شکست کودتای «کورتاژ» به روایت رئیس پلیس تهران در سال ۵۷
2301 بازدید
در روزهای پایانی عمر رژیم پهلوی، ژنرال هایزر، معاون فرماندهی نیروهای ناتو در اروپا، وارد تهران شد تا آخرین تلاشهای مملکن را برای بقای حکومت محمدرضا پهلوی انجام دهد.
همزمان با ورود هایزر به تهران، طرح کودتا علیه انقلاب نیز در دستور کار قرار گرفت. طبق این طرح، قرار بود پس از اعلام جکومت نظامی در روز بیست و یکم بهمن ماه، از ساعت 20 آن روز، کودتاچیان اقدام به دستگیری رهبران انقلاب کرده و به این ترتیب انقلاب را سرکوب کنند.
آنچه که در ادامه میخوانید، روایتی مختصر از چگونگی این کودتا است که سرهنگ نصرتی رئیس وقت پلیس تهران در روز دوم اسفند ماه ۵۷، برای روزنامه اطلاعات شرح داده است.
«رئیس پلیس تهران برنامه کودتایی را که قرار بود شب یکشنبه ۲۲ بهمن ماه در تهران انجام گیرد، فاش کرد و نحوه اجرای این کودتا وعلت شکست آن را برای خبرنگار اطلاعات شرح داد.
سرهنگ کیخسرو نصرتی رئیس ستاد پلیس تهران که پس از فتح تهران به وسیلهنیروهای انقلابی مردم خود را به کمیته امام معرفی کرده و پس از تحقیقات آزاد شده گفت: بعد از ظهر روز شنبه ۲۱ بهمن ماه سپهبد رحیمی فرماندار نظامی و رئیس شهربانی به پلیس تهران دستور داد که در کلیه ساختمانهای مشرف به میدانها و مراکز عمومی شهر، سنگرگیری نمایند و آماده باشند تا نیروهای ارتشی به آنها ملحق گردند.
در اینگونه موارد همیشه رهبری به عهده پلیس گذارده میشد، زیرا آنان با موقعیت شهر و اماکن آشنایی داشته و نقاط استحفاظی شهر را به خوبی میشناسند. دستور رحیمی آن بود که پس از اعلام حکومت نظامی در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر روز شنبه ۲۱ بهمن ماه، نیروهای پلیس اقدام به سنگرگیری کنند. از دستورات و قرائن آشکار بود که کودتایی در شرف تکوین است و این کودتا قرذار بود نیمههای شب ۲۲ بهمن اجام گیرد. دستور رحیمی به پلیس تهران آن بود که نیروهای پلیس و ارتش هر جنبندهای را که در روز یکشبنه ۲۲ بهمن در خیابانها مشاهده کردند، به گلوله ببندند.
سرهنگ نصرتی افزود: سرلشگر محمدجواد مولوی رئیس پلیس تهران این موضوع را با من در میان گذاشت و اظهار نگرانی کرد. زیرا وی از مدتها قبل از حکومت شاه روی گردان شده بود و اعلامیههایی را که از طرف نیروهای مخالف شاه منتشر میشد، به دقت مطالعه میکرد.
من که از دو سال قبل در شهربانی کل کشور مخفیانه به نفع نهضت ملی ایران فعالیت میکردم، در صدد بودم تا در زمان مقتضی به نفع مردم وارد عمل شوم. دستور آن روز رحیمی مرا تکان داد و دیگر تأمل را جایز ندانستم و با توافق سرلشگر مولوی فرماندهی عملیاتی را که قرار بود به وسیله کلانتریهای ۱۳، ۱۶ و ۱۷ انجام شود، به عهده گرفتم. دستور رحیمی این بود که افراد پلیس در شب ۲۱ بهمن ماه در ساختمانهای مرتفع سنگرگیری نمایند و با اعلام بعدی و رسیدن نیروهای نظامی وارد عملیات شوند. انجام عملیات این بود که اولاً این مواضع را از سنگرگیری احتمالی چریکها حفظ کنیم و از همانجا مردم را در خیابانها به گلوله ببندیم. ظاهراً قرار بود که واحدهای زرهی ارتش نیز از پادگانهای خود خارج شوند و پس از درهم شکستن مقاومت مردم، مواضع حساس را اشغال کنند.
اما روز شنبه ۲۱ بهمن ماه، پس از اعلام حکومت نظامی در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر، مردم به خانههای خود نرفتند و تلفن کلانتریها مرتباً زنگ میزد و از من کسب تکلیف میکردند که در مقابل جمعیت به چه عملی باید دست بزنند. موقعیت خوبی بود. به تمام روسایی که تلفن کردند، گفتم اوضاع شهر وخیم است و پلیس را یارای مقابله با مردم نیست و برای آنکه کشته نشوید، بهتر است کلانتریها را تخلیه کنید. اغلب کلانتریها مطابق دستور ما رفتار کردند و پس از اولین برخورد با جمعیت، ساختمانها را تخلیه کردند و مردم توانستند این اماکن را تسخیر نمایند و به سلاحها دسترسی پیدا کنند. به این ترتیب کودتاچیان با مشکل بزرگی روبرو شدند.
در آن شب، تهران صحنه نبرد شده بود. سربازان فرمانداری نظامی از مقابل مردم میگریختند و شهر به تصرف نیروهای مسلح مردم در آمده بود. پس از تخلیه کلانتریها درنگ را جایز ندانسته، به طرف دانشکده پلیس حرکت کردم تا با حیلهای این محل را که واحدهای ارتشی در ارتفاعات آن سنگربندی کرده بودند، تسلیم مردم نمایم.
ساعت پنج صبح با افراد تحت اختیار خود، به دانشکده پلیس رسیدیم و بلافاصله دستور دادم پرچم سفید صلح را بر فراز ساختمان بالا ببرند. پاسبانی مأمور این کار شد و به محض آن که پرچم را آویخت، مورد اصابت گلوله واحدهای ارتش قرار گرفت و از طبقه چهارم به پایین سرنگون شد. چون بیم زد و خورد با نیروهای ارتشی میرفت، عده ما در مقابل آنان قلیل بود با زحمت زیاد خود را از مقابل نیروهای ارتشی کنار کشیده و سلاحهای سنگین را در دانشکده گذارده و آن محل را ترک کردیم و از آن پس متواری شدیم.
سرهنگ نصرتی افزود: به ما دستور داده بودند پس از استقرار در ساختمانهای مرتفع حوالی بازار و توپخانه، از جمله روزنامههای اطلاعات و کیهان، چنانچه در روز یکشنبه ۲۲ بهمن ماه با هر یک از کارکنان مطبوعات برخورد کردیم، بی مهابا آنان را به گلوله ببندیم. خوشبختانه با عملیات و دستورات به موقع، از یک فاجعه و خون ریزی بزرگ در روز ۲۲ بهمن ماه جلوگیری شد و کودتا عقیم ماند.
مقامات عالیربته ارتش که طرح کودتا را ریخته بودند، در مقابل عمل انجام شدهای قرار گرفتند که اقدام مجدد به هر خشونتی را از آنان سلب کرد. ارتشبد قرهباغی پس از اطلاع از تخلیه کلانتریها شدیداً سپهبد رحیمی را مورد مواخذه قرار داد، اما رحیمی گیج و مبهوت نمیدانست که چرا برخی از کلانتریها بدون کوچکترین مقاومتی تسلیم مردم و سپس تخلیه شدهاند.
دیگر هیچ عمل حادی از طرف کودتاچیان با وجود تصرف شهر از طرف مردم در شنبه شب، ساخته نبود و در روز یکشنبه ۲۲ بهمن ماه مراکزی که باید پلیس و نیروهای انتظامی در آنها سنگرگیری نمایند، به دست چریکها افتاده بود.
نظرات