پیمان کمپ‌ دیوید


پیمان کمپ‌ دیوید

سپتامبر هر سال یادآور خاطره‌ای دردناک برای مسلمان فلسطین و جهان اسلام می‌باشد. سپتامبر یادآور مذاکرات کمپ‌دیوید[1] و انعقاد قرارداد صلح بین مصر و رژیم اسرائیل است. فلسطین پاره‌ای از پیکر جهان اسلام می‌باشد که بیش ا‌ز 6 دهه است که در اشغال صهیونیست­های غاصب در‌آمده و مردم فلسطین تنها ملتی هستند که علی‌رغم داشتن سرزمین آبا و اجدادی، سال‌هاست که آواره شده‌اند.

متأسفانه سران کشورهای اسلامی و عرب، که اغلب دست‌نشانده یا وابسته به کشورهای امپریالیستی و استعمارگر بودند و هستند، نه تنها برای رهایی این مردم هیچ اقدام اساسی به عمل نیاورند، بلکه برای به سازش کشاندن آن‌ها از هیچ کوششی دریغ نکردند. آن‌ها با سازش و مذاکره با اسرائیل، خیانت و ظلمی بزرگ در حق ملت مظلوم فلسطین مرتکب شدند که در تاریخ نظیر ندارد.

یکی از این سران، محمد انورسادات، رئیس‌‌­‌جمهور سابق و معدوم ‌مصر، می‌باشد که با شرکت در مذاکرات کمپ‌دیوید در سپتامبر 1978 و انعقاد قرارداد صلح با رژیم جعلی اسرائیل، این رژیم را به رسمیت شناخت و خیانتی بزرگ را در حق مردم مسلمان فلسطین مرتکب شد. با توجه به آنچه گفته شد، مطلب حاضر در پی آن است تا به کالبدشکافی قرارداد کمپ‌دیوید بپردازد.

بازیگران مذاکرات

مصر با ریاست جمهوری محمد انورسادات، رژیم اسرائیل با نخست‌وزیری مناخیم بگین و ایالات متحده‌ی آمریکا با ریاست جمهوری جیمی کارتر بازیگران اصلی مذاکرات بودند. قبل از انورسادات و انعقاد قرارداد کمپ‌دیوید، کشور مصر در دوران ریاست جمهوری جمال عبدالناصر، در مبارزه با اسرائیل سرآمد اعراب بود. بعد از وفات عبدالناصر، انورسادات در شامگاه 28 سپتامبر 1970 به عنوان رئیس‌جمهور موقت انتخاب شد.[2]

مصر با ریاست جمهوری انورسادات یک طرف مذاکرات و قرارداد ننگین کمپ‌دیوید بود. مناخیم ودلووویچ بگین، ششمین نخست‌وزیر اسرائیل و اولین نخست‌وزیر از حزب لیکود، در 21 ژوئن 1977 به این سمت دست یافت. از مهم‌ترین اقدامات بگین مشارکت در مذاکرات و قرارداد کمپ‌دیوید بود.

جیمز ارل کارتر دوم، معروف به جیمی کارتر، سی‌و‌نهمین رئیس‌جمهور آمریکا طی سال‌های 1977 تا 1981 بود و از جمله مهم‌ترین دستاوردهای سیاست خارجی وی مذاکرات و قرارداد کمپ‌دیوید می‌باشد.

مذاکرات و اصول پیمان کمپ‌­دیوید

پیمان کمپ‌‌دیوید مهم‌ترین رخدادی بود که پس از چند جنگ مهم و دوره‌ای فرسایشی میان جهان عرب و رژیم اسرائیل روی داد و نقطه‌ی عطفى در روابط اعراب و رژیم صهیونیستى بود. حوادث و رخدادهایی مانند روی کار آمدن محمد انورسادات، اخراج مستشاران نظامی شوروی در سال 1972 میلادی از مصر توسط وی، تلاش‌های رؤسای جمهور آمریکا، مانند نیکسون و وزیر امور خارجه‌اش، هنری کسینجر یهودی، گرایش شدید انورسادات به غرب و به خصوص آمریکا، دیدار سادات از بیت‌المقدس، برگزاری اجلاس اسماعیلیه و تلاش‌های جیمی کارتر، آمادگی برای برقراری صلح کامل مصر و رژیم اسرائیل را فراهم آورد.

اما در این میان تلاش‌های جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، نقش بسیار زیادی در انعقاد پیمان کمپ‌دیوید داشت. کارتر در ژوئیه 1978 تصمیم گرفت سادات و بگین را به اقامتگاه تابستانی رؤسای جمهور آمریکا در کمپ‌دیوید مریلند دعوت کند و خودش رهبری مذاکرات را، با تصمیم قطعی به حصول توافق، در دست بگیرد. سایروس ونس، وزیر امور خارجه‌ی دولت کارتر، شخصاً دعوت‌نامه را به انورسادات و مناخیم بگین تسلیم کرد و این دعوت در 8 اوت به اطلاع عموم رسید.[3]

محمد انورسادات به اتفاق همسرش در ماه فوریه 1978 وارد کمپ‌دیوید شد. بگین و همسرش نیز در 22 مارس 1978، یعنی درست هم‌زمان با حضور نیروهای اسرائیلی در لبنان، به واشنگتن رفتند.

هیئت مصری شرکت‌کننده در مذاکرات عبارت بودند از: محمد انورسادات، رئیس‌جمهور مصر؛ محمدابراهیم کامل، وزیر خارجه؛ پطرس غالی، وزیر مشاور در امور خارجه؛ دکتر اسامه الباز، کفیل وزارت خارجه؛ و حسن التهامی، از دیپلمات‌های مصری.
هیئت اسرائیلی شرکت‌کننده در مذاکرات عبارت بودند از: مناخیم بگین، نخست‌وزیر؛ موشه‌ دایان، وزیر خارجه؛ عزر وایزمن، وزیر دفاع؛ و آهارون پاراک، دادستان کل اسرائیل.

پس از امضای قرارداد کمپ‌دیوید، سفیر رژیم پهلوی در آمریکا، اردشیر زاهدی، به طرفین تبریک گفت و «حسنی مبارک»، وزیر دفاع مصر، برای ارائه‌ی گزارشی از این قرارداد به شاه ایران، وارد تهران شد.
طرف آمریکایی نیز عبارت بودند از: جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا؛ سایروس ونس، وزیر امور خارجه؛ هارولد ساندرز، معاون وزیر خارجه؛ روی آثرتون و برژینسکی. کنفرانس در 4 سپتامبر در کمپ‌دیوید آغاز به کار کرد و تا 17 سپتامبر به مدت 12 روز به طول انجامید. نخستین کار اجلاس کمپ‌دیوید انتشار یک بیانیه درباره‌ی خود اجلاس بود که طی آن از کلیه‌ی ادیان می‌خواست که ملتمسانه از درگاه خداوند بخواهند تا نتیجه‌ی اجلاس کمپ‌دیوید را برقراری صلح و عدالت قرار دهد.

سه طرف مذاکره‌کننده در آغاز مذاکرات جلسه‌ی عمومی با یکدیگر تشکیل دادند. در این جلسه آنان پیشنهادهای خود را ارائه دادند که به کلی با همدیگر متفاوت بود. کارتر تصمیم گرفت با سادات و بگین جداگانه به مذاکره پردازد و خودش نقش میانجی را ایفا کند. در میان 3 هیئت نمایندگی در اشتیاق به حصول توافق نیز تفاوت وجود داشت. این عامل مهم مذاکرات به شمار می‌رفت، زیرا هر قدر یک طرف معین برای انعقاد موافقت‌نامه شتاب به خرج می‌داد، موقعیت سیاسی‌اش تضعیف می‌شد.

در میان 3 رهبر اصلی، شاید کارتر، چه از نظر شخصی و چه از نظر سیاسی، بیشترین علاقه را به حصول توافق نشان می‌داد. پس از او سادات قرار داشت که قویاً خواستار توافق بود تا لزوم سفر خود را به بیت‌المقدس در نوامبر 1977 به ثبوت برساند و بسیار تمایل داشت دوستی خود را با کارتر و ایالات متحده‌ی آمریکا، که به تازگی ایجاد شده بود، حفظ کند. هرچند اسرائیلی‌ها از نظر اصولی مایل به انعقاد قراردادی با مصر بودند که یک بار و برای همیشه مصر را از ائتلاف خط مقدم جبهه خارج سازد، ولی بگین به خوبی می‌توانست بدون امضای موافقت‌نامه به سرزمین‌های اشغالی بازگردد، چون این کار فقط وضع موجود را ادامه می‌داد که اسرائیل آن را نسبتاً خوب و شاید به نفع خود می‌دانست.

در مورد مذاکرات، 3 دسته‌ پیشنهادهای مشخص وجود داشت: آمریکایی، مصری و اسرائیلی. پیشنهادهای اولیه‌ی آمریکا به پیروی از نظریات کارتر گرایش داشت که از بدو ریاست جمهوری او شکل گرفته بود. قطعنامه‌ی 242 سازمان ملل متحد می‌بایست پایه و اساس کل توافق‌ها قرار گیرد. هدف کارتر برقراری صلحی فراگیر بود که هم شامل مصر و هم کرانه‌ی غربی اردن و نوار غزه شود. او عادی‌ کردن روابط دیپلماتیک، بازرگانی و فرهنگی بین اسرائیل و مصر را پیش‌بینی می‌کرد.

پیشنهادهای آمریکا در مورد کرانه‌ی غربی (فلسطینی‌ها)، برقراری مجدد مرزهای 1967 با جرح و تعدیل‌های جزئی، عدم استقرار بیشتر مهاجرنشین‌های یهودی، پیش‌بینی بیت‌المقدس تقسیم‌نشده با آزادی دستیابی به اماکن مقدسه‌ی 3 مذهب (یهودی، مسیحی و مسلمان)، تفاوت قائل شدن میان مرزهایی که حاکمیت را محدود می‌کرد با مرزهایی که برای برقراری امنیت ایجاد شده بود (و در نتیجه نوعی حضور اسرائیل را در کرانه‌‌­ی غربی ایجاب می‌کرد)، خودمختاری فلسطینی‌ها (ولی نه تأسیس یک کشور فلسطینی)، مشارکت فلسطینی‌ها در تعیین سرنوشت خود، برقراری دوره‌ی 5 ساله‌ی انتقالی، ترتیب بازگشت آوارگان و ایجاد رابطه بین فلسطینی‌ها و اردن بود.

مصر در پیشنهادهای خود خواستار عقب‌نشینی کامل نیروهای اسرائیلی از سینا، برچیده شدن مهاجرنشین‌های یهودی (که قبلاً در بخش شرقی سینا در مثلث رفح‌ـ‌العریش‌ـ‌شرم‌الشیخ احداث شده بودند) و پرداخت غرامت از سوی اسرائیل بابت اشغال چاه‌های سینا بود. در عوض با شناسایی دیپلماتیک کامل و عادی کردن مسالمت‌آمیز روابط با اسرائیل موافقت داشت. پیشنهادهای سادات درباره‌ی کرانه‌ی غربی و نوار غزه، مانند پیشنهادهای آمریکا و اسرائیل، شامل جزئیات نمی‌شد، ولی هدفش نوعی خودمختاری فلسطین بود.

پیشنهادهای اسرائیل این گونه بود: ارتش مصر می‌بایست تنها در غربی‌ترین بخش سینا مستقر شود و بقیه‌ی خاک سینا تا مرز سرزمین‌های اشغالی غیرنظامی باشد؛ اسرائیل فرودگاه‌های موجود خود در شبه‌جزیره و نیز شهرک‌های یهودی‌نشینی را که احداث کرده است همچنان حفظ کند (با پشتیبانی نظامی مناسب)؛ اسرائیل از آزادی کشتی‌رانی در کانال سوئز و تنگه‌ی تیران برخوردار شود و تضمین بگیرد که نفت سینا در اختیارش قرار خواهد گرفت.

در مورد کرانه‌ی غربی و غزه، اسرائیل حکومت نظامی خود را برمی‌چیند، ولی مسئول حفظ امنیت و نظم عمومی باقی می‌ماند. به اعراب فلسطینی خودگردانی اداری (و نه خودمختاری کامل) اعطا خواهد شد؛ دوره‌ی انتقالی 5‌ ساله‌ای در نظر گرفته خواهد شد و پس از آن اعراب فلسطینی حق خواهند داشت بین تابعیت اسرائیل یا اردن یکی را انتخاب کنند. ضمناً اسرائیلی‌ها حق خرید و مالکیت زمین در کرانه‌ی غربی را خواهند داشت.

افزون بر همه‌ی این‌ها، پیمان صلح با مصر می‌بایست در مرحله‌ی نخست و پیمان مربوط به کرانه‌ی غربی در مرحله‌ی بعدی امضا شود. برنامه‌ی اسرائیل هیچ اشاره‌ی خاصی به بیت‌المقدس و مهاجرنشین‌های یهودی نمی‌کرد.[4]

سرانجام در 17 سپتامبر موافقت‌نامه آماده شد. سادات و بگین آن را امضا کردند و کارتر نیز به عنوان گواه رسمی امضای خود را پای آن گذاشت. موافقت‌نامه از 2 سند اصلی تشکیل می‌شد.

در میان 3 رهبر اصلی، شاید کارتر، چه از نظر شخصی و چه از نظر سیاسی، بیشترین علاقه را به حصول توافق نشان می‌داد. پس از او، سادات قرار داشت که قویاً خواستار توافق بود تا لزوم سفر خود را به بیت‌المقدس در نوامبر 1977 به ثبوت برساند و بسیار تمایل داشت دوستی خود را با کارتر و ایالات متحد آمریکا، که به تازگی ایجاد شده بود، حفظ کند.
یک چارچوب برای صلح در خاورمیانه و یک چارچوب دیگر برای انعقاد پیمان صلح میان مصر و اسرائیل که به پیمان کمپ‌دیوید مشهور شد و شامل موارد زیر بود:

1. مقررات صلح در فاصله‌ی 2 تا 3 سال پس از امضای آن باید به مرحله‌ی اجرا درآید؛

2. مصر حاکمیت کامل خود را بر سراسر شبه‌جزیره‌ی سینا بازیابد؛

3. فرودگاه‌هایی که اسرائیل در العریش، رفح، رأس‌النقب و شرم‌الشیخ باقی می‌گذارد فقط برای مقاصد غیرنظامی به کار برده شود؛

4. آزادی کشتی‌رانی و پرواز هواپیماها در کانال سوئز، خلیج سوئز، تنگه‌ی ‌تیران و خلیج عقبه برای اسرائیل تأمین شود و 2 مورد یادشده در آخر آبراه‌های بین‌المللی اعلام گردد؛

5. بزرگراهی احداث شود که سینا را از راه خاک اسرائیل به اردن متصل سازد و اسرائیلی‌­ها حق عبور آزاد در آن داشته باشند؛

6. ترتیبات خاص نظامی به شرح زیر برقرار شود:

الف) حداکثر یک لشکر از نیروهای مصری در محدوده‌ی 50 کیلومتری شرق کانال سوئز و خلیج سوئز مستقر گردد؛

ب) بقیه‌ی شبه‌جزیره سینا غیرنظامی شود و فقط نیروی پاسدار صلح ملل متحد در این بخش وجود داشته باشد؛

ج) اسرائیل نیروهایش را در 3 کیلومتری شرق سرحد مصر به 4 گردان پیاده کاهش دهد؛

د) 3 گردان پیاده دیگر در ناحیه‌ای که مشمول ترتیبات فوق نیستند برای حفظ انتظامات به پلیس غیرنظامی کمک کند؛

هـ) نیروی پاسدار صلح ملل متحد در ناحیه‌ی مرزی اسرائیل در شرم‌الشیخ مستقر شود. نیروی مزبور فقط با تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد برچیده خواهد شد؛

و) نیروهای اسرائیلی در 2 مرحله سینا را تخلیه خواهند کرد: مرحله‌ی نخست از 3 تا 9 ماه پس از امضای پیمان صلح به خطی که از شرق العریش تا رأس محمد امتداد دارد و مرحله‌ی دوم به مرز بین‌المللی.

7. به دنبال انعقاد پیمان صلح، بین مصر و اسرائیل مناسبات عادی برقرار خواهد شد.[5]

مصر با امضای این پیمان و موافقت با اصول آن از جبهه‌ی مبارزه با اسرائیل خارج شد و این اقدام مصر واکنش‌هایی را در جهان عرب و اسلام برانگیخت.

واکنش‌ها نسبت به پیمان کمپ‌دیوید و نتایج این قرارداد

کشورهای عربی، در واکنش به مذاکرات کمپ‌دیوید، به 3 گروه تقسیم گردیدند. گروه اول کاملاً مخالف بودند که شامل سوریه، عراق، الجزایر، یمن جنوبی، لیبی و سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) می‌شدند و به گروه «جبهه‌ی پایداری» معروف شدند. گروه دوم کشورهایی بودند که با این اقدام رژیم مصر همراهی نشان دادند. این گروه عبارت بودند از: مراکش، سودان و عمان. گروه سوم کشورهای بی‌طرف بودند که عبارت بودند از: عربستان سعودی، اردن و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس.

در مصر حزب «ملی مترقی وحدت‌طلب تجمع» در واکنش به مذاکرات کمپ‌دیوید، با انتشار بیانیه‌ای مفصل، قراردادهای کمپ‌دیوید را محکوم کرد. سازمان آزادی‌بخش فلسطین، در تاریخ 19 سپتامبر 1978، بیانیه‌ای صادر کرد و طی آن قراردادهای کمپ‌دیوید و شخص سادات را شدیداً مورد حمله قرار داد و متذکر شد قرارداد کمپ‌دیوید نشان‌دهنده‌ی تسلیم کامل سادات در برابر طرح بگین است که بر تثبیت روند اشغالگری صهیونیستی در سرزمین فلسطین و جولان و حتی بخش‌هایی از سینا تأکید می‌کند.

کنگره‌ی ملی فلسطین نیز در روز اول اکتبر 1978، با صدور بیانیه‌ای، مذاکرات و پیمان کمپ‌دیوید را محکوم و تأکید کرد که این مذاکرات حق تعیین سرنوشت برای ملت فلسطین را نادیده گرفته است. در سوریه نیز حافظ اسد درباره‌ی قراردادهای کمپ‌دیوید به اظهار نظر پرداخت و در سخنرانی‌اش در مراسم افتتاحیه‌ی سومین کنفرانس سران جبهه‌ی پایداری در دمشق ‌ـ‌که در تاریخ 20 سپتامبر 1978 برگزار شد‌ـ این قرارداد را شدیداً محکوم کرد.

او قطعنامه‌ی پایانی این کنفرانس، تسلیم‌طلبی سادات و تبانی‌اش با دشمن صهیونیستی و امپریالیسم در اردوگاه داود (کمپ‌دیوید) و توطئه‌اش بر ضد وحدت قضیه اعراب و منافع عالی امت عرب و نقض میثاق اتحادیه‌ی عرب و نقض پیمان دفاع مشترک عربی و نیز تلاش او برای نادیده گرفتن مسئله‌ی فلسطین و ضربه زدن او به دستاوردهای سیاسی ملت فلسطین را ‌ـ‌که با مبارزه و خون شهیدانش کسب کرده بود‌ـ محکوم کرد و قراردادهای کمپ‌دیوید را به عنوان بخشی از یک عملیات گسترده جهت سیطره و نفوذ و سلطه‌ی امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم بر مصر و جهان عرب و قاره‌ی آفریقا توصیف کرد و هدف آن‌ها را استفاده از مصر به عنوان ابزاری جهت سرکوب جنبش‌های آزادی‌بخش ملی دانست.

این کنفراس همچنین تأسیس یک جبهه‌ی قومی برای پایداری و مقاومت را اعلام کرد تا پایگاهی باشد برای مبارزات قومی و بسیج توده‌های عرب و ابزاری باشد در دست امت عرب در نبرد ضدصهیونیستی و ضدامپریالستی‌اش و انگیزه‌ای باشد برای مقاومت و پایداری و کسب آزادی.[6]

در لیبی نیز معمر قذافی قراردادهای کمپ‌دیوید و شخص سادات را به خاطر اینکه مصر را از صف اعراب و از صحنه‌ی مبارزه خارج کرد و دشمنی را که غاصبانه یک سرزمین عربی یعنی سرزمین فلسطین را اشغال کرده بود به رسمیت شناخت، شدیداً مورد حمله قرار داد و آن را محکوم کرد.

شورای فرماندهی انقلاب عراق نیز در تاریخ 1 اکتبر 1978، با انتشار بیانیه‌ای، توطئه و خیانت در کمپ‌دیوید را محکوم کرد و اعلام داشت که عراق بخشی از جبهه‌‌ی نظامی شمالی در‌گیر­ی با دشمن صهیونیستی (اسرائیل) محسوب می‌‌شود و از هر جبهه‌ای که چسبیده به کیان صهیونیستی باشد، فرصت‌های لازم را برای ضربه زدن به دشمن در آینده فراهم خواهد کرد و نیز عراق آماده است تا نیروهای نظامی فعال را به جبهه‌ی سوریه اعزام کند.

«کریم سنجابی»، اولین وزیر خارجه‌ی پس از انقلاب، در پیامی به «یاسر عرفات»، این قرارداد را به خنجر زدن از پشت به فلسطینی‌ها تعبیر کرد و با عرفات ابراز همدردی کرد؛ این گونه بود که ایران به جبهه‌ی مخالف این پیمان پیوست.
اما در ایران، هم‌زمانی قرارداد کمپ‌دیوید با انقلاب اسلامی باعث واکنش شدید انقلابیون شد؛ به طوری که امام خمینی (رحمت الله علیه) در مصاحبه‌‌ای با خبرگزاری آسوشیتدپرس، در روز 16 آبان 1357، این توافق‌نامه و نظایر آن را توطئه‌ای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزهای اسرائیل خواند که در نتیجه شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینی‌ها تغییر می‌دهد.

این گفت‌وگو و نظایر آن از همان ابتدا بیانگر موضع‌گیری انقلابیون ایران در برابر قرارداد کمپ‌دیوید و نحوه‌ی روابط آینده‌ی آن‌ها با طرفین قرارداد یادشده پس از پیروزی انقلاب است. پس از امضای قرارداد کمپ‌دیوید، سفیر رژیم پهلوی در آمریکا، اردشیر زاهدی، به طرفین تبریک گفت و «حسنی مبارک»، وزیر دفاع مصر، برای ارائه‌ی گزارشی از این قرارداد به شاه ایران، وارد تهران شد.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و هم‌زمانی آن با پیمان کمپ‌دیوید ‌ـ‌که در تضاد کامل با ایدئولوژی انقلاب بود‌ـ باعث قطع رابطه با کشور مصر گردید. «کریم سنجابی»، اولین وزیر خارجه‌ی پس از انقلاب، در پیامی به «یاسر عرفات» این قرارداد را به خنجر زدن از پشت به فلسطینی‌ها تعبیر کرد و با عرفات ابراز همدردی کرد. این گونه بود که ایران به جبهه‌ی مخالف این پیمان پیوست.

امام خمینى (رحمت الله علیه)، رهبر انقلاب اسلامى، به دنبال امضای قرارداد کمپ‌دیوید، با صدور اطلاعیه­‌ای، آن را به شدت محکوم کردند. پس از تصرف سفارت مصر توسط دانشجویان عرب، به عنوان اعتراض به پیمان کمپ‌دیوید، در 6 فروردین 58، می‌توان گفت یکی از اولین فرمان‌های حکومتی امام خمینی (رحمت الله علیه) به دولت موقت در زمینه‌ی روابط بین‌الملل صادر شد و آن قطع روابط دیپلماتیک با مصر بود. این حکم پس از نامه‌ی «ابراهیم یزدی»، وزیر امور خارجه‌ی دولت موقت (پس از سنجابی)، مبنی بر ضرورت قطع رابطه با مصر در فضای موجود، صادر شد.

در متن فرمان امام به وزیر امور خارجه‌ی دولت موقت آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم، جناب آقاى دکتر ابراهیم یزدى، وزیر امور خارجه، با در نظر گرفتن پیمان خائنانه‌ی مصر و اسرائیل و اطاعت بى چون و چراى دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهورى اسلامى ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید، 10/ 2/58، روح‌الله الموسوی الخمینى.»[7]

واکنش شدید کشورهای عربی در برابر مصر در کنفرانس بغداد، که در سپتامبر 1978 برگزار شد، صورت گرفت و اخراج مصر از اتحادیه‌ی عرب را به همراه داشت.

اما مهم‌ترین واکنش در داخل مصر نسبت به اقدام انورسادات در انعقاد پیمان کمپ‌دیوید از سوی اسلام‌گراهای مصر صورت گرفت. در روز 6 اکتبر 1981، در سالروز رژه‌ی پیروزی 6 اکتبر در قاهره، انورسادات در جایگاه ویژه به دست خالد اسلامبولی و تنی چند از سربازان ارتش مصر که وابسته به گروه جهاد اسلامی مصر بودند به قتل رسید.

علاوه بر کشورهای عربی، اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و برخی از کشورهای اروپایی نیز، ضمن انتقاد از این پیمان، امضای آن را پیش از مشخص شدن مسئله‌ی فلسطین و توافق بر سر آن بی‌فایده دانستند و حتی برخی این توافق‌نامه را، به دلیل تغییراتی که با از بین بردن نقش کلیدی مصر در جهان عرب و محروم ساختن اعراب از یک قدرت نظامی بزرگ در بین نیروهای عربی به وجود آورد، به سود اسرائیل دانستند. (*)

پی‌نوشت‌ها:


[1]. کمپ‌دیوید نام منطقه‌ای ییلاقی در ایالت مریلند آمریکا، واقع در شمال شرقی واشنگتن، پایتخت این کشور، است. این منطقه تفریحگاه تابستانی رؤسای جمهور آمریکاست.

[2]. نظام شرابی، آمریکا و اعراب، جلد اول، مترجم عباس عرب، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375، ص 644.

[3]. جورج لنچافسکی، رؤسای جمهور آمریکا از ترومن تا ریگان، ترجمه‌ی عبدالرضا هوشنگ­مهدوی، تهران، نشر البرز، ص 255.

[4]. جورج لنچافسکی، پیشین، ص 259.

[5]. جورج لنچافسکی، پیشین، صص263 و 264.

[6]. نظام شرابی، پیشین، جلد دوم، ص1245.

[7]. صحیفه‌ی امام خمینی، ج 7، ص 168.

* نگاهی به چگونگی انعقاد قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل؛ خنجری به نام کمپ‌دیوید ، حسین شهمرادی؛ پژوهشگر تاریخ معاصر/برهان/۱۳۹۱/۷/۱۳