‌ را متفرِ سازند. سرانجام‌ ماجرای‌ تصرف‌، مقاومت‌ وزدوخوردهای‌ دانشگاه‌ها تا ساعت‌ 5 صبح‌ روز سه‌ شنبه‌ باتخلیه‌ی‌دانشگاه‌ توسط‌ سازمان‌ دانشجویان‌ پیشگام‌ پایان‌ پذیرفت‌.

پس‌ از اعلام‌ موضع‌ شورای‌ انقلاب‌، انجمن‌های‌ دانشجویان‌ مسلمان‌دانشگاه‌ها اعلام‌ کردند: به‌ دلیل‌ قبول‌ مسئولیت‌ اشغال‌ دانشگاه‌ها ازسوی‌ شورای‌ انقلاب‌ و جلوگیری‌ از ایجاد هرگونه‌ درگیری‌، دانشگاه‌ها راترک‌ می‌گویند و دفاتر خود را تحویل‌ می‌دهند. به‌ این‌ ترتیب‌ سازمان‌دانشجویان‌ مسلمان‌ نیز به‌ طور پراکنده‌ از روز یکشنبه‌ شروع‌ به‌ تخلیه‌ی‌دانشگاه‌های‌ محل‌ تصرف‌ کردند و آخرین‌ گروه‌ نیز گروه‌ دانشجویان‌پیشگام‌ بودند.

با صدور پیام‌ رهبر انقلاب‌ و تخلیه‌ی‌ دانشگاه‌ها از گروه‌های‌ سیاسی‌،انقلاب‌ فرهنگی‌ یا به‌ تعبیری‌ دیگر، انقلاب‌ آموزشی‌ یا دگرگونی‌ درآموزش‌ عالی‌ از دانشگاه‌ها و مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ شروع‌ شد.

 

 


خبرگزاری فارس