نامه یک ساواکی مرعوب به مافوق
درباره: آقای امیر سنبلی
بدینوسیله یک برگ عین گزارش کارمند نامبرده بالا جهت استحضار به پیوست ایفاد میگردد و ضمناًَ از جهات حفاظتی به وی هشدار لازم داده شده است.
محترماً به استحضار میرساند:
با عطف توجه به مفاد نامه شماره فوق سازمان اطلاعات و امنیت تهران و گزارش کارمند نامبرده بالا و اینکه مشارالیه به وسیلة سازمان مذکور پیرامون مسایل حفاظتی توجیه گردیده است در صورت تصویب مقرر فرمایند بایگانی گردد. موکول به امر عالیست.
گزارش
محترماً به استحضار می رساند: پس از اینکه چندین بار توسط عدهای تهدید شدم که خانهام را به علت اینکه ساواکی هستم آتش میزنند و خودم را نیز میکشند در ساعت 21 روز 13/10/57 صدای مهیبی درحیاط منزل به گوش رسید به طوری که همسایگان به منزل من آمدند و پس از جستجو در تاریکی مشخص شد سنگ بسیار بزرگی را برای از بین بردن اتومبیلم به داخل حیات منزل پرتاب کردهاندکه خوشبختانه اتومبیل قبلاً در پارکینگ بود در روز بعد چند نفر از اهالی محل جلوی مرا گرفتند و گفتند حقیقت این است که به ما گفتند تو ساواکی هستی و میگفت بلایی به سرت بیاورند من گفتم من در اداره اوقاف مشغول به کار هستم آنها گفتند پس برای اثبات موضوع باید دو کار انجام دهی اول اینکه به نزد آیتالله طالقانی بروی و از او تأییدیه بیاوری و دیگر شبها با ما اللهاکبر بگویی که مراتب در همان روز (14/10/57) بعرض معاونت یکم سازمان تهران رسید فرمودند هر دو کار را انجام دهم اهالی شماره تلفن منزل طالقانی را که عبارت از 302037 بود به من دادند و بعد از تماس قرار شد به منزل او واقع در پیچ شمیران خیابان تنکابن بروم در منزل ایشان به علت اینکه خبرنگار آلمانی مشغول مصاحبه با او بودند کسی را نمیپذیرفت و منزل مملو از جمعیت بود و گفتند با دامادش تماس بگیرم و جریان را به دامادش که فردی ورزشکار و عینکی بود گفتم ایشان به من گفتند بیشتر با مردم باش و دو برگ اعلامیه به من داد یکی متعلق به ابراز انزجار حسن روشن از ساواک و دیگر اعلامیهای به امضای سرهنگ عزیزالله امیررحیمی و گفت اعلامیه حسن روشن را با خودت نگهدار و در موقع مقتضی به مردم نشان بده یا به در منزل بزنید در این اعلامیه آمده بودکه من از ساواک متنفرم ضمناً شب را هم به کوچه آمدم که مورد احترام اهالی محل قرار گرفتم ولی شعاری ندادم و گفتند همین قدر که به بیرون آمدی کافیست مراتب جهت استحضار معروض گردید. با تقدیم احترام ـ امیر سنبلی
نظرات