محمدتقی خان پسیان اولین خلبان ایرانی
1955 بازدید
در سال 1309 هجری قمری در محله سرخاب تبریز طفلی پا به عرصه وجود نهاد که محمدتقی نامیده شد. پدرش یاور محمدباقرخان پسیان از ایلات کرد منطقه و مادرش فاطمه سلطان عزتالحاجیه از همان کودکی در تربیت فرزند کوشیدند.
دوران تحصیلات ابتدایی خود را در تبریز به پایان برد و در سال 1324 هجری قمری برای تکمیل تحصیلات به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد. او در سال 1329 هجری قمری با درجه نایب دومی وارد خدمت شد و مدارج ترقی را یکی بعد از دیگری پیمود. در سال 1331 هجری قمری وارد مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری شده در سال 1332ق در جنگی که با الوار در بروجرد داشت شجاعانه جنگید و مجروح شد.
وی پس از پیروزی از سوی ستاد ژاندارمری به درجه یاوری رسید. در 20 رجب 1332ق به ریاست باطالیان همدان منصوب گشت. هنگام جنگ جهانی اول همراه ملّیون به مبارزه پرداخت و از خود شجاعت بسیار نشان داد به طوری که آوازه شجاعت او در جنگ با روسها حتی به خارج از ایران رسید.
او پس از عقب نشینی ملیون به ناچار به آلمان رفت، اما پس از اتمام جنگ به ایران بازگشت و اندکی بعد به سمت ریاست ژاندارمری خراسان رسید. در آن زمان قوامالسلطنه حاکم خراسان بود و کلنل به محض ورود مشغول به اصلاح امور و برقراری امنیت شد و با سختگیری بر کارپردازان دستگاه والی، قوامالسلطنه را از خود رنجاند.
پس از کودتای سوم اسفند 1299 و روی کار آمدن دولت سید ضیاالدین طباطبایی، کلنل پسیان طبق دستور رئیس دولت اقدام به دستگیری قوامالسلطنه کرد (13 فروردین 1300خ) و او را تحت الحفظ به تهران فرستاد اما پس از مدتی سید ضیاالدین متواری شد و قوامالسلطنه خود به نخستوزیری رسید و کشمکش میان کلنل و قوام شروع شد. قوامالسلطنه، نجدالسلطنه را به حکومت خراسان گمارد اما کلنل که از حکومت قوامالسلطنه بیمناک شده بود به فکر طغیان افتاد و مصمم شد که خود زمام امور خراسان را در دست بگیرد. بدین نیت هنوز چند روزی از کفالت نجدالسلطنه نگذشته بود که بدون بهانه و بی مقدمه شخص نامبرده را توقیف کرده، اداره حکومتی را خود در دست گرفت و جمعی از ارباب نفوذ شهر که مخل امنیت میشمرد توقیف و تبعید کرد.
در مرداد 1300 دولت بار دیگر صمصامالسلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد و صمصامالسلطنه نیز برای دلجویی یا فریب کلنل محمدتقی خان پسیان با آگاهی از محبوبیت و نفوذ او در خراسان او را طی حکمی به کفالت ایالت خراسان منصوب نمود و با او مدارا نمود.
اما در اواخر مرداد 1300شمسی قوامالسلطنه با کلنل علناً مخالفت کرد و بدو پیشنهاد نمود تحت شرایط زیر کشور ترک کند:
1. کلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا مسافرت کند.
2. محاسبات را ظرف 15 روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار کند.
3. به تمام افسران ژاندارم و اهالی محل دولت تأمین دهد.
4. از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده او را به سرحد برسانند.
اما کلنل این پیشنهاد را نپذیرفت و قوام طی تلگرافهایی برای حاکمان و خوانین منطقه کلنل را یاغی و متمرد خواند و دستور شورش علیه او را صادر کرد. بدین ترتیب سردار معزز والی بجنورد، شجاعالملک رئیس ایل هزاره، شوکتالسلطنه و سید حیدر رؤسای طوایف سریری و سالار خان بلوچ جهت جنگ با کلنل بسیج شدند.
امیر شوکتالملک خواهان خاتمه قضیه با صلح و آشتی بود و در حالی که شرایط ملاقاتی را با کلنل در گناباد فراهم نمود، سردار معزز با کردهای قوچانی به شهر قوچان حمله کرده ژاندارمری را خلع سلاح نموده و قوچان را متصرف شدند.
کلنل به محض شنیدن این خبر گناباد را ترک کرد و راهی قوچان شد و در جعفرآباد دو فرسنگی قوچان جنگ سختی بین قوای کلنل و کردهای قوچانی شروع شد و کلنل شخصاً در تپههای جعفرآباد با تفنگ و شصت تیر جنگید و به دلیل محاصره شدید و اتمام مهمات، ناجوانمردانه کشته شد. سر کلنل توسط کردهای قوچانی از بدن جدا گشت. پس از رسیدن خبر شکست ژاندارمری و مرگ کلنل، محمودخان نوذری بلافاصله دولت را از قتل کلنل آگاه ساخت و خود نیز اظهار اطاعت نمود. جنازه و سر کلنل در 15 میزان هجری شمسی1300 با تجلیل و احترامات نظامی فراوان به مشهد وارد شد و عده بسیاری از اهالی شهر و افراد ژاندارم در حالی که گریه میکردند آن را مشایعت کردند.
سران ژاندارمری و بعضی از هواخواهان کلنل نطقهای پر حرارتی ایراد کردند و در حالی که جمعیت بسیاری گرد آمده بود و احساسات شدیدی از خود بروز میداد سر و جنازه او را در مقبره نادرشاه دفن کردند و پس از شهادت او نیز هر ساله به مدت پنج سال عزاداریهای مفصلی در مشهد انجام شد تا اینکه پس از به قدرت رسیدن سلسله پهلوی انجام مراسم عزاداری و سالگرد به مناسبت این فاجعه ممنوع گشت.
نظرات