قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱؛ نشانگر اقتدار ملت در برابر استبداد


سعید قربانی
929 بازدید
قیام سی ام تیر

قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱؛ نشانگر اقتدار ملت در برابر استبداد

 قیام سی تیر 1331 نقطه عطفی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از جنبش‌های اصیل سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی ارادة مستقیم مردم در تأسیس دولت مبتنی بر خواست ملت بود. این قیام یک سال و 4 ماه پس از به ثمر نشستن نهضت ملی صنعت نفت رخ داد.63 سال از قیام 30 تیر 1331 می؛ قیامی که زمینه‌ساز آن استعفای دکتر مصدق ازنخست وزیری بود و هدفش بازگرداندن وی به نخست‌وزیری و پاسداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت و آزادی‌های سیاسی بود.

شرح قضیه به این صورت است که: روز 25 تیر 31 مصدق به حضور شاه رفت و درخواست پست وزارت جنگ را نمود. این درخواست به معنی کاستن از قدرت شاه بود؛ زیرا رضاخان به کمک همین وزارت جنگ بود که به قدرت رسیده بود. این امر برای محمدرضا شاه گران آمد. مصدق در این روز، پس از سه ساعت گفتگو با شاه، استعفا کرد. مصدق نخست‌وزیر بود و برابر قانون اساسی با وزراء مسئولیت مشترک داشت و وزیر جنگ را هم رئیس دولت می‌بایست، انتخاب کند؛ اما شاه این را بر طبق سابقه به خود اختصاص داده بود و نمی‌خواست صرف‌نظر نماید و آن را از لوازم فرماندهی کل قوا می‌دانست و چون مصدق خود را درعین‌حال وزیر جنگ قرار داده بود و شاه حاضر به تسلیم نبود بدون مشورت با سران نهضت و یا همکاران در مقام استعفا برآمد.

با استعفای مصدق و پذیرش آن از سوی شاه، مجلس برای رأی به نخست‌وزیر جدید وارد شود گردید و از 42 نفر نماینده که بیش از نصف نمایندگان بودند، به احمد قوام 40 رأی اعتماد دادند، درحالی‌که این جلسه قانونی نبود؛ زیرا حدنصاب لازم را نداشت و نمایندگان نهضت ملی جلسه دیگری داشتند. شاه که ارتش را در اختیار داشت، به فرمانداری نظامی دستور کنترل اوضاع و جلوگیری از آشوب را داد، تانک‌ها در خیابان‌ها مستقر شدند. عده‌ای از نمایندگان فرصت‌طلب با محاصره مجلس توسط نظامیان، پنهانی همکاری خود را با قوام اعلام کرند. شاه با قوام موافق نبود؛ اما با شرایط پیش‌آمده تسلیم نظر امریکا و انگلیس شده بود. قوام در 28 تیر درخواست اختیارات فوق‌العاده برای اعاده امنیت در سراسر کشور نمود.

با استعفای دکتر مصدق از منصب نخست‌وزیری، اصناف و بازاریان مغازه‌ها و کارگاه‌های خود را بسته، در میدان مرکزی بازار گرد آمدند و مردم را تشویق کردند تا روز بعد از استعفا در اطراف مجلس تظاهرات کنند. صبح روز بعد، جمعیت پرشماری از بازار به‌سوی مجلس حرکت کردند؛ کارمندان دولتی، کارکنان راه‌آهن و رانندگان اتوبوس و بسیاری دیگر از کارمندان دست از کار کشیدند؛ و جبهه ملی از مردم خواست تا در روز 30 تیر دست به اعتصاب بزنند روز موعود با سکوت شومی آغاز شد، هنگامی تظاهرکنندگانی که به‌سوی مجلس می‌رفتند با تانک‌ها روبه‌رو شدند، قیام آغاز شد؛ اوضاع شهر طی 5 ساعت بعدی آشفته بود، در این گیرودار حتی چیزی نمانده بود که برادر شاه کشته شود. پس از پنج ساعت تیراندازی، فرماندهان نظامی، که از میزان وفاداری نیروهایشان نگران بودند؛ دستور دادند تا افراد به پادگان‌ها برگردند و شهر را در اختیار تظاهرکنندگان قرار دهند، همان که مطرح شد شاه اول سعی کرد با ارتش بحران را آرام سازد اما پس از پنج روز تظاهرات گسترده و خونریزی و پیدایش نشانه‌هایی از نافرمانی در ارتش، تسلیم شد و از مصدق خواست تا دولتی جدید تشکیل دهد.

دکتر محمد مصدق 30 تیر 1331 را روز قیام مقدس ملی و قربانیان این روز را شهدای ملی اعلام کرد.

در مورد عکس‌العمل آیت‌الله کاشانی در خصوص 30 تیر باید اشاره کرد که آیت‌الله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد. آیت‌الله کاشانی طی اعلامیه‌ای خطاب به قوام چنین گفت:

«احمد قوام باید بداند، در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سال‌ها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده‌اند، نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته‌جمعی تهدید نماید. من صریحاً می‌گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است درراه این جهاد کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در به‌دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ‌یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به‌دست مزدوران آزمایش‌شده، استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به‌دست آورده است، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.»

آیت‌الله کاشانی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی به قوام‌السلطنه چنین هشدار داد: روی کار آمدن قوام زیر نظر انگلیسی‌ها انجام‌گرفته است و ما تا آخرین قطره خون خود ایستادگی خواهیم کرد. اگر قوام تا 48 ساعت دیگر استعفا ندهد، خود من کفن می‌پوشم و پیشاپیش صفوف ملت مسلمان ایران حکومت او را سرنگون خواهم کرد.

آیت‌الله کاشانی، احمد قوام را دشمن دین، آزادی و استقلال ملی خواند.

هر قیامی به دلایلی به پیروزی می‌رسد و یا به شکست منتهی می‌شود در خصوص دلایل پیروزی قیام 30 تیر می‌توان گفت که:

1- علت اصلی پیروزی قیام 30 تیر 1331 حضور روحانی آگاه شجاع و مبارز حضرت آیت‌الله کاشانی در میدان مبارزه بود، زیرا اگر وی با شجاعت به میدان نمی‌آمد کسی نمی‌توانست در برابر قوام‌السلطنه و سایر عوامل استعمار که باسیاست بسیار خشونت‌آمیز به میدان آمده بودند اظهار وجود کند، ولی آیت‌الله کاشانی که سابقه مبارزه طولانی با استعمارگران و عوامل آن‌ها را در کارنامه خود داشت، شخصاً قدم به میدان گذاشت و انبوه ملت را پشت سرخود وارد میدان کرد و برای نهضت پیروزی درخشان پدید آورد.

2-هماهنگی نسبی مصدق و آیت‌الله کاشانی در خصوص نگرش نسبت به استعمار

3-وحدت مردم

4-توجه مردم به بیانات آیت‌الله کاشانی و تبعیت از ایشان

5-استقامت مردم و حق‌طلبی آن‌ها

در خصوص آثار و پیامدها و نتایج قیام 30 تیر مطالب مختلفی مطرح‌شده است، ولی در کل می‌توان گفت که:

نتیجه قیام 30 تیر طرد قوام و انتخاب مجدد مصدق به نخست‌وزیری بود که خود عامل زیان‌های بی‌شماری است. زیان-های دیگرش شهادت جمع زیادی زن و مرد و بچه در نقاط مختلف کشور بود. زیان‌های دیگر آن عبارت است از:

1- چون برای پست نخست‌وزیری داوطلب زیادی وجود داشت میان جبهه ملی اختلاف افتاد. با حضور دکتر بقایی غائله اختلاف ختم گردید.

2- جبهه ملی دچار غرور بیش‌ازحد گردیده بود. به‌طوری‌که مصدق خیال می‌کرد تمام این احساسات (مردم) برای خود اوست.

3- اطلاع کامل دشمنان و مخالفین از نفوذ فوق‌العاده روحانیت که در رأس آن آیت‌الله کاشانی قرار داشت و با یک اعلامیه چند سطری سراسر کشور را به تعطیلی می‌کشاند و حتی دربار را تهدید می‌کرد.

4- اطلاع و ترس مخالفان از اهمیت پیوند دین و سیاست که مردم را با دست‌خالی، مقابل ارتش وارد مبارزه بی‌امان می-کرد و مرگ را با آغوش باز پذیرا بودند. افسوس که مصدق اهمیت این پیوند را ندانست و از نفوذ روحانیت در بطن جامعه غفلت کرد و نتوانست از نفوذ روحانیت در جامعه استفاده کند، حتی در برخی موارد این پیوند را گسست و دشمنان نیز از این امر بسیار سوءاستفاده کردند و موفق هم شدند.

5- از بین رفتن اختلاف دو ابرقدرت امریکا و انگلیس بر سر منافعشان در مورد نفت و اتخاذ آنان علیه ملت و کاهش نفوذ روحانیت.

تاریخ ایران اسلامی سرشار از روزهای تلخ و شیرین است، نمونه از آن‌ها عبارتند از: شرکت در تحریم تنباکو، پیروزی انقلاب مشروطه، تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329، بازگشت مجدد دکتر محمد مصدق در پی قیام مردمی در 30تیر 1331 و البته پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در 22 بهمن 1357، همه از روزهای خوب تاریخ معاصر ایران است؛ اما نکته‌ای که باید توجه کرد این‌که تمامی لحظات پیروزی و کامیابی ملت ایران بر پایه دو أمر است:

1-رهبری و ایدئولوژی قوی
2-حمایت توده‌های مردم

منابع:
- باقی پور، فاطمه، قیام 30 تیر 1331، قابل در سایت:
http://www.pajoohe.com/fa/index.p
- آبراهامیان،یرواند (1387)، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، نشر نی. (صفحه 334-335)
- خسرو پناه، محمدحسین (1392)، قیام 30 تیر 1331، قیامی خودانگیخته یا سازمان‌یافته؟، قابل در سایت:
http://iranchehr.com/?p=2998
- معصومی وزوایی،علی (1386)، علل پیروزی قیام 30تیر 4331 از نگاه امام خمینی، روزنامه جمهوری اسلامی 30/4/1386.
- تهوری،مسلم (1389)، جریان شناسی 30تیر 1331، نشریه ایام ویژه تاریخ معاصر،شماره 58
-______(1392)، بازخوانی قیام 30 تیر 1331، قابل در سایت: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
http://www.irdc.ir/fa/content/31853/ px
- سپهوند،اسماعیل (1391)، قیام 30 تیر 1331(از لایحه الحاقی تا 30 تیر)، قابل در سایت:
http://www.tebyan-zn.ir/detailed

 


خبرگزاری تسنیم