در مقوله اصلاحات ارضی
در پائیز 1339، عباراتی چون «نجات آزادی»، «اتحاد برای پیشرفت» و «مرزهای نو» از جمله شعارهای تبلیغاتی دمکراتهای آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. اتحاد و آزادی واژههائی بودند که رژیم شاه از آن وحشت داشت. به همین جهت در جریان مبارزات انتخاباتی آمریکا، شاه مبالغ هنگفتی از طریق اردشیر زاهدی سفیرش در واشنگتن برای کمک به پیروزی نیکسون رقیب کندی پرداخته بود. اما کندی پیروز شد و طرحی را مطرح کرد که بعدها به عنوان «دکترین کندی» معروف شد. این طرح که کندی خود آن را «نجات آزادی» نام نهاد بر لزوم «فضای باز سیاسی و اقتصادی» در کشورهای جهان تاکید داشت. کندی در این طرح تمامی تاکید خود را متوجه کشورهای ثروتمند و نفتخیز جهان سوم کرد. این نظریه تحت عنوان «انقلاب سفید» درایران، و با عناوین دیگر در تعدادی از کشورهای ثروتمند خاورمیانه و آمریکای لاتین به اجرا گذارده شد. ایجاد رفورم درنظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورها و حتی اجازه فعالیت به نیروهای ملی غیرکمونیست به منظور جلوگیری از قیامهای مردمی و تضمین دوام و بقای سیاسی دولتها، خمیرمایه دکترین کندی محسوب میشد.
شاه که احساس میکرد برای بقا و دوام حکومت خود چارهای جز اجرای این طرح ندارد، ترجیح میداد که این برنامه توسط دولتی در ایران به اجرا در آید که مطیع وی باشد. اما امینی نخست وزیر وقت که در اردیبهشت 1340 به قدرت رسیده بود بیش از آنکه مورد تایید شاه باشد از حمایت آمریکا برخودار بود.
شاه از اواسط دهه 1320 که امینی در مقام معاونت احمد قوام، روابط ویژهای را با آمریکائیها برقرارکرده بود، نسبت به وی نگرانی داشت. این نگرانی بیشتر از آن جهت بود که مبادا روزی آمریکائیها او را برای اداره کشور به وی ترجیح دهند. انعقاد قرارداد کنسرسیوم در 1333 که نفت ایران را از سلطه انحصاری انگلیس خارج ساخت و کمپانیهای آمریکائی را نیز در غارت منابع نفتی ایران سهیم ساخت، رویداد دیگری بود که امینی را نزد آمریکائیها محبوب ساخته بود. در آن زمان امینی در مقام وزیر اقتصاد امضاء کننده پیمان کنسرسیوم بود. او در سالهای 1334 تا پایان 1336 نیز که سفیر ایران در واشنگتن شد گامهای بلند تری در نزدیکتر شدن به آمریکائیها برداشت. حتی نخستوزیر شدن او در 17 اردیبهشت 1340 نیز با اعمال نفوذ آمریکائیها صورت گرفت.
بعضی محافل آمریکائی در سالهای 40 ـ 1339 از امینی به عنوان آلترناتیو شاه یاد میکردند. شاه در این سالها چنان به امینی بدبین شده بود که او را از سوی آمریکائیها جانشین خود تصور میکرد.
روز ششم دی 1340 قانون اصلاحات ارضی به تصویب هیأت وزیران و به امضای شاه رسید. قانونی شش ماده ای که بعداً به 12 ماده افزایش یافت. در 20 بهمن همان سال سفر «چسترپاولز» مشاور کندی به تهران برای نظارت بر اجرای این مصوبه ، نگرانی شاه را افزایش داد. مشاور کندی برای تامین مخارج «اصلاحات ارضی» خواستار افزایش تولید نفت ایران شد. امری که ایران را به سومین صادر کننده نفت جهان تبدیل کرد.
محدود کردن فروش سلاح به ایران نیز توصیه دیگری بود که آمریکائیها برای فراهم ساختن زمینه صرفهجوئی مالی جهت تامین هزینه اصلاحات ارضی پیشنهاد کردند.
چند ماه بعد شاه در تیر 1341 با سفر به آمریکا تلاش کرد تا دولت آن کشور را به قطع حمایتهایش از امینی متقاعد سازد. شاه با تعهداتی که به دولت کندی داد توانست آمریکا را به عزم خود برای اجرای «اصلاحات» موردنظر آن کشور متقاعد سازد. او توانست با این سفر زمینه کنار نهادن امینی از نخستوزیری و جایگزین ساختن اسدالله علم را به وجود آورد.
بدین ترتیب پروژهای که با نام «اصلاحات ارضی» توسط دولت امینی مطرح شده بود، در دوران علم پیگیری گردید. در این پروژه املاک و اراضی عمدهای که خانها، فئودالها و زمینداران بزرگ به خاطر نوع خاص ارتباطهای خود با حکومتها از عصر قاجار به بعد به چنگ آورده و نسل به نسل حفظ کرده یا توسعه داده بودند، توسط دولت از آنان خریداری شده و به روستائیان فروخته میشد.
این طرح و شیوه اجرای آن سبب شد از یکسو مالکان با وجوه بدست آورده رهسپار شهرها شوند و به اقدامات تجاری سودآور برای خود بپردازند و یا در بهترین شرائط، توان اقتصادی خود را در خدمت رونق شهری قرار دهند و روستاها را رها سازند و از سوی دیگر روستائیان نیز به دلیل نداشتن سرمایه لازم برای کار و محروم ماندن از ابزار و وسائل لازم جهت زراعت بر روی اراضی بدست آمده، زندگی در محیط روستا را ترک کرده و به شهرها روی آوردند. دستاورد این سیاست، نابودی تدریجی کشاورزی و رشد قارچگونه مشاغل کاذب در کشور بود. روند مهاجرت به شهرها از 3/15 درصد در 1335 به میزان 8/18 درصد در 1345 و به 43 درصد در 1351 افزایش یافت. با این همه، مهاجرت راه درمان درد روستائیان نبود. آنان در حالی به سرزمین ناشناخته پای مینهادند که برای خود تصوراتی از زندگی بهتر را داشتند ولی تنگناهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی روستائیان سبب شد آنان با حاشیهنشینی و محرومیت از بسیاری مواهب زندگی شهری به نوعی زندگی تحقیرآمیزدر کنار سایر ساکنان شهرها تن دهند. در نتیجه پس از اجرای طرح مذکور شاهد رشد زاغهنشینی، آلونک نشینی و حلبی آبادها در حاشیه شهرها بودیم.
علیرغم همه این معضلات حکومت شاه از قِبَل اجرای لایحه «اصلاحات ارضی» تلاش کرد گروههای مخالف را منفعل سازد و آنان را به ضدیت با افکار مترقی متهم سازد و خود را مدافع قشر روستائی معرفی کند. شاه در مرحله بعد لوایح ششگانه موسوم به «انقلاب سفید» را که «اصلاحات ارضی» بخشی از آن بود، به رفراندوم گذاشت و آن را علیرغم عدم حضور مردم بخاطر تحریم رفراندوم از سوی امامخمینی، به تصویب رساند. این تحریم زمینهساز حمله خونین ماموران رژیم به مدرسه فیضیه قم در 1342 و سپس قیام 15 خرداد این سال علیه رژیم شد؛ قیامی که سرآغازی بر بیداری ملت مسلمان ایران و شروعی بر روند سقوط رژیم پهلوی گردید.
نظرات