در مشروطه و نهضت ملی، اختلافات یکی از عوامل شکست بود


گفت‌وشنود با حجت‌الاسلام والمسلمین میراحمد حاجتی
1280 بازدید

در مشروطه و نهضت ملی، اختلافات یکی از عوامل شکست بود

«امام خمینی و تلاش برای رفع مظلومیت تاریخی مستضعفان»

حجت‌الاسلام والمسلمین میراحمد حاجتی، نویسنده اثر پرتیراژ «عصر امام خمینی»، در عداد محققان زندگی فکری و سیاسی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی به‌شمار می‌رود. وی در گفت‌وشنودی که پیش روی دارید، تلاش امام خمینی برای رفع مظلومیت تاریخی مستضعفان ایران و جهان را مورد بازخوانی و تحلیل قرار داده است.

یکی از تعابیری که توسط حضرت امام وارد فرهنگ و ادبیات انقلاب شد، واژه مستضعفین یعنی ضعیف نگاه‌داشته‌ها به جای تعابیر دیگر بود. به نظر شما دلیل تأکیدات مکرر ایشان بر محرومان و توصیه به مسئولان برای رفع محرومیت‌زدایی ریشه در چه داشت و تحلیل شما از این بیان امام چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم. حضرت امام خمینی(قده) طبقه محروم و طبقات پایین‌دست جامعه را بانیان و حامیان اصلی پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری جمهوری اسلامی می‌دانستند و می‌گفتند که ایران مدیون تلاش‌ها، کوشش‌ها، مجاهدت‌ها و شهادت‌های آنهاست. این مؤلفه یکی از اصلی‌ترین مبانی اندیشه‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است و بازخوانی تفکر امام و رهنمودهای ایشان بدون توجه به طبقه مستضعف و نقش آنها در شکل‌گیری جمهوری اسلامی، ممکن نیست. امام بارها تأکید می‌کردند: «من، یک موی این کوخ‌نشینان را به همه کاخ‌نشینان عالم ترجیح می‌دهم» که کاملا نشان‌دهنده رویکرد و نگاه ایشان به محرومان و زحمتکشان و به تعبیر خودشان مستضعفان است.

بی‌تردید پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی بدون نقش‌آفرینی این طبقه در تحولات اجتماعی و سیاسی ممکن نبود و این نکته‌ای است که امام تا آخرین روزهای حیات پربرکتشان و حتی در وصیت‌نامه‌شان، بارها بر آن تأکید می‌کردند. ایشان می‌فرمودند: «خدا نیاورد روزی را که سیاست کشور و مسئولان، پشت کردن به مظلومان و مستضعفان و روی آوردن به سرمایه‌داران و کاخ‌نشینان و دنیادوستان و ثروتمندان باشد و از این جماعت حمایت بیشتری کنند».

در نگاه کلان‌تر، تحقق عدالت و تلاش برای استیفای حقوق مستضعفان و محرومان جامعه، از مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظایف حکومت اسلامی است و خداوند بارها در قرآن پیامبران را به برقراری عدالت توصیه فرموده است. یکی از شاخص‌های مهم یک حکومت آرمانی و اسلامی، برپابی عدالت در حوزه‌ها و بخش‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. البته تحقق عدالت امری به غایت دشوار و پیچیده است. عدالت اجتماعی یعنی ظلم‌ستیزی و از بین بردن تبعیض و توجه به تمام اقشار جامعه و احقاق حقوق آنها و امکان دسترسی همه گروه‌ها و اقشار به حقوق حقه خود در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حراست از بیت‌المال و ثروت و سرمایه جامعه و فراهم آوردن زمینه‌های مناسب برای همه اقشار از نعمت‌های خدادادی که از آموزه‌های پیامبران و ائمه اطهار(ع) است و امام خمینی نیز به تأسی از سلوک این بزرگان همواره بر این موضوع تأکید می‌کردند و در تمام دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی و پس از پیروزی انقلاب، لحظه‌ای از پیگیری در زمینه تحقق عدالت اجتماعی غافل نبودند.

بدیهی است که اندیشه و عمل سیاسی امام ریشه در آموزه‌های اسلامی دارد که به نظریه‌های ایشان عمق و وسعت کم‌نظیری می‌بخشد. تسلط امام بر مفاهیم عمیق قرآنی و روایی، در جهت‌گیری‌های دقیق ایشان در احقاق حق محرومان و دفاع از حقوق پایمال‌شده مستضعفان عالم، به‌ویژه مسلمانان تأثیر تعیین‌کننده و مبنایی دارد؛ بنابراین می‌توان گفت که سلوک و منش و رفتار سیاسی امام نیز همچون سایر ابعاد زندگی ایشان ریشه در مفاهیم قرآنی و اسلامی داشت.

با وجود تأکیدات مکرر امام و پس از ایشان مقام معظم رهبری، رفاه‌زدگی و گرایش به تجملّات و اشرافی‌گری در بین برخی مسئولان ما مشاهده می‌شود. از نظر شما ریشه این آفت در کجاست و چگونه می‌توان آن را از بین برد یا دست کم کاهش داد؟

با مطالعه در تاریخ صدر اسلام مشاهده می‌کنیم که بسیاری از جنگ‌های آن دوره، به‌خصوص در دوران حکومت پنج‌ساله امیرالمؤمنین(ع)، ریشه در اشرافی‌گری برخی از اصحاب پیامبر داشت. رفاه‌زدگی، تجمل‌گرایی، زراندوزی و حرص و طمع این اصحاب، جریاناتی تاریخی را پدید آورد که هنوز هم پس از 1400 سال جامعه مسلمانان گرفتار آنند!

در سال‌های پس از انقلاب و به‌خصوص پس از خاتمه هشت سال دفاع مقدس هم، یک جریان پیچیده اشرافی‌گری و دنیازدگی در بدنه انقلاب نفوذ کرد و ما امروز با پدیده زشت اشرافی‌گری و آقازادگی دست به گریبان هستیم. بی‌دلیل نبود که امام همواره نسبت به این خطر به مسئولان هشدار می‌دادند و صراحتا آنان را از تجمل‌گرایی و رفاه‌طلبی منع می‌کردند؛ زیرا به‌عینه می‌دیدند که این بلا، نظام را از درون استحاله و راه را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی باز می‌کند. با رواج این روحیه در بین کارگزاران نظام، دشمنان راه تسلط بر ملت را پیدا و پایه‌های نظام اسلامی را از درون سست می‌کنند. رفاه‌طلبی و اشراف‌زدگی مسئولان، تسلط فکری و فرهنگی دشمن بر اندیشه کارگزاران نظام را تسهیل کرده و در سال‌های اخیر، این تسلط را در افکار و گفتار برخی از مسئولان مشاهده کرده‌ایم. رواج شعارهای غرب‌گرایانه برخی از مسئولان در ادوار مختلف و آلوده کردن اقشار مختلف جامعه به این افکار، متأسفانه در جامعه ما وجود دارد. این شعارها و رفتارها و تفکرات را مسئولانی در جامعه ترویج می‌کنند که در زندگی شخصی‌شان از زندگی الهی و دینی فاصله گرفته و مرتکب افعال حرام می‌شوند. ریشه تمام این انحرافات و ناهنجاری‌ها روی آوردن به دنیا و به قول حضرت امام حبّ دنیاست. ایشان زمانی که حکم بنی‌صدر را تنفیذ می‌کردند، خطاب به او هشدار دادند: مراقب باش حبّ دنیا تو را نگیرد، که متأسفانه گرفت و در ادوار بعدی هم بسیاری از مسئولان، این رویه نامطلوب را ادامه دادند و جامعه را درگیر مشکلات عدیده کردند.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «چیزهایی که مرا بیشتر از همه از آینده امتم هراسان می‌سازند، عبارت‌اند از: کسب حرام، ربا و شهرت‌طلبی». شهرت‌طلبی و دنیادوستی همان آفتی است که امت اسلام را از درون تخریب می‌کند. از همین روی پیامبر(ص)، بارها در این زمینه به امت خود هشدار دادند. وقتی در جامعه‌ای حرمت‌ها می‌شکنند و کار به جایی می‌رسد که ربا در جامعه علنی می‌شود، بزرگ‌ترین خطرها جامعه اسلامی را تهدید می‌کند؛ به همین دلیل امام بارها به مسئولان گوشزد می‌کردند که رفتار و سلوک خود را با موازین و دستورات دینی هماهنگ و خود و جامعه‌شان را از انحراف و انحطاط حفظ کنند.

از منظر تاریخی و با توجه به تجربیات آن، میان تقوا و عدالت چه نسبتی وجود دارد و منظر امام خمینی دراین‌باره چیست؟

از منظر امام و پیش از آن با توجه به صریحِ قرآن و روایات، هدف از ارسال پیامبران، پیاده کردن قسط و عدل روی زمین است که تنها با تقوا ممکن می‌شود. اگر انسان، خدا را محور کارهای خود و دستورات دینی را محور مناسبت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود قرار بدهد، به تعادل و توازنی که مدنظر اسلام و خداست می‌رسد. تقوا، انسان را متعادل می‌سازد و عدالت واقعی نیز تنها از تقوا به‌دست می‌آید و تا تقوا حاکم نشود، عدالت واقعی هم تحقق پیدا نمی‌کند. تقوا و عدالت لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون هم محقق نمی‌شوند. تا حبّ دنیا و قدرت‌طلبی و نفسانیات انسان به تعادل نرسند، عدالت ممکن نیست و همه اینها تنها باتقوا ممکن هستند. تقوا انسان را از دنیاطلبی و قدرت‌طلبی و رفاه‌طلبی دور می‌کند و امکان تحقق عدالت را فراهم می‌آورد.

به شهادت تاریخ و به‌ویژه تاریخ معاصر ایران، معمولا بالا گرفتن تعارضات فکری و سیاسی، موجب غبارآلود شدن فضا و گم شدن راه عدالت بوده است. تحلیل شما دراین‌باره چیست؟

افراط و تفریط در تمام زمینه‌ها خلاف نص صریح قرآن و احکام دین اسلام است. خداوند حرمت انسان را بالاتر از حرمت کعبه می‌داند و آبروی مؤمن را چون خون مؤمن محترم می‌شمارد. بنابراین برخورد افراطی با دیگران را مذموم می‌داند، حتی اگر فکر و نظر مخالفی داشته باشد. این ضربه تلخ در تاریخ معاصر ایران از مشروطه، نهضت ملی و انقلاب اسلامی خود را نشان داده و زمینه‌ساز شکست بوده است. امام و رهبر انقلاب بارها در این زمینه به کارگزاران نظام هشدار داده و برای رعایت حرمت‌ افراد، توصیه‌های فراوانی کرده‌اند. امام بارها در سخنرانی‌های خود مسئولان و کارگزاران نظام را به تقوای در گفتار و قلم دعوت می‌کردند. تأکیدات ایشان همگی مبتنی بر آیات و روایات قرآنی و اسلامی بود که اجتناب از افراط در اظهارنظر درباره افراد است. لجام‌گسیختگی در اظهارنظر علیه افراد در دیگران ناامنی ایجاد می‌کند که ناامنی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. ناامنی هم بسیاری از ناهنجاری‌های آسیب‌زای اجتماعی را ایجاد می‌کند. خداوند درباره حفظ حرمت و شأن افراد جامعه دستورات صریحی را فرموده است، تا جایی که احترام به اشخاص، ثواب عظیمی دارد. اسلام برای مبارزه با هتاکان، براندازان و بدعت‌گزاران، آموزه‌ها و راهکارهای فراوانی را پیشنهاد داده است. طبق موازین اسلامی باید در حفظ حریم و حرمت حتی از بذل جان هم دریغ نکنند؛ چون اگر حرمت‌ها از بین بروند، دیگر هیچ مرزی باقی نمی‌ماند.

http://www.iichs.ir/News-9725/


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران