عوامل و چگونگی فرار شاه


1646 بازدید

بـا روشـن شـدن جـرقه هاى اولیه انقلاب و فشار نیروهاى مخالف رژیم و هماهنگى قیامهاى مردمى به رهبرى امام خمینى (ره ) و کشتار 17 شهریور و بـرگـزارى مراسم چهلم هاى مختلف شهدا در شهرهاى تهران ، تبریز، اصفهان و مشهد و اعتصاب کارگران شرکت ملى نفت و از همه مهمتر چاپ اعلامیه تـوهـیـن آمـیـز احـمـد رشـیـدى مـطـلق کـه در آن مـطـالبـى را عـلیـه امـام (ره ) کـرده بـود، کنترل امنیت کشور از دست نیروهاى رژیم و حتى حکومت نظامى خارج و موجب شد که در زمان کوتاهى پایه هاى اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهى سست شده و منجر به فرار شخص اول مملکت گردد.
در آن تـاریـخ هـمـه نـاظـران سـیـاسـى متفق القول بودند که حل بحران ، یا ادامه حضور شاه امکان پذیر نیست و رهبر انقلاب اسلامى ، به هیچ عنوان حضور شاه و رژیم سلطنتى را تحمل نخواهد کرد. شاه نیز به این موضوع واقف بود. وى پس از عدم موفقیت دولت نظامى از هارى در برقرارى نظم و آرامـش و رفـع اعتصابها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگرى جز خروج از کشور را نداشت . تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصى و غـیـر رسـمـى بـود. مـشایعت کنندگان ، نخست وزیر، روساى مجلسین ، وزیر دربار، رئیس ‍ ستاد ارتش و گروهى از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگانهاى گارد شاهنشاهى بود. مقارن ساعت یازده و نیم صبح ، شاه و همسرش ، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.
شـاه در مـصـاحـبـه کـوتـاهى به خبرنگاران گفت : ((مدتى است احساس ‍ خستگى مى کنم و احتیاج به استراحت دارم . ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت . این سفر اکنون آغاز مى شود و تهران را به سوى آسوان در مصر ترک مى کنم . امـروز بـا راءى مـجـلس شـوراى مـلى که پس از راءى سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذارى آینده موفق شود.))
در مورد مدت سفر گفت : ((این سفر بستگى به حالت من دارد و در حال حاضر دقیقا نمى توانم آن را تعیین کنم .))
مقارن ساعت نیم بعد از ظهر، شاه و همسرش پس از تودیع با هواپیماى بوئینگ 727 اختصاصى تهران را به مقصد مصر ترک کرد.
زمـیـنـه انـقـلابـى کـه در سـال 1357، بـه رژیـم سـرطـنـتـى در ایـران پـایـان بـخـشـیـد، از سـالهـا قـبـل در اوج قـدرت شـاه فـراهـم مـى شـد. بـعـضـى از تـحـلیـلگـران خـارجـى سـال 1975، یـعـنـى اواخـر سـال 1353 و 9 مـاهـه اول سـال 1354، را نـقـطـه آغـاز افـول قـدرت شـاه در ایـران مـى دانـنـد. وقـایـعـى کـه در ایـن سال رخ داد، همه از نیرومندتر شدن موقعیت شاه و رژیم سلطنت در ایران حکایت مى کرد. در آمد نفت بعد از چهار برابر شدن آن در سالهاى 1973 تا 1974 به مرز سالانه 20 میلیارد دلار رسیده بود که با قدرت خرید آن روز دلار، رقم هنگفتى به شمار مى آمد. شاه با اعلام یک سیستم تک حزبى در اسـفـنـد 1353، حـکـومـت مـطـلقـه خـود را بـر کـشـور تـثـبـیـت کـرده بـود، آشـتـى بـا عـراق و امـضـاى قـرارداد حـل اخـتلافات دو کشور که بر اساس بیانیه الجزایر تنظیم شده بود، به نگرانیهاى ایران از مرزهاى غربى خود خاتمه داد، روابط ایران با همه کشورها اعم از شرق و غرب توسعه یافت و سیل سران و دولتمردان خارجى ، براى بهره گرفتن از خوان نعمتى که بر اثر افزایش ناگهانى در آمـد نـفـت در ایـران گـسـتـرده شـده بود، به ایران سرازیر شد. در این میان برگزار کنندگان جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى ، به فکر راه انداختن جـشـنهاى تازه اى افتادند. این بار پنجاهمین سال سلطنت خاندان پهلوى را در آبان 1354، بهانه اى براى ریخت و پاشهاى تاز قرار گرفت . اسد الله علم یکى از معاونین خود، دکتر باهرى را که سوابق توده اى داشت براى سرپرستى برنامه هاى تبلیغاتى این جشنها برگزید و دهها کتاب در وصف خاندان پهلوى که هر یک با مقدمه اى با امضاى علم آغاز مى شد، انتشار یافت .
در فـوریـه سال 1976، یعنى در زمان حکومت فورد و بازده ماه قبل از آنکه کارتر وارد کاخ سفید بشود، یک هیئت تحقیقاتى از طرف سازمان اطلاعات مـرکزى آمریکا (سیا)، به سرپرستى "ارنست اونى " گزارشى درباره خاندان سلطنتى و ساختار حکومت در ایران تهیه کرد که در تیراژ محدودى در مجموعه نشریات محرمانه سیا چاپ و بین مقامات سیا و بعضى مقامهاى بالاى آمریکا توزیع گردید. در این گزارش ، خانواده سلطنتى ایران ((کـانـون عـنـاصـر فـسـاد و هـرزه و شـهـو تـران )) مـعـرفـى شـده و بـیـش از هـمـه بـه شـرح احوال اشرف پهلوى به عنوان با نفوذترین و در عین حال فاسدترین اعضاى خانواده پرداخته است . گزارشگر سیا در تشریخ شخصیت شاه ، او را زمامدارى خودکامه خوانده که بجز افراد خانواده خود، فقط با ده ، دوازده نفر، که راءس آنها امیر اسد الله اعلم وزیر دربارش قرار دارد، محشور است و در ایـن مـورد اضـافـه مى کند ((فقط از این عده اطلاعاتى را کسب مى کند. او با کسى مشورت نمى نماید و دیگران فقط مجرى تصمیمات او هستند. گـزارش سـیـا دربـاره سـاخـتـار حـکـومـت در ایـران هـم بـر ایـن اصـل تـکـیـه مـى کـنـد کـه ایـران عـمـلا تـیـول چهل خانواده است که مقامات دولتى و تجارت را تحت کنترل خود دارند و بعد از آنها 150 تا 160 خانواده دیگر هم هستند که در درجه دوم اهمیت قـرار گـرفـتـه انـد و رده دوم مـقـامـات سـیـاسـى و فـعـالیـتـهـاى بـازرگـانـى کـشـور را اشـغـال مـى کـنـنـد. مـجـمـوع ایـن خانواده ها که 200 خانواده مى شوند، جایگزین قدرت و نفوذ 1000 فامیلى شده اند که آمریکاییها در گذشته از آن بـعـنـوان خـانـواده حاکم بر ایران نام مى بردند. گزارش سیا در تشریح نهادهاى سیاسى در ایران مى نوسید: ((دولت و پارلمان در ایران فاقد اختیار و قدرت نهادهاى مشابه در حکومت دموکراسى هستند و عملا جز صحنه نهادن بر تصمیمات شاه و اجراى آن نقشى ایفا نمى کنند.))
شـاه بـعـد از روى کـار آمـدن کـارتـر در سـال 1977، در صـدد جـلب رضـایت آمریکاییها بر آمد. نخست دولت سیزده ساله هویدا را تغییر داد و جمشید آمـوزگـار دولتـمـرد تحصیل کرده آمریکا را به صدارت گماشت و براى تاءمین خواسته هاى آمریکاییها راهى آن کشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به کاخ سفید که موجب پرتاب گاز اشک آور از طرف پلیس و اشک ریختن کارتر و مهمانانش شد، آغاز ناخوشى براى این سفر بود. اما شـاه در هـمـان دیـدار نـخـسـتـیـن بـا رئیـس جـمـهـور جـدیـد آمـریـکـا سـر تـسـلیـم فـرود آورد و مـتـعـهـد شـد از افـزایـش قـیـمـت نـفـت جـلوگـیـرى بـه عمل آورد. در این مذاکرات ، شاه جاى هیچ گله و شکایتى براى آمریکاییها باقى نگذاشت ، بطورى که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بـار دیـگـر بـا خـیـال راحت بر اریکه سلطنت تکیه زده بود. ولى مشکلات اقتصادى و نابسامانیهاى ناشى از ریخت و پاشهاى گذشته از یک طرف و تـشـدیـد مـخـالفـتـهـا بـا حـکـومـت خـودکـامه و مفاسد و مشکلات ناشى از آن ، بتدریج روند نهضتى را در جامعه شدت بخشید که مهار آن روز به روز دشوارتر مى شد. آموزگار در کار خود فروماند از سوى دیگر، هویدا نخست وزیر سابق که به جاى علم به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گـونـه کـارشـکـنـى در کـار دولت فـروگذار نمى کرد. هویدا سرانجام با ترتیب دادن انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به امام خمینى (ره ) در روزنامه اطلاعات در 17 دى 1356، کارى ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت . مقاله کذایى به ابتکار هویدا در دربار تهیه شد و شاه بر انتشار این مـقـاله صـحـه گـذاشت و حتى لحن آن را تندتر کرد. مقاله از کابینه آموزگار، بدون اینکه نخست وزیر از محتواى آن اطلاع داشته باشد به روزنامه اطـلاعـات فرستاده شد. سرانجام دولت آموزگار از کار برکنار و شاه شریف امامى را که مهره انگلیسیها بود روى کار آورد تا شاید بتواند در کنار حـمـایـت آمـریـکـا، رضـایـت انـگـلسـتـان را نـیـز جلب نماید. انتخاب شریف امامى به نخست وزیرى هم هیچ یک از انتظارات شاه را بر نیاورد. عقب گرد نـاگـهـانـى رژیـم در بـرابـر مخالفان و آزادى مطبوعات ، به گسترش ‍ فعالیتهاى مخالف رژیم انجامید. اقدام شتابزده رژیم در برقرارى حکومت نـظـامى ، فاجعه 17 شهریور میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعکاس جهانى این فاجعه رژیم را از اجراى مقررات حکومت نظامى باز داشت و تظاهرات و اعتصابات تازه اى را به دنبال آورد.
تـیـر انـدازى بـه سـوى دانـشـجـویـان و دانـش آموزان در روز 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و کشته و زخمى شدن تعدادى از آنها، تظاهرات بى سـابـقـه 14 آبـان را در تـهـران به دنبال داشت . شاه همان روز با هلیکوپتر بر فراز شهر پرواز کرد و پس از مشاهده شعله هاى آتش که از صدها نـقـطـه شـهـر زبـانـه مـى کـشـیـد، بـه کـاخ نـیـاوران بـازگـشـت و سـفـیـران آمـریـکـا و انـگـلیـس را نـزد خـود فـرا خـوانـد تـا تـصـمـیم خود را به تشکیل یک دولت نظامى به آنها ابلاغ کند. سفیر آمریکا پس از استماع سخنان شاه گفت که چون قبلا پیش بینى اتخاذ چنین تصمیمى را از طرف شاه مـى کـرده ، در ایـن مـورد نـظـر وزارت خـارجـه آمـریـکـا را استفسار کرده و واشنگتن موافقت خود را با استقرار یک دولت نظامى اعلام داشته است . سفیر انـگـلیـس نـیـز گـفـت : دولت انگلستان آنچه را که اعلى حضرت به مصلحت کشور خود تشخیص دهند، تاءیید مى کند. شاه پس از این ملاقات حکم نخست وزیـرى ارتـشـبـد ازهـارى را امـضـا کـرد و فـرداى آن روز ضـمـن اعـلام تـشـکـیـل دولت نـظـامـى گـفـت کـه صـداى انـقـلاب مـلت را شـنـیـده و قول مى دهد که اشتباهات گذشته جبران شود.
دولت نـظـامـى در هـمـان چـند روز اول ناتوانى خود را در اداره امور کشور نشان داد و موج تظاهرات و اعتصابات بعد از چند روز وقفه از سرگرفته شـد. حـکومت نظامى هم عملا کارآیى خود را از دست داده بود، زیرا مقررات حکومت نظامى در مورد منع اجتماعات اجرا نمى شد. حکومت نظامى در زمان دولت ازهـارى بـویـژه در مورد مطبوعات سختگیرى کرد، ولى نویسندگان مطبوعات زیر بار سانسور نرفته و دست به اعتصاب زدند و مردم بیش از پیش براى آگاهى از آنچه در کشورشان مى گذشت به رادیوهاى بیگانه روى آوردند. گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص ‍ صنعت نفت ، مـمـلکـت را به حال فلج کامل در آورد و در آمد ارزى کشور به صفر رسید. شاه براى خروج از بن بستى که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه مـلى روى آورد و قـبـل از هـمـه دکـتـر صـدیقى را براى تصدى مقام نخست وزیرى در نظر گرفت . دکتر صدیقى پس از یک هفته مطالعه و مشورت ، از قـبـول پـیـشـنـهـاد شـاه خـوددارى کـرد. شـاه از شـاپـور بـخـتـیـار بـراى تـشـکیل دولت دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیارات کـامـل و خـروج شـاه از کـشور بعد از راءى اعتماد مجلسین به دولت پذیرفت . شاه که دیگر هیچ امیدى برایش باقى نمانده بود، تمام این شرایط را پذیرفت .
در آخـریـن روزهـا فـرح کـوشـیـد تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به وى ، طبق قانون اساسى جلب نماید. شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلى را حل نخواهد کرد. معلوم نیست نقشه فرح براى اداره امور کشور در غیاب شاه چه بود، ولى قدر مسلم این است که در آن شـرایـط بـحـرانى فرح نیز کارى از پیش نمى برد. سرانجام شاه روز 26 دى 1357، پس از سالها ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران ، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضاى خانواده سلطنتى تنها فرح در ایران مانده بود که همراه همسرش از ایران خارج شد. پس از خروج شاه از ایران ، موج شـادى مـردم را فـرا گـرفـت و مـلت بـا آمـدن بـه خـیـابـانـهـا و اظـهـار شـادمـانـى و پـخـش گـل و شـیـریـنى این پیروزى بزرگ را جشن گرفت و رژیم سلطنتى کمتر از یک ماه پس از فرار شاه سقوط کرد و طومار عمر رژیم سرتاسر ظلم و جور 2500 ساله شاهنشاهى روز 22 بهمن 1357، در هم پیچیده شد.


سایت راسخون